1- انّ الدُّنیا والآخرةَ عَدوَّانِ مُتَفاوتَان ِ, و سَبیلانِ مُختِلِفان ، فَمَن أحبَّ الدّنیا و تَولاّها أبغَضَ الآخرَةَ و عاداها, و هُما بِمنزلةِ المَشْرِق والمَغْرِب وماشٍ بَینهما, کُلَّما قَرُبَ مِن واحدٍ بَعُدَ مِن الآخر, و هما بَعْدُ ضَرَّتان
دنیا و آخرت دو دشمن آشتى ناپذیر و دو راه مختلفند, پس کسى که دنیا را دوست دارد و به آن عشق ورزدآخرت را دشمن مى دارد ونسبت به آن عداوت مى کند, و این دو همچون مشرق و مغربند, پوینده این دو راه هر گاه به یکى از دو طرف نزدیک شود از دیگرى دورگردد و آن دو همانند هستند ـ که نوعاً با هم ناسازگارند ـ. (نهج البلاغه ، حکمت 103
2- خُذْ مِن الدُّنیا ما أَتاکَ, و تَوَلَّ عمَّا تولّى عنک, فان أنْتَ لم تَفْعلْ فاجْمِلْ فى الطّلَب . از دنیا همان قدر بگیر که به تو مى رسد و آنچه از تو رو گرداند, نادیده بگیر و اگر نمى توانى چنین باشى لااقل خواسته ات را کمترکن .
(نهج البلاغه ، حکمت 393
3- اذا أقْبَلَتِ الدُّنیا على أحدٍ أعارتْهُ مَحاسنَ غیرِه ِ, و اذا أدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحاسِنَ نَفْسِه . اگر دنیا به کسى رو کند, خوبى هاى دیگران را به طور موقّت به او مى دهد, و زمانى که به کسى پشت کند, امتیازات و نیکى هاى خود او راهم از او مى گیرد.
(نهج البلاغه ، حکمت 9 مروج الذهب ، ج 3 ص