سید محمد حسینی نیشابوری
ما
چهل حدیث
https://neopersia.org/html/anchers.xhtml#top
چهل حدیث، اربعینات یا اربعین حدیث، عنوان عام کتابهایی حاوی چهل حدیث است که معمولاً با شرح آنها همراه است. با توجه به حدیث مشهور پیامبر اکرم(ص) در ترغیب مسلمانان به حفظ چهل حدیثی که به آن نیاز دارند، سنت اربعین نویسی از اواخر سده دوم هجری آغاز شد و تاکنون ادامه یافته است. محدّثان و دانشمندان از تمام گروههای مسلمان، اعم از اهل سنت، شیعیان و اهل تصوف، چهلحدیثهایی با موضوعات کلامی، حدیثی، تفسیری، عرفانی، تاریخی، اجتماعی و اخلاقی نگاشتهاند.
سخن پیامبر(ص) در حفظ چهل حدیث
سنت اربعین نویسی ریشه در این حدیث مشور نبوی دارد که مسلمانان را به حفظ چهل حدیث که به آن نیاز دارند، ترغیب میکند. حدیث یاد شده با صورتهای گوناگونی در مجموعههای حدیثی آمده است،[۱] از جمله: «مَنْ حَفِظَ من اُمّتی اربعینَ حدیثاً ممّا یحْتاجُونَ الیه فی اَمرِ دینهم، بَعَثَهُ اللّهُ عزّوجلّ یومَ القیامةِ فَقیهاً عالماً» هرکس از امت من چهل حدیثِ موردِ نیاز در دین را حفظ کند، خداوند روز قیامت او را فقیه و دانشمند مبعوث میکند.
در منابع شیعی[۲] مضمون آن، مشهور، مستفیض و حتی متواتر دانسته شده است. و اگرچه سند این حدیث در برخی منابع اهل سنّت ضعیف تلقی شده،[۳] اما عالمان سنی نیز همواره به این حدیث توجه داشته و به آن عمل کردهاند.
حدیث شناسان برای واژه «حفظ» در این حدیث معانی ظاهری و باطنی قائل شدهاند. معانی ظاهری این واژه عبارتاند از: به حافظه سپردن، نگارش، انتقال، کتابت و تحریر، حفاظت از تغییر و تحریف، تدریس و تصحیح و تحملِ حدیث،[۴] و معانی باطنی آن را تفکر و تعمق در احادیث، استنباط احکام و معارف و عمل به مضامین احادیث دانستهاند.[۵] .
شیخ بهائی در تبیین حدیث یاد شده، منظور از عبارت «ممّا یحتاجون الیه فی امر دینهم» را اعم از احادیث اعتقادات یا عبادات دانسته و احادیث مربوط به امور دنیوی، از جمله رزق و غلبه بر دشمن را نیز جزو آن میداند، اما به عقیده مجلسی[۶] مسائل مربوط به معاملات و احکام، خارج از حوزه این حدیث است. درباره معنای «عالِمْ برانگیخته شدنِ حافظِ چهل حدیث» نیز گفتهاند که خدا چنین کسی را در ردیف فقهای عالِم و عامل قرار میدهد.[۷]
تاریخچه اربعین نویسی
با توجه به حدیث نبوی، محدّثان و دانشمندان اسلامی به تدوین کتابها و رسالههای بسیاری پرداختند که مشتمل بر چهل حدیث در موضوعات مختلفی بودند. در عنوان این کتابها معمولا عبارت «چهل حدیث» یا «اربعین» در آن درج شده است.
قرن دوم
سنّت تدوین چهل حدیث (اربعین نویسی) از اواخر سده دوم آغاز شد. کهنترین اثرِ شناخته شده با عنوان الاربعین، ظاهراً تألیف عبداللّهبن مبارک مَرْوَزی بوده است،[۸] اما کهنترین اربعین موجود کتابِ الاربعین عن المشایخ عن الاربعین صحابیاً (بیروت ۱۴۱۰) نوشته محمدبن اسلم طوسی است.
قرن چهارم
در سده چهارم ابوالعباس حسنبن سفیانِ نَسَوی کتاب الاربعین[۹] را در زمینه مسائل اجتماعی و اخلاقی و ابوبکر محمدبن حسین آجری (متوفی ۳۶۰)، الاربعون حدیثآ[۱۰] را در زمینه عقاید، اخلاق و احکام نوشتند.
قرن پنجم
در سده پنجم جریان اربعیننویسی میان اهل تصوف نیز رایج شد و آثار مهمی چون الاربعین فی التصوف[۱۱] از ابوعبدالرحمان سلمی، متضمن و احادیثی در مقامات و مراتب صوفیه، الاربعین فی شیوخ الصوفیه[۱۲] از ابوسعید احمدبن محمد مالینی و الاربعین علی مذهب المتحققین من الصوفیه[۱۳] از ابونُعیم اصفهانی در بیان مراحلی که صوفی باید طی کند تألیف شد. کتاب الاربعین الودعانیة از ابونصر محمدبن علی مشهور به ابن ودعان از جمله کتابهای مهم چهل حدیث در قرن پنجم است.[۱۴]
موضوع محوری در برخی از کتابهای اربعین، احادیث فضائل اهل بیت بوده است، نظیر الاربعین فی فضائل العباس از ابوالقاسم حمزةبن یوسف سهمی.[۱۵] از اربعینهای مشهور درباره فضائل اهل بیت، الاربعین فی فضایل الزهراء نوشته ابوصالح احمدبن عبدالملک نیشابوری است که متن آن در اختیار ابن شهر آشوب بوده و مواردی از آن را نقل کرده است.[۱۶]
با رشدِ علم کلام، اربعینهایی تدوین شدند که احادیثشان با اصول دین و اعتقادات ارتباط داشتند، از جمله الاربعین فی دلائل التوحید[۱۷] نوشته ابواسماعیل عبداللّهبن محمد هروی (متوفی ۴۸۱) که شرح چهل حدیث در چهل باب، در زمینه اسما و صفات الاهی است.
قرن ششم
از شاخصهای اربعیننویسی در سده ششم، تنوع موضوعی آنها، توجه به مسائلِ کلامی و مسئله جهاد و نیز مناقب و فضائل امام علی(ع) بوده که از آن جمله: الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین، تألیف موفقبن احمد خوارزمی، مشهور به اَخطَب خوارزم است، که این اثر هم از منابع ابنشهر آشوب بوده است.[۱۸]
شیوه متداول دیگر در سده ششم، نوشتن اربعینهای بُلدانی (شهری) بود.[۱۹] محدّثان در این شیوه چهل حدیث را از چهل شیخ در چهل شهر گرد میآوردند. ظاهرآ نخستین اثر به این شیوه کتابِ الاربعین البلدانیة[۲۰] تألیف ابوطاهر احمدبن محمد سِلَفی اصفهانی است.[۲۱] برخی دیگر از اربعینهای بلدانی عبارتاند از: الاربعین البلدانیة عن اربعین من اربعین لأربعین فی اربعین از ابن عساکر دمشقی[۲۲] و الاربعین البلدانیة از شمسالدین محمدبن احمدبن عثمان ذهبی.[۲۳] مهمترین اربعینهای سده ششم اینهاست:
سلسلةُ الْاِبریز بِالسَنَدِ العزیز[۲۴]از ابومحمدحسنبن علی حسینی بلخی، مشتمل بر چهل حدیث اخلاقی با سلسله سند.
الاربعین الطِوال حاوی چهل حدیث طولانی درباره نبوت پیامبر اکرم و فضائل صحابه[۲۵]
الاربعین فی مناقب امهات المؤمنین،[۲۶] هر دو از ابنعساکر دمشقی
الاربعون فی الحَثِّ علی الجهاد.[۲۷]
قرن هفتم
در سده هفتم، موضوعات اخلاقی، اجتماعی و عرفانی از بارزترین موضوعاتی بود که در کتابهای اربعین بهچشم میخورد. برخی از مهمترین اربعینهای این سده عبارت بودهاند از:
الاربعین فی الجهاد و المجاهدون[۲۸] نوشته ابوالفرج محمدبن عبدالرحمان مُقْری؛
شرح الاربعین حدیثاً[۲۹] از صدرالدین قونوی.
الاربعین حدیثاً، الاربعین من اربعین عن اربعین[۳۰] نوشته صدرالدین ابوعلی حسنبن محمد بَکری که شاهکاری در اربعیننویسی بهشمار میآید.
الاربعون حدیثاً النَوَویة فی الاحادیث النبویة[۳۱] نوشته یحییبن شرف نَوَوی. بر اربعین نووی شروح فراوانی نوشته شده است.[۳۲]
قرن نهم و دهم
سدههای نهم و دهم اوج اربعیننویسی است، زیرا این دو سده، عصر تألیف و تلخیص وشرح و تفسیر در حوزه تاریخ، حدیث و تفسیر است.[۳۳] مشهورترین اربعینهای این دوره عبارتاند از:
الاربعین العِشاریه[۳۴] از عبدالرحیمبن حسین عراقی مشتمل بر احادیثی دارای علوّ اِسناد؛
الإمتاع بالاربعین المتباینة بشرط السماع[۳۵] از ابن حجر عسقلانی.
الرسالة العلیة فی الاحادیث النبویة[۳۶] از حسین واعظ کاشفی سبزواری در اعتقادات و احکام و اخلاق.
الاربعون حدیثا من احادیث سید المرسلین فی مناقب امیرالمؤمنین از جمالالدین حسینی محدث و اربعین از طاشکوپریزاده در احادیث راجع به شوخی و مزاح.
اربعینهای منظومی هم وجود دارد.[۳۷] مثلا، نورالدین عبدالرحمان جامی، عارف و شاعر سده نهم، چهل حدیث کوتاه از احادیث پیامبر بهنام اربعین[۳۸] را به نظم در آورده است.
اربعیننویسی در بین شیعیان
اربعیننویسی در میان شیعیان نیز سابقه دیرینه دارد. کهنترین اثر موجود در این زمینه کتاب الاربعین عن الاربعین فی فضائل علی امیرالمؤمنین[۳۹] نوشته ابومحمد عبدالرحمانبن احمد خُزاعی نیشابوری است. اربعون حدیثآ فی فضائل امیرالمؤمنین[۴۰] از محمدبن ابیمسلمبن ابیالفوارس، از محدّثان سده ششم، نیز از کهنترین اربعینهای شیعی است. از ویژگیهای این اربعین ذکر محل و تاریخ شنیدن احادیث است.[۴۱] علیبن عبیداللّهبن حسن بابویه معروف به منتجب الدین رازی (متوفی بعد از ۵۸۵) از دیگر عالمان شیعی است که کتابی با عنوان الاربعون حدیثآ عن اربعین شیخآ من اربعین صحابیآ[۴۲] نوشته است. رافعی قزوینی[۴۳] از این اربعین و شندین روایات آن نزد مؤلف در ۵۸۴ یاد کرده است. از دیگر اربعینهای شیعه پیش از تشکیل دولت صفویه، الاربعون حدیثآ[۴۴] از محمدبن مکی عاملی مشهور به شهید اول و کتاب دیگری به همین نام از فاضل مقداد سِیوری حلی[۴۵] بوده است.
دوران حکومت صفوی
با ظهور دولت صفوی و مهاجرت علمای جبلعامل به ایران، دانش حدیث رشد فزایندهای در بین شیعیان یافت و در نتیجه، جریان جدیدی در اربعیننویسی آغاز شد.[۴۶] برخی از علمای جبلعامل، چون حسینبن عبدالصمد عاملی (متوفی ۹۸۴) و فرزندش بهاءالدین عاملی، معروف به شیخبهائی، آثاری در این باره تألیف کردند. الاربعون حدیثآ[۴۷] شیخبهائی از آثار مورد توجه در این زمینه است که محمدبن علی عاملی آن را با عنوان ترجمه قطبشاهی، به نام سلطانمحمد قطبشاه به فارسی برگردانده است.[۴۸] یکی از مشهورترین اربعینهای این عصر، الاربعین[۴۹] علامه مجلسی است که آن را در مشهد به درخواست عدهای از اهل علم، به روش املا ارائه کرده است.
چهلحدیثهای مهم قرن دوازدهم
برخی از اربعینهای مهم سده دوازدهم عبارتاند از:
الاربعونیات لکشف الأنوار القدسیات، اثر قاضی سعید قمی که صبغه حِکمی و عرفانی دارد.[۵۰]
الاربعون حدیثآ از مولی اسماعیل مازندرانی خواجویی[۵۱] (متوفی ۱۱۷۳).
چهلحدیثهای مهم قرن سیزدهم
در سده سیزدهم نیز اربعینهایی نوشته شدند، نظیر:
الاربعون فی فضایل رمضان از عبداللّهبن سُوَیدان مَلیحی مصری شافعی.[۵۲]
کشفالحق[۵۳] از میرمحمدصادق خاتونآبادی درباره امام زمان(عج).
اربعون حدیثآ از ابراهیمبن حسین دُنْبُلی خویی درباره مباحث فلسفی، اعتقادی، فقهی و اخلاقی.[۵۴]
چهلحدیثهای مهم عصر حاضر
از مهمترین اربعینهای عصر حاضر در میان شیعیان این آثار است:
الاربعون حدیثا فی مسح الرِجْلَین من طرق اهل السّنة، درباره یک بحث فقهی تاریخی، از نجمالدین طهرانی عسکری[۵۵] (متوفی ۱۳۵۴ش)،
ریاضالعلماء الاتقیاء الوَرِعین فی شرح الاربعین و خاتمة الاربعین از علی بن حسن بحرانی[۵۶] (متوفی ۱۳۴۰)
الاربعین الهاشمیه، اثر بانو مجتهده امین اصفهانی
چهلحدیث از امام خمینی.[۵۷]
برخی از اربعینهایی که علمای اهل سنّت در دوره معاصر نوشتهاند عبارتاند از: الاربعون البُلدانیة: اربعون حدیثاً عن اربعین شیخاً من اربعین بلداً[۵۸]، و الاربعون حدیثاً من اربعین کتاباً عن اربعین شیخاً،[۵۹] هر دو تألیف ابوالفیض محمد یاسینبن عیسی فادانی مکی.
منابعی در معرفی کتب چهلحدیث
ابنعساکر،[۶۰] حاجیخلیفه،[۶۱] کنتوری،[۶۲] آقا بزرگ تهرانی[۶۳] و عطیه و همکاران،[۶۴] فهرستی از اربعینها را عرضه کردهاند.
پانویس:
1.رامهرمزی، ص۱۷۳؛ ابنبابویه، ص۱۳۴؛ سیوطی، ج ۲، ص۵۹۵، ۵۹۷؛ مجلسی، ج ۲، ص۱۵۳۱۵۴.
2.مجلسی، ج ۲، ص۵۶؛انصاری، ج ۱، ص۳۰۷
3.بیهقی، ص۱۲؛فتنی، ص۲۷؛عجلونی، ج ۲، ص۲۴۶.
4.شیخ بهائی، ص۶۵ ۶۶.
5.مجلسی، ج ۲، ص۱۵۷.
6.مجلسی، ج ۲، ص۱۵۷.
7.شیخبهائی، ص۶۷۶۸.
8.حاجیخلیفه، ج ۱، ستون ۵۷.
9.بیروت ۱۴۱۴.
10.کویت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۷.
11.حیدرآباد، دکن ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
12.بیروت ۱۴۱۷.
13.بیروت ۱۴۱۴.
14.صفدی، ج ۴، ص۱۴۱۱۴۲.
15.حاجیخلیفه، ج ۱، ستون ۵۷.
16.ابنشهر آشوب، ج ۱، ص۱۲۷، ۲۵۶، ج ۲، ص۱۹۴، ۳۸۷، ج ۳، ص۲۱۷، ۳۲۶، ج ۴، ص۳۱۶.
17.مدینه ۱۴۰۴.
18.ابنشهر آشوب، ج ۱، ص۲۹۱، ج ۲، ص۳۱، ۴۱، ۱۸۶، ج ۳، ص۴۴، ۱۹۷، ۲۰۲، ۳۷۳.
19.حاجیخلیفه، ج ۱، ستون ۵۴۵۵.
20.دمشق ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
21.حاجیخلیفه، ج ۱، ستون۵۴.
22.حاجیخلیفه، ج ۱، ستون ۵۴۵۵.
23.ذهبی، وفیات ۳۸۱۴۰۰، ص۴۰.
24.بیروت ۱۴۱۴.
25.حاجیخلیفه، ج ۱، ستون ۵۷.
26.دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
27.کویت ۱۴۰۴.
28.بیروت ۱۴۱۳.
29.قم ۱۳۷۲ش.
30.بیروت ۱۴۰۰.
31.کویت ۱۴۱۰.
32.حاجیخلیفه، ج ۱، ستون ۵۹ ۶۰؛ بغدادی، ج ۱، ستون ۵۵۵۶.
33.احمدزاده، ص۴۹۵۰.
34.بیروت ۱۴۱۳.
35.دوحه، ۱۴۰۹.
36.تهران ۱۳۶۱ش.
37.جامی، مقدمه مدیرشانهچی، ص۱۲۱۵
38.مشهد۱۳۶۳ش
39.تهران ۱۴۱۴
40.قم ۱۳۷۹ش
41.ابنابیالفوارس رازی، مقدمه قبادلو، ص۶۴ ۶۷
42.قم ۱۴۰۸
43.ج ۳، ص۲۲۱۲۲۲
44.قم ۱۳۷۴ش
45.آقابزرگ طهرانی، ج ۱، ص۴۲۹
46.حارثی، ص۳۰
47.قم ۱۴۱۵
48.پوراکبر، ص۶۲
49.قم ۱۳۵۸ش/ ۱۳۹۹
50.آقابزرگ طهرانی، ج ۱، ص۴۳۶
51.آقابزرگ طهرانی، ج ۱، ص۴۱۱
52.بغدادی، ج ۱، ستون ۵۵
53.تهران ۱۳۶۱ش
54.آقابزرگ طهرانی، ج ۱، ص۴۰۹
55.آقابزرگ طهرانی، ج ۱، ص۴۳۰
56.بیروت ۱۴۲۲
57.تهران ۱۳۶۸ش
58.بیروت ۱۴۰۷
59.بیروت ۱۴۰۷
60.ص ۳۳۳۶
61.کشف الظنون، ج ۱، ستون ۵۲۶۱
62.کشفالحجب، ص۳۴۳۷
63.الذریعه، ج ۱، ص۴۰۹ ۴۳۴
64.دلیل مؤلفات الحدیث...، ج ۲، ص۶۵۹۶۷۸
منابع
آقابزرگ طهرانی، الذریعه،
ابنابیالفوارس رازی، اربعون حدیثآ فی فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام، چاپ رضا قبادلو (محمدی)، در میراث حدیث شیعه، دفتر۵، بهکوشش مهدی مهریزی، علی صدرایی خویی، قم: مرکز تحقیقات دارالحدیث، ۱۳۷۹ش.
ابنبابویه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، نجف ۱۹۷۲، چاپ افست قم، ۱۳۶۴ش.
ابنشهر آشوب، مناقب آلابیطالب، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم، بیتا.
ابنعساکر، کتاب الاربعین البلدانیة عن أربعین من أربعین لأربعین فی أربعین، چاپ محمد مطیع حافظ، بیروت ۱۴۱۳ق /۱۹۹۲ م.
مصطفی احمدزاده، «بررسی سیر اربعیننگاری و جایگاه اربعین امام خمینی در میان کتب اربعین»، پایاننامه کارشناسیارشد علوم قرآنی و حدیث، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
انصاری، مرتضی بن محمدامین، فرائدالاصول، قم، ۱۴۱۹ق.
اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، ج ۱، در حاجیخلیفه، ج ۳.
بیهقی، احمدبن حسین، الاربعون الصغری المخرجة فی احوال عبادالله تعالی و اخلاقهم، چاپ سعید زغلول، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
الیاس پوراکبر، «پژوهشهای حدیثی در عصر صفوی»، در یادنامه مجلسی، به اهتمام مهدی مهریزی و هادی ربّانی، ج ۱، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹ش.
جامی، عبدالرحمانبن احمد، اربعین جامی، چاپ کاظم مدیرشانهچی، مشهد، ۱۳۶۳ش.
حاجیخلیفه، کشف الظنون.
حارثی، حسینبن عبدالصمد، وصول الاخیار الی اصول الاخبار، چاپ عبداللطیف کوهکمری، قم، ۱۴۰۱ق.
ذهبی، محمدبن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۸م.
رافعی قزوینی، عبدالکریمبن محمد، التدوین فی اخبار قزوین، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ش.
رامهرمزی، حسنبنعبدالرحمان، المحدث الفاصل بینالراوی والواعی، چاپ محمد عجاج خطیب، بیروت، ۱۴۲۰ق/ ۲۰۰۰م.
سیوطی، عبدالرحمان بن ابیبکر، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، بیروت، ۱۴۰۱ق.
شیخبهائی، محمدبن حسین، الأربعون حدیثآ، قم، ۱۴۱۵ق.
صفدی.
طباطبائی، عبدالعزیز، اهلالبیت علیهمالسلام فی المکتبة العربیة، قم، ۱۴۱۷ق.
عجلونی، اسماعیلبن محمد، کشف الخفاء و مزیل الالباس، بیروت ۱۴۰۸ ه.ق/ ۱۹۸۸م.
محیالدین عطیه، صلاحالدین حفنی، و محمدخیر رمضانیوسف، دلیل مؤلفات الحدیث الشریف المطبوعة القدیمة و الحدیثة، بیروت، ۱۴۱۶ق/ ۱۹۹۵م.
محمدطاهربن علی فتنی، تذکرة الموضوعات، قاهره، ۱۳۴۳ق/۱۹۲۴م.
کنتوری، اعجاز حسینبن محمدقلی،کشف الحجب و الأستار عن اسماء الکتب و الأسفار، قم، ۱۴۰۹ق.
مجلسی
اربعینات،اربعینات،اربعینات
اربعین نویسی
نگارش اربعین، پیشینه ای بس دراز دارد و سنت اربعین نویسی، ازقرنهای نخستین تاریخ اسلام آغاز شده است. این سنت، برخاسته ازفرمایش پیامبر گرامی اسلام است که فرمود:
من حفظ من امتی اربعین حدیثا مما یحتاجون الیه من امر دینهم،بعثه الله یوم القیامه فقیها عالما. (1
دانشمندان مسلمان، بر مبنای حدیث فوق، نگارش چهل حدیث را به عنوان یکی از اصول ارزشی قابل اهتمام، مد نظر قرار دادند ونگاشته شدن صدها کتاب (اربعین) در دهها موضوع اعتقادی، اخلاقی،عبادی و... بهترین گواه این عنایت و اهتمام است.
از آنجا که بعضی از دانشمندان، در صحت حدیث مذکور، تردید رواداشته اند و در اعتبار آن به چون و چرا پرداخته اند، در این مقاله به بررسی فشرده ای در صحت و سقم این حدیث خواهیم پرداخت و پس از آن، به بیان تاریخچه مختصری از اربعین نویسی در نزدشیعه و سنی اشاره خواهد شد.
مقدمتا باید به این نکته توجه نمود که اگرچه برخی ازاندیشمندان، حدیث (اربعین) را از احادیث متواتر دانسته اند; (5) اما اکثر دانشمندان مسلمان، بر این باورند که این حدیث، ازاحادیث مستفیض و مشهور است که به اسناد صحیح و طرق مختلف، ازپیامبر (ص) نقل گردیده; هرچند که به حد تواتر نرسیده باشد. به نظر می رسد که اظهار نظر قطعی در اعتبار و حجیت این حدیث،اندکی دشوار بوده، به بحث و بررسی بیشتری نیاز داشته باشد وشاید بر همین اساس باشد که در میان علما، گروههای موافق ومخالفی پیدا کرد و هر دسته ای به سمتی گرایش یافت. اینک به پاره ای از اظهار نظرهای این گروهها اشاره می کنیم.
اعتبار و حجیت حدیث (اربعین)
الف) نظر موافقان
1. شهید اول در (اربعین) خود می نویسد:
کثرت عنایه العلماء السالفین، والفضلاء المتقدمین، بجمع اربعین حدیثا من الاحادیث النبویه، والالفاظ الامامیه، مما اشتهر فی النقل الصحیح عنه، بالفاظ مختلفه، بهذا العدد المخصوص. (6)
2. شیخ بهایی در این باره می نویسد:
بباید دانست که این حدیث [حفظ چهل حدیث] در میان علمای مخالف وموالف، مشهور است; چنانچه برخی به تواتر آن حکم کرده اند. (7)
3. ملامحسن فیض کاشانی (8) می نویسد:
هذا الحدیث، مشهور مستفیض بین الخاصه والعامه، بل قال بعضهم بتواتره، وقد رواه اصحابنا بطرق کثیره مع اختلاف فی اللفظ. (9)
4. علامه مجلسی هم بر این عقیده است که حدیث اربعین، به طورمستفیض از طریق خاصه و عامه نقل گردیده و حتی به حد تواترمعنوی هم رسیده است. (10)
5. مولف فقید (الذریعه) نیز در این زمینه می فرماید:
قال شیخنا الشهید سنه 786 فی اول اربعینه: ان حدیث الاربعین هوالمشهور فی النقل الصحیح عنه (ص)، وعقد العلامه المجلسی فی اول مجلدات (البحار) بابا لمن حفظ اربعین حدیثا، اورد فیه ما وصل الیه من روایاته عن کتب کثیره، لاسانید متعدده و متون متقاربه،وقال فی آخر الباب: هذا المضمون مشهور مستفیض بین الخاصه والعامه، بل قیل: انه متواتر. (11)
6. حضرت امام خمینی (ره) در (شرح چهل حدیث) خود، گرچه بحث جداگانه ای در این زمینه ایراد نفرموده; اما به هنگام بیان هدف خویش در نگارش اربعین، شرحی افاده و مقصود خود را ازنگارش کتاب ذکر کرده که بیان کننده پذیرش حدیث اربعین ومقبولیت آن نزد ایشان است که پیش از این بدان اشاره شد.
7. مولف کتاب (شرح الاربعین النبویه) آورده است:
اتفقت کلمه المحدثین علی اعتبار احادیث الاربعین والاستناد الیهاو التعویل علیها، اما لاشتهارها او استفاضتها او تواترها. (12) وی پس از نقل عین نظریات شهید اول، علامه مجلسی و صاحب(الذریعه) چنین می نویسد:
و هکذا نجد الاعلام رفعوا احادیث الاربعین عن مرتبه ال آحادواستغنوا عن البحث فی الاسناد. (13)
ب) نظر مخالفان
درمقابل دسته اول، گروهی عقیده دارند که حدیث مذکور، ضعیف است و در اسناد آن، اشخاص مجهولی قرار دارند (14) که باعث ضعف آن می شود. درزیر به ذکر چند نظر در این زمینه می پردازیم:
1. حافظ شرف الدین نواوی (م 676ق) از علمای اهل سنت که شرح وی بر (صحیح مسلم) از شروح معروف و معتبر در جهان تسنن است در (اربعین) خود می نویسد:
فقد روینا عن علی بن ابی طالب، وعبدالله بن مسعود، و معاذ بن جبل، وابی الدرداء، وابن عمر، وابن عباس، وانس بن مالک، وابی هریره، وابی سعید الخدری رضی الله عنهم من طرق کثیرات بروایات متنوعات، ان رسول الله(ص) قال: (من حفظ علی امتی اربعین حدیثا من امر دینها بعثه الله یوم القیامه فی زمره الفقهاء والعلماء); وفی روایه: (بعثه الله فقیها عالما) ; وفی روایه ابی الدرداء: (وکنت له یوم القیامه شافعا وشهیدا); وفی روایه ابن مسعود: (قیل له: ادخل من ای ابواب الجنه شئت); وفی روایه ابن عمر: (کتب فی زمره العلماء وحشر فی زمره الشهداء).
واتفق الحفاظ علی انه حدیث ضعیف وان کثرت طرقه. وقد صنف العلماء فی هذا الباب ما لایحصی من المصنفات. (15)
2. حاجی خلیفه در (کشف الظنون) می نویسد:
فقد ورد من طرق کثیره بروایات متنوعه ان رسول الله(ص) قال: (من حفظ علی امتی اربعین حدیثا...) واتفقوا علی انه حدیث ضعیف وان کثرت طرقه. (16)
3. ملا اسماعیل مازندرانی خواجویی (م 1173ق) از علمای امامی قرن دوازدهم، پس از بحث مفصل در این زمینه، در یکی از دو قولش آن را (ضعیف السند) می داند (هر چند بر این باور است که این ضعف به گونه ای دیگر قابل جبران است که در ادامه بحث، بدان اشاره خواهد شد).
ج) عقیده سوم
گروهی از اندیشمندان مسلمان، در جمع میان دو عقیده مذکور، به نظر سومی گرایش پیدا کردند. این عده با ذکر پاره ای دلائل، براین باورند که حتی اگر رجال این حدیث ضعیف باشند، باز به دلائل دیگری می توان بدان اعتماد کرد، از جمله اینکه:
1. برخلاف عقیده دسته دوم، به هیچ وجه نمی توان تمامی رجال حدیث را مجهول و غیر معتمد دانست; بلکه در بین اسناد حدیث، اشخاص معروف و معتمد نیز کم نیستند. (17)
2. با فرض پذیرش ضعف سند، شهرتی که این حدیث بین عامه و خاصه از قدیم و جدید داشته است، باعث جبران این ضعف می شود و به تعبیر ملااسماعیل خواجویی: (فضعفه منجبر بالشهره) (18)
3. چگونه می توان پذیرفت که حدیثی از بسیاری از راویان صاحب نام و صحابیان معروفی همچون علی (ع) و دیگران نقل شده باشدچنانچه نواوی به صراحت بیان کرده و مضمون آن در طول تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام، مورد عمل دانشمندان باشد; ولی بااین همه، هیچ اعتمادی بدان نبوده، تمامی اسناد آن ضعیف باشد؟
4. همین که مضمون این روایت، مورد پذیرش و عمل علما بوده و بر،طبق آن، کتابهای فراوان (اربعین حدیث) نوشته اند، خود بهترین نشانه و قرینه است که حدیث مذکور، به نوعی از اعتبار و مقبولیت برخوردار است و همین اندازه اعتبار، در مقام استدلال کافی است; (19) زیرا چه دلیلی بالاتر از اینکه مثلا نواوی که خود قائل به ضعف سند حدیث است، اربعینی گردآوری می کند و مولف (کشف الظنون) نیز از دهها کتاب اربعین نام می برد؟ و پیش از این دودانشمند، ابن عساکر دمشقی شافعی، علاوه بر نگارش (اربعین حدیث)، حدود بیست نفر از دانشمندان اهل سنت را نام می برد که قبل از او به نگارش اربعین اقدام کرده بودند؟ (20) و قبل از آنان هم احمد بن حنبل از شافعی نقل کرده است که می گفت:
ان المراد، حفظ اربعین حدیثا فی مناقب امیرالمؤمنین. (21) این نشان می دهد که آنها علاوه بر پذیرش حدیث اربعین، مصداق آن را هم مشخص ساخته بودند.
5. نکته دیگر اینکه بررسی رجال حدیث، تنها یکی از راههای شناخت حدیث صحیح از ضعیف است. راهی که از این هم مهمتر است، بررسی متن حدیث و به اصطلاح، به کاربردن فقه الحدیث یا همان درایه الحدیث است. با تکیه بر قواعد و معیارهای این علم، چنین نتیجه می شود که مضمون و معنای حدیث اربعین، به هیچ وجه به گونه ای نیست که عقلا مردود و غیر محتمل باشد و یا نقلا بتوان آن را نفی کرد; بلکه برعکس، با دقت و تدبر در آن، به خوبی می توان به صحت محتوا و مضمون آن پی برد.
6. چنانچه در کتابهای علم الحدیث به صراحت بیان شده، نه هرحدیث صحیحی واجب العمل است و نه هر حدیث ضعیفی متروک العمل.
بسیاری از احادیث ضعیف را می توان با اعمال قواعد علم درایه وهمراه با قرائن و شواهد دیگری پذیرفت و به مضمون و محتوای آن عمل کرد; ولی در عین حال، ادعای تواتر حدیث اربعین هم، ادعای بس بزرگی است که به راحتی نمی توان زیر بار پذیرش آن رفت; (22) زیرا اگر واقعا به حد تواتر رسیده بود، اولا نیازی به بحث ازسند و اعمال ضوابط علم رجال نداشت; ثانیا علی رغم کثرت طرقش نسبت ضعیف دادن به آن، موجه و مقبول نبود. حال آنکه می دانیم برخی آن را ضعیف دانسته اند و گروهی بررسی اسنادش را لازم شمرده اند. (23) مگر اینکه بگوییم مراد از تواتر، تواتر لفظی نیست;
بلکه تواتر معنوی است یعنی مضمون آن، به نوعی از شهرت واشتهار معروف است که باعث مقبولیت آن می شود (چنانکه پیش ازاین اشاره کردیم).
در خاتمه این بحث، سخن ملااسماعیل خواجویی را در جمع بندی این حدیث می آوریم که می گوید:
و جمله ما وقفت من جانبنا ثلاث طرق:
الاولی: ذکرها شیخنا الشهید فی اربعینه [ص 19] وابتداء السندفاضلون الی السید فضل الله الراوندی، و باقی سنده الی الرضا(ع) مجهول، و جملته خمسه رجال: منهم من لایعرف، ومنهم من لاینص الاصحاب فیه بمدح ولاقدح.
والثانیه: رواها الشهید ایضا مقرونه باسناده المشهور الی الصدوق، وکلهم ثقاه، وابن بابویه ارسله الی الصادق(ع)[الخصال، ص 543].
الثالثه: ذکرها الشیخ الجلیل ابوسعید محمد بن احمدبن الحسین النیسابوری فی اربعینه، وفی سنده ایضا مجاهیل.
واما ماذکره الشیخ بهاء الدین فی الاربعین [ص 7] فبین ضعیف ومجهول...
وبالجمله اعتمادنا فی هذا الباب علی حدیث: (من سمع شیئا من الثواب...) [الکافی، ج 2، ص 87]; فانه صحیح السند کما بینا فی تعلیقاتنا علی الاربعین للشیخ بهاء الدین. (24)
راویان حدیث اربعین
پیش از این، به اجمال گفته شد که به اعتقاد برخی ازاندیشمندان مسلمان، به دلیل وجود تعدادی از راویان مجهول یاضعیف در سلسله سند حدیث اربعین، حدیث مزبور از اعتبار و حجیت ساقط است.
در این بخش، بی آنکه درصدد پرداختن به علم رجال و اثبات یا عدم اثبات ادعای فوق باشیم، تنها بر این حقیقت پای می فشریم که نفی کلی و مطلق حدیث اربعین، نمی تواند بر پایه استدلالهای قوی باشد، و گرچه نگارنده نیز بر این باور است که ممکن است پاره ای راویان این حدیث، اشخاص مجهول یا ضعیف باشند;اما راویان قوی و افراد موثق هم در بین آنها یافت می شوند که با تکیه برآنان، می توان و بلکه باید مضمون حدیث فوق را پذیرفت. برای اثبات این مدعا، بعضی از راویان حدیث اربعین را به نقل از شیخ محمدتقی شوشتری که خود از علمای علم رجال است نام می بریم:
1. معاذ بن جبل، عبدالله بن عباس و انس بن مالک از پیامبر (ص)،
2. محمد بن مسلم، حنان بن سدیر، اسماعیل بن فضل و اسماعیل بن مسلم، از امام صادق (ع);
3. عامر بن سلیمان طایی، احمد بن عبدالله شیبانی و داوود بن سلیمان (ملقب به فراء یا غازی)،از امام رضا (ع). (25) گرچه ممکن است اهل سنت، طریق دوم و سوم را نپذیرند; اما همه آنان که حدیث اربعین را نقل کرده اند، طریق اول را پذیرفته اند; (26) مضاف بر اینکه از افراد دیگری نظیر ابودرداء، ابووائل و دیگران نیز نام می برند. (27) چنانچه نواوی که از مدعیان ضعف سند حدیث اربعین است می نویسد:
فقد روینا عن علی بن ابی طالب و عبدالله بن مسعود و معاذ بن جبل و ابی الدرداء و ابن عمر و ابن عباس و انس بن مالک و ابی هریره وابی سعید الخدری رضی الله عنهم من طرق کثیرات بروایات متنوعات ان رسول الله قال: من حفظ علی امتی اربعین حدیثا... (28)
آغاز نگارش اربعین
چنانچه اشاره شد، اهتمام و توجه مسلمانان به جمع چهل حدیث،باعث نگارش اربعین های متعددی شده است که با عنوان(اربعونیات) یا (اربعینیات) از آنها یاد می شود.
گرچه تعیین تاریخ دقیق شروع تدوین اربعین ها کار چندان آسانی نیست; اما حافظ شرف الدین نواوی (م 676ق) و به تبع او، حاجی خلیفه می نویسند که عبدالله بن مبارک (م 181ق)، از اولین کسانی بوده که اقدام به نگارش اربعین نموده است. (29) بنابراین، می توان گفت: از اواخر قرن دوم هجری، اربعین نگاری آغاز می شود و این خود، پاسخ دیگری است به کسانی که مدعی اندحدیث اربعین، ضعیف و در نتیجه، بی اعتبار است.
چگونه می توان پذیرفت که اربعین هایی براساس یک حدیث ضعیف، درهمان قرون اولیه پدید آید؟ و تازه برخی از این اربعین ها (نظیر(اربعین) حافظ نواوی)،به تصریح حاجی خلیفه در (کشف الظنون)،به وسیله هیجده تن از دانشمندان بزرگ اهل سنت 2 شرح گردد؟! (30) وجالب تر اینکه نگارندگان این کتب، سعی بلیغ داشته اند که درگزینش عنوانی برای کتاب خود، حتما یک یا چند بار نام اربعین را بیاورند که این خود، بیان کننده توجه آنان به حدیث اربعین و اعتباری است که برای آن قائل بوده اند.
مثلا بسیاری ترجیح داده اند که با به کار بردن یک بار واژه اربعین برای کتاب خود، عنوان (الاربعون حدیثا) را انتخاب کنند;
اما برخی دیگر، دوبار واژه اربعین را به کار برده اند، مانند:
(الاربعین عن الاربعین فی فضائل امیر المؤمنین) که تالیف حافظ ابوسعید محمد بن احمد بن حسین نیشابوری، جد ابوالفتوح رازی است و یا (الاربعین عن الاربعین)، تالیف یوسف بن حاتم شامی.
گروهی دیگر نیز چنین عنوانی را برگزیدند: (الاربعین عن الاربعین من الاربعین) که تالیف منتجب الدین علی بن عبیدالله بن حسن بن حسین بن بابویه است (البته نام کامل کتاب وی چنین است:
الاربعین حدیثا عن اربعین شیخا من اربعین صحابیا). (31) گفتنی است که او در خاتمه کتاب خود می گوید: که اربعین دیگری تالیف خواهد کرد با این عنوان: (الاربعین عن الاربعین من الاربعین مع الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین) (که چهار بار کلمه اربعین در آن تکرار شده است. البته مشخص نیست که موفق به این کار شده است یا نه). (32)
و حافظ ابن عساکر (م 571ق)، اربعین خود را این گونه نامگذاری کرده است: (الاربعین البلدانیه عن اربعین من اربعین لاربعین فی اربعین)، و در توضیح عنوان فوق می نویسد:
فقد جمعت فیه [فی الاربعین البلدانیه] اربعین حدیثا، عن اربعین شیخا، من اربعین بلده، لاربعین صحابیا، فی اربعین موضوعا. (33)
برخی از اربعین نویسان
پس از عبدالله بن مبارک، جماعت بسیاری از علما، اقدام به نگارش اربعین نموده اند، (34) نظیر محمد بن اسلم طوسی و حسن بن سفیان نسایی; (35) اما اوج این اقدام را باید از قرن چهارم هجری به بعددانست.
از کسانی که از این تاریخ به بعد به تالیف اربعین دست زده اند،در میان اهل سنت،می توان به علمای زیر اشاره کرد:
احمد بن حرب نیشابوری (م 234ق)،
حافظ حسن بن سفیان نسوی (م 303)،
حافظ ابو بکر کلابادی (م 380ق)،
حافظ عمر بن احمد بن مهدی بغدادی دارقطنی (م 385ق)،
حافظ ابوبکر جوزقی (م 388ق)،
حاکم نیشابوری (م 405ق)،
ابو سعید مالینی (412ق)،
ابوعبدالرحمان سلمی (412ق)،
حافظ ابونعیم اصفهانی (م 430ق)،
اسماعیل بن عبدالرحمان صابونی نیشابوری (م 449ق)،
حافظ ابوبکر بیهقی (م 458ق)،
حافظ ابوبکر محمد بن ابراهیم اصفهانی (م 466ق)،
حافظ عبدالرحمان بن احمد نیشابوری (م 476ق)،
حافظ ابوعبدالله ثقفی (م 489ق)،
نصر بن ابراهیم مقدسی (م 490ق)،
امام ابوحامد محمد غزالی (م 505ق)،
حافظ ابن عساکر (م 571ق)،
بدرالدین ابومعمر اسماعیل تبریزی (م 601ق)،
امام فخرالدین رازی (م 606ه)،
شمس الدین محمد بن احمد، معروف به بطال یمنی (م 630ق)،
محی الدین محمدبن عبدالله، معروف به ابن زهره حلبی (م 639ق)،
حافظ یحیی بن شرف الدین نووی یا نواوی (م 676ق)، (36)
ابراهیم بن حسن مالکی (م 744ق)،
محب الدین احمد بن عبدالله طبری (م 794ه)،
حافظ شمس الدین ابن جزری (م 833ه)،
حافظ ابن حجر عسقلانی (م 852ق)،
حافظ جلال الدین سیوطی (م 911ق)،
ابن کمال پاشا (م 940ق). (37)
اندیشمندان بزرگوار شیعه نیز در این زمینه آثار جاویدانی ازخود به یادگار گذاشته اند که اینک به معرفی اجمالی برخی ازآنان بسنده می کنیم:
1. الاربعون حدیثا، ضیاء الدین فضل الله بن علی بن هبه الله حسنی راوندی (م 547یا 548ق).
2. الاربعین، شیخ منتجب الدین رازی(م 585ق)، در فضائل امام علی(ع). وی در آغاز کتابش می نویسد:
اوردت فیه اربعین حدیثا، عن اربعین شیخا، عن اربعین صحابیا، عن اربعین کتابا کلها فی فضائل امیرالمؤمنین (ع) ومناقبه.
3. الاربعین رشید الدین محمد بن علی بن شهرآشوب ساروی مازندرانی(م 588ق). این اربعین، حاوی چهل حدیث در مناقب حضرت فاطمه (س)است.
4. الاربعین، شیخ جمال الدین ابوعبدالله مقداد بن عبدالله بن محمد، معروف به فاضل مقداد (م 826ق)، از شاگردان شهید اول.
5. الاربعون حدیثا فی الفضائل، شیخ زین الدین بن علی بن احمدشامی (966ق)، مشتمل بر چهل حدیث در فضائل امیرمومنان و دیگرامامان شیعه.
6. الاربعون حدیثا، شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد (م 984ق)، پدرشیخ بهایی (م 1030ق)، همراه با شرح و توضیح محققانه احادیث. براین کتاب، حاشیه ها و شرحهایی نگاشته شده است. ظاهرا او این کتاب را پیوسته در سفر و حضر به همراه داشت و از روی آن، برای دانشجویان تدریس کرده، آنها را به حفظ آن وادار می کرد.
7. اربعین، نوشته ملاعبدالله بن محمد بن سعید شوشتری خراسانی (ق 977 ق) که مشتمل بر چهل حدیث در فضائل امیر مومنان (ع) و دیگرامامان شیعه است.
8. اربعین، تالیف محمد بن شیخ عزالدین حسین عاملی، معروف به شیخ بهایی (م 1030 ق) همراه با شرح و توضیح محققانه احادیث که بر آن، حاشیه ها و شرحهایی نگاشته شده است. ظاهرا او این کتاب را پیوسته در سفر و حضر به همراه داشت و از روی آن، برای دانشجویان تدریس کرده، آنهارا به حفظ آن وادار می کرد.
9. الاربعین، ملامحمدتقی مجلسی، معروف به مجلسی اول (م 1070)، پدرعلامه محمدباقرمجلسی.
10 الاربعین، اثر ملا محسن فیض کاشانی (م 1091ق). این کتاب، حاوی چهل حدیث در فضائل امیرمومنان، علی (ع) است.
11 اربعین حدیث، تالیف ملامحمد طاهر بن محمد حسین شیرازی(م 1098ق)، شیخ الاسلام و امام جمعه قم و از مشایخ علامه مجلسی وشیخ حر عاملی. وی در این کتاب، چهل دلیل بر اثبات امامت، بویژه امامت علی (ع) آورده است.
12. اربعین حدیث، قاضی محمدسعید بن محمد مفید قمی (م 1100ق).
کتابی است در معارف و اصول دین، همراه با شرح محققانه احادیث که ظاهرا آن را در سی سالگی تالیف نموده است.
13. الاربعون حدیثا، علامه محمد باقر مجلسی (م 1110 یا 1111ق) دراصول دین، فروع دین، خطب و مواعظ با شرح و بیانی کافی به عربی.
وی همچنین اربعین دیگری در امامت به فارسی دارد که هر دوکتاب، بارها به چاپ رسیده است.
14 الاربعین، اثر شیخ ابوالحسن سلیمان بن شیخ عبدالله ماحوزی(م 1121ق). وی از شاگردان علامه مجلسی بوده و کتابش در اثبات امامت از طریق عامه است.
15 اربعین حدیث، علامه ملااسماعیل بن محمدحسین مازندرانی خواجویی (م 1173ق). توضیحات عالمانه ای در باره چهل حدیث است.
کتاب وی در کنار (اربعین)های شیخ بهایی و علامه مجلسی، ازاربعین های معروف و معتبر نزد علمای شیعه است. (38) آنچه به اجمال اشاره شد، تنها بخشی از صدها اربعینی است که درجهان تشیع نگاشته شده است و برخی از آنها با نهایت تاسف، براثر تطاول ایام و گذشت زمان، به تدریج از میان رفته و بسیاری دیگر، همچنان به صورت نسخه های خطی در گوشه کتابخانه ها به دست فراموشی سپرده شده است.
امید آنکه موسسه یا نهادی ویژه تشکیل شود و تمام نسخه های خطی اربعینیات را یکجا گردآوری کند و به کار تصحیح و انتشار آنهااقدام نماید.
نگارنده، براین باور است که موسسات بزرگ اسلامی در حوزه مقدس قم، موسسه دارالحدیث و بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی،بهترین، مناسب ترین و شایسته ترین نهادهایی هستند که می توانند انجام چنین کاری را برعهده بگیرند که در این صورت،نباید تردید داشت با فضای مناسبی که برای پژوهش های قرآنی حدیثی در جامعه ما پدید آمده است، یکی از آرزوهای رهبر فقیدانقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) به واقعیت پیوسته است. بدان امید که این خواست و آرزو روزی جامه عمل به خودبپوشد. ان شاء الله!
پی نوشت ها:
1. خصال، الصدوق،319-302; الوافی، ج 1، ص 136; بحارالانوار، ج 2،ص 153-158; عوالی اللئالی، ج 1، ص 95; کنزالعمال، ج 10، ص 224-225;
کشف الظنون، ج 2، ص 10391036; موسوعه اطراف الحدیث النبوی، ج 8،ص 236-238.
2. شرح چهل حدیث، مقدمه ناشر.
3. همان.
4. همان، ص 1.
5. ر.ک: ترجمه و شرح (اربعین) شیخ بهایی، ص 41; الاربعین، محمدباقر مجلسی، ص 10; دائره المعارف تشیع، ج 2، ص 52.
6. الاربعون حدیثا، شهید اول، ص 17.
7. ترجمه و شرح (اربعین) شیخ بهایی، ص 41، الاربعون حدیثا، علامه شوشتری، ص 3.
8. وی اربعینی تالیف کرده است به نام (الاربعون حدیثا)، درمناقب امیرمومنان، علی(ع); ر.ک: الذریعه، ج 1، ص 424.
9. الوافی، ج 1، ص 136.
10. الاربعین، مجلسی، ص 10; بحارالانوار، ج 2، ص 156. در کتاب اخیرآمده است: (هذا المضمون مشهور مستفیض بین الخاصه والعامه، بل قیل: انه متواتر) (بحارالانوار، ج 2، ص 156). معلوم نیست که مرحوم فیض، عبارت خویش را از علامه مجلسی گرفته و یا برعکس;
اما چون وفات فیض، سال 1091ق، و وفات علامه مجلسی 1111 یا 1110ق،است، شاید بتوان حدس زد که علامه مجلسی، مطالب مذکور را از فیض گرفته باشد; اما به نظر می رسد که بهتر آن است که بگوییم چون هر دو از شاگردان شیخ بهایی اند، از او اخذ کرده اند. و الله اعلم.
11. الذریعه، ج 1، ص 409.
12. شرح الاربعین النبویه، ص 476.
13. همان جا.
14. بیهقی گوید: (اسانیده کلها ضعیفه). از ابن عساکر نقل شده است که: (اسانیده کلها فیها مقال، لیس فیها للتصحیح مجال).
عبدالقاهر الرهادی گفته است: (طرقه کلها ضعاف، اذ لایخلو طریق منها ان یکون فیها مجهول لایعرف، او معروف مضعف) . (الاربعون حدیثا، خواجویی، ص 6)
15. الاربعین النوویه، ص 3-4.
16. کشف الظنون، ج 1، ص 52.
17. شرح الاربعین النبویه، ص 481-487; الاربعون حدیثا، خواجویی،ص 8.
18. الاربعون حدیثا، خواجویی، ص 6.
19. شرح الاربعین النبویه، ص 487.
20. الاربعین البلدانیه، ص 33.
21. الذریعه، ج 1، ص 410; الاربعون حدیثا، شوشتری، ص 7.
22. الاربعون حدیثا، خواجویی، ص 6.
23. شرح الاربعین النبویه، ص 480.
24. الاربعون حدیثا، خواجویی، ص 98.
25.الاربعون حدیثا، شوشتری،ص 3.
26. ر.ک: موسوعه اطرف الحدیث النبوی، ج 8، ص 237-238.
27. الاربعین البلدانیه، ص 4040; کنزل العمال، ج 10، ص 224-225;
عوالی اللئالی، ج 1، ص 95.
28. الاربعین النوویه، ص 3-4.
29. الاربعین النوویه، ص 4; کشف الظنون، ج 2، ص 1036.
30. کشف الظنون، ج 1، ص 59 -60.
31. الاربعون حدیثا، شیخ منتخب الدین، ص 7; الاربعون حدیثاشوشتری، ص 3-4.
32. الاربعون حدیثا، شیخ منتخب الدین، ص 73; الذریعه، ج 1، ص 433.
33. الاربعین البلدانیه، ص 83.
34. و به تعبیر نواوی: خلائق لایحصون من المتقدمین والمتاخرین.
(الاربعین النوویه، ص 5)
35. الاربعین النوویه، ص 5.
36. بنا به تصریح حاجی خلیفه، هیجده تن از دانشمندان اهل سنت،اربعین نووی را شرح کردند. (کشف الظنون، ج 1، ص 59 -60):
37. کشف الظنون، ج 1، ص 52 61; نیز ر.ک: الاربعین البلدانیه،ص 3833; الاربعین النوویه، ص 54. گرچه به طور حتم، تعداداربعین های مکتوب و دانشمندانی که به نگارش آن اقدام کرده اند، بیش از آن است که مولف (کشف الظنون) یاد کرده است; ولی با این همه، تعداد59 اربعین از علمای اهل سنت در (کشف الظنون) و26 اربعین دیگر در ذیل آن گردآوری شد و مرحوم شیخ آقا بزرگ هم حدود نور اربعین از دانشمندان شیعه را در(الذریعه) برشمرده است. (الاربعون حدیثا، شهید اول، ص 104)
38. الذریعه، ج 1، ص 409 و 435.