چهل حدیث درباره حقّ الناس
جمعه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۱۳ ب.ظ
لایَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَتَصرَّفَ فی مالِ غیرهِ اِلاّ بِاِذنِه.
کسی حق ندارد در مال دیگری بدون اجازة او دخل و تصرف نماید. (بحار، ج ٥٣، ص ١٨٣)
أعظمُ الخطایا اِقتِطاعُ مالِ امرِیءٍ مُسلِمٍ بِغَیر حَقٍّ.
عظیمترین گناهان، خوردنِ به ناحق و تجاوز به مال یک مسلمان است. (تحفالعقول، ص ٢١٧)
لَیسَ بِوَلِیٍّ لی مَن أَکَلَ مالَ مؤمنٍ حَراماً.
هر کس مال مؤمنی را به ناحق بخورد پیرو من نیست. (وسائل، ج ١٢، ص ٥٣)
ما عُبِدَ اللهُ بِشیءٍ اَفضلَ مِن اداءِ حَقِّ المُؤمِنِ.
هیچ عبادتی بالاتر از ادای حق مؤمن نیست. (بحار، ج ٧٤، ص ٢٤٢)
جَعَلَ اللهُ سُبحانَهُ حُقوقَ عِبادِهِ مُقَدَّمَةً لِحُقوقِهِ.
خداوند سبحان حقوق بندگانش را مقدمة رسیدن به حقوق خود قرار داده است. (فهرست غرر، ص ٧٧)
لَو أَنَّ الناسَ أَدُّوا حُقوقَ اَموالِهِم لَکانوُا عایِشینَ بَخَیر.
مردم اگر حقوق و واجبات مالی خود را ادا میکردند مسلّماً همه از یک زندگی مطلوب و رضایتبخشی برخوردار میشدند. (وسائل، ج ٦، ص ٢)
اوَّلُ قطرةٍ مِنَ الشَّهیدِ کفّارَةٌ لِذُنوبِهِ اِلاّ الدَّین فَاِنَّ کفّارَتَه قَضاءُه.
اوّلین قطرة خون شهید کفارة گناهان او است مگر قرض و بدهکاری او که کفارهاش ادا کردن آن است (بدهی و حقالناس شهید را وارثان باید ادا کنند). (وسائل، ج ١٣، ص ٨٥)
وصاحِبُهُم مُحتَبِسٌ علی بابِ الجَنّةِ بِثَلاثةِ دَراهِمٍ لفلانِ الیَهودی، وَ کانَ شَهیداً!
یکی از افراد (فلان قبیله) که شهید شده به خاطر سه درهم که به فلان یهودی بدهکار بوده بر دَرِ بهشت زندانی گشته و به وی اجازة ورود میدهند! (احتجاج طبرسی، ج ١، ص ٣٣٣)
الحَجَرُ الغَصبُ فی الدّارِ رَهنٌ عَلی خَرابِها!
وجود یک آجر غصبی در بنای یک خانه، رهن بر ویرانی آن خانه خواهد بود! (نهجالبلاغه، کلمة ٢٣٢)
أَعطِ الأَجیرَ اَجرَهُ قَبلَ أَن یَجِفَّ عَرقُهُ.
مزد کارگر را پیش از آنکه عرق بدنش خشک شود به او بپرداز. (شهابالاخبار، ص ٣٢٧)
مَن ظَلم اَجیراً أَجرَهُ احبَطَ اللهُ عَمَلهُ وَ حرَّمَ عَلیهِ ریحَ الجَنَّةِ.
کسی که به اجیر و کارگر خود ستم کند و حق او را نپردازد خداوند اعمال نیکش را به کلی تباه و بوی بهشت را بر وی حرام خواهد نمود. (ثوابالاعمال، ص ٦٤٥)
مَن اَکَلَ مِن مالِ اَخیهِ ظُلماً وَ لَم یَرُدَّهُ اِلَیهِ اَکَلَ جَذوَةً مِنَ النّارِ یَومَالِقیامَةِ.
کسی که از مال برادر دینی خود به ناحق بخورد و آن را به صاحبش برنگرداند خوراک او در روز قیامت شعلههای آتش خواهد بود. (وسائل، ج ١١، ص ٦٤٢)
لایُعابُ المَرءُ بِتأخیرِحَقِّهِ اِنّما یُعابُ مَن اَخَذَ ما لَیسَ لَهُ.
کسی که گرفتن حق و طلب خود را به تأخیر بیندازد مورد سرزنش واقع نمیشود، سرزنش متوجه آن کسی است که چیزی که مال او نیست بدان تعّدی و تجاوز نماید. (نهجالبلاغه، کلمة ١٥٧)
مَن أَخَذ أَرضاً بِغیرِ حَقٍّ کُلِّفَ أَنْ یَحمِلَ تُرابَها اِلی المَحشَرِ!
هر کس به ناحق زمینی را تصرف کند (فردا) وادار میشود که خاک آن را تا محشر قیامت بر دوش خود بار نماید! (تهذیب، ج ٧، ص ١٣١)
لایُصلِحُ شِراءُ السَّرِقَةِ و الخِیانَةِ اذا عُرِفَت.
کسی که مال سرقت و غصبی را شناخت دیگر حق خرید آن را ندارد. (تهذیب، ج ٧، ص ١٣١)
جَعَلَ اللهُ تَرْکَ السَّرِقَةِ ایجاباً لِلْعِفَّةِ.
خداوند، احتراز و پرهیز از سرقت را جهت مصونیت و امنیت اجتماعی واجب فرموده است. (بحار، ج ٢٩، ص ٢٢٣)
السُّراّقُ ثَلاثَةٌ: مانِعُ الزّکاةِ وَ مُستَحِلُّ مُهورِ النِّساءِ! وَ کَذلِکَ مَنِ اسْتَدانَ دَیناً وَ لَم یَنوِ قَضاءَهُ.
دزدان سه نفرند: کسی که زکات و وجوهات خود را نمیپردازد و کسی که (خوردن) مهریة زنان را برای خود حلال میداند! و آن کس که قرض میگیرد و قصد پرداختن آن را نداشته باشد. (خصال، ج ١، ص ٧٤)
أَدِّ الأَمانَةَ إذاَ ائْتُمِنتَ وَ لا تَتَّهِمْ غَیرَکَ إِذاَ ائْتَمَنتَهُ.
امانتی که به تو سپردند به صاحبانش برگردان و تو نیز کسیکه او را امین و امانتدار خود دانستی مورد شک و اتهام قرار مده. (بحار، ج ٧٧، ص ٨٥)
حُرمةُ مالِ المُسلِم کَحُرمَةِ دَمِهِ.
حرمت داشتن مال یک مسلمان همچون حرمت خون و جان او است (مراعات آن بر همه واجب است). (میزانالحکمة، ج ٢، ص ٥١٠)
اَلمِرصادُ قَنطَرةٌ علیالصِّراطِ لایجوزُها عبدٌ بمَظلَمةِ عَبدٍ.
مرصاد (کمینگاه) جایگاه رفیعی است بر روی پل صراط که (فردا) هیچ بندهای که حق و مظلمهای از مظالم عباد به گردنش باشد از آن عبور نخواهد کرد. (بحار، ج ٨، ص ٦٦)
مَن غَشَّ مُسلِماً فی شِراءٍ أو بَیعٍ فَلَیسَ مِنّا و یُحشرُ یَومَالقِیامَةِ مَعالیهودِ لِأَنَّهُم أَغشُّ الخَلقِ لِلمُسلمین.
کسی که با مسلمانی در معاملة خرید و فروش تقلب و خیانت کند پیرو ما نیست و در قیامت با قوم یهود که خیانتکارترین خلق خدا نسبت به مسلمانان به شمار میآیند محشور خواهد شد. (سفینه، ج ٢، ص ٣١٨)
وَقودُ النّارِ یومَ القِیامَةِ کُلُّ بَخیلٍ بِمالِهِ علیَ الفُقَراءِ و کُلُّ عالِمٍ باعَ الدّینَ بِالدُّنیا.
دو دسته، فردای قیامت هیزم جهنم خواهند بود: آدم بخیلی که وجوهات و حق فقرا را از مال خود نپردازد و دیگر عالِمی که دین خود را به دنیای خود بفروشد. (فهرست غرر، ص ٢٧٢)
إنَّ اللهَ سُبحانَهُ فَرَضَ فیاَموالِ الأغنیاءِ اَقواتَ الفُقراءِ، فَما جاعَ فقیرٌ اِلاّ بِما مَنَع غنیُّ.
خداوند سبحان خوراک فقرا را در اموال اغنیا قرار داده هر فقیری که گرسنه بماند در نتیجة دریغ داشتن یک غنی از مال خود بوده است. (نهجالبلاغه، کلمة ٣٢٠)
مَن ظَلَمَ أَحَداً وَفاتَه فَلیَستَغفِر اللهَ لَهُ فَاِنَّهُ کَفّارَةٌ لَه.
هر کس که به دیگری (در غیر اموال) ظلم و ستمی کرده و دیگر دسترسی به او ندارد، از خدا برایش طلب مغفرت و آمرزش کند کفارة خطاهایش خواهد بود. (وسائل، ج ١٦، ص ٥٣)
إنّ مِن أَوجَبِ حَقِّ أخیکَ أنْ لاتَکتُمَه شیئاً ینفَعُهُ لأَمرِ دُنیاهُ وَ لِأَمرِ آخِرَتِه.
یکی از واجبترین حقوق برادر دینی تو این است که چیزی که به نفع دنیا و آخرت او باشد از وی پنهان نداری. (بحار، ج ٧٨، ص ٣٢٩)
حَقُّ الوالِدِ عَلَی الوَلدِ أَن یُطیعَهُ فی کُلِّ شَیءٍ اِلاّ فی مَعصِیَةِ اللهِ سُبحانَه.
حق پدر بر اولاد آن است که جز در گناه و نافرمانی خدای سبحان در همهچیز از پدر خود اطاعت نماید. (نهجالبلاغه، کلمة ٣٩١)
ما مِن عَبدٍ مَنعَ زَکاةَ مَالِهِ شیئاً اِلاّ جَعَلَ اللهُ ذلِکَ یَومَ القیامَةِ ثُعباناً مِن نارٍ طَوقاً فی عُنُقِه یَنهَشُ مِن لَحمِهِ حَتّی یَفرغَ مِن الحساب.
هر کس که زکات و وجوهات مالی خود را نپردازد خداوند همان را در روز قیامت اژدهایی آتشین بر گردن او طوقی قرار میدهد که گوشت بدنش را نیش میزند تا از حساب فارغ گردد. (ثوابالاعمال، ص ٥٢٩)
اَشَدُّ مایکونُ الناسُ حالاً یَومَ القیامَةِ اذاقامَ صاحبُ الخُمسِ فَقالَ: یا رَبِّ خُمسی؟
سختترین حالات خلقالله در روز قیامت زمانی است که طلبکار خمس سر بلند کرده و ندا کند: خدایا خمس من چه شد؟ (بحار، ج ٩٣، ص ١٩٣)
مَن حَبَس حَقَّ المُؤمِنِ، اَقامَهُ اللهُ یَومَ القِیامَةِ خَمسَمِأَةَ عامٍ عَلی رِجلَیهِ حتّی یسیلَ مِن عَرَقِهِ أَودِیَةٌ… ثُمّ یُؤمَرُ بِه اِلی النّار!
هر کس حق یک مؤمن را در نزد خود حبس کند خداوند در روز قیامت او را پانصد سال سرپا نگه میدارد آنچنان که سیلابهای عرق از او به جریان میافتد… آنگاه با فرمان به دوزخ افکنده میشود! (ثوابالاعمال، ص ٥٤٥)
اِنَّ الله لایَرفَعُ اِلَیهِ دُعاءَ عَبدٍ فی بَطنِهِ حرامٌ أَو عِندَهُ مَظلِمةٌ لِأَحَدٍ مِن خَلقِه.
خداوند دعای کسی که در شکمش لقمة حرام و یا به گردن او مظالم یکی از عباد باشد اجابت نمیکند (بحار، ج ٩٣، ص ٣٢١)
لاتُضیعَنَّ حَقََّ اَخیک اِتّکالاً عَلی ما بَیْنَکَ و بَینَهُ فاِنَّهُ لَیسَ لَکَ بِأَخٍ مَن أَضَعتَ حَقَّهُ.
حق برادر دینی خود را به خاطر سابقهای که با یکدیگر دارید ضایع مکن که با این کار برادریتان نیز از بین خواهد رفت. (نهجالبلاغه، نامة ٣١)
لایُخرَجُ الرّجُلُ مِن مَسقَطِ رأسِه بِالدَّینِ.
هیچکس حق ندارد بدهکار خود را (به خاطر عدم توانائی پرداخت بدهی) از خانه و کاشانة خود بیرون کند. (که خانهاش را بفروشد و بدهیاش را پرداخت نماید). (وسائل، ج ١٣، ص ٩٥)
مَن سَرَّهُ أن یَقیَهُ اللهُ مِن نَفَحاتِ جَهنَّمَ فَلیُنظِرْ مُعسِراً أَو لِیَدَعْ لَهُ مِن حَقِّه.
هر کس دوست دارد که خدا (فردا) او را از عذاب جهنم ایمن بدارد بدهکار تنگدست خود را مُهلت دهد یا مقداری از طلب خود صرفنظر نماید (به او ببخشد). (وسائل، ج ١٣، ص ١١٤)
أَنظرَ مُعسِراً کانَ لهَ علیَ اللهِ فی کُلِّ یَومٍ صَدَقَةٌ بِمثلِ مالَهُ عَلَیهِ حتّی یَستوفِیَ حقَّه.
هر کس که بدهکار تنگدست خود را مهلت دهد خداوند به تعداد هر روز مُهلت، به اندازة طلب او برایش صدقه مینویسد تا زمانی که طلب خود را دریافت نماید. (وسائل، ج ١٣، ص ١١٤)
کما لا یحلُّ لِغَریمِک أنْ یُمطِلَکَ وَ هُوَ موسِرٌ فَکَذلِکَ لایَحِلُّ لَکَ أنْ تُعسِرَهُ اذا عَلِمْتَ اَنّهُ مُعسِرٌ.
همان طور که بدهکار تو در حال تمکّن حق ندارد در پرداخت بدهی خود سهلانگاری نماید تو نیز در صورت نداری او نباید که وی را تحت فشار قرار دهی. (وسائل، ج ١٣، ص ١١٣)
أَیُّما مُؤمنٍ حَبَسَ مُؤمِناً عَن مالِهِ وَ هُوَ مُحتاجٌ اِلیهِ لَم یَذُقْ وَ اللهِ مِن طَعامِ الجَنَّةِ وَ لایَشرَبُ مِن الرّحیقِ المَختوم.
هر کس از پرداختن مال مؤمنی که در نزد او است و او بدان احتیاج دارد خودداری کند به خدا قسم که نه از طعام بهشتی خواهد چشید و نه از شراب ناب آن خواهد نوشید. (ثوابالاعمال، ص ٥٤٥)
اذا ارادَ اَحدُکُم أَن یُستجابَ لَهُ فَلیُطَیّبْ کَسْبَهُ وَ لِیَخْرُجْ مِن مَظالِمِ النّاسِ.
اگر کسی بخواهد دعایش مستجاب شود باید که درآمدش حلال و طَیِّب باشد و از حقّ الناس و مظالم عباد چیزی به گردنش نباشد. (بحار، ج ٩٣، ص ٣٢١)
لاخیرَ فی صُحبةِ مَن لایَری لَکَ مِنَ الحَقِّ مِثلَ الّذی تَری لَه.
رفاقت و دوستی با کسی که به اندازة حقّی که برای او قائل هستی برای تو قائل نباشد هیچ ارزشی ندارد. (مواعظ عددیه، ص ١٤)
قَضاءُ حقوقِ الاخوانِ اَشرفُ اَعمالِ المُتّقین، یَستَجلِبُ مَوَدَّةَ المَلائِکةِ المُقَرَّبینَ و شَوقَ الحوُرِ العین.
افضل اعمال متقیان، ادای حقوق برادران دینی است که محبّت فرشتگان مقربیّن و اشتیاق حوریان بهشتی را برای خود به دنبال خواهد داشت. (بحار، ج ٧٤، ص ٢٢٩)
ایّاکُمُ وَ الدَّینَ، فَاِنَّهُ هَمٌّ بِاللّیل وَ ذُلٌّ بِالنّهارِ.
برحذر باشید و از قرض کردن (حتیالامکان) خودداری کنید. بدهکاری برای انسان مایة همّ و غمّ در شب و ذلّت و سرشکستگی در روز است. (بحار، ج ١٠٣، ص ١٤١)