40 حدیث منظوم از سرور آزادگان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام
گریه ی چشم ها، و ترس دلها، از نشانه های رحمت پروردگار است.
آنکه دو چشم اشکباری دارند حالی خوش، قلب بیقراری دارند
دانند که لطف حق شده شاملشان در باغ جنان برگ و باری دارند
2 البُکاءُ مِن خَشیَةِ اللهِ نَجاةٌ مِنَ النارِ
گریه از ترس خدا وسیله نجات از آتش است.
آن دیده که از خوف خدا گریان است در بارگه حق، نکو مهمان است
فردای قیامت همین گریه او باعث نجات از جهنم سوزان است
3 مَن طَلَبَ رِضَی اللهِ بِسَخَطِ الناسِ کَفاهُ اللهُ اُمُورَ الناسِ
هر کس در پی خوشنودی خدا باشد که مردم از او برنجند خداوند او را در امور مردم کفایت خواهد کرد.
آنکس که بپوید ره ایمان را از جان طلبد رضایت یزدان را
خشنود اگر ز کار او کس نشود یزدان بکند کفایت ایشان را
4 من طلب رضی الناس بسخط الله و کله الله الی الناس
هر کس که برای جلب رضایت مردم بکوشد که به غضب الهی بینجامد خداوند او را به مردم وا می گذارد.
آنکس که پی رضایت خلق خدا بر خود بخرد خشم خداوندی را
یزدان بهمان خلق سپارد کارش درمانده کسی که ایزدش کرده رها
5 لا یامن یوم القیامه الامن خاف الله فی الدنیا
در روز قیامت در امان نیست جز کسی که در دنیا از خدا بترسد.
آنکس که نترسد ز خدا در دنیا پوید ره ناسپاسی و راه خطا
ایمن نبود روز قیات ز عذاب بر سر نبود سایه یزدان او را
6 اعجز الناس من عجز عن الدعا
عاجزترین مردم کسی است که از دعا کردن ناتوان باشد.
گفتا یکی ضعیف و لاغر نالان دیدی تو ضعیفتر ز من کس به جهان
گفتم ز تو ناتوانتر آنکس باشد عاجز ز نیایش و دعا و قرآن
7 من نفس کربه مومن فرج الله عنه کرب الدنیا و الاخره
کسی که اندوه دل مومنی را بر طرف سازد خدا اندوه و مشکلات دنیا و آخرت او را بر طرف خواهد ساخت.
اندوه دل مومنی ار بزدایی یا یک گرهی ز کار او بگشایی
الله شود گره گشای کارت در هر دو جهان در کنف مولایی
8 اعلموا آن حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلاتملوا النعم فتحور
بدانید حاجت و نیازهای مردم به سوی شما، نعمت های پروردگارند برای شما پس نعمت های را از دست ندهید که دچار عذاب الهی شوید.
توفیق اگر داد خداوند ترا هر روز شدی گره گشای فقرا
این نعمت حق ز کف مده تا نشوی در دهر گرفتار و معذب بجزا
از حضرت سوال شد که معنای ادب چیست حضرت در پاسخ فرمود:
9 هو آن تخرج من بیتک فلاتلقی احدا الارایت له الفضل علیک
ادب آن است که وقتی از منزل خود بیرون رفتی هر کس را که مشاهده کردی او را از خود بهتر بدانی
دانی چه بود نه خود را دیدن وز خلق جهان نه خویش را بگزیدن
گویی که ز من به است هر آنکو بینی از باغ ادب گل تواضع چیدن
10 ان اجود الناس من اعطی من لایرجوا
همانا بخشنده ترین مردم کسی است که به انسانی کمک کند که به او امیدی نداشته باشد.
این گونه گروهی اند در بخشش وجود وز بخششان شود و را حاصل سود
بخشنده ترین مردمان نیست چنین بخشد نه ز بهر طمع و بردن سود
11 ان اوصل الناس من وصل من قطعه
موفق ترین انسانها کسی است که با آنان که از او بریده اند ارتباط برقرار نماید.
آنکه به عهد خود قوی پا بستند در دوستی خویس موفق هستند
گر دوست برید رشته الف و انس آنان نبریدند، بدو پیوستند
12 من سره آن ینسأ فی آجله و یزاد فی رزقه فلیصل رحمه
هر کس دوست داشته باشد که اجل او به تاخیر افتد و روزیش زیاد شود پس بر او باد بر صله رحم و پیوند باخویشاوندان.
خواهی تو اگر وسعت رزق و روزی هم عزت و طول عمر و هم بهروزی
پیوند مبر ز بستگان و خویشان رو دیدشان اگر شود هر روزی
13 خمس من لم تکن فیه لم یکن فیه کثیر مستمتع: العقل و الدین و الادب و الحیاء و حسن الخلق
پنج نعمت بزرگ در هر کس نباشد از زندگی فراوان بهرمند نمی شود و آن عقل، دین، ادب، حیا و اخلاق خوش است.
پنج چیز اگر جمع نگردد یکجا بهره فراوان نبری از دنیا
آن پنج گرانبها دانی چه بود اخلاق خوش و دین و ادب، عقل و حیا
14 الخلق الحسن عباده
اخلاق نیک عبادت است.
فرمود حسین مظهر عشق و عرفان اخلاق نکو عبادت است بر انسان
با خلق خدا نیکو کنی گر رفتار گویی به نمازی به پیش یزدان
15 من احسن الناس احسن الله الیه
کسی که با مردم خوشرفتار باشد خدا نسبت به او خوشرفتار است.
فرمود حسین آن عزیز سبحان بر مردم اگر کنی نکویی، احسان
در پاسخ احسان تو ای نیک روش الله دهد ترا دو چندان احسان
16 ان اعفی الناس من عفی قدره
با گذشت ترین انسانها کسی است که به هنگام قدرت عفو کند.
با گذشت ترین خلق خدا آنکوهست در اوج توانمندی و قدرت نه شکست
بخشد گنه آنکه بدی کرده به او از ظلم و از ضارب خود گیرد دست
17 من احبک نهاک و من البغضک اغراک
کسی که تو را دوست دارد از زشتی ها تو را باز دارد و کسی که دشمن تو است تو را مغرور می سازد.
هر کس که کند تو را بزشتی تشویق آن دشمن جان تو بود نیست رفیق
آنکس که ز کار رشت بازت دارد او هست ترا بحق یکی یار شفیق
18 فلو رایتم المعروف رجلا رایتموه حسنا جمیلا یسر الناظرین
اگر نیکی ها را به شکل انسانی می دیدید، آنقدر زیباروی بود که بینندگان را خوشحال می ساخت.
اعمال دو چهره دارد ای نیک سرشت یک چره زیبا و دگر چهره زشت
بینی تو اگر چهره اعمال نکو خرسند شوی چو شادی اهل بهشت
19 و لا تحتسبوا بمعروف لم تعجلوا و اکسبوا الحمد بالنجح و لا تکتسبوا بالمطل ذما
کار خوبی را که برای آن شتاب نکردید به حساب نیاورید.
ستایش را با کمک کردن به دیگران بدست آورید با کوتاهی کردن سرزنش ها را به جان نخرید.
خواهی که ستایند ترا پیر و جوان وز سرزنش خلق مانی به امان
در کار نکو درنگ منمای و نمای بر خلق خدا نکویی، هم احسان
20 یا ایها الناس نافسوا فی المکارم و سار عوا فی المغانم
ای مردم با ارزشهای والای اخلاقی زندگی کنید و برای بدست آوردن سرمایه های سعادت شتاب کنید.
فرمود حسین آن شهید جاوید مردم! گذر عمر غنیمت شمرید
در عرصه اخلاق و ادب، عشق و وفا از هم به شتاب گوی سبقت گیرید
21 الرفق لب
مدارا کردن نشانه عقل است.
دانی که نشانه خردمندی چیست؟ فرزانه و عاقل خردمند که کیست
آنکس که مدارا و مماشات کند با مردم آسوده به سر برد در این خانه زیست
22 الصمت زین
سکوت زینت و آرایش است.
هر کس طلب جمال و هم زیبایی است دانی که جمال آدمی در چه و چیست
فرمود حسین بن علی ای انسان خاموشی تو نرا نکو زیبایی است
23 السر امانه
راز، امانت است.
این گفته نور حق حسین است بدان راز است امانتی به نزد انسان
فاش ار کند از جفا کسی راز کسی کرده به امانتش خیانت بجهان
24 الجوار قرابه
همسایگی خویشاوندی است.
خویشان تو تنها نه ترا یار و کس اند در شادی و غم همدم و هم همنفس اند
آنانکه ترا شدند نکو همسایه چون خویش، ترا معین و فریاد رس اند
25 العلم لقاح المعرفه
دانش ریشه شناخت است.
در وادی معرفت نتوان رفتن جاهلانه یا حق و یا هو گفتن
باید که شوی عالم و دانا آنگه با دانش و علم، در عرفان سفتن
26 الشح فقر
طمع و آزمندی فقر و گدایی است.
گر طالب آسایشی اندر دنیا آز و طمع و حرص ز خود دور نما
طماع همیشه چون گدا محتاج است هرگز غم حرص و هوا، نیست رها
27 المعونه صداقه
یاری و کمک صداقت و پاکدلی است.
این گفته نغر از حسین بن علی است یاری و کمک نشانه پاکدلیست
منمای دریغ، یاریت از محروم ای آنکه دلت منور و پاک و جلیست
28 السخاء غنی
بخشش، بی نیازی است.
فرمود حسین، آن قمر رخشنده خواهی که شوی تو بی نیاز از بنده
رو راه سخاوت و کرم پیشه نما شو کریم و با سخاوت و بخشنده
29 الشرف التقوی
شرافت و بزرگواری، تقوای الهی است.
گنجی است شرافت و شرف ای برنا دانی که کجا کنی تو آن را پیدا
تقوای الهی همه عز است و شرف رو جوی شرافت و شرف در تقوا
30 القنوع راحه الابدان
قناعت، عامل آسایش آدمی است.
در زندگی ات خواهی اگر آرامش هم راحت و هم فراغت و آسایش
ز اسراف بپرهیز و قناعت خو باش با همت عالی و تلاش و کوشش
31 الصدق عز و الکذب عجز
راستگویی، عزت و دروغگویی، عجز و ناتوانی است.
خواهی که عزیز و هم توانا باشی محبوب تمام خلق دنیا باشی
همواره سخن راست بگو و ز دروغ پرهیز کن که عبد مولا باشی
32 ان الحلم زینه
همانا حلم و بردباری، زینت انسان است.
فرمود حسین بن علی مظهر نور آنکس که حلیم و بردبار است و صبور
با دیده ی دل نگه کنی اش بینی زیبایی معنوی در او کرده ظهور
33 طول التجارب زیاده فی العقل
تداوم تجربه ها، عامل فراوانی عقل است.
فرمود حسین، آن خردمند امام گر تجربه های نیک یابند دوام
افزون بشود عقل وخردها بی شک با عقل و خرد هر عملی خوش فرجام
34 مجالسه اهل الدنائه شر
نشستن با انسانهای پست، شر است.
پرهیز کن از مجالست با پستان پستان ز جاه و مال دنیا مستان
همنشینشان، اگر شدی نتوانی رستن ز کمندشان بصدها دستان
35 من لبس مشهورا من الثیاب اعرض الله عنه یوم القیامه
کسی که لباس مسخره بپوشد، در روز قیامت، خدواند از او روی برمی گرداند.
کس پوشد اگر لباس شهره شود نامش به تمسخر همه جا گفته شود
در روز جزا خدا از او گرداند روی خود، او غمین و آشفته شود
36 السلام قبل الکلام
سلام، پیش از احوالپرسی است.
فرمود حسین بن علی فخر انام در باب رعایت ادب وقت سلام
پیش از سخنان خود بگو ای واعظ بر مخاطبان خویش و حضار سلام
37 لا تاذنوا لاحد حتی یسلم
به کسی که سلام نداده اجازه صحبت ندهید.
فرمود حسین بن علی نور امید هر جا که سخنرانی و خطیبی دیدید
بی ذکر سلام اگر سخن کرد آغاز اذن سخنی بدان سخنران ندهید
38 ابخل الناس من بخل بالسلام
بخیل تر از همه کسی است که در سلام کردن بخل ورزد.
دانی که هست ای عزیز برنا از خلق جهان بخیلترین خلق خدا
آنکس که به گاه دیدن هم نوعان اهدا نکند سلام خود بر آنها
39 کنا اشباح نور یدور حول عرش الرحمن فنعلم للملائکه التسبیح و التهلیل و التحمید
ما موجودات نورانی بودیم که بر گرد عرش الهی دور می زدیم و به فرشتگان تسبیح و حمد و سپاس خدا را یاد می دادیم.
فرمود حسین ما که افروخته ایم چون مهر و دو دیده سوی حق دوخته ایم
در طوف حریم عرش بر خلیل ملک تسبیح و سپاس و حمد آموخته ایم
40 من زارنی بعد موتی زرته یوم القیامه...
کسی که پس از شهادت من، مرا زیارت کند من نیز روز قیامت او را ملاقات می کنم.
فرمود حسین بن علی کنز سخا آنگه که مرا شهید سازند اعدا
هر کس که شود زائر قبرم بیشک من هم بشوم زائر او روز جزا