اربعین حدیثاً من اربعین کتاباً لاربعین اماماً عن اربعین شیخاً متّصلین باربعین صحابیّاً [2] و اربعین من مدن الکبار عن اربعین صحابیّاً لاربعین تابعیّاً [3] از نمونه های موفّق زمانه خویش بودند، و پس از آن، ابن عساکر چهل حدیث از چهل شیخ از چهل شهر مختلف شنید، و سپس آن ها را در دو جزء به رشته تحریر کشید. [4] عافقی از راویان چهل قبیله، و رهاوی از راویان چهل شهر به گردآوری چهل حدیث پرداختند. [5] ابن زهره پیرامون حقوق برادران دینی، محمّدمهدی تنکابنی درباره مُتعه، جعفر بن محمّد تهرانی در مسح دو پا، و دلدارعلی هندی در موضوع فضیلت دانش، چهل حدیث گردآوردند. عبدالرّحمان بن احمد بن حسین خُزاعی اربعین فی فضائل علیٍّ امیرالمؤمنین را پرداخت. [6] .
برخی محدّثان، موضوعی خاص را انتخاب کرده، و چهل حدیث از چهارده معصوم درباره آن آوردند.
گروهی به تنوّع در احادیث گراییدند، و یا چهارده چهل حدیث نگاشتند، و یا با انتخاب چهل موضوع، برای هر موضوع، چهل حدیث گرد آوردند.
عدّه ای مضمون چهل حدیث را در ابیاتی به نظم کشیدند. دسته ای از فقیهان که آهنگ پدیدآوردن کتابی فقهی داشتند، آن را در قالب چهل حدیث عرضه کردند، تا علاوه بر وظیفه علمی، سزامند روایت مذکور نیز شده باشند.
بسیاری کتاب اربعینشان را به روایاتی در فضل و فضیلت، فضائل و مناقب، و اثبات خلافت و امامت خاندان پیامبر اختصاص دادند، به صورتی که تنها در فضائل امیرمؤمنان، بیش از هفتاد اربعین به دست ما رسیده است. [7] .
از میان این تعداد چشم گیر، می توان به اسعد بن ابراهیم بن حسن حلّی اشاره برد. وی به نگارش اربعون حدیثاً فی الفضائل و المناقب پرداخت، و دلیل آن را گفته شافعی و احمد بن حنبل دانست.
گفتار احمد بن حنبل بر اساس الهامی از جانب رسول خداصلی الله علیه وآله در خواب بود که:
من امّتم را به چهل حدیث راجع به سنّت فرمان دادم؛ آیا فضائل اهل بیتم در شمار سنّت نیست؟ [8] .
[1] برای نمونه: اربعین علیّ بن فضل در فضائل دعا و دعاکننده؛ اربعین عبدالرّحمان سلّمی در اخلاق صوفیّه و کردار صوفیانه.
در دایرةالمعارف تشیّع ذیل «اربعون حدیثاً» (ج2، صص53 - 52) و ذیل «اربعین» (ج2، صص54 - 53) ؛ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی ذیل «اربعین» (ج7، صص431 - 430) نیز می توان به مواردی دست یافت.
[2] حسینی دمشقی، ابوالمحاسن محمّد بن علی، ذیل تذکرة الحفّاظ، ص4.
[3] ذهبی، شمس الدّین محمّد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج23، ص328.
[4] خوانساری اصفهانی، محمّدباقر، روضات الجنّات، ج2، ص66؛ رودانی، محمّد بن سلیمان، صلة الخلف لموصول السّلف، ص76.
[5] نسخه خطّی دارالکتب ظاهریّه دمشق، شماره 1040.
[6] نسخه خطّی کتابخانه آیت اللّه مرعشی (فهرست، ج3، صص24 - 23) ؛ نیز بنگرید: بغدادی، اسماعیل پاشا، ایضاح المکنون، ج2، ص265؛ ذیل بروکلمان، ج1، ص708؛ فصل نامه تراثنا، ش1، ص21؛ منتجب الدّین، علیّ بن بابویه رازی، الفهرست، ص157؛ تبریزی، علی، مرآت الکتب، ج1، صص24 - 23.
[7] فهرست و گزارشی اجمالی برخی از آن ها را بنگرید در: فصل نامه علوم حدیث، ش18، صص172 - 157 و دوماه نامه آیینه پژوهش، ش66، صص191 - 185.
[8] شوشتری، اربعون حدیثاً، ص7؛ تهرانی، آقابزرگ، ذریعه، ج1، ص410؛ قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودّة و....ر
گزارشى از 60 اربعین علوى
اربعین نگارى, از فجر تاریخ اسلام تاکنون, در میان اندیشه ورزان و حفّاران دانش هاى دینى, بس مشتاق داشته, و میوه هاى بسیارى را بر شاخسار خود دیده است.
درخشش و نمود روایتِ متواتر,1 یا مشهور,2 و یا دست کم مستفیض3 (مَنْ حفظ مِنْ امتى اَربعین حدیثاً, ممّا یحتاجون الیه مِن اَمْر دینهم, بعثه الله یوم القیامة فقیها عالماً),4 بر تارک پیکر متون حدیثى خاصه و عامه, به یقین در شوراندن این اندیشه, و گستراندن این ساحت, تأثیر فراوان داشته است.
به هر روى, چه واژه (حَفِظَ) را بر نشر و نگاهدارى پیام شریعت و چهل بانگ دینى در میان جامعه معنى کنیم, و یا آن را در مفهوم (از بَر کردن) که کتابت را هم شامل شود, منحصر بدانیم, و یا با نظر به اختلاف نسخه ها و نیز نقل هاى گونه گون حدیث, که در برخى منابع به جاى (من حفظ), (مَنْ حَمِلَ), (مَنْ نقل) و یا (من کتب) آمده است, آن را از باب نقل به معنى, و نظر عرف, اعم از (دریا و سپردن) بدانیم, موجب شده است که بازار این نوع و موضوع نگارشى, در میانِ شیعیان و نیز سنیان هماره گرم و پویا باشد. تا آنجا که پاره اى شمارگان اربعین نگارى ها را, تا هزار هم گفته اند.5
اعتبار و حجیّت حدیث (اربعین)
الف. نظرگاه موافقان:
1. مرحوم شهید اوّل در کتاب (اربعین) خود مى نگارد:
کثرت عنایة العلماء السالفین, والفضلاء المتقدمین, بجمع اربعین حدیثاً من الأحادیث النبویّة, والألفاظ الإمامیة, ممّا اشتهر فى النقل الصحیح عنه, بألفاظ مختلفة, بهذا العدد المخصوص.6
2. شیخ بهایى در این باره مى نویسد:
(بباید دانست که این حدیث در میانِ علماى مخالف و مؤالف, مشهور است; چنانچه برخى به تواتر آن حکم کرده اند.)7
3. فیض کاشانى مى گوید:
هذا الحدیث مشهور مستفیض بین الخاصّة والعامّة, بل قال بعضهم بتواتره, و قد رواه أصحابنا بطریق کثیر مع الاختلاف فى اللفظ.8
4. پیشواى کتاب شناسان شیعى نیز در (الذریعه) مى نویسد:
(قال شیخنا الشهید سنة 786 فى اول اربعینه: إن حدیث الأربعین هو المشهور فى النقل الصحیح عنه(ص), و عقد العلامة المجلسى فى أول مجلدات البحار باباً لِمَن حفظ اربعین حدیثاً, أورد فیه ما وصل إلیه من روایاته عن کتب کثیرة, لاسانید متعددة ومتون مقاربة, وقال فى آخر الباب: هذا المضمون مشهور مستفیض بین الخاصّة والعامّة, بل قیل: إنّه متواتر.)9
ب. دیدگاه مخالفان:
اینان را رأى این است که در سند حدیث پیشگفته, چند حلقه مجهول و ضعیف وجود دارد.
1. شرف الدین نووى (م676ق) ـ صاحب شرحى معروف بر صحیح مسلم ـ مى نگارد:
فقد روینا عن على بن ابى طالب(ع), و عبداللّه بن مسعود, و معاذ بن جبل و ابى الدرداء, و ابن عمر, و ابن عباس, و انس بن مالک, و ابى هریرة, و أبى سعید الخدرى, من طرق کثیرة بروایات متنوعات, أنّ رسول الله(ص) قال: (من حفظ من أمتى اربعین حدیثا من أمر دینها بعثه الله یوم القیامة فى زمرة الفقهاء والعلماء); و فى روایة (بعثه الله عالما فقیهاً) و فى روایة ابى الدرداء: (وکنت له یوم القیامة شافعاً و شهیداً), و فى روایة ابن مسعود: (قیل له: ادخل من أى ابواب الجنة شئت). و فى روایة ابن عمر: (کُتب فى زمرة العلماء و حُشر فى زمرة الشهداء.)
واتّفق الحفّاظ على اَنّه حدیث ضعیف و إن کثرت طرقه. وقد صنف العلماء فى هذا الباب ما لایحصى من المصنفات.10
2. حاجى خلیفه در (کشف الظنون) مى نویسد:
فقد ورد من طرق کثیرة بروایات متنوعة أنّ رسول الله(ص) قال: (من حفظ على اُمتى اربعین حدیثا…) واتفقوا على أنّه حدیث ضعیف و إن کثرت طرقه.11
3. مرحوم ملا اسماعیل خواجوى (م1173ق) آن را (ضعیف السند) دانسته, لیک بر این باور است که این ضعف به گونه هایى, بسان کثرت طرق و شهرت, پوشیده و زدوده مى شود.12
نتیجه:
با آن که در میان راویان این حدیث, پاره اى افراد مجهول هم نشسته اند, لیک نمى توان تمام رجال حدیث را ناراست دانست; چه در برابرشان کسان دیگرى که واجد قوت و اعتبار نقل هم هستند, دیده مى شوند. غالب اسناد این حدیث به یکى از سه طریق ذیل آمده است:
1. معاذ بن جبل, عبدالله بن عباس, انس بن مالک از رسول خدا(ص).
2. محمد بن مسلم, حنان بن سدیر, اسماعیل بن فضل, اسماعیل بن مسلم, از امام صادق(ع).
3. عامر بن سلیمان طایى, احمد بن عبدالله شیبانى, داوود بن سلیمان, از امام رضا(ع).13
از آن جا که عالمان با اتکابدان, به نگارش هاى فراوانى در قالب (اربعین) دست یازیده اند, برمى آید که مضمون این روایت مقبول همگان بوده است. طرفه آن که, کسانى چون (نووى) که خود بر طبل ضعف این حدیث کوفته است, به نگاشتن اربعین پرداخته است. بس شهرتى که این روایت نزد عموم دین پژوهان داشته است, پاره اى از ضعف هاى سندى را کم فروغ کرده و سترده است.
با تدبر در متن و محتواى روایت, درمى یابیم که نه تنها چالش با عقل ندارد, تا به نفیش بینجامد بلکه واجد صحت و قوت مفهوم است. یعنى از نظرگاه فقه الحدیث, این حدیث پذیرفتنى و معتبر است. در حقیقت این حدیث یکى از مصادیق قواعد دانش (حدیث شناسى) است که: نه عمل به هر حدیث صحیح واجب است, و نیز نه هر حدیث ضعیف متروک.
یکى از مهم ترین محورهایى که در میان اربعین هاى نگارش شده دیده مى شود, موضوع جمع چهل حدیث در مناقب و فضائل, و به شکل کلى شخصیت کران ناپیداى امیرمؤمنان على(ع) است.
سخن احمد بن حنبل در این باره بسیار نغز است; وى در بیان مراد پیامبر(ص) از حفظ چهل حدیث مى گوید:
(إنّ المراد حفظ اربعین حدیثاً فى مناقب امیرالمؤمنین(ع).)14
گویى گزاردِ امرِ نبوى, آن هنگام محقق مى شود, که درباره على(ع) چهل روایت در جان نشیند.
ما در این مقال کوشیده ایم, تا از این میان, اربعین هایى که در باب امیرالمؤمنین(ع) سامان و نگارش یافته اند, جسته و گزیده, و به قدر طاعت علمى ـ پژوهشى خُرد خویش, گزارش کنیم. مى سزد اشارت کنیم که موارد معرفى شده در سه حوزه قابل دسته بندى اند.
1. دست نوشته هایى عتیق که در سیماى اربعین نوشته شده اند, و نسخه هایى از آنها در کتابخانه هاى موجود مى توان سراغ گرفت. در این موارد, سعى کرده ایم تا نسخه ها و ویژگى هاى هریک را به اجمال بدست دهیم, تا به تحقیق و احیاى این متون کهن, مددى رساند.
2. اربعین هایى که نسخه اى از آنها دیده نمى شود, و تنها نامى از کتاب و نگارنده اش بر جاى مانده است. از آن جا که عالمان پسین, پاره هایى از این اربعین ها را در آثارشان آورده اند, مى توان بر چگونگى و کلیت آنها دست یازید.
از مجموع شصت اربعینى که در این جستار گرد آمده اند, حدود پنج عنوانش چنین بوده, و به نسخه اى از آنان نرسیده ایم.
3. اربعین هایى که در عصر حاضر, و به خامه معاصران نگارش و نشر شده اند.
1. الأربعون حدیثا. ابراهیم بن سلیمان قطیفى حلى نجفى (950ق).
آغاز: الحمدللّه, أمّا بعد, فیقول العبد الفقیر إلى اللّه المنّان….
نسخه ها: الف. آستان قدس, ش11705, فهرست آستان قدس: ج14, ص43.
ب. دانشگاه تهران: ش2113, فهرست دانشگاه: ج8, ص747.
2. الأربعون حدیثا عن اربعین شیخاً من اربعین صحابیّا. على بن عبداللّه بن بابویة القمى الرازى (585ق).
آغاز: الحمد للّه, فلمّا فرغت من جمع ما عندى من….
نسخه ها: الف. ملک تهران, ش1572, فهرست ملک, ج5, ص297.
ب. مرکز احیاء میراث اسلامى, عکس ش49, فهرست عکسى مرکز احیا, ج1, ص63.
ج. آستان قدس, ش5675, فهرست آستان قدس ج5, ص16. 13برگ.
د. آستان قدس, ش7791, فهرست آستان قدس, ج14, ص28. 17 برگ.
این کتاب را مدرسة الامام المهدی(ع) در قم منتشر کرده است.
3. الأربعون حدیثاً فى الفضائل والمناقب. أسعد بن ابراهیم بن حسن حلّى اربلى (زنده در 610ق).
آغاز: بسمله, قال الراجى رحمة ربّه المستغفر من ذنبه….
نسخه ها: الف. مدرسه آیت اللّه گلپایگانى: ش103/25, 17 برگ.
ب. آستان قدس رضوى: ش8275; ج14, ص41. 25 برگ.
ج. دانشگاه تهران: ش2140; ج9, ص779. 19 برگ.
د. دانشگاه تهران: ش2117; ج8, ص756. 16برگ.
4. الأربعون حدیثا فى فضائل علی(ع) (مجهول).
نسخه ها: الف. دانشگاه تهران, ش2117; ج8, ص756. 10برگ.
ب. کتابخانه آستانه قم, ش5892; فهرست آستانه, ص224.
ج. کتابخانه آیت اللّه مرعشى, ش9782; ج25, ص120. 6برگ.
د. کتابخانه ملى تهران, ش2867; ج13, ص382. 5برگ.
هـ. آستان قدس/ اهدایى رهبرى ش1496.
5. الأربعون حدیثا فى المناقب المرتضویة والمآثر العلویة. طیب بن محمّد طبیب سبزوارى (قرن10).
نسخه ها: دانشگاه تهران, میکروفیلم ش2469; ج1/699. 30برگ.
6. أربعین. عمادالدین حسن بن على طبرى (قرن7).
مؤلف کتاب چهل حدیث را از طریق اهل سنت در تأیید اولویتِ امیر مؤمنان(ع) براى خلافت بلافصل پس از پیامبر(ص) آورده است. وى صاحب کاملِ بهایى است, و کتاب اربعینش به اربعین بهایى شهرت دارد.
آغاز: … در شهر اصفهان بودم و علماى آن بقعه را یافتم…. (زبان: فارسى)
نسخه ها: الف. آستان قدس ش6754; ج5, ص11.
ب. آستان قدس ش1902; ج5, ص10. 35 برگ.
7. الأربعین عن الأربعین فى فضائل امیرالمؤمنین(ع).
جمال الدین یوسف بن حاتم شامى (ق7).
نسخه ها: الف. دانشگاه تهران, میکروفیلم ش1845; ج1, ص629.
ب. دانشگاه تهران, ش2130; ج9, ص773. 10 برگ.
ج. دانشگاه تهران, ش5923; ج16, ص155. 13برگ.
ر.ک: المجموع الرائق.
8. الأربعین فى اثبات الخلافة بلافصل لأمیرالمؤمنین(ع). محمد مفید بن حسین شیرازى (ق13).
آغاز: الحمدللّه والسلام على عباده المصطفین….
نسخه ها: الف. مدرسه امام عصر شیراز: ش361; ج1/5. 73برگ.
ب. کتابخانه آیت اللّه مرعشى: ش1508; ج4, ص311. 74برگ.
این رساله در میراث حدیثى شیعه, دفتر سوم به چاپ رسیده است.
9. الاربعین فى إمامة الأئمة الطاهرین. محمد طاهر بن محمدحسین شیرازى قمى (1098ق).
آغاز: الحمدلله الذى هوانا سبیل الحق, بنصب الأدلة والبراهین….
نسخه ها: الف. آستان قدس ش15765; ج14, ص31.
ب. آستان قدس ش7120; ج14, ص30. 189برگ.
ج. کتابخانه دانشکده الهیات مشهد, ش1465; ج2, ص610.
د. کتابخانه روضاتى اصفهان, ش53, ص234. 185 برگ.
این کتاب با تصحیح سید مهدى رجایى چاپ شده است.
10. الأربعین فى فضائل امیرالمؤمنین(ع), صادق بن أبى القاسم.
این کتاب 100 حدیث را در بردارد.
نسخه ها: کتابخانه مهدوى تهران, ش554; نشریه نسخه هاى خطى, ج2, ص136.
11. الأربعون حدیثا. عطاءاللّه بن فضل اللّه حسینى فارسى دشتکى (ق10)
آغاز: الحمدلله شکراً لاشریک له البر بالعبد البانی….
نسخه ها: الف. کتابخانه مجلس, ش4213; ج11, ص225. 26برگ.
ب. کتابخانه ملى ش1668ع; ج10, ص249. 7برگ.
ج. کتابخانه دانشگاه تهران, ش2117; ج8, ص756. 21برگ.
د. کتابخانه وزیرى یزد, ش877; ج2, ص729. 32برگ.
12. الأربعون حدیثا فى فضائل علی(ع). على بن محمد اسدآبادى (ق11)
آغاز: فهى أحادیث منتخبة من أربعین حدیثا….
نسخه ها: کتابخانه آیت اللّه مرعشى, ش5594; ج14, ص360. 7برگ.
13. الأربعون حدیثا فى الإمامة. محمدباقر بن محمدتقى مجلسى (1110ق) (زبان: فارسى)
نسخه ها: کتابخانه مجلس, ش12389; ج35, ص344. 7برگ.
نام دیگر این کتاب (سرور الشیعة) است.
14.الأربعون حدیثا فى فضائل امیرالمؤمنین(ع). محمّد شفیع استرآبادى (ق11).
آغاز: الحمدللّه الذى هدانا بلطفه الصراط السوی.
نسخه ها: الف.کتابخانه آیت اللّه مرعشى, ش3463; ج9, ص264. 97برگ. این نسخه افتادگى دارد.
ب. کتابخانه ملک تهران, ش680; ج1, ص278. 164 برگ.
ج. کتابخانه ملک تهران, ش5845; ج9, ص69. 15برگ. نسخه افتادگى دارد.
15.الأربعون حدیثا عن الأربعین فى فضائل امیرالمؤمنین(ع). ابوسعید محمّد بن احمد بن حسین خزاعى.
آغاز: حدثنى الشیخ الفقیه العالم شجاع الدین ابوعبدالله….
نسخه ها: الف. کتابخانه آیت اللّه گلپایگانى: ش28/32 عکسى. 31برگ.
ب. کتابخانه آیت اللّه مرعشى, ش10966; ج27, ص377. 14برگ.
ج. کتابخانه دانشگاه تهران, ش6915; ج16, ص399.
د. آستان قدس, ش7875; ج14, ص29. 10برگ.
این کتاب با تحقیق استاد محمدباقر محمودى چاپ شده است.
16. الأربعون حدیثا علّمها الرسول لعلى(ع) (مجهول)
نسخه: کتابخانه دانشگاه تهران, ش7013; ج16, ص421.
17. الأربعون حدیثاً. محمّد بن مسلم بن أبى الفوارس رازى (ق6).
آغاز: کتاب فیه الأربعون حدیثا فى مناقب امیرالمؤمنین(ع).
نسخه ها: الف.کتابخانه مجلس 7016; ج25, ص25. 39برگ.
ب. آستان قدس, ش8443; ج14, ص43. 27برگ.
18. الأربعون حدیثاً. محمد بن عبدالرحیم بهبهانى.
آغاز: الحمدلله الذى وفقنا لاقتفاء آثار ائمتنا المعصومین.
نسخه: کتابخانه آیت اللّه مرعشى, ش4902; ج13, ص81.
19. چهل حدیث. محمدعلى بن احمد قراچه داغى (1310ق)
آغاز: بسمله, الحمدلله رب العالمین والصلوت والسلام على اشرف الاولین….
نسخه: کتابخانه ملى تهران, ش1374ف; ج3, ص431. 120برگ.
20. الأربعین. ملامحمّد جعفر استرآبادى طهرانى (1263ق).
نسخه اى از این کتاب با تاریخ 1246ق, در کتابخانه میرزا محمّد طهرانى, در سامراء موجود است.
21. الأربعین. سلیمان بن عبدالله ماحوزى بحرانى (1121ق).
چهل حدیث از اهل سنت در مناقب على(ع) مى باشد.
آغاز: الحمدلله الذى هدانا عند تفرق الأهواء للتمسک….
نسخه: کتابخانه آیت اللّه مرعشى ش169; ج1, ص186. 222برگ.
گمان مى رود که این کتاب همان (مدارج الیقین فى شرح اربعین الحدیث فى الإمامة) باشد, که به تصحیح سید مهدى رجایى به چاپ رسیده است.
22. الأربعین. ملامحسن فیض کاشانى (1091ق).
فیض در فهرست تألیفات خویش گفته است که این احادیث را از کتاب هاى پاره اى از علماى شیعه, در فضائل على(ع) انتخاب کرده است. کتاب در سه هزار و هشتصد بیت نگاشته شده است.
تاکنون نسخه اى از آن یافت نشده است.
ر.ک: ایضاح المکنون, ج1, ص54; مرآةالکتب; ج2, ص21; فهرست خودنوشت فیض, ناجى نصرآبادى, ص134.
23.الأربعین فى فضائل امیرالمؤمنین(ع). (ق7)
شیخ جمال الدین یوسف شامى عاملى, صاحب (الدّر النظیم).
نسخه ها: الف. دانشگاه تهران, میکروفیلم, ش1845; ج1, ص629.
ب. دانشگاه تهران, ش5923; ج16, ص155. 13برگ.
ج. دانشگاه تهران, ش502; ج5, ص1077. 23برگ.
تمام این اربعین در (المجموع الرائق) آمده است.
24. الأربعین. نادعلى بن غلامعلى بروجردى. (1250ق).
مؤلف, این چهل حدیث را از (الصواعق المحرقه) ابن حجر استخراج کرده است.
آغاز: الحمدلله على آلائه وأشکره فى إحسانه ونعمائه….
نسخه ها: کتابخانه آیت اللّه مرعشى, ش3316; ج9, ص96. 7برگ.
25. الأربعین. شیخ یوسف بحرانى صاحب حدائق.
نسخه خطى آن در کتابخانه سردار کابلى (کرمانشاه) بوده است.
26. سلم درجات الجنّة فى معرفة فضائل أبى الأئمة.
میرزا محمد بن محمدرضا بن اسماعیل بن جمال الدین القمى المشهدى (ق12) صاحب تفسیر (کنز الدقائق). (زبان: فارسى)
آغاز: حمد و سپاس کسى را سزاست که به استحقاق غیر او احدى نیست.
نسخه: کتابخانه ملک تهران, ش5920; ج3, ص476. 86برگ.
27. الأربعین. ملا عبدالله بن محمود بن سعید تسترى خراسانى (997ق).
مؤلف را در شهر بخارا به شهادت رسانده و جنازه اش را در میدان شهر آتش زدند.
نسخه ها: نسخه اى از این کتاب در کتابخانه سید عبدالحسین حجت در کربلا بوده است. ر.ک: الذریعه, ج1, ص421.
28. سنة الأربعین فى سنة الأربعین. سید ضیاءالدین فضل اللّه حسینى راوندى کاشانى (زنده در 548ق). وى صاحب کتاب (ادعیة السرّ) و (ضوءالشهاب) است.
سید بن طاووس پاره اى از این کتاب را در (الیقین) آورده است.
29. چهل حدیث منظوم نبوى در فضائل على(ع). (زبان: فارسى). عبداللطیف بیرجندى (زنده در 921ق).
آغاز: این چهل حدیث است که در مناقب حضرت امیرالمؤمنین على بن ابى طالب…
نسخه ها: الف. کتابخانه آیت اللّه مرعشى, ش5372; ج14, ص157. 13برگ.
ب. کتابخانه ملک تهران, ش2653; ج6, ص82. 12برگ.
ج. کتابخانه مجلس, ش2894; ج10, ص283.
30. چهل حدیث در فضیلت على(ع). محمدتقى مجلسى. (زبان: فارسى)
نسخه: کتابخانه دانشگاه تهران, ش2251; ج9, ص907.
31. چهل حدیث در فضائل على(ع). (مجهول)
نام دیگر این کتاب (جنگ اربعین) است. (زبان: فارسى)
آغاز: ثنا و ستایش بى انتها….
نسخه: کتابخانه مسجداعظم قم, ش2135, ج1, ص116.
32. الأربعین فى فضائل امیرالمؤمنین(ع). سردار کابلى (1293ق).
صاحب (ترجمه مراجعات) و (ترجمه انجیل برنابا). این کتاب در 4جلد بوده و در فضائل على(ع) مى باشد. مؤلف در هر جلد 10 حدیث آورده و به شرح آنها مى پردازد.
ر.ک: ریحانةالأدب, ج3, ص14; الذریعه, ج1, ص415.
33.الأربعون آیة فى فضائل امیرالمؤمنین(ع). (مجهول).
نسخه: دست نوشتى از این کتاب در کتابخانه شیخ قاسم بن الحسن محیى الدین, موجود است.
ر.ک: الذریعه, ج11, ص50 و ج17, ص246.
34. الأربعون حدیثاً. شیخ حسن بن محمد دیلمى.
سومین حدیث این رساله حدیث غدیر است.
ر.ک: الذریعه, ج1, ص414.
35. الأربعون حدیثا. شیخ محمدصادق بن محمد الأسدى الجزائرى الشیرازى (1082ق).
38 حدیث را از مصادر اهل سنت استخراج کرده است و دو حدیث دیگر را از (عیون اخبار الرضا) و (اربعین) شیخ بهایى نقل کرده است.
نسخه: از این کتاب نسخه اى با تاریخ کتابت 1090ق. نزد علامه محمدعلى اردوبادى بوده است.
ر.ک: الذریعه, ج1, ص418.
36. اربعون حدیثا روایة امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(ع). سلیمان بن ابراهیم بن عمر العلوى (825ق).
در پاره اى از کتابخانه هاى یمن مى توان از این کتاب سراغ گرفت.
ر.ک: مصادر الفکر العربى الاسلامى فى الیمن, ص47.
37. الأربعون الحدیث العلویة. قاضى جعفر بن احمد بن عبدالسلام بن ابى یحیى البهلولى الزیدى (576ق).
نسخه: المتحف البریطانى, مجموعه or.3919 ورقه 38-10.
ر.ک: مصادر التراث الیمنى فى المتحف البریطانی, ص148.
38. الأربعون حدیثاً. میر سیدعلى همدانى.
نسخه ها: الف.کتابخانه ملى پاریس.
ب. المتحف البریطانى, ش996. با نام (سادات نامه) معرفى شده است.
ج.کتابخانه تاشکند. به اسم (مناقب السادات) آمده است.
ر.ک: اهل البیت فى المکتبة العربیة, قسم المخطوط.
39. أربعون حدیثاً. یوسف بن اسماعیل بن یوسف النبهائى (1265ـ1350ق)
ر.ک: الأعلام: ج8, ص18; معجم ماکتب عن الرسول: ج5, ص169.
40. الأربعون حدیثاً من الاربعین عن الأربعین. شیخ منتجب الدین على بن عبیدالله بن شمس الاسلام (504 ـ 623ق).
نسخه: آستان قدس, ش1597.
این کتاب از سوى مدرسة الامام المهدى (قم) نشر شده است.
ر.ک: کشف الحجب والاستار, ص34; فهرست آل بویه, ص50.
41. الأربعون المنتفى من مناقب المرتضى علیه رضوان العلى الأعلى. ابوالخیر احمد بن اسماعیل بن یوسف القزوینى الطالقانى الشافعى (512 ـ590ق).
نسخه: کتابخانه شهید علی, ش539/7 از 92آ تا 107ب.
این رساله به تحقیق استاد مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایى در مجله تراثنا به چاپ رسیده است.
ر.ک: کشف الظنون, ج1, ص57.
42. الأربعین فى احوال النُصّاب والمخالفین. سید میر فیض الله بن عبدالقاهر الحسینى التفرشى الغروی. (1025ق)
این کتاب در سال 1314ش در هیئت سنگى, همراه با (نثر اللآلی) و (أربعین شهید اول) در تهران چاپ شده است. ر.ک: الذریعه, ج1, ص424; فهرس مشار, ص36.
43. کتاب الأربعین فى فضائل امیرالمؤمنین(ع). خطیب البغدادى ابوبکر احمد بن على بن ثابت الشافعى (463ق).
ر.ک: اهل البیت فى المکتبة العربیة, ص457.
44.أربعین فى فضائل امیرالمؤمنین(ع). مقرب على خان النقوى الجگر انوی.
این کتاب در سال 1282 و در 432 صفحه در حیدرآباد, دکن چاپ شده است.
ر.ک: الذریعه, ج11, ص53.
45. الأربعین المسندة فى الخلافة والخلفاء. محمد بن احمد بن محمد بن مرزوق العجیسى التلمسانی.
ر.ک: معجم أعلام الجزائر, ص290.
46. چهل حدیث در فضائل امیرالمؤمنین(ع) با ترجمه منظوم (مجهول). (زبان: فارسى).
نسخه: کتابخانه گلپایگانى: 182/18, ج1, ص33.
47. چهل مسأله پادشاه روم: منسوب به على(ع). (زبان: عربى)
نسخه: کتابخانه مدرسه آیت اللّه گلپایگانى: ش130/38.
48. مصباح الإمامة. میر سید على بهبهانى رامهرمزى (1395ق).
شرح چهل حدیث در امامت که هر حدیث در تفسیر آیه اى از آیات قرآنى مربوط به امامت است.
اصل و ترجمه این کتاب, تاکنون بسیار چاپ شده است که آخرین آن توسط دارالعلم اهواز در سال 1418ق نشر شده است.
49. چهل حکمت از حضرت امیر(ع) (مجهول).
نسخه: کتابخانه مسجداعظم قم, ش3330, ج1, ص623.
50. چهل کلمه از کلمات قصار على(ع) با ترجمه منظوم (مجهول). (زبان: فارسى)
نسخه: مدرسه سپهسالار, ش1124; ج4, ص439.
51. اربعون کلمه من کلام على(ع). (مجهول) (زبان: فارسى)
نسخه: کتابخانه مینوى, تهران, ش8/4; فهرستواره مینوى, ص38.
52. أربعین حجت. أبومعین على حجت هاشمى خراسانى (معاصر) (زبان: فارسى).
این کتاب در سال 1368 توسط نشر حاذق به چاپ رسیده است.
53. الأربعین فى فضائل مولانا امیرالمؤمنین(ع). محمدرضا بانى کاشانى (معاصر).
کتاب در سال 1373 توسط مؤلف در قم چاپ شده است.
54. الأربعین فى حبّ امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(ع). على ابومعاش (معاصر).
کتاب در سال 1378 از جانب دارالاعتصام قم نشر گردیده است.
چنانکه مؤلف در مقدمه کتاب مى گوید: این کتاب جلد یکم از مجموعه اى در 40 جلد است.
55. چهل حدیث جالب از حضرت على بن ابى طالب(ع). حبیب الله چاپچیان (معاصر). (زبان: فارسى)
کتاب در سال 1369 در تهران و به وسیله نشر طلوع چاپ شده است.
56. چهل حدیث حضرت على(ع). حسین بن سیف الدین حروى (معاصر). (زبان: فارسى).
این کتاب در سال 1365 در انتشارات آستان قدس رضوى, با مقدمه و تصحیح استاد کاظم مدیر شانه چى به چاپ رسیده است.
57. چهل حدیث در شأن حضرت امیرالمؤمنین على(ع). حبیب الله شیر خدائى. (زبان: فارسى)
کتاب در سال 1976م در 48ص در طهران چاپ شده است.
58. چهل حدیث در مناقب على(ع).
این کتاب در سال 1336ق در شکل سنگى در 8 صفحه در مشهد چاپ شده است.
59.الأربعون حدیثا فى فضائل امیرالمؤمنین(ع) و سیدة نساءالعالمین. احمد محمودى.
این کتاب از جانب مؤسسة البلاغ (بیروت) چاپ شده است.
60. چهل مروارید. این کتاب منتخبى از احادیث نهج البلاغه است که به گونه موضوعى گرد آمده اند. کتاب در سال 1363 در 38 صفحه در تهران توسط مؤسسه نهج البلاغه نشر شده است.
پاورقی:
1. شرح الکافى, ملاصالح مازندرانى, ج2, ص228.
2. مرآت العقول, ج1, ص34.
3. الأربعین, محمدباقر محمدتقى مجلسى, ص10.
4. الخصال, ص320; الوافى, ج1, ص136; بحارالانوار, ج2, ص158; کنز العمال, ج10, ص225; کشف الظنون, ج2, ص1036.
5. زندگانى سردار کابلى, کیوان سمیعى, ذیل کتاب اربعین سردار کابلى.
6. الاربعون حدیثاً, شهید او, ص17.
7. ترجمه و شرح اربعین, شیخ بهایى, ص41.
8. ر.ک: (الذریعه) ج1, ص424.
9. (الذریعه) ج1, ص409.
10. الاربعین النوویة, ص4.
11. کشف الظنون, ج1, ص52.
12. الاربعون حدیثاً, خواجویى, ص6.
13. براى آگاهى بیش تر ر.ک: الاربعون حدیثاً; علامه شوشترى, ص3; و نیز مقاله (چهل حدیث نویسى و حدیث الاربعین); دکتر نادعلى عاشورى, فصلنامه علوم حدیث, ش14, ص139.
14. الذریعه, ج1, ص410; الاربعون حدیثاً, علامه شوشترى, ص7.
حفظ اربعین حدیث
یکی از سنتهای پسندیده و خدمتهای شایسته ای که از دیر زمان برآمدن خورشید جهانتاب اسلام تاکنون در میان محدّثان با درایت و عالمان شریعت و سالکان طریقت، به کثرت معمول بوده و مشتاقانه رواج پیدا نموده است؛ اهتمام به تألیف آثاری با عناوینی همچون اربعین، اربعون حدیثا، اربعون کلمه، الاربعین عن الاربعین من الاربعین و گرد آوردن دفاتر معرفت و برگهای زرّینی در قالب چهل حدیث با ویژگیهای مشترک، یا یکسان، یا درباره یک موضوع و یا موضوعات گوناگون است.
فراوانی و شمارگان اربعینیات
با مراجعه به فهرست نسخه های خطّی منتشر شده از کتابخانه های ایران و جهان و تأمّل در آمار کتابهای چاپی امروز به آثار پُرشماری از این دست برمی خوریم؛ چنانکه تنها در ذریعه از هفتاد و شش اربعین1 و در فهرست کتابهای حدیثی دارالکتب ظاهریه دمشق از چهل و شش اربعین و در جلد نخست فهرست نسخه های خطّی دارالکتب مصر از صد و چهل اربعین و در جلد دوم از پانزده عنوان اربعین سخن به میان آمده است تا آنجا که مجموع عناوین نگارشهای چهل حدیثی را تا هزار هم گفته اند.2
ریشه ها و انگیزه ها
چهل حدیثها با هر نیت و یا انگیزه ای که پدید آمده باشد بخش پُر ارج و قابل توجهی از منابع حدیثی مسلمانان را به خود اختصاص داده است.3
اما گویی سبب اصلی پرداختن به آن، وجود و نمود توصیه به «حفظ» چهل حدیث از سوی پیامبر اکرم(ص) باشد که فرمود:
«مَن حَفِظ مِن أمّتی أربعین حدیثا ـ ممّا یحتاجون مِن أمر دینهم ـ بعثه اللّه فی یوم القیامة فقیها عالما.
از امّت من هر آنکه چهل حدیث پیرامون آنچه در امر دین بدانها نیازمند است به حافظه سپارد، خداوند نیز وی را در روز رستخیز در شمار دانشمندان و دین پژوهان برخواهد انگیخت.
این روایت ـ که در زمره احادیث مشهور4 وارد شده و بعدها نیز به تواتر5 آن از طریق شیعه6 و سنّی7 حکم داده شد ـ آنچنان موجب رونق کار و بار اربعین نگاری شد که حتّی عالِمانی همانند شرف الدین نووی و ملاّ اسماعیل خواجویی، از جمله گواهی دهندگان به ضعف سند این حدیث8، خود دست به جمع آوری و نگارش چهل حدیث بردند.
روشن است که مدتها پس از این، به علت وجود روایتهایی که در مضمون و الفاظ، تفاوتها و شباهتهایی با حدیث حاضر داشت و از دیگر ضبط های آن به جای «من حفظ»: من حمل، من کتب، من نقل؛ به جای «دینهم»: دینها؛ به جای «عالما فقیها»: فی زمرة الفقهاء والعلماء، و کنت له یوم القیامة شافعا و شهیدا، ادخل من أیّ باب الجنّة شئت، کتب فی زمرة العلماء و حُشر فی زمرة الشهداء بود، علمای حدیث در معنا کردن آن اختلافهای فراوان نمودند و در تأویل آن به احادیث دیگر روی آوردند.
ولی آنچه مسلم می نماید تأکید یکسان همگی اینگونه احادیث بر عدد «چهل»9 و ترویج و نشر پیام شریعت و نگاهداری آن از نابودی در قالب چهل آوای خواندنی با کتابت است10 و در یاد سپردنی که مراتب از بر خواندن، شناخت مفاهیم، عمل به آن، کوشش در عدم تحریف، تحمل و ضبط حدیث، بنا بر ضوابط علم درایه را شامل می شود.11
نخستین چهل حدیث
در هر دانشی توجه به دانستن نخستین روی آورندگان به آن و قلمزنان درباره آن شاید به خاطر گفته «الفضل للمتقدم» نه تنها بی فایده نیست که از دیرباز بشر را به کنجکاوی واداشته است. درباره اولین چهل حدیثی که فراهم آمد هر چند که باید به کتابخانه ها و فهرستهای هر یک مراجعه نمود ولی نتیجه به دست آمده نیز چندان مورد اعتماد نخواهد بود؛ چه، امکان بازماندن نسخه ای از ورود به کتابخانه ها و یا درج در فهرستها و یا از میان رفتن آن ناممکن نیست.
به هر روی و با آنکه شیعیان و بسیاری دیگر آغاز نهضت شکوهمند اربعین نگاری را از زمان حیات رسول خدا(ص) دانسته و عبداللّه بن مبارک مروزی (متوفای 181ق) را به عنوان یکی از پایه گذاران اصلی این مجموعه ها شناسانده اند12؛ نخستین نسخه های اربعین حدیث ـ براساس اطلاعات موجود از نسخه های موجود ـ را می توان در اربعین13 ابوالحسن محمد بن اسلم بن سالم کندی طوسی (متوفای 242ق) از ثقات محدثان خراسان و اربعین حافظ ابوالحسن مؤیّد بن محمد بن علی قرشی طوسی (متوفای 242ق) از پیشوایان محدثان سراغ گرفت. هر دو نسخه در دارالکتب ظاهریه موجود است و از آن رو که بدون تاریخ نگارش هستند و با توجه به تاریخ درگذشت نویسندگان آنها، باید هر دو را ـ با هم ـ به عنوان نخستینها معرفی و ثبت نمود.14
شیوه نامه های فراهم آوری چهل حدیث
چهل حدیثهای آغازین هدفی جز جمع آوری «چهل» حدیث و شرح و توضیح کلمات و ترکیبات مشکل نداشت، ولی بعدها فراهم آورندگان این آثار ـ بنابر ذوق و شیوه بینش دینی ـ هر یک در گزینش روایات، شیوه هایی اختیار کردند و جانب خاصی را در نظر گرفتند و به موضوعات و مباحث ویژه ای توجه نشان دادند؛ چنانکه جمعی در اصول و فروع و احکام دین، عده ای در جهاد، برخی در ادب، بعضی در مواعظ و خطب، و گروهی در زهد15 اربعینهایی نگاشتند.
اربعون حدیثا من اربعین کتابا لاربعین اماما عن اربعین شیخا متصلین باربعین صحابیا16 و اربعین من مدن الکبار عن اربعین صحابیا لاربعین تابعیا17 از نمونه های موفق زمانه خویش بودند و پس از آن، ابن عساکر چهل حدیث از چهل شیخ از چهل شهر مختلف شنید و سپس آنها را در دو جزء به رشته تحریر کشید.18 عافقی از راویان چهل قبیله و رهاوی از راویان چهل شهر به گردآوری چهل حدیث پرداختند.19 ابن زهره پیرامون حقوق برادران دینی، محمد مهدی تنکابنی درباره متعه، جعفر بن محمد تهرانی در مسح دو پا و دلدار علی هندی در موضوع فضیلت دانش، چهل حدیث گرد آوردند. عبدالرحمان بن احمد بن حسین خُزاعی الاربعون فی فضائل علیٍ امیرالمؤمنین را پرداخت.20
برخی محدثان، موضوعی خاص را انتخاب کرده و چهل حدیث از چهارده معصوم(ع) درباره آن آوردند. گروهی به تنوع در احادیث گراییدند و یا چهارده چهل حدیث نگاشتند و یا با انتخاب چهل موضوع، برای هر موضوع چهل حدیث نگاشتند.
عده ای مضمون چهل حدیث را در ابیاتی به نظم کشیدند. دسته ای از فقیهان که آهنگ پدید آوردن کتابی فقهی داشتند آن را در قالب چهل حدیث عرضه نمودند تا علاوه بر وظیفه علمی، مصداق روایت مذکور نیز شده باشند. بسیاری کتاب اربعینشان را به روایاتی در فضل و فضیلت، فضائل و مناقب و اثبات خلافت و امامت خاندان پیامبر(ص) اختصاص دادند، به صورتی که تنها در فضائل امیر مؤمنان بیش از هفتاد اربعین به دست ما رسیده است.21
از میان این تعداد چشمگیر می توان به اسعد بن ابراهیم بن حسن حلّی اشاره کرد. وی به نگارش اربعون حدیثا فی الفضائل والمناقب پرداخت و دلیل آن را گفته شافعی و احمد بن حنبل دانست.
گفتار احمد بن حنبل براساس الهامی از جانب رسول خدا(ص) در خواب بود که:
من امتم را به چهل حدیث راجع به سنت فرمان دادم؛ آیا فضائل اهل بیتم در شمار سنت نیست؟22
اربعینیات درباره امام مهدی(ع)
در میان بازار گرم و پویای جمع چهل حدیث، دانشوران شیعه و اهل سنت بسیاری از چهل حدیثهای خود را به سخنان، گفته ها، فضائل و مناقب بی شمار امام غائب اختصاص داده و به عنوان یکی از عمده ترین و بارزترین مسائل دینی مورد نیاز مردم بدان نگریسته اند. آنان به دلیل مقید بودن به عدد «چهل»، تنها به گوشه هایی بسیار محدود از احادیث، سخنان، فضائل، شؤون و مقامات امام زمان(عج) اشارت کرده ولی در عوض با گزیده گویی و ایجاز درخشان، آثار دایرة المعارف گونه ای را پدید آورده اند. در این مجال می توان ـ برای نخستین بار ـ به فهرستی توصیفی از اینگونه اربعینیات به ترتیب تاریخی چنین اشاره نمود:
1 ـ الاربعون حدیثا فی امر المهدی:23 ابو نعیم احمد بن عبداللّه اصفهانی (334-430ق)؛ مجموعه ای از چهل حدیث با سلسله اسناد خود از رسول اکرم(ص) که کهن ترین اربعین درباره امام زمان(عج) به شمار می رود.
متن آن با حذف سند در اعیان الشیعه24 از سید محسن امین عاملی، بحارالانوار25 از محمد باقر مجلسی، حجت بالغه از سید عبدالحجت بلاغی، عرف الوردی فی اخبار المهدی26 از جلال الدین سیوطی، غایة المرام از سید هاشم بحرانی27، حدیقة الشیعة28 از مقدس اردبیلی، کشف الغمة29 از علی بن عیسی اربلی و نامه دانشوران ناصری30 درج، و نقل ها و آگاهی هایی از آن در کشف المخفی فی اخبار المهدی از یحیی بن حسن بطریق31، اربعین ماحوزی32 و احقاق الحق33 ذکر شده است.
رساله مورد بحث را نباید با نگارش دیگر ابونعیم با نام ذکر المهدی و نعوته و حقیقة مخرجه و ثبوته و یا نعوت المهدی و خروجه و ما یکون فی زمانه و مدته شامل چهل و نه روایت از پیامبر(ص) و صد و هفت روایت دیگر درباره امام مهدی ـ که ابن طاووس از آن گزارشی ارائه نموده است34 ـ یکی دانست.35
اربعون حدیثا فی أمر المهدی در قرن ششم در حوزه علمیه ابوعلی صدفی در شهر «مُرسیه» به عنوان کتاب درسی تدریس می شده و از جمله حافظ عیاض بن موسی یحصبی در 32 سالگی به سال 508 ق. آن را نزد ابوعلی صدفی خوانده است.36.
نسخه ها: 1. کتابخانه سید محمد صادق آل بحرالعلوم در نجف، به کتابت همو؛ 2. کتابخانه ای شخصی در قم؛ 3. کتابخانه علی قلی میرزا در تهران؛ 4. کتابخانه فخرالدین نصیری در تهران، کتابت فخرالدین، پایان کتابت در 18 رجب سال 838 ق.37؛ 5. کتابخانه مرحوم ملک زاده.38
1-1. ترجمه أربعون حدیثا فی أمر المهدی، ابونُعیم، مترجم: ابوالحسن علی بن حسن زواره ای (م947ق).
این ترجمه در ضمن ترجمه کشف الغمه، مسمّی به ترجمة المناقب درج شده و نسخه هایی از آن در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی و کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.
1-2. ترجمه أربعون حدیثا فی أمر المهدی، ابونُعیم، مترجم: میرزا محمد ملک الکتاب.
به همراه اکسیرالتواریخ، بمبئی، 1308ق چاپ شده است.
1-3. دیگر ترجمه های أربعون حدیثا فی أمر المهدی، ابونُعیم، از آنجا که این اربعین در کتابهای دیگری که ذکر آنها گذشت درج شده است پس به عنوان مثال ترجمه آن را می توان در جلد هفتم نامه دانشوران ناصری، حدیقة الشیعة، ترجمه های بحارالانوار و همگی ترجمه های کشف الغمّة یافت.
1-4. حجّت بالغه در ترجمه و شرح أربعون حدیثا فی المهدی از ابونُعیم، سیّد عبدالحجّت بلاغی (متوفای 1397ق)، چاپخانه خواجه، 1383ق، 268ص، وزیری.
2. الاربعون فی ذکر المهدی من آل محمد، حافظ ابوالعلاء حسن بن احمد عطار همدانی مُقری (488-569 ق).
ابن ابی الرضا در الاجازة الکبیرة39 از آن یاد نموده و نقلهایی از آن در ذخائرالعقبی فی مناقب ذوی القربی40 از محبّ الدین طبری (متوفای 694ق.) و فرائد السمطین41 از ابراهیم بن محمد جوینی (متوفای 730ق.) آمده و حسن بن ابی الحسن دیلمی در قواعد عقائد آل محمد از آن اقتباس نموده است.
3. اربعون حدیثا فی المهدی، سراج الدین محدث بغدادی قزوینی (قرن ششم).
سید حیدر آملی در جامع الاسرار42 از آن یاد کرده است.43
4. کفایة المهتدی فی معرفة المهدی، سیّد محمّد میرلوحی اصفهانی44 (زنده در 1085ق)45. ترجمه، تفسیر و شرح چهل حدیث از کتاب اثبات الرجعه نوشته فضل بن شاذان (متوفای 260ق.).
ارزشهای کفایة المهتدی را که توسط علی اکبر مهدی پور در دست تصحیح است ظاهرا باید در استفاده از منابعی که هم اکنون مفقود شده اند همچون کتب فضل بن شاذان و فرج الکبیر محمد طرابلسی جستجو نمود.
نسخه ها: 1. کتابخانه الزهراء، بدون شماره، با تصحیح و مهر مؤلف، 2. کتابخانه مجلس شورای اسلامی، شماره 833، 126 برگ، به خط مؤلف46؛ 3. کتابخانه میرزاحسین نوری؛ 4. کتابخانه سید آقا بن سید اسداللّه بن سید حجة الاسلام اصفهانی، کتابت محمد مؤمن بن عبدالجواد در 7 ربیع الثانی 1085ق؛ 5. کتابخانه وزیری یزد، شماره 512، کابت اسماعیل بن شاه قلی در 1106ق، 129 برگ.
4-1. گزیده کفایة المهتدی، سید محمد میرلوحی، تلخیص توسط یکی از شاگردان میرلوحی.
نسخه: کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، شماره 1122.
4-2. گزیده کفایة المهتدی، سیدمحمد میرلوحی، تلخیص توسط گروه محققان، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول 1373ش، بیست و هفت + 364ص، رقعی.
شیوه نامه محققان این اثر در گزینش مطالب، حذف ایرادها و اعتراضهای میرلوحی بر علامه مجلسی و باقی گذاردن دیگر مطالب بوده است که البته در مقدمه از ذکر این شیوه گزینش خودداری نموده اند.
5. کشف الحق (الاربعین)، میر محمد صادق خاتون آبادی (متوفای 1272ق.)، اصفهان، [چاپ اول [1373ق، 236ص، وزیری؛ به تصحیح و تعلیق داوود میرصابری، تهران، مؤسسه امام مهدی، [چاپ دوم [1361ش، ح+ 239ص، وزیری.
این کتاب به اربعین خاتون آبادی شهرت داشته و به شرح چهل حدیث در دو بخش «قیام» و «رجعت» پرداخته و تألیف آن در 1263 ق. به انجام رسیده است.
6. اربعینیات، حسین عندلیب زاده همدانی (1287ش...).
وی برای هر یک از امامان، اربعینی نگاشته و آخرین جلد مجموعه را به امام زمان(عج) اختصاص داده است.
7. تبیین المحجة الی تعیین الحجة، میرزا محسن بن محمد مجتهد تبریزی (متوفای 1352ق.)، تهران، 1346ق، 418ص، رقعی.
8. چهل خبر در علامات ظهور مهدی منتظر، احمد هروی، یزد، گلبهار، چاپ اول 1368ق، 54ص، رقعی.
متن عربی و ترجمه فارسی چهل حدیث درباره نشانه های آخرالزمان.
9. الاربعون حدیثا فی من یملأ الأرض قسطا و عدلاً، هادی نجفی، قم، نشرالهدایة، چاپ اول محرم 1411ق، 91ص، وزیری.47
این کتاب توسط محمدرضا زادهوش زیر عنوان چهل حدیث درباره دادگستر جهان به فارسی ترجمه شده و آماده انتشار است.
10. چهل حدیث انتظار فرج حضرت مهدی، محمود شریفی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول 1370 ش، 72ص، پالتویی.
این کتاب که بیست و دومین چهل حدیث منتشر شده توسط این ناشر به شمار می رود، شامل چهل حدیث درباره انتظار است.
11. یوسف ناپیدای فاطمه زهرا، محمد خادمی شیرازی، تهران، میقات، چاپ اول 1370ش، 84ص، وزیری.
شامل متن عربی و ترجمه فارسی چهل حدیث.
12. شناخت امام عصر، احمد سیاح، تهران، نشر اسلام، چاپ اول 1370ش، 128ص، رقعی.
متن و ترجمه سی آیه از صد و سی و سه آیه ای از قرآن کریم که به ظهور امام غائب تفسیر و تأویل شده؛ متن و ترجمه چهل حدیث در فضائل و مناقب امام زمان(عج) به نقل از منتخب الاثر و یوم الخلاص؛ چهل قصیده و غزل در مدح امام زمان.
13. قیرخ حدیث [چهل حدیث از حضرت مهدی] : گروه نویسندگان، ترجمه از عربی به ترکی به صورت صفحه مقابل، حسین سرخابلی، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول 1371ش، 3 + 21ص، رقعی.
14. چهل حدیث پیرامون نور یزدان، علی اکبر مهدی پور، قم، حاذق، چاپ اول 1372ش، 120ص، رقعی.
احادیث این کتاب از چهل کتاب اهل سنت که فصلی از کتابشان را به امام زمان(عج) اختصاص داده اند استخراج شده و به ترتیب زمانی پیش رفته است.
15. چهل حدیث پیرامون یوسف زهرا، علی اکبر مهدی پور، قم، حاذق، [چاپ اول[ 1372ش، 120ص، رقعی.
احادیث این کتاب از چهل کتاب که توسط چهل نویسنده اهل سنت پدید آمده و اختصاصا به امام زمان(عج) پرداخته اند و از هر کتاب تنها یک حدیث استخراج شده و به ترتیب زمانی پیش رفته است.
16. چهل حدیث از «غیبت» فضل بن شاذان، علی اکبر مهدی پور، قم، حاذق، چاپ اول 1373ش، 120ص، رقعی.
با هدف بازسازی و احیای متن مفقود کتاب غیبت از فضل بن شاذان از کتابهای مختصر اثبات الرجعة و کفایة المهتدی استخراج شده است.
17. چهل حدیث در پرتو چهل آیه در فضائل حضرت ولی عصر، گروه نویسندگان، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول [1374 ش]، 83ص، پالتویی.
این کتاب که پنجمین چهل حدیث منتشر شده توسط این ناشر به شمار می رود، شامل چهل آیه از قرآن مجید که با عنایت به چهل حدیث به امام زمان(عج) تأویل شده است می گردد.
18. چهل حدیث در فضائل حضرت ولی عصر، گروه نویسندگان، تهران، خانه کتاب ایران، چاپ اول 1416ق، 68ص، پالتویی.
احادیث از منابع هر دو گروه شیعه و سنی استخراج شده است.
19. چهل حدیث سیره مهدوی، محمود مدنی بجستانی، قم، نشر معروف، 1377ش، 80ص، پالتویی.
20. چهل حدیث پیرامون مهدی آل الرسول، علی اکبر مهدی پور، چاپ نشده است.48
احادیث این کتاب از چهل کتاب که توسط چهل نویسنده اهل سنت پدید آمده و اختصاصا به امام زمان(عج) پرداخته اند و از هر کتاب تنها یک حدیث استخراج شده است.
21. چهل حدیث پیرامون مهدی فاطمه، علی اکبر مهدی پور، چاپ نشده است.49
احادیث این کتاب شامل چهل حدیث از چهل صحابی پیامبر اکرم(ص) می شود.
علاوه بر چهل حدیثهای مذکور که به صورت مستقل و اختصاصی به امام زمان پرداخته اند می توان از دو دسته دیگر از چهل حدیثها سخن به میان آورد: اربعینهایی که به جمع چهل حدیث از چهارده معصوم پرداخته و چه بسا صفحاتی را به احادیثی از امام عصر و یا روایاتی درباره ایشان اختصاص داده اند؛ و دسته دیگری که به گردآوری چهل حدیث از «هر یک» از معصومان روی آورده و در حقیقت، چهارده «چهل حدیث» را در مجموعه ای گرد آورده اند.
بدیهی است که مجموعه های گروه نخست از بحث و دامنه این کتابشناسی خارج اند اما کتابهای دسته دوم، از آن جهت که در حقیقت اربعینی مستقل را در ضمن مجموعه ای آورده اند، لازم می سازد تا به نمونه هایی از آنها اشاره کنیم:
22. از هر معصوم چهل حدیث، محمدعلی کوشا، قم، سینا، [چاپ اول[ 1373ش، 320ص؛ قم، سینا، ویرایش دوم، چاپ دوم 1374، 350ص.
ارائه متن و ترجمه فارسی چهل حدیث از چهارده معصوم به همراه شرح زندگانی هر یک از معصومان.
23. سیره و سخن پیشوایان، محمدعلی کوشا، قم، پارسایان، 1376ش، 382ص.
زندگانی چهارده معصوم را آورده و از هر یک چهل حدیث نقل نموده است.
24. گلواژه های پاکان، ناصر پاک پرور، تهران، مدرسه، 1376ش، 276ص، وزیری.
تنظیم و ترجمه چهارده چهل حدیث از چهارده معصوم(ع).
25. الاربعون حدیثا عن کل معصوم، علی پناه اشتهاردی، تصحیح کمال کاتب، قم، مؤسسه سیدة معصومه، چاپ اول شوال 1420ق، 259ص، وزیری.
متن عربی چهل حدیث از چهارده معصوم(ع) در چهارده بخش فراهم آمده و گاه با شرح و توضیح اندکی از سوی مؤلف همراه است. أربعون حدیثا عن الامام المهدی المنتظر در صفحات 221 تا 240 درج شده است.
پی نوشتها :
1 .ذیل اربعون حدیثا، ج1، صص 409-434؛ ذیل رسالة فی اربعین حدیثا، ج11، صص50-53؛ ذیل چهل حدیث، ج5، صص314-315؛ ذیل شرح اربعین حدیثا، ج13، صص69-70.
2 .زندگانی سردار کابلی، ص135.
3 .دلیل مؤلفات حدیث الشریف، ج2، ص659 و...؛ کشف الظنون، ج1، صص5،52-61؛ ج2، ص1569 و...
4 .مرآة العقول، ج1، ص34.
5 .شرح کافی، مازندرانی، ج2، ص228؛ مجلسی به «مستفیض» بودن (الاربعین، ص10؛ ذریعه، ج1، ص409)؛ شیخ بهایی به دو وجه مشهور و متواتر (اربعین، ص41) و فیض کاشانی به هر سه وجه قائل شده است (ذریعه، ج1، ص424).
6 .اربعون حدیثا، ماحوزی، ص26؛ اربعین حسینیه، ج1، ص6؛ بحارالانوار، ج2، صص153-156؛ ثواب الاعمال، صص134، 300؛ خصال، ص42؛ عوالم العلوم، ج3، صص465-469؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص36؛ وافی، ج1، ص136؛ ینابیع المودة، ج2، ص271.
7 .بغیة الطلب، ج3، ص1358؛ جامع بیان العلم و فضله، ج1، صص51-53؛ ذکر اخبار اصبهان، ج1، صص201 و 206؛ کشف الظنون، ج2، ص1036؛ کنزالعمال، ج10، ص225 و...
8 .اربعین النوویة، ص4؛ اربعون حدیثا: خواجویی، ص16؛ همچنین: فیض القدیر، ج1، ص56؛ ج6، صص54، 155، 158؛ کشف الحثیث، ص166،167،186،200؛ کشف الظنون، ج1، ص52.
9 .آگاهی جامعی از این عدد را بنگرید در: اربعین در فرهنگ اسلامی از رضا تقوی؛ رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، صص30-37؛ مستدرک سفینة البحار، ج4، صص63-65؛ همچنین گویا همه روایاتی که در این باره وارد آمده در رساله اربعونیات از حبیب اللّه ترشیزی گردآوری شده است (ذریعه، ج1، ص436).
10.اربعون حدیثا، شهید اول، ص17؛ نیز با توجه به حدیث «من ترک بعد موته...».
11.اربعین هاشمیه، ص8؛ فیض القدیر، ج6، ص155؛ الکلینی و الکافی، صص15-17.
12.کتاب الاربعین حدیثا، حسن بکری، ص24؛ تهذیب الکمال، ج9، ص62؛ طبقات الکبری، ج7، ص370؛ علل المتناهیه، ج1، ص128؛ همچنین بنگرید به: فهرس الفهارس والاثبات.
13.چاپ شده است (بیروت، 1989م).
14.اربعین، جامی، ص9.
15.برای نمونه ر.ک: اربعین علی بن فضل در فضائل دعا و دعا کننده؛ اربعین عبدالرحمان سلمی در اخلاق صوفیه و کردار صوفیانه. در دایرة المعارف تشیع ذیل «اربعون حدیثا» (ج2، صص52-53) و ذیل «اربعین» (ج2، صص53-54)؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی ذیل «اربعین» (ج7، صص430-431) نیز می توان به مواردی دست یافت.
16.ذیل تذکرة الحفاظ، ص4.
17.سیر اعلام النبلاء، ج23، ص328.
18.روضات الجنات، ج2، ص66؛ صلة الخلف لموصول السلف، ص76.
19.نسخه خطی دارالکتب ظاهریه دمشق، شماره 1040.
20.نسخه خطی کتابخانه آیت اللّه مرعشی (فهرست، ج3، صص23-24)؛ نیز بنگرید: ایضاح المکنون، ج2، ص265؛ ذیل بروکلمان، ج1، ص708؛ فصلنامه تراثنا، ش1، 21؛ فهرست منتجب الدین، ص157؛ مرآت الکتب، ج1، صص23-24.
21.فهرست و گزارشی اجمالی برخی از آنها را بنگرید در: فصل نامه علوم حدیث، ش18، صص157-172 و دو ماهنامه آینه پژوهش، ش66، صص185-191.
22.اربعون حدیثا، علامه شوشتری، ص7؛ ذریعه، ج1، ص410؛ ینابیع المودّة و...
23.نام آن را «رسالةٌ فی...»، «اربعون حدیثا فی المهدی» و «اربعون حدیثا فی شأن المهدی» نیز ثبت نموده اند که ظاهرا تسامحی بیش نیست.
24.اعیان الشیعه، ج2، صص44-84.
25.ج51، صص78-85.
26.ج2، صص57-85؛ با اضافات بر مصادر ابونعیم.
27.صص 699-701.
28.صص 717-725.
29.ج3، صص267-275؛ در بسیاری مواضع دیگر نیز از آن یاد کرده است.
30.چاپ اول (سنگی)، ج2، ص718؛ همچنین بنگرید: چاپ دوم، ج7، صص8-21.
31.طرائف، ص181.
32.ص207.
33.ج3، صص180-181.
34.طرائف، صص179-183، 220 و 261؛ همچنین: صراط، ج2، ص220.
35.روضات الجنات هر دو نگارش را یکی دانسته است (ج1، صص273-272).
36.المعجم فی اصحاب القاضی ابو علی الصدفی، ص295.
37.بنگرید به: گنجینه خطوط.
38.متن منقول در نامه دانشوران ناصری براساس همین نسخه است.
39.ص 169 (مندرج در بحارالانوار، ج104).
40.ص136.
41.ج2، صص325-326.
42.ص439.
43.بنگرید: فصل نامه تراثنا، ش1، ص19.
44.بررسی نسبتا دقیق و کاملی از این کتاب و اندیشه های میرلوحی و اوضاع زمانه او را بنگرید در:
The shadow of God and The Hidden Imam: Religion, Political Order and Societal Change in Shit'it Iran form The begining to 1890: Said Amir, Arjomand, Chicago, 1984, p182... .
45.گزارش هایی از کفایة المهتدی را بنگرید در: ذریعه، ج1، ص389؛ ج9، صص1220-1221؛ ج10؛ ص62؛ ج11، صص96 و 339؛ ج12، ص6؛ ج16، صص78 و 82 و 156؛ ج18، صص101-102؛ ج24، ص182؛ ج26، ص236 و نقل هایی از آن را در: جنّة المأوی از میرزاحسین نوری؛ نجم ثاقب از همو؛ رسالةٌ فی الغیبه از احمد بن درویش بغدادی و حاشیه کشف الحقّ از خاتون آبادی.
46.فهرست مجلس، ج3، صص60-62.
47.معرفی این کتاب را بنگرید در: فصل نامه تراثنا، ش22، ص221؛ دو ماهنامه آینه پژوهش، ش3، ص81؛ کتابنامه امام مهدی، ج1، ص74، ش126؛ چهل حدیث پیرامون یوسف زهرا، ص15؛ معجم ما کتب عن الرسول و اهل البیت، ج10، ص225.
48.کتابنامه امام مهدی، ج1، ص286.
49.همان، ج1، ص286.
تعبیر متون دینی از عدد «اربعین»
یکی از تعبیرهای رایج عددی، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است. یک نمونه آن که سن رسول خدا(ص) در زمان بعثت، چهل بوده است.
یکی از تعبیرهای رایج عددی، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است. یک نمونه آن که سن رسول خدا(ص) در زمان بعثت، چهل بوده است. گفته شده است که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری است. گفتنی است، برخی از انبیا در سنین کودکی به نبوت رسیدهاند.
در قرآن آمده است «میقات» موسی با پروردگارش در چهل روز حاصل شده است. در نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا در حال سجده بود.درباره بنی اسرائیل هم آمده که برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجه میکردند.
اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات فراوان دیگر آمده، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است. در این نقلها آمده است که اگر کسی از امت من، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینیش از آنها بهره برد، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل دیگری آمده است که امیرمومنان(ع) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت میکردند، در برابر دشمنانم میایستادم.
مرحوم کفعمی نوشته است: زمین از یک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب، هیچگاه خالی نمیشود.
درباره نطفه هم تصور بر این بوده که بعد از چهل روز علقه میشود. همین عدد در تحولات بعدی علقه به مضغه تا تولد در نقلهای کهن به کار رفته است، گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده است.
در روایات ائمه(ع)، مضامین مختلفی ناظر بر این مطلب آمده است همانند: «کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول نمیشود»، «که کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند میشود»، «کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قلبش را نورانی میکند». و نیز رسول خدا(ص) فرمود: «کسی که لقمه حرامی بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمیشود.«
اینها نمونهای از نقلهایی بود که عدد اربعین در آنها به کار رفته است.
سیری در فقه الحدیث «حفظ اربعین حدیث» (1)
چکیده:
از جمله روایات منقول از پیامبر (صلی الله علیه و آله ) در باره حفظ و نگارش احادیث، حدیث مشهوری است که در میان حدیثشناسان به حدیث «اربعین» معروف گردیده و در رواج تدوین کتب «اربعین» یا «چهل حدیث» تأثیر بسزایی داشته است. نویسنده، با استناد به آیات و روایات و تاریخ و فرهنگ اسلام، به رمزشناسی «اربعین» پرداخته و پس از ذکر گونه های مختلف حدیث اربعین، به تجزیه و تحلیل سندی روایت روی آورده و با استناد به کتاب صحیفه ی الإمام الرضا (علیه السلام)، حدیث «من بلغ» و سیره محدثان، صحت آن را به اثبات رسانیده است. بررسی فقه الحدیثی حدیث اربعین، بویژه معانی مختلف «حَفِظَ» و پاسخ به شبهات وارده؛ بخش پایانی مقاله حاضر است.کلید واژهها: تاریخ حدیث، اجزا، کتب اربعین، حدیث اربعین، اربعین، فقه الحدیث.
درآمد
از دیرباز، انسان مجذوب تقدس و راز و رمز نهفته در اعداد بوده است. در ادیان بسیار قدیمی، آمیزه هایی الهی در اعداد مشاهده گردیده است. در هند، عدد، یک نوع «برهما» محسوب می شد. در یونان، فیثاغورس مکتب خود را بر اساس خصوصیات اعداد پایه گذاری نمود. تمثیل اعداد در شکل بسیار گسترده اش در قباله (یکی از فرق یهود) پیدا شد که بعدها در تصوف اسلامی و همچنین فلسفه اخوان الصفا و آیین حروفیه رسوخ پیدا کرد و از اهمیت شایانی برخوردار گردید.هم در آثار اسلامی و هم در آثار یهودی، نیز در یونان قدیم، معادل یابی برای حروف و اعداد برای تفسیر و تبیین منطقی ـ عرفانی متون مذهبی از جایگاه والایی برخوردار بوده است؛ به گونهای که از میان علوم اسلامی، علمی به نام «جفر» ـ که بر پایه اعداد و حروف استوار است ـ متولد می گردد که یکسر به راز و رمز نهفته در اعداد و حروف می پردازد و از این رهگذر، در جهت کشف ناشناخته ها گام برمی دارد. در میان اعداد، بعضی از عددها دارای بار مثبت و بعضی دارای بار منفی هستند؛ مثل عدد هفت و سیزده. (1)
بحث از یکایک اعداد و شناخت خصوصیات و راز و رمز های آنها از حوصله این نوشتار خارج است. از این رو، از میان اعداد، فقط به عدد چهل ـ که با موضوع این نوشتار ارتباط دارد ـ می پردازیم.
رمزشناسی عدد چهل در ادیان و فرهنگ های مختلف
بر اساس مطالعات دینی، عدد چهل در میان بسیاری از ملل، بویژه اقوام سامی، نقش بسیار مهمی را دارا بوده است؛ چنان که در مصر قدیم، ادوار علم نجوم بر حسب چهل سال محاسبه می شده است. در تورات نیز عدد چهل دارای اهمیت است و عبرانی ها و مصریها عدد چهل را مبنای تقسیم دوران سن انسانی قرارداده اند و بابلیان و آرامی ها و اقوام یهود و عرب، رقم چهل را مقدس می شمرده اند. (2)بابلیان معتقد بودند ناپدید شدن چهل روزه ستاره پروین (ثریا)، نشانگر بروز دوره مهلکی است که با صبر و انتظار ارتباط دارد. در اسرائیل قدیم مثل اسلام، تطهیر و مراسمی که با مرگ در ارتباط بود، طبق عدد چهل سنجیده می شد. دوره های بلا در اسرائیل با چهل شمارش می شد: طوفان نوح، چهل روز به طول انجامید، سرگردانی بنی اسرائیل در بیابان چهل سال طول کشید. موسی، الیشع و مسیح، هر یک، چهل روز را در بیابان سپری کردند و مسیح، چهل روز در قبر ماند. مدت زمان بین رستاخیز و معراج مسیح چهل روز است. چهل در انجیل عهد قدیم به معنای «یک نسل» است که یک معیار دنیوی است. در نظام فیثاغورس، چهل، مربع یک عدد کامل است. (10×4) حاملگی انسان، هفت دوره چهل روزه طول می کشد. تکرارِ کاری برای چهل بار به صورت عادتی در می آید. نامگذاری اشیا و حیوانات همراه با عدد «چهل»، نمودار عمق رسوخ و اهمیت این عدد در آداب و رسوم و فرهنگ های ملل مختلف است. (3)
اربعین در فرهنگ اسلامی
از آنجا که ظهور و گسترش اسلام در سرزمین عربستان شکل گرفته و فرهنگ عرب با فرهنگ اسلام پیوندی ناگسستنی برقرار نموده، شناخت ویژگیها و خصوصیات اعداد در میان اعراب، ما را در جهت شناخت دقیق تر راز و رمز اعداد در فرهنگ اسلام یاری می دهد.بعضی اعداد در میان عرب از اطلاق برخوردارند و منظور خودِ عدد نیست، بلکه اَعراب از آن به کثرت و مبالغه یاد می کنند؛ مثل اعداد هفت، هفتاد و هفتصد. (4) عدد چهل نیز از هم قبیل اعداد است؛ به طوری که اَعراب به هزارپا،ام اربع و اربعین می گویند، هر چند این خزنده بیش از 44 پا ندارد. البته ردِ پایی از این نکته، در فرهنگ ایران نیز مشاهده می شود؛ زیرا ایرانیان به آب انبارِ بسیار گود، اگرچه پله های آن از چهل تا بیشتر یا کمتر باشد، چل پله گویند. (5)
در فرهنگ اسلام هم، بعضی اعداد از اطلاق برخوردارند و مراد، خودِ عدد نیست، بلکه کثرت و مبالغه مورد نظر است. در قرآن کریم خداوند فرموده است: کَمَثلِ حَبَه یٍ أنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ (6) و در جای دیگری فرموده است: إن تَستَغفِر لَهُم سَبعِینَ مَرَه یً (7) و همچنین سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرموده است: «العَبادَه یُ سَبعونَ جُزءاً». (8) در این موارد منظور از «سبع» و «سبعین»، هفت و هفتاد نیست، بلکه کثرت و مبالغه مورد نظر است.
یکی از اعدادی که در فرهنگ اسلام از جایگاه والایی برخوردار است، عدد چهل است. هرچند می توان گفت که در عدد چهل، مثل عدد هفت و هفتاد، کثرت و مبالغه نهفته است، اما افزون بر این مطلب، عدد چهل نشانگر عدد کامل است و همواره از آن، کثرتی که به کمال ختم شود، فهمیده شده است. به دیگر سخن، اعداد هفت و هفتاد فقط از کثرت و مبالغه برخوردارند، اما عدد چهل از کثرت و مبالغه ای برخوردار است که جامع بودن و کمال را به دنبال داشته باشد، نه هر کثرت و مبالغه ای.
با مطالعه ادیان گذشته و پی جویی عدد چهل در میان آن ادیان، بویژه دین یهود و مسیحیت به این حقیقت می توان دست یافت که عدد چهل در ادیان الهی از اهمیت شایانی برخوردار بوده است. شاید بتوان گفت که علت این مسأله، به هدف ادیان الهی ـ که «تکامل» و رستگاری انسان است ـ برمی گردد. دین اسلام نیز از این قاعده مستثنا نیست و به همین دلیل است که «چهل» در میان اعداد دیگر نقش کلیدی دارد. با این دیدگاه، به بررسی در باره جایگاه و اهمیت این عدد در فرهنگ اسلام می پردازیم.
در تاریخ اسلام، مسائل قابل توجهی که عدد چهل نقش کلیدی در آنها داشته، اتفاق افتاده است و این نشانگر اهمیت این عدد در میان دیگر اعداد است.
اولین مسأله مهم، بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) در چهل سالگی است.
شمس النبوه ی منه فی رمضان
فأتت علیه اربعون فأشرقت (9)
زیرا در این سن است که انسان بر ذروه عقل و کمال پای می نهد و آخرین مرحله کمال را طی می کند و انسان کامل می گردد. لذا پیامبر اسلام هم پس از پشت سرگذاشتن این سن و دست یافتن به مقام انسان کامل، لیاقت و شایستگی این را پیدا کرد که حامل پیام الهی گردد و رسالت خود را شروع نماید.
دومین مسأله مهم در تاریخ اسلام ـ که عدد چهل در آن درخشش تامی دارد ـ اربعین حسینی است. بنا بر نقلی، روز چهلم شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) اهل بیت آن حضرت از دمشق به کربلا آمدند و بعد از چهل روز دوری از قافله سالار قیام کربلا، تشنگی جان را با زیارت تربت پاکش سیراب نمودند. شاید این زیارت، در چهلمین روز، اتفاقی نبوده، بلکه نشانگر نهایت ایام عزا و مصیبت بوده است. البته ناگفته نماند که این رسم از زمآن های دور جزء آداب و رسوم ملل غیراسلامی هم بوده است و آنان در روز چهلم رحلت شخص، به پاس گرامیداشت خاطره و یاد او مراسمی بر پا می داشتند و با برگزاری آن مراسم به مصیبت و عزاداری برای وی پایان می بخشیدند. (10)
اربعین در عرفان و تصوف اسلامی
حرف میم، در عدد، مطابق چهل است. عرفا معتقدند که مراتب موجودات، اگرچه از روی جزویت لاینحصرند، اما از روی کلیت چهل مرتبه است و مجموع این چهل مرتبه کلی، مجلا و مظهر حقیقت محمدی اند (صلی الله علیه و آله ) و آن حضرت من حیث الحقیقه ی، ظاهر و متجلی بر همه است. و میم (احمد) از این جهت فرموده که جمیع مراتب کونیه اجزای حقیقت محمدی اند و در صورت همه، معنای آن حضرت است که ظهور یافته است. (11)
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانیاندر آن یک میم غرق است
از طرف دیگر، مدت زمانی که دراویش به ریاضت می پردازند و در عزلت به سر می برند، چهل روز است که به طور منظوم در مصیبتنامه عطار توصیف شده است و به «چله نشینی» معروف است. (12) محدث نوری در پاسخ به این که چرا دراویش چهل روز را جهت گوشه نشینی انتخاب کرده اند، می فرماید:
از جمله مسائلی که عرفا و متشرعان نسبت به آن از اشتراک نظر برخوردارند، مواظبت بر عمل مخصوصی درچهل روز است. و اخبار زیاد حاکی از آن است که انجام عملی، خوب یا بد، به طور مداوم در چهل روز باعث تأثیر در وجود انسان می گردد و او را در جهت مثبت یا منفی دگرگون می سازد. (13)
اربعین در آیات قرآن کریم
عدد اربعین (چهل) در قرآن کریم، با خصوصیتی که در تربیت و تکامل انسانی دارد، به هم آمیخته است. در قرآن کریم کلمه اربعین، چهار بار آمده است که در ذیل همراه با شرح و توضیح مختصری می آوریم.1. وَ إذ واعَدنا مُوسَی أربَعینَ لَیلَه یً ثُمَ اتَخَذتُمُ العِجلَ مِن بَعدِهِ وَ أنتم ظالِمُونَ؛ (14)
و (به یاد آورید) هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاردیم؛ (و او، برای گرفتن فرمان های الهی، به میعادگاه آمد؛ ) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نمودید؛ در حالی که ستمکار بودید.
خدای تعالی داستان میقات چهل روزه موسی را در سوره اعراف نقل کرده است؛ آنجا که می فرماید: ما با موسی سی شب قرار گذاشتیم، و سپس آن را چهل شب تمام کردیم.
پس اگر در آیه مورد بحث از همان اول می فرماید چهل شب قرارگذاشتیم، یا از باب تغلیب است و یا آن که ده روز آخری به یک قراردادی دیگر قرار شده، پس چهل شب مجموع دو قرارداد است؛ همچنان که روایات نیز این را می گوید.(15)
2. وَ واعَدنا مُوسَی ثَلاثِینَ لَیلَه یً وَ أتمَمناها بَعَشرٍ فَتَمَ مِیقَاتُ رَبِهِ أربَعِینَ لَیلَه یً وَ قَالَ مُوسَی لِأخِیهِ هارونَ اخلُفنِی فِی قَومِی وَ أصلِح وَ لا تَتَبِع سَبیلَ المُفسِدینَ؛ (16)
و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم؛ سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم؛ به این ترتیب میعاد پروردگارش با (او) چهل شب تمام شد. و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش؛ و (آنها) را اصلاح کن؛ و از روش مفسدان پیروی منما.
این آیه، آیه سوره بقره را تفسیر می کند و معنای آن، این است که خدای تعالی موسی (علیه السلام)، را برای مدت سی شب به درگاه خود و برای گفتگوی با وی نزدیک ساخته و ده شب دیگر برای اتمام آن گفتگوها بر آن مدت افزوده و در نتیجه میقات پروردگارش چهل شب تمام شده است. (27)
از جمع این دو آیه به این نتیجه می رسیم که در عدد چهل اثری نهفته است که در اعداد دیگر این اثر وجود ندارد و آن عبارت است از دستیابی به اوج کمال. در این مدت (چهل شبانه روزی)، می توان پلکان تکامل را طی نمود و به کمال انسانی دست پیدا کرد.
3. قَالَ فَإنها مُحَرَمَه یٌ عَلَیهِم أربَعینَ سَنَه یً یَتِیهُونَ فِی الأرضِ فَلا تَأسَ عَلَی القَومِ الفاسِقینَ؛ (18)
خداوند (به موسی) فرمود: این سرزمین (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید)؛ پیوسته در زمین (در این بیابان)، سرگردان خواهند بود؛ و در باره (سرنوشت) این جمعیت گنهکار، غمگین مباش.
هرچند ممکن است در این آیه منظور از «اربعین» همان معنای عددی خودش باشد و لیکن این احتمال هم وجود دارد که منظور از «اربعین سنه ی» یک مدت زمان محدود نباشد، بلکه مراد، مدت زمان نامحدود باشد. به عبارت دیگر، مراد خداوند این است که برای همیشه، سرزمین بیت المقدس بر یهودیان حرام می باشد و آنان در اقصی نقاط زمین به صورت گروهی متشتت و پراکنده به سر خواهند برد و هرگز نمی توانند بر این سرزمین مقدس دست پیدا کنند. اما اینکه «اربعین سنه ی» را ذکر نمود به خاطر این است که حرام بودن آن سرزمین را بر آنان و سرگردانی ایشان را به صورت مدت زمانِ کاملی که عبارت از کل زمان است، بیان کند و خبردهد که تا روز قیامت اینان اینگونه خواهند بود.
4. وَ وَصَینَا الإنسَانَ بِوالِدَیهِ إحساناً حَمَلَتهُ أمُهُ کُرهاً وَ وَضَعَتهُ کُرهاً وَ حَملُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلاثُونَ شَهراً حَتی إذا بَلَغَ أشُدَهُ وَ بَلَغَ أربَعِینَ سَنَه یً قَالَ رَبِ أوزِعنِی أن أشکُرَ نِعمَتَکَ الَتِی أنعَمتَ عَلَی وَ عَلی والِدَی وَ أَن أعمَلَ صالِحاً تَرضاهُ وَ أصلِح لِی فِی ذُریَتِی إنی تُبتُ إلیکَ وَ إنِی مِنَ المُسلِمینَ؛ (19) ...
تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد میگوید: ... .
ذکر «اربعین» در این آیه به اعتبار کمال عقل انسانی است که در سن چهل سالگی به اوج خود می رسد. لذا از امام صادق (علیه السلام) نقل است که فرمود:
هنگامی که بنده به سی و سه سالگی می رسد، از نظر جسمی به کمال نیرو و قوت می رسد و هنگامی که به چهل سالگی می رسد، به نهایت کمال جسمی و روحی دست پیدا می کند و بعد از آن سن وارد نقصان می گردد. (20)
ظاهر، این است که «بلوغ اشد» اشاره به «بلوغ جسمانی» و رسیدن به «اربعین سنه ی» اشاره به «بلوغ فکری و عقلانی» است؛ چرا که معروف است، انسان غالباً در چهل سالگی به مرحله کمال عقل می رسد و گفته اند که غالب انبیا در چهل سالگی مبعوث به نبوت شدند.
این تعبیر نشان می دهد که انسان با ایمان در چنین سن و سالی هم از عمق و وسعت نعمت های خدا بر او، آگاه می گردد، و هم از خدماتی که پدر و مادر به او کرده اند تا به این حد رسیده است. رسیدن به این سن، رسیدن به کمال است و این نکته از ادامه آیه و تقاضاها و دعاهای وی، به دست می آید. (21)
اربعین در آینه روایات و احادیث
در احادیث و روایات «اربعین» دارای موقعیتی مخصوص و منزلتی محبوب است. چون این واژه بسیار آشنای عرفانی، عنایات خاص سبحانی را حامل است و هرگاه ظرف «اربعین» مظروف نیایش معشوق گردد، فضای جان را صفا و صفحه دل را جلا خواهد شد و بی جهت نیست که وارستگان بشریت و شایستگان درگاه ربوبیت را عنایتی دیگر به اربعین باشد.در روایات و احادیث در مواضع متعدد و موضوعات مختلف از این واژه استفاده شده است که در ذیل به ذکر چند مورد اشاره می نماییم تا گوشه هایی از اهمیت و جایگاه این عدد آسمانی بر خوانندگان هویدا و آشکار گردد.
آن گاه که مشیت خداوندی تعلق می گیرد تا پیکر آدم را از مشتی خاک بیافریند، میخانه عشق آماده پذیرایی منبع «اسماءالله» شد و دست قدرت الهی یک اربعین گلِ آدم بسرشت و سپس به پیمانه زد: «خمَرتُ طینه یَ آدمَ بِیَدی أربَعینَ صَباحاً». (22)
بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی
کاندر اینجا طینت آدم مخمر مـی کنند
آن گاه که اراده ذات باری بر این قرارمی گیرد تا نطفه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله ) از پشت آن جناب در رحم خدیجه رها شود و زمینه تولد فاطمه( را فراهم سازد، مفارقت یک «اربعین» بین محمد (صلی الله علیه و آله ) و خدیجه( لازم می شود تا عبادتها و نیایش های چهل شبانه روزه این زوج، فضای جان خدیجه را برای استقرار مادر امامان آماده سازد.
توجه به اربعین تنها به یک سلسله برنامه های عبادی و انسانی مربوط به این دنیا نیست، بلکه آن طور که از روایات اسلامی به دست می آید، بخشی از برنامه های جهان آخرت نیز بر محور اربعین تنظیم می گردد. امام کاظم (علیه السلام) فرموده است:
یَقُومُ الناسُ یَومَ القِیامَه یِ مِقدارَ أربَعِینَ عاماً. (23)
روایاتی که در مورد اربعین وارد شده است، بیشتر به سیر باطنی و تعالی روحی توجه دارد و در واقع چنین استفاده می شود که انسان هر حرکت مخلصانه و خداخواهانه ای را که تا چهل بار ادامه گر باشد، پس از آن دریچه ای از نور و روشنایی بروی او گشوده می شود و آغاز یک سلسله جوششها و لذتها، بیناییها و رویشها در زندگی روحانی و معنوی اوست.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): ما أخلَصَ عبدٌ للهِ عزَ و جلَ أربَعینَ صَباحاً إلا جَرَت یَنابیعُ الحِکمَه یِ مِن قَلبِهِ عَلَی لِسَانِهِ. (24)
نقل احادیث زیادی که در آنها به عدد اربعین اشارت رفته است، اهتمام شریعت را به این عدد گوشزد می کند. حال به نقل گوشه ای از این احادیث می پردازیم:
1.عن ابی عبدالله (علیه السلام)، قال: مَن قَدَمَ أربَعینَ مِن المُؤمِنینَ ثُمَ دَعا استُجِیبَ لَهُ. (25)
2. قال امیرالمؤمنین (علیه السلام): حَریمُ المَسجِدِ أربَعُونَ ذِراعاً، وَ الجِوارُ أربَعونَ داراً مِن أربَعَه یِ جَوانِبِهَا. (26)
3. قال الامام الکاظم (علیه السلام): مَن حَجَ أربَعینَ حِجَه یً قیلَ لَهُ اشفَع فِی مَن أحبَبتَ وَ یُفتَحُ لَهُ بَابٌ مِن أبوابِ الجَنَه یِ یَدخُلُ مِنهُ هو و مَن یُشفَعُ لَهُ. (27)
4.قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): أتانِی جِبریلُ بِقِدرٍ فاکَلتُ مِنها فأُعطیتُ قُوه یَ أربعینَ رَجُلاً فِی الجِمَاعِ. (28)
5. سمعت ابالحسن الرضا (علیه السلام) یقول: قال ابوجعفر (علیه السلام): إن النُطفه یَ تَکوُنُ فِی الرَحِمِ أربَعینَ یَوماً ثُمَ تَصیرُ عَلَقَه یً أربَعینَ یَوماً ثُم تَصِیرُ مُضغَه یً أربَعینَ یَوماً فَإذا کَمُلَ أربَعَه یَ أشهُر بَعَثَ اللهُ مَلِکَینِ خَلاقَینِ فَیَقُولانِ یا رَبِ مَا تَخلُق... . (29)
پی نوشت ها :
*استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
1) Annemarie schimmel ,"NUMBERS", from Encyclopedia od Religion, Mircea Eliade, Vol. 11, (New York: Macmillan Publiching Company ,1987), oo. 14-15.
2) الأربعون حدیثا فی الأب الإسلامی، ص3 .
3) Annemarie schimmel ."NUMBERS" , from Encyclopedia of Religion, Mircea Eliade, Vol. 11, p. 18.
4) النشر فی القراءات العشر، ج1، ص25 .
5) لغت نامه دهخدا، ج5، ص7216 .
6) سوره بقره، آیه261 .
7) سوره توبه، آیه80 .
8) الکافی، ج5، ص78 .
9) السیره الحلبیه، ج1، ص128 .
10) شرح الأربعین النبویه، ص479 .
11) مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص22 .
12) Annemarie schimmel ."NUMBERS" , from Encyclopedia of Religion, Mircea Eliade, Vol. 11, p. 18.
13) شرح الأربعین النبویه، ص11 .
14) سوره بقره، آیه51 .
15) المیزان، ج1، ص286 .
16) سوره اعراف ، آیه142 .
17) المیزان، ج8، ص302 .
18) سوره مائده، آیه26 .
19) سوره احقاف، آیه15 .
20) شرح الأربعین النبویه، ص472 .
21) تفسیر نمونه، ج21، صص328-330 .
22) عوالی اللئالی، ج4، ص98 .
23) بحارالأنوارف ج8، ص48 .
24) عیون أخبار الرّضا(ع)، ج1، ص74 .
25) الکافی، ج2، ص509 .
26) الخصال، ص544 .
27) همان، ص548 .
28) الطبقات الکبری، ج1، ص374 .
29) الکافی، ج6، ص13 .
سیری در فقه الحدیث «حدیث اربعین» (2)
گونه های مختلف حدیث اربعین
وجود حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) که در آن بر حفظ چهل حدیث توصیه شده، در رواج تدوین کتب اربعین نگاری اثر بسزایی داشته است. این حدیث با مضمون «من حفظ علی امتی اربعین حدیثاً...» با الفاظ گوناگونی در مجامع و آثار حدیثی آمده است. در این قسمت به ذکر گونه های مختلف این حدیث از مجامع و آثار حدیثی شیعه و سنی می پردازیم.الف) طرق روایتی شیعه
1. امام رضا (علیه السلام)، به نقل از پدران بزرگوارش (علیهم السلام)، می فرماید: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): مَن حَفِظَ عَلَی اُمَتِی أربَعینَ حَدِیثاً یَنتَفِعُونَ بِها بَعَثَهُ اللهُ تَعالَی یَومَ القِیامَه یِ فَقیهاً عالِماً. (1)2. قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): مَن حَفِظَ مِن اُمَتِی أربَعینَ حَدِیثاً یَنتَفِعُونَ بِها، بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ فَقِیهاً عالِماً. (2)
3. حدثنا جعفر بن محمد بن قولویه، عن الحسین بن محمد بن عامر الأشعری، عن المعلی بن محمد البصری، عن محمد بن جمهور العمی، عن عبدالرحمن بن أبی نجران، عن بعض اصحابه رفعه الی أبی عبدالله (علیه السلام) قال: «مَن حَفِظَ مِن اَحادِیثِنا أربعینَ حَدِیثاً بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ عالِماً فقیهاً». (3)
4. حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید رضی الله عنه، قال: حدثنا محمد ابن الحسن الصفار، عن علی بن اسماعیل، عن عبیدالله الدهقان، قال: أخبرنی موسی ابن ابراهیم المروزی عن أبی الحسن (علیه السلام) قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): «مَن حَفِظَ مِن اُمَتِی أربَعینَ حَدِیثاً مِما یَحتاجُونَ إلیهِ مِن أمرِ دینِهِم بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ فقیهاً عالماً». (4)
5. أخبرنی أبوالحسن طاهر بن محمد بن یونس عن حیوه ی الفقیه فیما اجازه لی ببلخ قال: حدثنا محمد بن عثمان الهروی قال: حدثنا جعفر بن محمد بن سوار قال: حدثنا علی بن حجر السعدی، قال: حدثنا سعید بن نجیح عن ابن جریج، عن عطاء بن أبی رباح، عن ابن عباس، عن النبی صلی الله علیه و آله قال: «مَن حَفِظَ مِن اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً مِن السُنه یِ کُنتُ لَهُ شَفیعاً یَومَ القِیَامَه یِ». (5)
6. حدثنا احمد بن محمد بن الهیثم العجلی، و عبدالله بن محمد الصائغ، و علی ابن عبدالله الوراق رضی الله عنهم قالوا: حدثنا الحسن بن متیل الدقاق قال: حدثنا ابوعبدالله علی بن محمد الشاذی، عن علی بن یوسف، عن حنان بن سدیر قال: سمعت أباعبدالله (علیه السلام) یقول: «مَن حَفِظَ عَنا أربَعینَ حَدیثاً مِن اَحادیثِنا فِی الحَلالِ وَ الحَرامِ بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ فقیهاً عالماً وَ لَم یُعَذِبهُ». (6)
7. أخبرنی أبوالحسن طاهر بن محمد بن یونس قال: حدثنا محمد بن عثمان الهروی قال: حدثنا جعفر بن محمد بن سوار قال: حدثنا عیسی بن احمد العَسقَلانی قال: حدثنا عروه ی بن مرو ان البرقی قال: حدثنا ربیع بن بدر، عن أبان، عن أنس قال: قال رسول
الله (صلی الله علیه و آله ): «مَن حَفِظَ عَنِی مِن اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً فِی أمرِ دینِهِ یُریدُ بِهِ وَجهَ اللهِ عزَ وَ جلَ وَ الدارَ الآخِرَه یِ بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ فقیهاً عالماً». (7)
8. عن سعد بن عبدالله، عن احمد بن الحسین بن سعید، عن محمد بن جمهورالعمی، عن عبدالرحمن بن ابی نجران، عن عاصم بن حمید، عن محمد بن مسلم، عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: «مَن حَفِظَ مِن شیعَتِنا أربَعینَ حَدیثاً بَعَثَهُ اللهُ عزَ وَ جَلَ یَومَ القِیامَه یِ فَقِیهاً عالِماً وَ لَم یُعَذِبهُ». (8)
9. حدثنا علی بن أحمد بن موسی الدقاق و الحسین بن ابراهیم بن أحمد ابن هشام المکتب، و محمد بن أحمد السنانی رضی الله عنهم قالوا: حدثنا محمد بن أبی عبدالله الأسدی الکوفی ابوالحسین، قال: حدثنا موسی بن عمران النخعی، عن عمه الحسین ابن یزید، عن اسماعیل بن الفضل الهاشمی، و اسماعیل بن أبی زیاد جمیعاً، عن جعفر بن محمد (علیه السلام)، عن أبیه محمد بن علی (علیه السلام)، عن أبیه علی بن الحسین (علیه السلام)، عن ابیه الحسین بن علی (علیه السلام) قال: انَ رسول الله (صلی الله علیه و آله ) أوصی الی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و کان فیما أوصی به أن قال له: یا علی مَن حَفِظَ مِن اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً یَطلُبُ بِذلکَ وَجهَ اللهِ عزَ وجلَ و الدارَ الآخِرَه یَ حَشَرهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ مَعَ النَبِیینَ وَ الصِدِیقینَ وَ الشُهداءِ وَ الصالِحینَ وَ حَسُنَ أولئکَ رَفیقاً. فقال علی (علیه السلام): یا رسول الله صلی الله علیه و آله أخبرنی ما هذه الاحادیث فقال صلی الله علیه و آله. ..». (9)
ب) طرق روایتی اهل سنت
1. حدثنا ابن المثنی، ثنا عمرو بن الحصین، ثنا ابن علاثه ی، ثنا حضیف عن مجاهد، عن أبی هریره ی قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): «مَن حَفِظَ عَلَی اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً مِما یَنفَعُهُم مِن أمرِ دینِهِم بُعِثَ یَومَ القِیامَه یِ مِنَ العُلَماءِ». (10)2. أخبرنا أبویعلی، ثنا عمرو بن حصین الکلابی، ثنا ابن علاثه ی، ثنا حضیف، عن مجاهد، عن أبی هریره ی قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «مَن حَفِظَ عَلَی اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً فِیما یَنفَعُهُم مِن اَمرِ دینِهِم بُعِثَ یَومَ القِیامَه یِ مِنَ العُلَماءِ وَ فَضلُ العَالِمِ عَلَی العابِدِ سَبعِینَ دَرَجَه یً، اللهُ أعلَمُ ما بینَ کُلِ دَرَجَتَینِ». (11)
3. ... و قوله (علیه السلام): «مَن حَمِلَ مِن اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القِیامَه یِ فقیهاً عالماً». (12)
4. ابن النجار عن أبی سعید قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): «مَن حَفِظَ عَلَی اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً مِن سُنَتِی أدخَلتُهُ یَومَ القِیامَه یِ فِی شفاعَتِی». (13)
5. حدثنا سعد ابن محمد بن ابراهیم الناقل، ثنا محمد بن عثمان بن أبی شیبه ی، ثنا محمد بن جعفر الحزامی الکرخی، ثنا دحیم بن محمد القیروانی النحاس، ثنا ابوبکر بن عیاش، عن عاصم عن زر عن عبدالله بن مسعود؛ قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): «مَن حَفِظَ
عَلَی اُمَتِی أربَعینَ حَدیثاً یَنفَعُهُمُ اللهُ عزَ وَ جلَ بِها، قیلَ لَهُ: أُدخل مِن اَی اَبوابِ الجَنَه یِ شِئتَ». (14)
بررسی سلسله سند حدیث اربعین
اصحاب و یاران پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله ) و ائمه (علیهم السلام) برای جلوگیری از دستبرد در میراث نبوی، احادیث را هنگام نقل برای دیگران، با اسناد و ذکر واسطهها و طرق تحمل حدیث بازگو می کردند. در دوره های بعد، محدثان از طریق بررسی سلسله سند احادیث، به صحت و سقم احادیث پی می بردند. از اینروی، ذکر سلسله سند حدیث اهمیت کلیدی یافت.باتوجه به اهمیت سلسله سند حدیث و ارتباط مستقیم آن با صحت و سقم حدیث، شایسته است قبل از شروع به شرح و توضیح حدیث اربعین، به بررسی رجالی سلسله سند آن بپردازیم و سپس به تبیین و تشریح آن روی آوریم.
نخست، اقوال محدثان و حدیثپژوهان را در باره میزان اعتبار این حدیث ذکر می کنیم و سپس نظر خویش را نیز بیان خواهیم کرد.
شیخ شهاب الدین در کتاب اربعینش بعد از نقل طرق این حدیث از عامه می گوید: حفاظ متفق القولاند که این حدیث ضعیف است؛ گرچه طرق آن زیاد است.
حافظ ابوعلی سعید بن سکن می گوید: این حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله از طریقی که صحیح باشد، به ما نرسیده است.
حافظ دارقطنی گفته: کلیه طرق و اسناد این حدیث، ضعیف است. (15)
عبدالقادر رهاوی: تمامی طرق آن ضعیف است؛ زیرا در هر طریقی شخص مجهول و یا ضعیف وجود دارد که موجب ضعف آن طریقه می گردد. (16)
حافظ ابن حجر گفته که من طریقه های این حدیث را در جزئی جمع آوری نمودم، ولی هیچ یک از طرق مزبور خالی از ضعف و علت نیست.
بیهقی نیز گفته است که متن این حدیث مشهور است، ولی اسناد صحیحی ندارد.
ابن عساکر هم معتقد است که اسناد حدیث اربعین محل سخن است. (17)
امام نووی می گوید: علمای حدیث بر ضعیف بودن این حدیث اتفاق دارند و لیکن همین علما بر جواز عمل به حدیث ضعیف در فضایل اعمال نیز اتفاق دارند. (18)
علامه محمد باقر مجلسی در یک کتابش، سلسله سند حدیث اربعین در کتاب الکافی را ضعیف دانسته (19) و در بحار الأنوار مضمون آن را مشهور مستفیض بین عامه و خاصه دانسته و ادعا کرده است که عده ای هم به تواتر آن معتقدند. (20)
علامه خواجویی مازندرانی در اربعین خود پس از نقل اقوال علمای اهل تسنن در باره اعتبار سلسله سند این حدیث، به بررسی سلسله سند آن از طرق روایی شیعه پرداخته و اینچنین نتیجه گیری می نماید:
اما طریقی که شهید اول در اربعینش نقل نموده، ضعیف است؛ زیرا از ابتدای سند تا سید فضل الله راوندی همه مورد اعتمادند، ولی باقی سند تا امام رضا (علیه السلام) مجهول هستند و در میان این افراد عده ای مجهول بوده و درباره عده دیگری مدح و ذمی نرسیده است.
دومین طریق که شهید اول با اسناد خودش به صدوق رسانده است نیز ضعیف است؛ چرا که تا ابن بابویه همه ثقه هستند، اما ابن بابویه به شکل ارسال آن را به امام صادق (علیه السلام) رسانده است.
سومین طریق که شیخ بهایی در اربعینش نقل نموده نیز ضعیف است؛ چرا که در سلسله سند، ضعیف و مجهول وجود دارد؛ مثلاً در باره موسی بن ابراهیم مروزی أبوحمران، مدح و ذمی نرسیده است و همچنین عبیدالله بن عبدالله (21) مشترک بین ضعیف و مهمل است.
خواجویی مازندرانی پس از نقل اقوال علما می گوید:
ضعیف نسبت به علت آن متفاوت است. اگر طرق روایتی زیاد باشد، این حدیث بر حدیث فرد برتری دارد. حال اگر ضعف این چنین حدیثی ناشی از سوءحافظه راویان باشد، به مرتبه حَسَن ترقی می یابد و اگر ضعف آن ناشی از تهمت یا مجهول بودن راوی باشد، از مرحله مردود و منکر که عمل به آن مجاز نیست به مرتبه ضعیف که عمل به آن در فضایل اعمال جایز است ترقی می یابد. (22)
استاد شانه چی معتقد است:
پاره ای از احادیث به واسطه تداول در السنه که ناشی از کثرت نقل در مجامع حدیث یا تعدد و تکثر سند آن است شهرت یافته؛ اعم از این که سلسله سند تا به معصوم (علیه السلام) متصل باشد و افراد سلسله، رجالی موثق باشند یا احیاناً زنجیره سند تا به معصوم منقطع یا مرسل و یا بعضی افراد، از وثاقتِ لازم برخوردار نباشند. حدیث اربعین در مدارک اهل سنت نیز چنین است؛ یعنی گرچه حدیث مشهور و سلسله سند آن مذکور است، بلکه با اسناد متعددی نقل شده است، ولی تمامی سندها خالی از قدح و ضعف، نیست. از طریق شیعه نیز به اسنادی نقل شده است که خوشبختانه بعضی اسناد، قوی است. بنابراین، کثرت نقل طُرق حدیث در فریقین، می تواند جبران ضعف سند نماید. نخست، به واسطه قوت نسبی بعضی از اسناد آن و دیگر، به واسطه شهرت روایی حدیث.(23)
برای نتیجه گیری از بحث های بالا، بررسی سلسله سند های حدیث اربعین از دیدگاه علم رجال لازم است. و لیکن این بررسی به واسطه کثرت نقل این حدیث به شکلها و مضامین مختلف و طرق روایی شیعه و سنی، از حوصله این بحث خارج است. لذا ابتدا به بررسی کلی چند حدیث می پردازیم و سپس به تفحص و صحت و سقم سلسله سندیک حدیث اکتفا می کنیم و بررسی دیگر احادیث را به علاقه مندان واگذار می نماییم.
علامه مجلسی در جلد دوم بحار الأنوار در باب بیست تحت عنوان «من حفظ اربعین حدیثا» ده حدیث را جمع نموده است. (24) بررسی سلسله سند این احادیث راه را برای نتیجه گیری کلی هموارتر می سازد.
پس از بررسی رجالی سلسله سند های این احادیث، نتایج زیر به دست آمد:
1. در میان رجال سلسله سند بعضی از این احادیث محمد بن جمهورالعمی است که صاحبان کتب رجال وی را ضعیف، فاسد المذهب، غالی و فاسد الحدیث دانسته اند.
2. عدم شناخت افراد در سلسله سند به واسطه عباراتی مثل: عن بعض اصحابنا رفعه الی ابی عبدالله.
3. وجود عبیدالله بن عبدالله الدهقان الواسطی در میان رجال سلسله سند چند حدیث که طبق قول نجاشی ضعیف است و غیر از نجاشی، از رجالیون دیگر، در باره وی چیزی در مدح و ذم وی نرسیده است. (25)
طبق نتایج بالا می توان ادعا کرد بیشتر این احادیث ضعیف و حتی مردود هستند و لیکن طرق روایتی دیگری برای این حدیث وجود دارند که موجب جبران ضعف احادیث این باب می شوند؛ از جمله وجود حدیث اربعین در کتاب صحیفه ی الامام الرضا (علیه السلام) است که از سلسله سند محکمی برخوردار است و قطعاً صحیح است.
کتاب مذکور که دارای سلسله سند های متعدد است در میان علماء شیعه و سنی از اهمیت والایی برخوردار است؛ بطوری که احمد بن حنبل و دیگران در باره اسناد این کتاب گفته اند:
لو قرأت هذا الاسناد علی مجنون لبرأ من جنونه؛
اگر اسناد این کتاب را بر دیوانه بخوانی، دیوانگی از وی رخت بربندد و عاقل شود. (26)
مصحح، پس از ذکر سیزده طریق برای اسناد این کتاب از علمای شیعه و سنی، طریق شیخ طبرسی را محکمترین طریق دانسته و کتاب را بر این مبنا تصحیح نموده است.
حال به بررسی طریق شیخ طبرسی می پردازیم:
اخبرنا ابوعلی الفضل بن الحسین الطبرسی قال: اخبرنا ابوالفتح عبیدالله بن عبدالکریم بن هوازن القشیری، قال: حدثنی أبوالحسن علی بن محمد بن علی الحاتمی الزوزنی، قال: أخبرنی أبوالحسن احمد بن محمد بن هارون الزوزنی، قال: اخبرنا ابوبکر محمد بن عبدالله بن محمد، قال: حدثنا ابوالقاسم عبدالله بن احمد بن عامرالطائی، قال: حدثنی ابیاحمد بن عامر قال: حدثنی علی بن موسی الرضا (علیه السلام) قال: حدثنی أبی موسی بن جعفر (علیه السلام) قال: حدثنی ابی جعفر بن محمد (علیه السلام)، قال: حدثنی أبی محمد بن علی (علیه السلام)، قال: حدثنی أبی علی بن الحسین (علیه السلام)، قال: حدثنی أبی الحسین بن علی (علیه السلام)، قال: حدثنی ابی علی بن ابی طالب (علیه السلام)، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «مَن حَفِظَ عَلَی اُمَتِی اَربَعینَ حَدیثاً یَنتَفِعُونَ بِها بَعَثَهُ اللهُ تَعَالَی یَومَ القِیامَه یِ فَقِیهاً عالِماً». (27)
ابوعلی الفضل بن الحسین الطبرسی: فقیه، عالم ثقه و مفسر. صاحب کتاب مجمع البیان. از بزرگان طایفه امامیه. (28)
ابوالفتوح عبیدالله بن عبدالکریم بن هوازن القشیری: سمعانی در باره وی گفته است: وی از اهل نیشابور و ساکن اسفراین بود و از بیت علم و حدیث و تصوف بود. (29) اسنوی در باره وی گفته است: همواره به عبادت و دانش اندوزی مشغول بود. (30)
ابوالحسن علی بن محمد بن علی الحاتمی الزوزنی: فارسی در باره وی می گوید: یکی از فضلای زوزن است. (31)
ابوالحسن احمد بن محمد بن هارون الزوزنی: سمعانی در باره وی می گوید: فقیه و محدث، یکی از شیوخ حاکم نیشابوری است.
ابوبکر محمد بن عبدالله بن محمد: حاکم نیشابوری وی را محدث اصحاب رأی زمان خودش و کثیرالسفر و کثیرالسماع دانسته است. (32)
ابوالقاسم عبدالله بن احمد بن عامرالطائی: نجاشی در باره وی چنین گفته است: این شخص کتابی را از طریق پدرش از امام رضا (علیه السلام) روایت کرده است. (33) و خطیب بغدادی نیز همین را گفته است. (34)
احمد بن عامر: ابوالجعد، احمد بن عامر بن سلیمان بن صالح الطائی. نجاشی قول فرزندش را درباره پدرش این چنین آورده: پدرم امام رضا (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) را زیارت کرد و در خدمت ایشان بود و مؤذن امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) بود.
بقیه سلسله سند نیز امامان بزرگوار هستند که وثاقت ایشان واضح است.
علاوه بر سند فوق، شیخ صدوق نیز همین کتاب را از طریق ابوالحسن محمد بن علی بن الشاه ی الفقیه المروزی، از طریق ابوبکر محمد بن عبدالله النیسابوری، از طریق ابوالقاسم عبدالله بن أحمد بن عامر الطائی، از طریق احمد بن عامر الطائی، از علی بن موسی الرضا (علیه السلام) نقل کرده است.
سلسله سند های دیگر این کتاب اغلب، از محمد بن عبدالله النیسابوری تا امام رضا (علیه السلام)، یکی است.
با توجه به توضیحات بالا، صحت این حدیث ثابت می گردد؛ چرا که در این سلسله سند، راویان، همه از علما و فضلا و ثقات بزرگ شیعه هستند که طرق متعدد این کتاب، آن را تأیید می کند.
بار دیگر بر این نکته تأکید می ورزیم که هرچند طرق روایی این حدیث، از نظر علمای اهل سنت ضعیف است و همچنین در میان شیعیان از قدح و ضعف دور نمانده و لیکن در این میان، طرق یا طریق صحیح نیز وجود دارد که جبرانِ ضعف دیگر احادیث را می نماید. از سوی دیگر، طبق نظر محدثان عمل به احادیث ضعیف، در مورد فضایل اعمال جایز است و حدیث اربعین نیز در حوزه فضایل اعمال قرار دارد؛ لذا عمل به این حدیث شریف جایز است.
طبق مفاد حدیث من بلغ: «مَن سَمِعَ شَیئاً مِنَ الثوابِ علی شَیءٍ فَصَنَعَهُ، کان لَهُ أجرُهُ، و إن لم یَکُن علی ما بَلَغَهُ» (35)که صحیح السند است، خداوند به کسی که حدیثی در باره ثواب عملی شنیده و برای درک ثواب مزبور، آن عمل را بجا آورده، ثواب آن کار را می دهد، گرچه حدیث، چنان که شنیده، نباشد. بنابراین حدیث، هرکسی که به حدیث اربعین عمل کند، مستحق دریافت ثواب آن خواهد بود؛ هرچند که این حدیث، چنان که شنیده نباشد.
بر این دلایل، باید سیره محدثان و علمای بزرگ هر عصر را در عمل به این حدیث بیفزاییم. با بررسی سیره محدثان این سؤال مطرح می شود که اگر این حدیث از پایه محکمی برخوردار نبود، چرا محدثان بزرگ هر عصر، دست به تألیف کتب ارجمندی در این زمینه زدند و این عمل در طول قرون گذشته تا به حال پیوسته ادامه یافته است. تألیف صدها کتاب و رساله بر مبنای این حدیث، دلیل دیگری است که ما را به صحت این حدیث نزدیک تر می سازد.
پی نوشت ها :
* استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
1) صحیفه الإمام الرضا(ع)، ص226؛ کنزالعمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج10، ص225 .
2) عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص38 .
3) الإختصاص، ص2؛ الکافی، ج1، ص49 .
4) الخصال، ص541 .
5) همان، ص542؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج1، ص330؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیرف ج6، ص119 .
6) الخصال، ص542 .
7) همان، ص542 .
8) الأمالی للصدوق، ص382 .
9) الخصال، ص542 .
10) الکامل فی ضعفاء الرجال، ج5، ص150 .
11) همان، ج6، ص223 .
12) کنز العمال، ج10، ص159 .
13) فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج6، ص119؛ الجامع الصغیر، ج2، ص170 .
14) حلیه الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ج4، ص189 .
15) العلل الوارده فی الاحادیث النبوه، ج6، ص34 .
16) الأربعون حدیثاً ص6 .
17) الاربعین البلدانیه، ص43 .
18) الأربعین النوویه، ص14 .
19) مرآه العقولف ج1، ص165 .
20) بحارالأنوار، ج2، ص156 .
21) با بررسی رجالی و سندی حدیث روشن شد که منظور از عبیدالله بن عبدالله، همان عبیدالله بن عبدالله الدهقان الواسطی است که ضعیف است، ولی مهمل بودن ایشان محل تأمل است (معجم رجال الحدیث، ج11، ص75).
22) الأربعون حدیثاً ص6-10 .
23) اربعین جامی، ص7-8 .
24) بحارالأنوار، ج2، ص152-153 .
25) معجم رجال الحدیث، ج11، ص75-76 .
26) صحیفه الإمام الرضا(ع)، ص14 .
27) صحیفه الإمام الرضا(ع)، ص65 .
28) الفهرست، ص97 .
29) التحبیر فی المعجم الکبیر، ص387 .
30) طبقات الشافعیه، ج2، ص318 .
31) تاریخ نیشابور المنتخب من السیاق، ص579 .
32) صحیفه الإمام الرضا(ع)، ص15 .
33) رجال النجاشی، ص229 .
34) تاریخ بغداد، ج9، ص385 .
35) الکافی، ج2، ص87 .
فقه الحدیث حدیث اربعین
در این قسمت به بررسی عبارات حدیث می پردازیم تا گوشه هایی از مفاهیم و معانی بلندمرتبه این حدیث شریف را فراروی علاقه مندان قرار دهیم.معانی واژه حفظ
حدیثشناسان در شرح و توضیح واژه «حفظ» در حدیث اربعین، معانی متعددی را برشمرده اند و هر محدثی، در جهت تبیین مراد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) از ذکر این واژه، قولی گفته است و مجموعاً بالغ بر هشت قول می شود که در زیر بدانها اشاره می نماییم و در پایان، نظر خویش را ذکر می کنیم:1. به ذهن سپردن
بعضی از شارحان گفته اند که مرادِ از «حفظ» همان حفظِ در ذهن است؛ چرا که در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله )، نگارش به شکل محدودی بود و حتی تا اوایل قرن دوم، منع نگارش حدیث، میدان را بر کاتبان حدیث تنگ کرده بود؛ به طوری که تنها روش انتقال احادیث، نقل سینه به سینه بود. از این رو، محدثان حدیثی را سَره می دانستند که راوی از حافظه خود نقل کرده باشد و به احادیثی که از روی نوشته نقل می شد، با دیدِ احتیاط می نگریستند. (1)2. پراکندن در میان مسلمانان
«نووی» معتقد است که مرادِ از حفظ حدیث، نقلِ حدیث در میان مسلمانان است؛ هرچند که راوی آن، حدیث را حفظ نباشد و معنای آن را هم نداند. دلیل وی نسبت به این گفتار، این است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) در این حدیث، نتیجه حفظِ چهل حدیث را، بهره مندی مسلمین از این احادیث برشمرده است و خاطرنشان می سازد که اگر مرادِ از حفظ، همان به خاطر سپردن و از بَرکردن باشد، دیگر این شرط حاصل نمی گردد و در پرتوِ این معنا، انتفاع مسلمین که نتیجه اصلی این حدیث شریف است کم رنگ و حتی بی نتیجه خواهد ماند. (2)از جمله احادیثی که گفتار بالا را تأیید و تصدیق می کنند، حدیث صحیح و معروفی است که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) بدین عبارت نقل شده است:
رَحِمَ اللهُ امرءاً سَمِعَ مَقالَتِی فَوَعاهَا فَأداها کَمَا سَمِعَها، فَرُبَ حامِلِ فَقهٍ لیسَ بِفَقیهٍ. و فی روایه یٍ: فَرُبَ حامِلِ فقهٍ إلی مَن هُوَ أفقهَ مِنهُ. (3)
3. کتابت و تحریر
بعضی را گمان بر این است که منظور از «حفظ»، نگارش حدیث است. در توضیح دیدگاه خود گفته اند: دامنه حفظِ حدیث در سایه نگارش بسی گسترده تر و ماندگارتر از حفظ حدیث در پرتو حافظه است؛ زیرا نگارش نه تنها موجب حفظ احادیث می گردد، بلکه سبب می شود تا آیندگان را به کار آید و ایشان را راه نماید. از طرف دیگر، نگارش حدیث زمان و مکان را در می نَوَردَد و فراتر از حفظِ در ذهن، بهره های فراوانی را نصیب مسلمانان می سازد که از طریق حفظِ در خاطر، میسور نیست. احادیث متعددی که در باب توصیه به نگارش احادیث از پیامبر (صلی الله علیه و آله ) نقل شده است، شاهدی بر این مدعاست. (4)4. حفاظت از تغییر و تحریف
طرفداران این نظر، به خاطرسپردن و نگارش احادیث را مقدمه ای بیش نمی شمارند، بلکه بر نتیجه آن که همانا حفظ از تغییر و تحریف است، پای می فشارند. بنابراین، مرادِ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) را از ذکر واژه «حفظ» به نتیجه آن که مهمتر است برمی گردانند، هرچند که از مقدمه هم غافل نیستند. (5)5. تدریس، تصحیح و روایت
بدیهی است که تدریس روایات، انتقال احادیث از استادان و مشایخ به شاگردان، بحث های حدیثی در میان محدثان، پرداختن به ارزیابی احادیث و بازشناساندن احادیث سره از ناسره طبق قواعد و اصول علم الحدیث، همه و همه باعث رواج و توسعه حدیث در میان مسلمانان می گردد و حفظِ احادیث را درپی دارد. (6)6. حفظ معانی، تفکر در مفاد حدیث، استنباط حِکَم و معارف
یکی دیگر از معانی «حفظ»، حفظ بطنِ حدیث است. به دیگر سخن، معانی و معارفِ ژرفِ احادیث است که انسان را به سرمنزل سعادت می رساند. درک و فهم احادیث است که بصیرت لازم را به مسلمانان می دهد تا در پیچ و خم زندگی روزمره، فرامین حیاتبخش اسلام را به کار گیرند و در جهت حل مشکلات خود قیام کنند. اینجاست که اهمیت تفکر در احادیث و استنباط احکام و معارف، جایگاه واقعی خود را می یابد. معتقدان این دیدگاه، حفظِ معنا را بر حفظِ لفظ ترجیح می دهند و مرادِ پیامبر را از ذکر واژه «حفظ»، معرفت و شناخت صحیح و عمیق احادیث می دانند و تتمه حدیث را بعثه الله فقیها عالماً مستند خود ساخته اند. (7)7. عمل کردن به آن
عده ای برآناند که حفظ احادیث به هرشکلی، تا زمانی که در عمل پیاده نشود، سودی در پی نخواهد داشت. انتقال احادیث از یک نسل به نسل دیگر، جز «عمل»، هدفِ دیگری را به دنبال ندارد. اینان معتقدند که در سایه عمل به احادیث، می توان بر مسند فقها و علما و شهدا تکیه زد و مورد شفاعت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) قرارگرفت. بنابراین، حفظ را در عمل خلاصه می کنند. (8)8. تحمل حدیث از یکی از طرقِ هشتگانه
دانشمندانِ علم حدیث، طُرُق انتقال حدیث را از استاد به شاگرد در هشت وجه منحصر نموده اند. هریک از این روشها، به نحوی در حفظِ احادیث دخالت دارند. اینان معتقدند که مقصود از «حفظ» در این حدیث شریف، همان طرق هشتگانه است که ارتباط تامی در حفظ احادیث دارند.برای مزید فایده قول استاد جلالی را در باره واژه «حفظ» که حاوی نکاتِ ظریفی است می آوریم. ایشان می فرمایند:
معنای حفظ در این احادیث، به معنی تعقل و تفکر است؛ هرچند در کتب لغت که معانی مختلف یک لغت را باتوجه به زمان های مختلف که آن لغت، معانی مختلفی را به خود می گرفته است، ذکر می کنند، و لیکن در میان معانی لغتِ «حفظ»، معنای تعقل واندیشیدن ذکر نشده است. با وجود این مسأله، «حفظ» در این احادیث به معنای «تعقل واندیشیدن» است؛ زیرا صرف حفظ احادیث معصومین (علیهم السلام) ما را به سعادت دنیا و آخرت نمی رساند و هر انسان عاقلی تصدیق می کند که مراد از حفظِ احادیث، حفظِ طوطی وار نیست، بلکه مراد تفکر و اندیشیدن در باره معنای و مفهوم آن احادیث و در مرحله بعدی عمل کردن به آن احادیث است که شرط لازم برای دستیابی به سعادت ابدی است.(9)
اما این معنا، از دلِ معانی حفظ به دست می آید؛ چرا که یکی از معانی حفظ، دوری از لغزش و انحراف است و محافظه ی یعنی مواظبت؛ همان طور که در قول خداوند است که: حَافِظوا عَلَی الصَلَواتِ. (10) یعنی نماز را بپا دارید و مواظب وقت اقامه آن باشید. انسان در اثر تفکر و اندیشیدن می تواند راه را از چاه باز شناسد و از لغزش و انحراف دوری کند.
این گفته ما را اقوال ادبا و علما تصدیق می کند؛ همان گونه که از ابن دأب نقل شده است. و همین طور سید علی خان مدنی می فرماید: گاهی مراد از حفظ، نیروی درونی است که فهم و اندیشه از آن نشأت می گیرد و گاهی به خودِ این نیرو، حفظ گفته می شود و گاهی برای ضبط چیزی در این نیرو از کلمه حفظ استفاده می شود. لذا حفظ به معنای تعقل واندیشیدن است. از همین مقوله است، قول امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: «اُکتُبوا فَإنَکم لاتَحفَظُونَ حتی تَکتُبُوا» (11) و قال ایضاً: «أما أنکم لَن تَحفَظوا حتی تَکتُبوا».(12) از خلال احادیث أئمه این نکته آشکار می گردد که همان گونه که شخصیت این بزرگان ظاهری دارد و باطنی، سخنانِ حکیمانه اینان هم ظاهری دارد و باطنی. ظاهر را عوام می فهمند و باطن را اهلش. از امام صادق (علیه السلام) نقل است که:
إنَ حَدِیثَنا صَعبٌ مَستَصعَبٌ لایَحتَمِلُهُ إلا مَلَکٌ مُقَرَبٌ، أو نَبِی مُرسَلٌ، أو عَبدٌ امتَحَنَ اللهُ قَلبَهُ للإیمانِ، أو مَدینه یٌ حَصینه یٌ القَلبُ المُجتَمَعِ. (13)
همچنین از ایشان نقل است که فرمود:
إنَ الکَلِمَه یَ مِن کَلامِنا لَتَنصَرِفُ عَلَی سَبعینَ وَجهاً لنا مِن جَمیعِهَا المَخرَجُ. (14)
بنابراین احادیث، می توان گفت که «حفظ» دارای مراتبی ظاهری و باطنی است و مراد پیامبر ازکلمه «حفظ» اراده تمامی معانی ظاهری و باطنی بوده است.
حفظ، نگارش، انتقال، کتابت و تحریر، حفاظت از تغییر و تحریف، تدریس و تصحیح و تحمل حدیث؛ معانی ظاهری حفظ را شامل می شوند که هر یک به نوبه خود دامنه وسیعتری را شامل می شود و معانی تفکر و تعمق در احادیث، استنباط احکام و معارف، عمل به مضامین احادیث از جمله معانی باطنی حفظ هستند. لازم به توضیح است که ارتباط عمیقی بین معانی ظاهری و باطنی نهفته است که انصراف از هر یک، انصرافِ دیگری را در پی خواهد داشت و بی توجهی به هر معنایی از معانی بالا، تنگ تر کردن دامنه حفظ است. بنابراین، مراد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) از ذکر واژه «حفظ» باتوجه به قسمت های مختلف حدیث از جمله انتفاع مسلمین، توجه به امور دینی، قرارگرفتن در مقام فقها و علما و شهدا و شفاعت از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله ) این است که حفظ در گفتار، رفتار و کردار جاری و ساری است. به دیگر سخن، دایره حفظ آن قدر وسیع است که حفظ به هر شکلی خواه در غالب گفتار و نوشتار و خواه در مقام عمل و کردار را شامل می شود و هر مرحله ای نسبت به اهمیت آن از جایگاه خاصی برخوردار است. بدیهی است که هیچ گاه گفتار و نوشتار به پایه عمل نمی رسند و تأثیر عمل در جامعه بسی فراتر از حدود زبان است.
حفظ حدیث تعبیری شامل و فراگیر فهم و درک و عمل است و کنایه ای است از لزوم اهتمام جدی و همه جانبه به کلام معصومین (علیهم السلام). حفظ و به خاطرسپردن ظاهر هر حدیث، به نوبه خود نیازمند تکرار و ممارست است تا الفاظ و جملات آن به درستی در ذهن و حافظه بماند. همین طور، فهم و درک یک حدیث نیز طبعاً محتاج به دقت و کنجکاوی و ممارست کافی است، تا بتوان در سایه دقت و تحقیق به مقاصد کلام معصوم واقف شده و معارف دینی را به درستی درک و آن رادر مرحله عمل به کار بست و نقش هدایتگر آن را در میان هزاران ضلالت و گمراهی، در وجود خود و میان جامعه خود عینیت بخشید. (15)
معنای واژه علی اُمتی
لفظ «علی» در این حدیث به معنای خود که «بَر» است، مناسب مقام نیست و ظاهر این است که به معنای «لام انتفاع» باشد؛ یعنی: «کسی که از جهت انتفاع امت من چهل حدیث حفظ کند». چنان که در آیه شریفه: وَلِتُکَبِروُا اللهَ علی ماهَدیکُم (16) حرف علی به همین معنای آمده است؛ یعنی «و لتکبروا الله لما هدیکم» که بنابراین وجه معنای آیه به صورت لاجل هدایته ایاکم باز می گردد؛ یعنی: «به بزرگی یاد آورید حضرت عزت را از جهت هدایتی که شما را به راه حق کرده است».قابل توجه است که در بعضی روایات به جای «علی اُمتی»، «من امتی» نقل شده است. (17)اما بعضی معتقدند که «علی» در این حدیث به معنای «مِن» است؛ چنان که در آیه مبارکه الَذین اِذا اکتالُوا عَلَی الناسِ یَستَوفُونَ (18)همین احتمال داده شده است که به معنای «من الناس» است.
(19) شیخ بهایی دو احتمال دیگر را ذکر نموده و گفته است:
«علی» به معنای «مِن ابتدا» باشد؛ یعنی: «کسی که حفظ کند و فراگیرد از امتِ اجابت من، نه از جمعی که به حِلیه اسلام مُحَلَی نباشند»؛ چه ایشان را قابلیت آن نیست که از ایشان اخذ حدیث نمایند. اگر گویند: بنابراین لازم می آید حدیثی که از پیغمبر (صلی الله علیه و آله ) فراگرفته شده بیرون رود؛ چرا که بر آن صادق نمی آید که از امت فراگرفته شده است. جوابش آن است که: حکم آن به قیاس به طریق أولی معلوم می شود؛ چه هرگاه حدیثی که از امت فراگرفته شود بر حفظ آن، این ثواب مترتب باشد بر حفظ حدیثی که از پیغمبر (صلی الله علیه و آله ) شنیده شده باشد، به طریق أولی مترتب خواهد بود. و می تواند بود که به معنای «مِنِ تبیین» باشد؛ یعنی «کسی که حفظ کند و از امت اجابت من باشد»، یعنی: عروس اعتقاد را به زیور اسلام آراسته باشد. واللَه أعلم. (20)
پی نوشت ها :
* استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
1) بحارالأنوار، ج2، ص156 .
2) الأربعین انوویه، ص13 .
3) بحارالأنوار، ج2، ص161 .
4) بحارالأنوار، ج2، ص156 .
5) ترجمه و شرح اصول کافی، ج1، ص62 .
6) زلال المعین فی احادیث الأربعین، ص8 .
7) اربعین حسینیه، ص13 .
8) اربعین حدیث، ص16 .
9) شرح الاربعین النبویه، ص477 .
10) سوره بقره، آیه 238 .
11) الکافی، ج1، ص52 .
12) بحارالأنوارف ج2، ص153 .
13) الأمالی (المجالس)، ص4 .
14) معانی الاخبار، ص2 .
15) اربعین حسینیه، ص16 .
16) سوره بقره، آیه185 .
17) الخصال، ج2، ص150 .
18) سوره المطففین، آیه83 .
19) اربعین حسینیه، ص16 .
20) اربعین، ص33 .
سیری در فقه الحدیث «حدیث اربعین» (4)
معنای واژه اربعین
مسأله مهم در این حدیث شناخت حکمت عدد چهل است. از آنجایی که روایات زیادی بر این عدد تأکید دارند و همچنین آداب و رسوم بیشماری بر پایه آن استوار است، لذا این عدد دارای خصوصیت منحصر به فردی است که باعث برتری آن در میان اعداد شده است و این مسأله بی انگیزه و بی جهت نیست.هرچند می توان گفت که منظور از «اربعین» در این حدیث، همان عدد «چهل» است، ولی باتوجه به مطالب گذشته در باره این عدد و اهمیت کیفی آن، کمال و کثرت، بیشتر مصداق پیدا می کند. منظور پیامبر (صلی الله علیه و آله ) از ذکر عدد «اربعین» پرداختن به ویژگی های کمی نبوده است، بلکه اهمیت دادن به کیفیت است. مجموعه کاملی از احادیث که در حفظ و گسترش اسلام نقشی داشته باشند به طوری که حاجتها و نیاز های مردم را در هر عصری پاسخگو باشند، مورد نظر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است؛ چرا که دست پیدا کردن به مقام فقاهت، فقط از طریق حفظ چهل حدیث مبالغه آمیز است و مقامِ فقاهت که در پی تلاش و کوشش فرد در طول سالیان درازی حاصل می گردد، فراتر از آن است که کسی با حفظ چهل حدیث به آن دست پیدا کند.
در میان اعداد، عددی که نشانگر «کمال» است، عدد چهل است. و این که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) در باره حفظ احادیث به عدد چهل اشاره نموده است، از آن رو است که این عدد نمودار «کمال» است، لذا از این عدد برای تبیین مراد خود استفاده نموده است. با توجه به این توضیح، می توان ادعا نمود، همان طور که یک فقیه در حفظ و گسترش اسلام و ارتقای سطح بینش اسلامی مردم نقش بسزایی دارد، نیز کسی که مجموعه کاملی از احادیث را حفظ می نماید از اهمیت والایی برخوردار است بطوریکه می توان او را تا سطح یک فقیه بالابرد. خلاصه اینکه «چهل» نماینده «کمال» است و منظور پیامبر «کمال» بوده است نه چهل.
معنای واژه حدیث
«حدیث» در لغت عرب به معنای سخن است و سخن را از این جهت حدیث می گویند که حرف حرف، و کلمه کلمه حادث می شود. اما در اصطلاح، کلامی است که از قول یا فعل و یا تقریر معصوم حکایت کند. (1)معنای مما یحتاجون الیه فی أمر دینهم
یعنی از احادیثی که امت را در امر دین خود به آن احتیاج باشد؛ مثل احادیثی که در باب قیامت و معاد و بهشت و دوزخ و عذاب قبر و امثال آن از اعتقادیات است. یا در ماده نماز و روزه و زکات و حج و جهاد و أشباه آن از عبادات نه از احادیثی که تعلق به امور دنیا داشته باشد؛ مثل حدیثی که در باب وسعت رزق و ظفر بر دشمن و دفع مکاید او و مانند آن روایت شده باشد، گاهی که غرض دینی به آن تعلق نگیرد. (2)علامه مجلسی در بحار الأنوار در این باره گفته است: ظاهر اکثر روایات، نشانگر تخصیص اربعین به احادیث مربوط به اصول عقاید و عبادات است و از ظاهر بعضی روایات برمی آید که حوزه این احادیث، به اصول عقاید و عبادات قلبی و بدنی و خصال و افعال نیکو محدود می شود و مسائل مربوط به معاملات و احکام از این دایره خارج است. (3)
بعضی دایره این احادیث را بسیار وسیع گرفته اند؛ به طوری که احادیث احکام، احادیث صحیح، احادیث مربوط به آداب نفس، احادیث مربوط به معاملات را نیز شامل می شود. (4)
بعضی را اعتقاد بر این است که مراد از حفظ چهل حدیث، چهل حدیث در مناقب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) است. (5)
بنابراین، فقیه و عالم برانگیخته شدنِ حافظِ چهل حدیث در روز قیامت، بدین معناست که چنین شخصی در روز رستاخیز محشور می شود؛ در حالی که صاحب بصیرت و بینش در دین خویش است؛ بصیرتی که بر اثر تدبر در احادیث مربوط به امور دین (از عقاید و عبادات قلبی و بدنی و اتصاف به صفات حمیده و اخلاق شایسته و عمل به آنها) پدیدآمده است و یا بدین معناست که خداوند برای چنین کسی توفیق آن را می دهد که در ردیف فق های عالم و عامل قرارگیرد.
معنای بعثه الله عزَ و جلَ یوم القیامه ی فقیهاً عالماً
در واقع، فقیه کسی است که دارای علم به آخرت و آفات نفوس و مفسده اعمال و تارک زندگی پست دنیا و پاک و پارسا و راغب بدان چه در پیش خداست، باشد. وگرنه، فقیه به معنای دانشمند و فقه به معنای فهم و یا علم به احکام شرعی از روی ادله تفصیلی مناسب مقام نیست.شیخ بهایی پس از رد معنای لغوی و اصطلاحی «فقه» و عدم مناسبت این دو معنا در این مقام، گفته است: مراد از فقه در این حدیث بینایی در امور دین است و احوال آخرت و خداشناسی، که فقیه به معنای صاحب این بصیرت و بینایی باشد. (6)
شیخ بهایی در پاسخ این سؤال که دانستن معنای حدیث آیا در حصول ثواب مذکور شرط است یا نه؟ نوشته است:
ظاهر حدیث دلالت دارد بر آن که دانستن معنا، در عاید شدن ثواب مذکور شرط نیست، بلکه ثواب مذکور، به مجرد حفظ الفاظ حدیث، عاید می شود؛ هرچند معرفت به معنا حاصل نباشد. و دور نیست که مراد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) نیز این باشد؛ چرا که چنان که حفظ قرآن عبادت است و مورث ثواب، هر چند معرفت به تفسیر حاصل نباشد، حفظ الفاظ حدیث نیز عبادت است و قابل ترتب ثواب، بی آن که عالم به معنای آن بوده باشد. (7)
صاحب کتاب تبصره ی المؤمنین بر این استدلال شیخ اشکال کرده است و آن را از اوهام دانسته است و آورده است:
اولاً، از جهت این که مجرد حفظ، بدون علم به معنای آن چه ثمر دارد تا این که این همه ثواب برای آن باشد، البته احادیث اخبار که احکام مسائل دینیاند برای علم و عمل اند، در حکم اوراد و اذکار و ادعیه نیستند که بدون فهم معانی آن موجب اجر و ثواب شوند، بلکه بدیهی است که نظر صاحب شرع (علیه السلام) همه جا بر معنا و مفهوم آن هاست نه به مجرد لفظ آنها.
ثانیاً، در احادیث سابقه فرمودند که چهل حدیث که حفظ می کند در حلال و حرام بوده باشد که محل حاجت مردمان است و از آنها منتفع بشوند و از معلومات است که حلال و حرام محل حاجت مردمان است و انتفاع از معنای آن حاصل می شود، نه این که از مجرد حفظ لفظ آنها و احادیث گذشته قرینه، بلکه صریح است در این که مراد معناست، نه ظاهر فقط، بلکه مقصود از لفظ هم، معناست؛ چنان که مقصود از پوست مغز است. (8)
برخی نیز در پاسخ این سؤال که مراد از امت، جمیع امت است یا بعض امت؟ آوردهاند:
ظاهر این است که لفظ «عَلی» در این حدیث به معنا «لامِ انتفاع» است. و چون «امت» اسم جنس مضاف به ضمیر است و در علم عربیت، مقرر شده که اسم جنس، هرگاه مضاف واقع شود، ظاهرش عموم است به حسب ظاهر، مراد از «امت» جمیع امت خواهد بود، و ثواب مذکور عاید نخواهد شد، مگر به کسی که احادیثی را حفظ کند که جمیع فرق امتِ اجابت از اهل سنت و شیعه اثناعشری و غیر اثناعشری در امر دین خود به آن محتاج باشند و از آن انتفاع یابند. و این معنا تحقق ندارد، مگر در ضمن احادیثی که همه بر صحت آن معتقد باشند، و به طریق همه منقول شده باشد. (9)
شیخ بهایی اشکال کرده است که اگر حدیثی دارای چهل قسمت بود، از آنجایی که هر حکم یک حدیث محسوب می شود، آیا ثوابی که بر حافظ چهل حدیث مترتب است، بر فردی که یک حدیث چهل قسمتی را حفظ کرده است، نیز مترتب است یا خیر؟ در جواب گفته است که کسی به این نکته تصریح نکرده است و محل اشکال است؛ هرچند بعضی بعید ندانسته اند.
استاد جلالی با استدلال به حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله ) به حضرت علی (علیه السلام) این اشکال را بی مورد دانسته است و معتقد است که حدیث به کم و زیاد گفته می شود. بنابراین، حدیثی که چهل حدیث را دربرمی گیرد نیز چهل حدیث محسوب می شود. (10)
نتیجه
حدیث اربعین از طرق گوناگونی نقل شده است که قریب به اتفاق این طرق ضعیف است، اما طریقی که در کتاب صحیفه الامام الرضا (علیه السلام) از طریق طبرسی آمده است، صحیح است و ضعف دیگر احادیث را جبران مینماید. از سوی دیگر، طبق نظر محدثان عمل به احادیث ضعیف، در مورد فضایل اعمال جایز است و حدیث اربعین نیز در حوزه فضایل اعمال قرار دارد. لذا عمل به این حدیث شریف جایز است. از سوی سوم، طبق مفاد حدیث من بلغ، خداوند به کسی که حدیثی در باره ثواب عملی شنیده و برای درک ثواب مزبور، آن عمل را به جا آورده، ثواب آن کار را می دهد، گرچه حدیث، چنان که شنیده، نباشد. بنابراین، حدیث، هرکسی که به حدیث اربعین عمل کند، مستحق دریافت ثواب آن خواهد بود؛ هر چند که این حدیث، چنان که شنیده نباشد. بر این دلایل، باید سیره محدثان و علمای بزرگ هر عصر را در عمل به این حدیث بیفزاییم. تألیف صدها کتاب و رساله بر مبنای این حدیث، دلیل دیگری است که ما را به پذیرفتن این حدیث نزدیک تر می سازد.کتابنامه :
- إحیاء علم الدین، أبو حامد محمد الغزالی، مترجم: مؤید الدین محمد خوارزمی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، 1372 ش.
- الإختصاص، عبدالله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی (الشیخ المفید)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر الغفاری، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، 1402 ق.
- الأربعون حدیثاً فی إثبات إمامه أمیرالمؤمنین، سلیمان بن عبدالله الماحوزی البحرانیف تحقیق: السید مهدی ارجائی، قم: الطبعه الأولی، 1417 ق.
- الأربعون حدیثاً فی الأب الإسلامی، عبدالقادر قره خان، استانبول: نشریات کلیه الآداب بجامعه استانبول، 1954 م.
- الأربعون حدیثاً، محمد اسماعیل بن الحسین بن محمد رضا المازندرانی الخواجوئی، تحقیق: سید مهدی رجائی، مکتبه المرحوم آیه الله الصدر الخادمی، الطبعه الأولی، 1412 ق.
- الأربعون حدیثاً، محمد تقی التستری، قم: الخیام، 1400 ق.
- الأربعین البلدانیّه عن أربعین من أربعین لأربعین فی أربعین، ابوالقاسم علی بن حسن بن هبه الله ابن عساکر دمشقی شافعی، بیروت: دارالفکر، 1413 ق.
- اربعین حدیث، عبدالحسین عترتی کوشالی، تحقیق: صدر الدین قربانی لاهیجی، قم: مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین، الطبعه الأولی، 1415 ق.
- اربعین، نور الدین عبدالرحمن جامی، تصحیح: کاظم مدیر شانه چی، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، 1363 ش.
- أربعون، محمد بن حسین (شیخ بهایی)، مترجم: خاتون آبادی، تهران: حکمت، 1410 ق.
- اربعین حجت، ابو معین حمید الدین حجت هاشمی خراسانی، قم: حاذق، چاپ اول، 1370 ش.
- اربعین حسینیهف سید علی میر غفاری آذر شهری، قم: مکتب اسلام، 1372 ش.
- الأربعین النوویه، امام یحیی بن شرف النووی الشافعی، تصحیح: مصطفی البغا و محیی الدین مستو، بیروت: دار ابن کثیر، چاپ چهارم، 1406 ق.
- الأمالی (أو المجالس)، محمد بن علی بن الحسین (شیخ صدوق)، تصحیح: السید فضل الله الطباطبائی الیزدی، قم: المطبعه الحکمه، 1373 ق.
- بحار الأنوار الجامعه لدرر اخبار الأومه الأطهار، محمد باقر مجلسی، بیروت: مؤسسه الوفاء، 1403 ق.
- تاریخ نیشابور المنتخب من السیاق، الحافظ ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل الفارسی، انتخاب: الحاقظ ابواسحاق بن محمد بن الأزهر، قم: جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، 1403 ق.
- تاریخ بغداد أو مدینه السلام منذ تأسیسها حتی سنه 463 هـ، ابی بکر احمد بن علی الخطیب البغدادی، بیروت: دارالفکر، بی تا.
- تبصره المؤمنین (یا اربعین در اربعین)، سید حسن عرب باغی، بی نا، 1392 ق.
- التحبیر فی المعجم الکبر، ابوسعد عبدالکریم بن محمد السمعانیّ، تحقیق: منیره ناجی سالم، بغداد: مطبعه الرشاد، 1395 ق.
- ترجمه و شرح اصول الکافی، سید جواد مصطفوی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اهل بیت(ع)، بی تا.
- تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، قم: مدرسه امام امیرالمؤمنین(ع)، 1364 ش.
- التیسیر شرح الجامع الصغیر فی احدیث البشیر النذیر، عبد الرئوف المناوی، مصر: المکتب الإسلامی، بی تا.
- الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، جلال الدین السیوطی، مصر: شرکه مکتبه و مطبعه مصطفی البابی الجلی و أولاده، چاپ چهارم، بی تا.
- حلیه الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ابونعیم احمد بن عبدالله الاصبهانی، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1409 ق.
- الخصال، محمد بن علی بن الحسین (شیخ صدوق)، تصحیح: علی اکبر غفاری، قم: منشورات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، 1403 ق.
- درایه الحدیث، کاظم مدیر شانه چی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1372 ش.
- فهرست اسماء مصّنفی الشیعه المشتهر برجال النجاشی، ابوالعباس احمد بن علی بن احمد بن العباس النجاشی، قم: مؤسسه النشر الإسلامی، 1407 ق.
- زلال المعین فی احادیث الأربعین، عبدالله بن الحاج سید ابوالقاسم البلادی، چاپ سنگی، 1330 ق.
- السیره الحلبیه (انسان العیون فی سیره الإمین المأمون)، علی بن برهان الدین الحلبی، بیروت: المکتبه الإسلامیه، بی تا.
- شرح الأربعین النبویه، محمد حسین الجلالی، بیروت: مؤسسه الأعلمی، 1407 ق.
- صحیفه الإمام الرضا(ع)، تحقیق: محمد مهدی نجف، مشهد: مؤسسه طبع و نشر الآستانه الرضویه المقدسه، 1406 ق.
- طبقات الشافعیه، جمال الدین عبدالرحیم بن الحسن الاسنوی، تحقیق: عبدالله الجبوری، بغداد: مطبعه الإرشاد، چاپ اول، 1391 ق.
- الطبقات الکبری، محمد بن سعد، بیروت: دار صادر، بی تا.
- العلل الوارده فی الأحادیث النبویّه، أبوالحسن علی بن عمر بن احمد بن مهدی دارقطنیف تحقیق: محفوظ الرحمن زین الله السلفی، ریاض: دار طیبه، چاپ اول، 1409 ق.
- علم الیقین فی اصول الدین، ملا محسن فیض کاشانی، قم: انتشارات بیدار، 1400 ق.
- عوارف المعارف، شهاب الدین سهرودی، بیروت: دار الکتب العربی، 1966 م.
- عوالی اللئالی العزیزیه فی الاحادیث الدینیه، محمد بن علی بن ابراهیم الاحسائی (ابن ابی جمهور)، تحقیق: مجتبی عراقی، قم: محقق، 1405 ق.
- عیون اخبار الرضا(ع)، محمد بن علی بن الحسین قمی (شیخ صدوق)، مترجم: حمیدرضا مستفید و علی اکبر غفاری، تهران: نشر صدوق، 1373 ش.
- الفهرست، منتجب الدین علی بن بابویه الرازی، تحقیق: سید جلال الدین محدث ارموی، قم: کتابخانه آیه الله العظمی مرعشی نجفی، 1366 ش.
- فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، عبدارئوف المناوی، بیروت: دارالفکر، 1391 ق.
- الکافی، محمد بن یعقوب الکلینیف تصحیح: علی اکبر غفاری، تهران: دار الکتب الإسلامیهف 1367 ش.
- الکامل فی ضعفاء الرجال، الحافظ ابو احمد عبدالله بن عدی الجرجانی، تحقیق: یحیی مختار عزّاوی، بیروت: دارالفکر، 1409 ق.
- کنتز العمال فی سنن الأقوال و الأفعالف علی المتقی بن حسام الدین الهندی، حیدرآباد: دائره المعارف العثمانیه، الطبعه الثانیه، 1380 ق.
- لغت نامه، علی اکبر دهخدا، زیر نظر: دکتر محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران: 1371 ش.
- مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول(ع)، محمد باقر مجلسی، تصحیح: سید جعفر حسینی، تهران: دار الکتب الإسلامیهف 1404 ق.
- المحجه البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ملا محسن فیض کاشانی، قم: دفتر انتشارات الامی، بی تا.
- معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، السید ابوالقاسم الموسوی الخوئی، بیروت: منشورات مدینه العلم آیه لله العظمی الخوئی، چاپ چهارم، 1409 ق.
- مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، شمس الدین محمد لاهیجی، مقدمه و تصحیح: محمد رضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران: انتشارت زوّار، 1371 ش.
- المیزان فی تفسیر القرآن، السید محمد حسین الطباطبائی، مترجم: سید محمد باقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1364 ش.
- النشر فی القراءات العشر، محمد بن محمد الدمشقی (ابن الجزری)، تصحیح: علی محمد الضباع، مصر: المکتبه التجاریه الکبری، بی تا.
- وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، محمد بن الحسن الحر العاملی، تصحیح: عبدالرحیم الربانی الشیرازی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ پنجم، 1403 ق.
پی نوشت ها :
* استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
1) درایه الحدیث، ص8 .
2) اربعین بهایی، ص35 .
3) بحارالأنوار، ج2، ص158 .
4) فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج9، ص119 .
5) الأربعون حدیثا، التستری، ص7 .
6) اربعین بهایی، ص44 .
7) همان، ص35 .
8) تبصره المؤمنین، ص40 .
9) اربعین بهایی، ص37 .
10) شرح الأربعین النبویه، ص480 .
نخستین کتاب اربعین
استاد کاظم مدیرشانه چى مى نویسد:
تا آن جا که این جانب سراغ دارد، اوّلین کتاب اربعین،در نیمه سده سوم، توسط دو نفر از عالمان حدیث، هم زمان نوشته شده است.
نخست، اربعین ابوالحسن محمدبن اسلم بن سالم کِندى طوسى(م ۲۴۲ق) است که از ثقات محدّثان خراسان بوده است. [۴]
دیگر، اربعین حافظ ابوالحسن مؤید بن محمد بن على قرشیِ طوسى که از ثقات و پیشوایان حدیث بوده و به سال ۲۴۲ق، درگذشته است. [۵]
در اعصار بعدى، اربعین نویسى متداول گشته و اربعین هایى در موضوعات مختلف، به رشته تحریر کشیده شده است. [۶]
عناوین اربعینیات
پاره اى از این دفترهاى معرفت، از سوى فراهم آورندگان، با اسامى خاص، نامگذارى شده اند و پاره اى دیگر، با عنوان عام «الأربعون حدیثاً» یا «چهل حدیث»، خوانده مى شوند. [۷]
شیوه هاى اربعینیات و مباحث آنها
چهل حدیث هایى که در آغازْ تدوین مى شد، مقصور بر جمع چهل حدیث و شرح الفاظ غریب آن بود؛ امّا بعدها فراهم آورندگان این آثار، هر یک بنا به ذوق و سلیقه خود، در گزینش، شیوه هایى اختیار کردند و جانب خاصّى را در نظر گرفتند و گاه به موضوعات خاص، توجّه داشتند؛ چنان که جمعى در فروع، عدّه اى در جهاد، بعضى در زهد، پاره اى در ادب، و دسته اى در خُطَب، اربعین هایى نگاشته اند که هر یک در زمینه خود، مفید است.
مثلاً ابن عساکر، چهل حدیث از چهل شیخ، از چهل شهر، شنید و جمع آورى نمود و در دو جزء، تدوین کرد. [۸] و رهاوى، چهل حدیث از راویان چهل شهر، جمع کرد (نسخه ش ۱۰۴۰ کتاب خانه ظاهریه)، و شیخ مفید ابو محمد عبدالرحمان بن احمد بن حسین خزاعى (جدّ شیخ ابوالفتوح رازى)، کتاب الأربعین فى فضائل علیّ أمیرالمؤمنین(علیه السلام) را تألیف کرد. [۹]
بعضى از گردآورندگان، چهل حدیث درباره موضوع خاصّى انتخاب کردند و بعضى هم به تنوّع در احادیث، نظر داشته اند. [۱۰] بسیارى از اربعین نویسان نیز چهل حدیث خود را به روایات در فضایل و مناقب خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) اختصاص داده اند. [۱۱]
اسعد بن ابراهیم بن حسن حلّى در کتاب خود، الأربعون حدیثاً فى الفضائل والمناقب، از امام شافعى و امام احمد بن حنبل، نقل کرده که مراد حضرت رسول از حفظ اربعین حدیث، چهل حدیث در مناقب ائمه اطهار(علیهم السلام) است.
مؤلف ینابیع المودّه مى نویسد:
احمد بن حنبل گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) را در عالم رؤیا دیدم. به من فرمود: «اى احمد! در قول شافعى شک کرده اى که در حدیثِ من است: ”مَن حفظ من أمّتى أربعین حدیثاً من السنّه کنتُ له شفیعاً یوم القیامه“ [۱۲] ؟ آیا نمى دانى که فضایل اهل بیت من از سنّت است؟». [۱۳]
در این میان، دانشوران شیعه و اهل سنّت، رقم چشمگیرى از چهل حدیث هاى خود را به فضایل و مناقب بى شمار مولاى متقیان، امیرمؤمنان على بن ابى طالب(علیه السلام) اختصاص داده اند و به عنوان یکى از عمده ترین و بارزترین مسائل دینى مورد نیاز مردم، به آن اهمّیت داده اند و به دلیل مقیّد بودن به عدد چهل، تنها گوشه هایى بسیار محدود از فضایل، شئون و مقامات امیر مؤمنان على(علیه السلام) را در آثار خود آورده اند.
در این مجال، تعدادى از اربعین هایى را که در بیان مناقب و فضایل امام على(علیه السلام) نگاشته شده اند، مى آوریم.
۱ – الأربعون حدیثاً فى فضائل أمیرالمؤمنین و اثبات امامته، عماد الدین حسن بن على بن على بن على طبرى. [۱۴]
۲ – الأربعون حدیثاً فى مناقب أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، محسن فیض کاشانى (م۱۰۹۱ق). [۱۵]
۳ – کتاب الأربعین عن الأربعین فى فضائل على أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، ابو محمد عبدالرحمان نیشابورى خزاعى. [۱۶]
تحقیق: محمد باقر محمودى، تهران: مؤسسه چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ۱۴۱۳ق، ۱۱۰ص، وزیرى.
نسخه کتاب خانه آیه اللّه مرعشى قم، شماره ۹۹۰، ۳/۱۰۹۶۶٫
کتاب خانه آیه اللّه فاضل خوانسارى در خوانسار، شماره ۳/۱۴۶٫
۴ – الأربعون حدیثاً فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، جمال الدین یوسف بن حاتم شامى عاملى (صاحب الدرّ النظیم) [۱۷]
نسخه
دارصدام در بغداد، شماره ۲/۳۰۱۳۷٫
۵ – الأربعون حدیثاً فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام) مستخرجه من کتب أهل السنه، یوسف بن احمد بن ابراهیم درازى بحرانى (م۱۲۸۶ق) [۱۸]
۶ – الأربعون حدیثاً فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، محمد شفیع استرآبادى.
نسخه
کتاب خانه آیه اللّه مرعشى، شماره ۱۳۴۶۳ در ۹۷ ورق، تحریر سال ۱۱۱۶ق. (فهرست، ج۹، ص۲۶۴)
کتاب خانه ملک تهران، شماره ۶۸۰/۹/۸۴۵۵ .
۷ – الأربعون حدیثاً فى فضائل على(علیه السلام)، على بن محمد اسدآبادى (ق۱۱).
نسخه
کتاب خانه آیه اللّه مرعشى، مجموعه شماره۱۰۵۵۹۴/۱۰۱پ ـ ۱۰۷پ. (فهرست، ج۱۴، ص۳۶۰ـ۳۶۱)
۸ – أربعون حدیثاً فى فضائل على(علیه السلام)، یوسف بن اسماعیل نبهانى (۱۲۶۵ـ ۱۳۵۰ق). [۱۹]
۹ – الأربعون حدیثاً فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، مؤلف: ناشناخته.
نسخه
کتاب خانه آیه اللّه مرعشى، شماره موقّت۳/۵۵۵۰٫
۱۰ – الأربعون حدیثاً فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، محمد بن احمد بن حسن نیشابورى.
۱۱ – الأربعون حدیثاً من أحادیث سید المرسلین فى مناقب أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، امیر جمال الدین عطاء اللّه بن فضل اللّه حسینى فارسى دشتکى هروى (م۹۱۷ یا ۹۳۶ق). [۲۰]
تحقیق: محمد حسن زبرى، بیروت: مجمع البحوث الاسلامیه، ۱۴۱۳ق، ۹۵ص، وزیرى.
نسخه
کتاب خانه مرکزى دانشگاه تهران، ش۱/۲۱۱۷٫
کتاب خانه مجلس شوراى اسلامى، ش۴۲۱۳/ ۵۶۰۳٫
کتاب خانه آستان قدس، شماره۱۵۹۴/ ۱۵۹۸٫
کتاب خانه وزیرى یزد.
دار صدام بغداد، شماره۳ /۲۲۶۹۵٫
۱۲ – الأربعون حدیثاً فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، محمد صادق بن محمد اسدى جزایرى شیرازى. [۲۱]
نویسنده، کتاب را از منابع اهل سنّتْ استخراج کرده است. تنها دو روایت آن، از منابع شیعه است: یکى از عیون الأخبار است و دیگرى از اربعین شیخ بهایى.
۱۳ – الأربعون حدیثاً فى فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام) من طرق العامه، حیدر قلى خان، سردار کابلى. [۲۲]
۱۴ – الأربعون حدیثاً فضائل على(علیه السلام)، ناد على بروجردى فرزند غلامعلى. [۲۳]
این چهل حدیث، برگرفته از کتاب الصواعق المحرقهى ابن حجر است.
نسخه
کتاب خانه آیه اللّه مرعشى، شماره ۳۳۱۶، در هفت ورق. (فهرست، ج۹، ص۹۶)
۱۵ – الأربعون حدیثاً فى فضائل أمیرالمؤمنین و أهل بیته(علیهم السلام)، میر سید على همدانى. [۲۴]
نسخه
کتاب خانه پاریس.
۱۶ – الأربعین فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، حسن بن على صفّار. [۲۵]
۱۷ – الأربعون حدیثاً من الأربعین فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، منتجب الدین على بن شیخ عبیداللّه (م۵۸۵ق). [۲۶]
تحقیق: مدرسه الامام المهدى(علیه السلام)، قم: ۱۴۰۸ق، ۱۲ص، وزیرى.
بر این کتاب، حاشیه اى به قلم شیخ عبد على بن حسین جزایرى وجود دارد.
نسخه
کتاب خانه آیه اللّه حکیم نجف، شماره۱/۹۹٫
کتاب خانه مرکزى دانشگاه تهران، شماره ۳/۲۱۴۰٫
معهد احیاء التراث الاسلامى قم، ص۴۵عکسى.
۱۸ – الأربعون حدیثاً فى الفضائل، زین الدین بن على بن احمد شامى (مقـ۱۹۱۶ق).
۱۹ – الأربعون حدیثاً، عبداللّه بن محمود بن سعید شوشترى خراسانى (م۹۹۷ق). [۲۷]
۲۰ – الأربعون حدیثاً فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام) و مناقبه، محمد جعفر استرآبادى،
مشهور به شریعتمدار (م۱۲۶۳ق). [۲۸]
این کتاب، به فارسى است.
۲۱ – الأربعون المنتقى من مناقب المرتضى علیه رضوان العلیّ الأعلى، رضى الدین، ابو الخیر احمد بن اسماعیل بن یوسف طالقانى قزوینى شافعى (۵۱۲ـ۵۹۰). [۲۹] مجلّه تراثنا، شماره۱۴، تحقیق: سید عبدالعزیز طباطبایى، ۱۴۰۵ق، ص۱۰۱ـ ۱۲۸٫
نسخه
کتاب خانه کاشف الغطاء نجف، شماره ۵۱۴٫
کتاب خانه شهید على پاشا در کتاب خانه سلیمانیه اسلامبول، شماره ۵۳۹٫
۲۲ – الأربعین فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، ضیاء الدین ابوالمؤیّد موفق بن احمد مکّى خوارزمى (۴۸۴ـ۵۶۸ق). [۳۰]
۲۳ – الأربعین فى فضائل على بن أبى طالب، رضى الدین قزوینى حاکم. [۳۱]
۲۴ – الأربعین فى مناقب أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، ابو عبداللّه محمد بن مسلم بن ابوالفوارس رازى. [۳۲]
۲۵ – الأربعین فى حبّ أمیرالمؤمنین على بن أبى طالب(علیه السلام)، على أبو معاش.
شریعت ـ دارالاعتصام، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۴۱۹ص، وزیرى.
۲۶- کتاب الأربعین فى فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام)، محسن بن محمد بن یوسف آل عصفور بحرانى. [۳۳]
۲۷ – أربعین فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، مقرّب على خان تقوى جگرانَوى. [۳۴]
حیدرآباد دکن، ۱۲۸۲ق، ۴۳۲ص.
۲۸ – کتاب الأربعین فى فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام)، خطیب بغدادى (م۴۶۳ق). [۳۵]
۲۹ – الأربعون حدیثاً فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، مؤلف: ناشناخته
نسخه
کتاب خانه ملّى، شماره۲/۲۸۶۷٫
۳۰ – الأربعون حدیثاً فى فضائل على(علیه السلام)، مؤلف: ناشناخته.
نسخه
کتاب خانه مرکزى دانشگاه تهران، شماره۲/۲۱۱۷٫
۳۱ – الأربعون حدیثاً فى فضائل على(علیه السلام)، تقتمش.
نسخه
کتاب خانه آستانه قم، شماره۳/۵۸۹۲٫
۳۲ – أربعین حجّت (شرح چهل حدیث در فضائل امیرالمؤمنین ـ ع ـ)، حمید الدین حجّت هاشمى خراسانى.
قم: نشر حاذق، ۱۳۷۰ش، ۲۵۶ص، وزیرى.
۳۳ – الأربعون حدیثاً فى فضائل على(علیه السلام)، مؤلف: ناشناخته.
نسخه
کتاب خانه آیه اللّه مرعشى، شماره۹۷۸۲٫
۳۴ – الأربعون حدیثاً فى فضائل على(علیه السلام)، مؤلف ناشناخته.
نسخه
کتاب خانه آیه اللّه مرعشى، شماره۷۴۹٫
۳۵ – الأربعون حدیثاً من الأربعین فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، محمدرضا طبسى نجفى (۱۳۲۲ـ۱۴۰۵ق). [۳۶]
قم: مطبعه سید الشهداء(علیه السلام)، ۱۴۱۶ق، ۲۴۸ص، وزیرى.
۳۶ – الأربعون حدیثاً فى اثبات امامه أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، سلیمان بن عبداللّه ماحوزى بحرانى (۱۰۷۵ـ۱۱۲۱ق). [۳۷]
تحقیق: سید مهدى رجایى، ناشر: محقّق، ۱۴۱۷ق.
مؤلف، احادیث کتاب را از طرق اهل سنّت، جمع آورى و شرح نموده است.
۳ – أربعون حدیث فى فضائل على(علیه السلام)، مؤلف: ناشناخته. [۳۸]
نسخه
کتاب خانه آیه اللّه مرعشى، در مجموعه شماره ۷۴۱ از ص۱۹۲رـ ۱۹۶پ. (فهرست، ج۲، ص۳۵۱)
۳۸ – الأربعین فى فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام)، مؤلف: ناشناخته. [۳۹]
نسخه
کتاب خانه آستان قدس رضوى، در مجموعه ۱۳۵۹۵،تحریر ۱۲۶۹ق.
۳۹ – الأربعین فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، مؤلف: ناشناخته. [۴۰]
مشهد، ۱۲۳۶ق، ۸ص، چاپ سنگى.
۴۰ – الأربعون حدیثاً فى فضائل أمیرالمؤمنین و سیده نساء العالمین ـ صلوات اللّه و سلامه علیهما ـ بروایه عائشه، احمد محمودى.
بیروت: مؤسسه البلاغ، ۱۴۱۰ق، ۲۰۸ص.
این کتاب به فارسى نیز ترجمه و منتشر شده است.
۴۱ – الأربعین فى اثبات الخلافه بلافصل لأمیرالمؤمنین(علیه السلام)، شیخ مفید (م۴۱۳ق).
نسخه
کتاب خانه مدرسه امام عصر(علیه السلام) شیراز، شماره۳۶۱٫
۴۲ – الأربعون حدیثاً فى فضائل على بن أبى طالب(علیه السلام)، مؤلف: ناشناخته.
نسخه
کتاب خانه آیه اللّه مرعشى، شماره موقّت ۴/۴۳۰۹٫
کتاب خانه آیه اللّه مرعشى، شماره موقّت۳/۷۷۶۵٫
۴۳ – ا لأربعون حدیثاً، مؤلف: ناشناخته.
نسخه
کتاب خانه آیه اللّه مرعشى، شماره۶۳۷۲٫
۴۴ – الأربعین فى فضائل أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، مؤلّف: ناشناخته.
نسخه
از کتب اهدایى مقام معظم رهبرى به کتاب خانه آستان قدس، شماره۲/۱۰۱۳٫
۴۵ – اربعین (چهل حدیث در فضایل على علیه السلام)، مؤلف: ناشناخته.
نسخه
کتاب خانه مسجد اعظم قم، شماره۱۱/۲۱۳۵٫
۴۶ – اربعین، محمد على قرچه داغى (م ح۱۳۱۰ق). [۴۱]
این کتاب، در سال ۱۳۰۰ق، در تبریز چاپ شده است.
۴۷ – ترجمه چهل حدیث در مناقب امیرالمؤمنین(علیه السلام)، عبداللطیف بیرجندى.
نسخه
کتاب خانه آستان قدس، شماره۸/۲۶۵۳، احتمالاً.
کتاب خانه وزیرى یزد، شماره۲/۱۱۱۱٫
کتاب خانه آیه اللّه مرعشى، شماره۵۳۷۲٫
۴۸ – چهل حدیث در شأن حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و داستان مختصر غدیر از کتاب «الغدیر»، حبیب اللّه شیرخدایى.
تهران، ۱۹۷۵م، ۴۸ص.
۴۹ – چهل حدیث در فضایل على(علیه السلام)، دانش آموزان مسجد مصطفى(صلی الله علیه و آله).
تهران، ۱۹۷۷م، ص۴۹، چاپ دوم.
۵۰ – چهل حدیث در فضایل و مناقب على(علیه السلام)، مؤلف: ناشناخته.
مشهد، ۱۳۳۶ق، ۸ص، سنگى.
۵۱ – چهل حدیث در فضایل حضرت على از کتب اهل سنّت و شرح آن، مؤلف: ناشناخته.
نسخه
از کتب اهدایى مقام معظم رهبرى به کتاب خانه آستان قدس، شماره ۴/۱۴۸۹٫
۵۲ – چهل حدیث فضایل امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(علیه السلام)، تدوین: خانه کتاب ایران.
خانه کتاب ایران، ۱۴۱۵ق، ۴۹ص.
۵۳ – چهل حدیث، مؤلف: ناشناخته. [۴۲]
با ترجمه فارسى.
۵۴ – سرور الشیعه، محمد باقر مجلسى (م۱۱۱۰ق).
چاپ ایران، ۱۲۸۴ق (سنگى) و ۱۳۱۳ق. [۴۳]
۵۵ – شناخت امام مبین یا اربعین ولایى، احمد سیاح.
انتشارات اسلام، ۱۳۷۰ق، ۱۲۸ص، رقعى.
۵۶ – مصباح الهدایه فى اثبات الولایه، سید على موسوى بهبهانى. [۴۴]
مشتمل بر چهل حدیث معتبر در تفسیر چهل آیه قرآن مجید درباره ولایت و خلافت امام على(علیه السلام) و فضایل و مناقب اهل بیت عصمت و طهارت است و چند چاپ دارد که به برخى اشاره مى شود:
۱) با مقدمه: سید مرتضى حکمى، قاهره: مطبوعات النجاح، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۱م، ۳۳۶ص، دوم.
۲) زیر نظر: رضا استادى، اهواز: مدرسه دارالعلم، ۱۴۱۸ق، ۳۸۴ص، چهارم، وزیرى.
این کتاب ارزنده، یک بار توسط استاد على دوانى با نام فروغ هدایت، به فارسى ترجمه شده و به وسیله کتاب خانه صدر تهران، در ۳۱۶ صفحه رقعى منتشر شده است. بار دیگر، توسط آقاى سید محمدرضا شفیعى، به نام شاهراه هدایت در اثبات امامت شاه ولایت، در سال ۱۳۷۲ق، در قم در ۳۵۱ صفحه به چاپ سنگى رسیده است.
۵۷ – الأربعین فى فضائل مولانا أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، محمّد رضا بانى کاشانى.
ناشر: مؤلّف، ۱۳۷۴ش.
۵۸ – جلوه خدا، لسان الدین رستگار جویبارى.
قم: بنیاد پژوهش هاى علمى و فرهنگى نور الأصفیاء، ۱۳۷۸ش، ۱۲۰ص، رقعى.
ضمیمه
۵۹ – الأربعون حدیثاً علّمها الرسول لعلى(علیه السلام)، مؤلف: ناشناخته.
نسخه
کتاب خانه مرکزى دانشگاه تهران، شماره۷۰۱۳٫(فهرست، ج۱۶، ص۴۲۹)
۶۰ – الأربعین المسنده فى الخلافه و الخلفاء، محمد بن احمد بن محمّد بن مرزوق عجیسى تلمسانى. [۴۵]
۶۱ – چهل حدیث در فضایل امیرالمؤمنین(علیه السلام) با ترجمه منظوم، مؤلف ناشناخته.
نسخه
کتاب خانه آیه اللّه گلپایگانى، شماره۱۸۲/۱۸٫ (فهرست، ج۱، ص۳۳)
۶۲ – سنه الأربعین فى سنه الأربعین، سیّد ضیاء الدین فضل اللّه حسینى راوندى کاشانى (زنده در ۵۴۸ق).
مؤلف، صاحب کتاب هاى أدعیه السرّ و ضوء الشهاب است.
سید بن طاووس، پاره اى از این کتاب را در الیقین آورده است.
۶۳ – چهل حدیث در فضیلت على(علیه السلام)، محمد تقى مجلسى.
نسخه
کتاب خانه مرکزى دانشگاه تهران، شماره۲۲۵۱٫ (فهرست، ج۹، ص۹۰۷)
۶۴ – الأربعون حدیثاً، حسن بن محمد دیلمى. [۴۶]
سومین حدیث این رساله، حدیث غدیر است.
۶۵- أربعون حدیثاً روایه أمیرالمؤمنین على بن ابن طالب(علیه السلام)، سلیمان بن ابراهیم بن عمر علوى (۸۲۵ق). [۴۷]
در برخى از کتاب خانه هاى یمن، نسخه هایى از این کتاب، موجود است.
۶۶ – الأربعون الحدیث العلویه، قاضى جعفر بن احمد بن عبدالسلام بن ابى یحیى بهلولى زیدى (۵۷۶ق). [۴۸]
نسخه
المتحف البریطانى، مجموعه ۳۹۱۹٫ ۵۲، ورقه ۱۰ـ ۳۸٫
۶۷ – الأربعون حدیثاً فى المناقب المرتضویه والمآثر العلویه، طیب بن محمّد طبیب سبزوارى (قرن۱۰).
نسخه
کتاب خانه مرکزى دانشگاه تهران، میکرو فیلم شماره۲۴۶۹٫ (فهرست، ج۱، ص۶۹۹، ۳۰ برگ)
۶۸ – الأربعین فى اثبات الخلافه بلافصل لأمیرالمؤمنین(علیه السلام)، محمد مفید بن حسین شیرازى (ق۱۳).
این رساله، در دفتر سوم میراث حدیث شیعه، به چاپ رسیده است.
نسخه
کتاب خانه مدرسه امام عصر(عج) شیراز، شماره۳۶۱٫ (فهرست، ج۱، ص۵، ۷۳برگ)
کتاب خانه آیه اللّه مرعشى، شماره۱۵۰۸٫ (فهرست، ج۴، ص۳۱۱، ۷۴برگ)
۶۹ – الأربعین فى إمامه الأئمه الطاهرین، محمد طاهر بن محمد حسین شیرازى قمى (۱۰۹۸ق).
این کتاب، با تصحیح: سید مهدى رجایى، چاپ شده است.
نسخه
کتاب خانه آستان قدس، شماره۱۵۷۶۵٫ (فهرست، ج۱۴٫ ص۲۱)
کتاب خانه آستان قدس، ش۷۱۲۰٫ (فهرست، ج۱۴، ص۳۰، ۱۸۹برگ)
کتاب خانه دانشکده الهیات مشهد، شماره۱۴۶۵٫ (فهرست، ج۲، ص۶۱۰) کتاب خانه روضاتى اصفهان شماره۵۳٫ (فهرست، ص۲۳۴، ۱۸۵برگ)
۷۰ – الأربعین فى فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام)، صادق بن ابى القاسم.
این کتاب، یکصد حدیث را در بردارد.
نسخه
کتاب خانه مهدوى تهران، ش۵۵۴٫ (نشریه نسخه هاى خطّى، ج۲، ص۱۳۶)
۷۱ – الأربعون حدیثاً، ابراهیم بن سلیمان قطیفى حلّى نجفى (م۹۵۰ق).
قم: مدرسه الامام المهدى(علیه السلام).
نسخه
کتاب خانه آستان قدس، شماره۱۱۷۰۵٫ (فهرست، ج۱۴، ص۴۳)
کتاب خانه مرکزى دانشگاه تهران، شماره۲۱۱۳٫ (فهرست، ج۸، ص۷۴۸)
۷۲ – الأربعون حدیثاً عن أربعین شیخاً من أربعین صحابیّاً، على بن عبداللّه بن بابویه قمى رازى (م۵۸۵ق).
نسخه
کتاب خانه مَلِک، شماره۱۵۷۲٫ (فهرست، ج۵، ص۲۹۷)
کتاب خانه مرکز احیاء میراث اسلامى، عکس شماره۴۹٫ (فهرست عکسى، ج۱، ص۶۳)
کتاب خانه آستان قدس، شماره۵۶۷۵٫ (فهرست، ج۵، ص۱۶، ۱۳برگ)
کتاب خانه آستان قدس، شماره۷۷۹۱٫ (فهرست، ج۱۴، ص۲۸، ۱۷برگ)
۷۳ – الأربعون حدیثاً فى الفضائل و المناقب، اسعد بن ابراهیم بن حسن حلّى اربلى (زنده در ۶۱۰ق).
نسخه
کتاب خانه آیه اللّه گلپایگانى، شماره۱۰۳/۲۵، ۱۷برگ.
کتاب خانه آستان قدس، شماره۸۲۷۵٫ (فهرست، ج۱۴، ص۴۱، ۲۵برگ)
کتاب خانه مرکزى دانشگاه تهران، شماره۲۱۴۰٫ (فهرست، ج۹، ص۷۷۹، ۱۹۰برگ)
کتاب خانه مرکزى دانشگاه تهران، شماره۲۱۱۷ (فهرست، ج۸، ص۷۵۶، ۱۶برگ)
۷۴ – سلّم درجات الجنّه فى معرفه فضائل أبى الأئمه، محمد بن محمد رضا بن اسماعیل بن جمال الدین قمى مشهدى (ق۱۲ق).
او صاحب تفسیر کنزالدقائق است.
نسخه
کتاب خانه ملک تهران، شماره۵۹۲۰٫ (فهرست، ج۳، ص۴۷۶، ۸۶برگ).
۷۵ – الأربعین فى فضائل مولانا أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، محمد رضا بانى کاشانى.
قم، ناشر: مؤلف، ۱۳۷۳ش.
۷۶ – چهل حدیث جالب از حضرت على بن ابى طالب(علیه السلام)، حبیب اللّه چایچیان.
تهران: نشر طلوع، ۱۳۶۹ش.
۷۷ – چهل حدیث حضرت على(علیه السلام)، حسین بن سیف الدین هروى.
مقدمه و تصحیح: کاظم مدیرشانه چى، آستان قدس رضوى، ۱۳۶۵ش.
۷۸ – الأربعین فى أحوال النُصّاب و المخالفین، سیّد میر فیض اللّه بن عبدالقاهر حسینى تفرشى غروى (۱۰۲۵ق). [۴۹]
تهران، ۱۳۱۴ش، در چاپ سنگى، همراه با نثر اللئالى و أربعین شهید اوّل.
۷۹ – چهل مروارید، مؤسسه نهج البلاغه.
تهران: مؤسسه نهج البلاغه، ۱۳۶۳ش، ۳۸ص.
این کتاب، منتخبى از احادیث نهج البلاغه است که به گونه موضوعى گرد آمده اند.
پی نوشت ها :
[۱] . بحارالأنوار، ج۲، ص۱۵۶؛ کتاب الأربعین، محمد باقرمجلسى، بیروت: دارالکتاب الاسلامى، ص۱۰؛ الأربعون حدیثاً فى اثبات امامه أمیرالمؤمنین، ماحوزى بحرانى، ص۲۶؛ الأربعین الهاشمیه، ص۷٫
[۲] . الخصال، چاپ جامعه مدرسین، ص۴۲ (باب الأربعین)؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۵۳؛ ثواب الأعمال، ح۳۰۰؛ الأربعین الحسینیه، ص۴٫
[۳] . ر.ک: الذریعه، ج۱، ص۴۰۹ـ۴۳۴ که در آن،نام ۷۶ «اربعین» در فهرست کتب حدیثى المکتبه الظاهریه دمشق از ۴۶ کتاب اربعین و در جلد اوّل فهرست مخطوطات دارالکتب القومیه قاهره، ۱۴۰ کتاب با عنوان «اربعین» و در جلد دوم، نام پانزده کتاب، آمده است. نیز، ر.ک: دلیل مؤلفات الحدیث الشریف المطبوعه القدیمه والحدیثه، ج۲، ص۶۵۹ به بعد، ذیل عنوان «الأربعون حدیثاً»؛ کشف الظنون.
. فهرست مخطوطات دارالکتب الظاهریه، بخش حدیث.[۴]
[۵] . همان جا.
. اربعین جامى، ص۹(مقدّمه). [۶]
. الذریعه، ج۱، ص۴۰۹٫ [۷]
. روضات الجنات، ج۲، ص۶۶٫ [۸]
. ر. ک: فهرست منتجب الدین، ص۱۵۷٫[۹]
[۱۰] . براى مثال، این کتاب ها را مى توان بر شمرد: اربعین، على بن فضل، در فضایل دعا و دعا کننده؛ اربعین، عبدالرحمان سُلّمى، در اخلاق صوفیه؛ اربعین سید دلدار على هندى، در فضیلت علم؛ الأربعون حدیثاً فى حقوق الأخوان، ابن زهره،؛ الأربعین حدیثاً فى شأن المهدى(علیه السلام)، ابو نعیم اصفهانى؛ اربعین،میرلوحى، درباره امام زمان(علیه السلام)، اربعین، سید محمد مهدى تنکابنى، درباره متعه؛ اربعین، جعفر بن محمد تهرانى، درباره مسح رِجلَین (دوپا).
[۱۱] مانند اربعین شیخ بهایى و اربعین الهاشمیه و الأربعین علامه مجلسى.
[۱۲] . بحارالأنوار، ج۲، ص۱۵۳ ـ ۱۵۸؛ کنزالعمّال، ج۱۰، ص۲۲۴ .
. ینابیع الموّده، ….[۱۳]
[۱۴] . الذریعه، ج۸، ص۴۱۴؛ ریحانه الأدب، ج۴، ص۱۹۹٫
[۱۵] . ر.ک: ایضاح المکنون، ج۱، ص۵۴؛ مرآه الکتب، ج۲، ص۲۳؛ کشف الحجب، ص۳۶؛ ریحانه الأدب، ج۴، ص۳۷۵٫
[۱۶] . فهرست منتجب الدین، ص۱۵۷؛ مرآه الکتب، ج۱، ص۲۳ـ۲۴؛ فهرست نسخه هاى خطّى کتاب خانه آیه اللّه مرعشى، ج۳، ص۱۸۵ـ۱۸۶؛ ایضاح المکنون، ج۲، ص۲۶۵٫
. الذریعه، ج۱، ص۴۳۴ و ج۱۱، ص۵۳؛ کشف الحجب والأستار، ص۳۶٫[۱۷]
. ریحانه الأدب، ج۳، ص۳۶۰؛ الذریعه، ج۱، ص۴۳۱٫[۱۸]
[۱۹] . الأعلام، ج۸، ص۱۸؛ أهل البیت(علیهم السلام) فى المکتبه العربیه، ص۳۰٫
. ریحأنه الأدب، ج۳، ص۳۲۸؛ مرآه الکتب، ج۲، ص۲۲؛ أهل البیت(علیهم السلام) فى المکتبه العربیه، ص۳۶٫[۲۰]
[۲۱] . الذریعه، ج۱، ص۴۱۸؛ معجم ما کتب عن الرسول و أهل البیت(علیهم السلام)، ج۵، ص۱۶۶٫
[۲۲] . ریحانه الأدب، ج۳، ص۱۳ـ۱۴؛ الذریعه، ج۱، ص۴۱۵٫
. تراجم الرجال، ص۲۳۶٫[۲۳]
[۲۴] . معجم ما کتب عن الرسول و أهل البیت(علیهم السلام)، ج۵، ص۱۶۸؛ أهل البیت(علیهم السلام) فى المکتبه العربیه، ص۳۰٫
. أهل البیت(علیهم السلام) فى المکتبه العربیه، ص۳۵٫ [۲۵]
. الذریعه، ج۱، ص۴۳۳؛ کشف الحجب والأستار، ص۳۴٫ [۲۶]
. الذریعه، ج۱، همان، ص۴۲۱٫ [۲۷]
. همان، ج۱، ص۴۱۳ و ج۵، ص۳۱۰؛ ریحانه الأدب، ج۳، ص۲۰۸٫ [۲۸]
. الغدیر، ج۷، ص۱۱؛ کشف الظنون، ج۱، ص۵۷٫[۲۹]
[۳۰] . أهل البیت(علیهم السلام) فى المکتبه العربیه، ص۲۴؛ تراثنا، ش۱، ۱۴۰۵ق، ص۲۱٫
[۳۱] . کشف الظنون ، ج۱، ص۵۷٫
[۳۲] . معجم ما کتب عن الرسول و أهل البیت(علیهم السلام)، ج۵، ص۱۷۳٫
[۳۳] . همان، ص۱۷۲ (به نقل از تاریخ البحرین، مخطوط، ص۲۳۰).
[۳۴] . الذریعه، ج۱۱، ص۵۳٫
[۳۵] . أهل البیت(علیهم السلام) فى المکتبه العربیه،ص۳۴؛ تراثنا، ش۱، ۱۴۰۵ق، ص۲۰٫
[۳۶] . الذریعه، ج۱، ص۴۳۲٫
[۳۷] . معجم ما کتب عن الرسول و أهل البیت(علیهم السلام)، ج۵، ص۱۶۷٫
[۳۸] . همان، ج۵، ص۱۶۵٫
[۳۹] . همان، ص۱۷۲٫
[۴۰] . همان جا؛ فهرست عربى مشار، ص۳۷٫
[۴۱] . دائره المعارف فارسى، ج۱، ص۸۵٫
[۴۲] . الذریعه، ج۵، ص۳۱۵٫
[۴۳] . همان، ج۱، ص۴۱۱ و ج۱۲، ص۱۷۴؛ فهرست مشار، ج۱، ص۲۱۵؛ معجم ما کتب عن الرسول و أهل البیت(علیهم السلام)، ج۶، ص۱۱٫
[۴۴] . معجم ما کتب عن الرسول و أهل البیت(علیهم السلام)، ج۶، ص۳۲٫
این بخش از مقاله، تألیف آقاى علیرضا هَزار است. علوم حدیث
[۴۵] . معجم أعلام الجزائر، ص۲۹۰٫
[۴۶] . الذریعه، ج۱، ص۴۱۴٫
[۴۷] . مصادر الفکر العربى الاسلامى فى الیمن، ص۴۷٫
[۴۸] . مصادر التراث الیمنى فى المتحف البریطانى، ص۱۴۸٫
[۴۹] . الذریعه، ج۱، ص۴۲۴؛ فهرست کتاب هاى فارسى، خان بابا مُشار، ص۳۶٫