چهل حدیث در باره رازداری
قرآن کریم:
وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِیثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هذا قالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ «سوره تحریم 66»
و آن گاه که پیامبر به بعضى از همسرانش سخنى را به راز گفت، پس چون آن زن، راز را (به دیگرى) خبر داد و خداوند، (افشاى) آن را بر پیامبر ظاهر ساخت، و پیامبر بعضى (از افشاگرىهاى آن زن را به او) اعلام و از بیانِ برخى اعراض نمود. پس چون به آن زن خبر داد، (زن) گفت: چه کسى تو را از این خبردار کرد؟ پیامبر فرمود: خداوند داناى خبیر به من خبر داد.
«قَالَ یَا بُنَیَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ؛ یوسف 5
[یعقوب] گفت اى پسرک من خوابت را براى برادرانت حکایت مکن که براى تو نیرنگى مىاندیشند زیرا شیطان براى آدمى دشمنى آشکار است».
«عالم الغیب فلایظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول؛
خداوند عالم به غیب است و هیچکس را بر غیبش مطلع نمی سازد مگر کسی را که بپسندد و از وی راضی باشد، که همان پیامبران هستند(جن/26 و 27)
راز داری
هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی خویش، خواه ناخواه اسرار مگویی دارد که بایستی در نگهداری آن کوشا باشد. برخی از این اسرار مربوط به خودش و برخی مربوط به خانواده یا جامعه اوست. امروزه با توجه به وجود ابزار پیشرفته و حساس جاسوسی و اطلاعاتی و کاربرد گسترده آنها برای دگرگونی سرنوشت ملتها، ضرورت رازداری، بدیهی و انکارناپذیر است و گذشته از آنکه فضیلتی اخلاقی بهشمار می آید، در نیکبختی انسانها نیز تأثیر بسزائی دارد.
هر فرد، خانواده، تشکیلات و جامعهای، کم و بیش اسرار و اطلاعاتی دارند که دیگران نباید از آنها آگاه شوند؛ زیرا آشکار ساختن آن برای دیگران، چهبسا آسیبها و گرفتاریهای بزرگی در پی داشته باشد.
و مخفی نماند که: راز بر دو نوع است: یکی شخصی و دیگر عمومی، وهریک نیز بر دو نوع است: شخصی، که یا راز خود است ویا راز دیگران، وعمومی، که یا راز اولیاء دین است ویا راز دین ومملکت.
آنچه واضح و معلوم است این است که فاش کردن رازها، از ضعف نفس و سستی عقل است؛ چه اسرار آدمی ازدو حال بیرون نیست: یا کاشف از دولت و سعادت و نیک فرجامی است، یا مخبر ازنکبت و شقاوت و ناکامی. و بر هر دو تقدیر، کتمان اولی است. چون اگر از قبیل اول است، اظهار آن موجب زیادتی عداوت دشمنان، و حسد ابنای زمان، و توقع ارباب طمع و دون همّتان می شود. و اگر از مقوله دوم است، بروز آن باعث شماتت دشمنان، واندوه دوستان، و خفّت در نظر ظاهر بینان می گردد. و بسا باشد که بر افشای اسرار، مفاسد بسیاری مترتب گردد.
و از این جهت منع شده است که کسی راز خود را با دوستان در میان نهد چه رسد به دشمنان، زیرا هر دوستی را نیز دوستی است، و هرگاه تو خود نتوانی راز خود رانگاهداری، چگونه دیگری راز تو را نگاه می دارد.
حتى در بعضى از روایات توصیه شده است که همه اسرار زندگى خصوصى خود را حتى به نزدیکترین دوستان نگویید، چرا که ممکن است روزى ورق برگردد و آن دوست، دشمن شود، و به افشاى اسرار و ریختن آبرو بپردازد.
منه در میان، راز ، با هر کسی که جاسوسِ همکاسه دیدم بسی
اگر جز تو داند که عزم تو چیست بر آن رأی و دانش بباید گریست
در احادیث اسلامى درباره رازدارى و ترک افشاى سرّ، تعبیرات گوناگونى دیده مى شود که نشان دهنده اهتمام اسلام به این موضوع است، تا آنجا که اسرار دیگران به منزله امانتهاى آنها شمرده شده و افشاى سرّ به عنوان خیانت در امانت است. اینک مختصرا به ذکر چهل شریف تبرک می جوییم
ضزورت راز داری:
1- «اِذا حَدَّثَ الرَّجُلُ الْحَدِیثَ ثُمَّ الْتَفَتَ فَهِىَ اَمانَةٌ;
هنگامى که شخصى سخنى با دیگرى مى گوید سپس به اطراف خود نگاه مى کند (که دیگرى آن را نشنود) آن بمنزله امانت است (و افشاء این سرّ همچون خیانت در امانت است).
محجة البیضاء، ج 5، ص 237. و احیاء العلوم، ج 3، ص 1142.
امیر مؤمنان علیه السلام :
2- الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَالْحَزْمُ بِاِجالَةِ الرَّأىِ وَ الرَّأىُ بِتَحْصینِ الاَْسْرارِ.
پـیـروزى بـسـتـه بـه محکم کارى است و آن هم بستگى به اندیشه دارد و اندیشه به نگهدارى رازهاست .
نهج البلاغه ، ص 1110 .
3- (اَنْجَحُ الاُْمُورِ ما اَحاطَ بِهِ الْکِتْمانُ)
موفقترین کارها آن است که پنهان کارى آن را فرا گیرد.
شرح غررالحکم ، ج 2 ، ص 458 .
امام صادق علیه السلام:
4- (اِفْشاءُ السِّرِّ سُقُوطٌ)
برملا کردن راز، (مایه) سقوط است .
بحارالانوار ، ج 78 ، ص 229 ، تحف العقول : ۳۱۵.
5- الصَّمتُ حُکمٌ، و السُّکوتُ سَلامَةٌ ، و الکِتمانُ طرَفٌ مِن السَّعادَةِ .
امام على علیه السلام : خاموشى حکمت است و سکوت [مایه ]سلامت و راز دارى گوشه اى از خوشبختى.
تحف العقول: 223
6- کُلَّما کَثُرَ خُزّانُ الأسرارِ کَثُرَ ضُیّاعُها.۷
امام على علیه السلام :هر چه تعداد کسانى که اسرار را مى دانند بیشتر باشد. آن اسرار فاش کنندگانش بیشتر هستند.
غرر الحکم : ۷۱۹۷.
امام رضا علیه السلام:
7- علیکم فی أمورکم بالکتمان فی أمور الدین و الدنیا ، فإنه روی"أن الإذاعة کفر" و روی " المذیع و القاتل شریکان " و روی "ما تکتمه من عدوک فلا یقف علیه ولیک".
بر شما باد راز پوشی در کارهاتان در امور دین و دنیا . روایت شده که " افشاگری کفر است " و روایت شده " کسی که افشای اسرار می کند با قاتل شریک است "و روایت شده که " هرچه از دشمن پنهان می داری ، دوست تو هم بر آن آگاهی نیابد".
بحار الانوار، ج 78، ص 347
امام علی بن أبی طالب علیه السلام:
8- ...وَ الْمَرءُ اَحفَظُ لِسرِّهِ وَ رُبَّ ساعٍ فیما یَضُرُّهُ.
و انسان اسرار خویش را بهتر از هر کس دیگری می تواند حفظ کند. بسیارند کسانی که بر زیان خود می کوشند.
{اگر ما توقع داریم که یک کسی راز ما را نگه دارد، چرا خودمان آن را نگه نمی داریم؟ کسی که عرضه ندارد رازش را نگه دارد، چطور از دیگران توقع دارد که راز او را نگه دارند؟! بهترین جا سینه خود آن فرد است}
نهج البلاغة : نامه ۳۱.
9- «وَلْیَکُنْ اَبْعَدُ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ، وَ اَشْنَأهُمْ عِنْدَکَ اَطْلَبَهُمْ لِمَعائِبِ النّاسِ، فَاِنَّ فِى النّاسِ عُیُوباً الْوالى اَحَقُّ مَنْ سَتَرَها، فَلاتَکْشِفَنَّ عَمّا غابَ عَنْکَ مِنْها، فَاِنَّما عَلَیْکَ تَطْهیرُ ما ظَهَرَ لَکَ، وَ اللّهُ یَحْکُمُ عَلى ما غابَ عَنْکَ. فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ، یَسْتُرِ اللّهُ مِنْکَ ما تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِیَّتِکَ».
از رعیت، آنان که عیبجوترند از خود دور نما، زیرا مردم عیوبی دارند که رهبر امت در پنهان داشتن آنها از همه سزاوارتر است. پس مبادا آنچه بر تو پنهان است، آشکار گردانی و آنچه که هویدا و آشکار است، بپوشانی که داوری در آنچه از تو پنهان است، با خدای جهان میباشد. پس چندان که می توانی زشتیها را بپوشان، تا آنچه را که دوست داری، بر رعیت پوشیده ماند، خداوند بر تو بپوشاند.
نهج البلاغه، نامه۵۳، ص۵۷۰-۵۷۱
10- السِرُّ أمانَه
رازهای دیگران، امانتی در دست ماست.
تاریخ یعقوبی 2: 246
11- (جُمِعَ خَیْرُ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ فى کِتْمانِ السِّرِّ وَ مُصادَقَةِ الاَْخْیارِ و جُمِعَ الشَّرُّ فِى الاِْذاعَةِ وَ مُؤاخاةِ الاَْشْرارِ)
خیر دنیا و آخرت در دو چیز جمع شده است: «کتمان سرّ، و دوستى با نیکان؛ و تمام شرور در دو چیز جمع شده افشاء سرّ و برادری با اشرار.
بحارالانوار، ج 75، ص 71.
12- «اسْتَعِینُوا عَلَى أُمُورِکُمْ بِالْکِتْمَانِ فَإِنَّ کُلَّ ذِی نِعْمَة مَحْسُودٌ».
و وارد شده است که: «از جمله خبائث آن است که سر برادر خود را فاش کنی» .
شرح غرر، جلد 5، صفحه 268، حدیث 8295.
13- «اِنَّ اللّهَ عَزَّ وَجَّلَ عَیَّرَ قَوْماً بِالاِْذاعَةِ، فَقالَ اِذا جاءَهُمْ اَمْرٌ مِنَ الاَْمْنِ اَو الْخَوْفِ اَذاعُوا بِهِ، فَاِیّاکُمْ وَالاِْذاعَةَ;
خداوند متعال گروهى را به خاطر افشاى اسرار سرزنش فرموده و گفته است هنگامى که مطلبى درباره امنیت یا خوف (پیروزى یا شکست) به آنها مى رسد، فوراً آن را فاش مى کنند(یا آنها را به عنوان پیروزى از خطرات دشمن غافل مى سازند و یا به عنوان شکست مأیوس مى کنند) بنابراین از افشاء اسرار بپرهیزید».
مرآة العقول، جلد 11، صفحه 65.
15- من توفیق الرجل وضع سرّه عند من یستره،و إحسانه عند من ینشره.
از موفقیت مرد آن است که رازش را نزد کسى بسپارد که آن را مىپوشاند، و احسان و نیکىاش را به کسى کند که آن را منتشر مىسازد.
غرر الحکم 290 .
16- «اِظْهارُ الشَّىء قَبْلَ اَنْ یَسْتَحْکُمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ;
اظهار کردن چیزى قبل از آن که استحکام یابد، سبب فساد آن مى شود» (چرا که مخالفان آگاه مى شوند و سنگ در راه آن مى اندازند، و چه بسا از رسیدن به نتیجه مانع مى شوند).(22)
22. بحارالانوار، جلد 72، صفحه 71.
حفظ اسرار خویشتن
17- مَن کَتَمَ سِرَّهُ کانَتِ الخِیَرَةُ بیَدِهِ
هر که راز خود را بپوشاند ، قدرت انتخاب در دست اوست .
(نهج البلاغة : الحکمة ۱۶۲ )
18ـ «سِرُّکَ سُرُورُکَ اِنْ کَتَمْتَهُ وَ اِنْ اَذَعْتَهُ کانَ ثُبُورَکَ;
سرّ تو مایه سرور و خوشحالى تو است به شرط آنکه آن را کتمان کنى، و اگر آن را افشا کنى (اى بسا) مایه هلاک تو مى شود».
غررالحکم، جلد 4، صفحه 141، حدیث 5616.
19ـ «سِرُّکَ اَسیرُکَ فَاِنْ اَفْشَیْتَهُ صِرْتَ اَسیرَهُ;
سرّ تو اسیر تو است ؛ اما اگر آن را افشا کنى تو اسیر او مى شوى».
همان، صفحه 146.
20- «اِحفَظَ اَمرَکَ و لا تُنکِح خاطِباً سِرّکَ»:
«امور و اسرار مربوط به خودت را نگهدار و دختر رازت را عروس هر خواستگاری نکن.»
غرر الحگم 289.
21ـ «سِرُّکَ مِنْ دَمِکَ فَلا یُجْرِیَنَّ مِنْ غَیْرِ اَوْداجِکَ;
سرّ تو به منزله خون تو است {که فقط باید در رگ هاى تو جارى باشد} پس آن را در رگهای دیگران جاری مساز».(9)
9.میزان الحکمة، جلد 4، صفحه 427.
امام على بن موسى الرضا علیه السلام: مؤمن نمى تواند مؤمن باشد مگر این که سه خصلت در او وجود داشته باشد: 1سنّتى از پروردگار، 2 سنّتى از پیامبر صلى الله علیه وآله و 3 سنّتى از ولىّ او، سپس مى فرماید:
22ـ «فَسُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ کِتْمانُ سِرِّهِ، قالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ اَحَداً اِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول;
اما سنت از پروردگار کتمان سرّ است،خدا می فرماید: خداوند عالم الغیب است و اسرار غیب را بر کسى فاش نمى کند، مگر براى رسولانى که آنها را (براى حفظ اسرار غیب) پذیرفته است». سپس سنّت پیامبر صلّى الله علیه وآله را مدارات با مردم، و سنت ولىّ او را صبر در برابر مشکلات مى شمرد.(10)
10. بحارالانوار، جلد 72، صفحه 68.
23- لا تُودِعْ سِرَّکَ إلاّ عِندَ کُلِّ ثِقَةٍ
راز خود را جز به کسى که مورد اعتماد است مسپار.
(بحارالانوار:ج77،ص235)
امام علی علیه السلام:
24- صَدرُ العاقِلِ صُندوقُ سِرِّهِ
سینه خردمند، صندوق راز اوست
(نهج البلاغة: الحکمة ۶)
25- «لا تَطَّلِعْ صَدِیقکَ مِنْ سِرِّکَ اِلاّ عَلى ما لَوْ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ عَدُوّکَ لَمْ یَضُرّکَ، فَاِنَّ الصَّدیقَ قَدْ یَکُونُ عَدُّواً یَوْماً ما;
دوستت را بر آن مقدار از اسرارت آگاه ساز، که اگر دشمنت را از آن آگاه سازى به تو زیانى نرسد، چرا
که دوست، ممکن است روزى دشمن شود».(11)
11.میزان الحکمه، جلد 4، صفحه 427، حدیث 8419.
امام علی علیه السلام:26- لا تُسِرّ إلَى الجاهِلِ شَیئاً لا یُطِیقُ کِتمانَهُ.
هیچ رازى را به نزد نادانى که طاقت کتمانش را ندارد،قرار مده.
غرر الحکم 291.27- لا یَسْلُمُ مَنْ اَذاعَ سِرَّهُ.(214)
کسى که رازش را فاش سازد، سالم نمى ماند.
شرح غررالحکم ، ج 6 ، ص 388 .
امام علی علیه السلام:
28- لا حِرْزَ لِمَنْ لا یَسَعُ سِرَّهُ صَدْرُهُ.
کسى که سینه اش گنجایش رازش را نداشته باشد، حرز و پناهى ندارد.
29- «مَنْ کَشَفَ حِجابَ اَخِیْهِ اِنْکَشَفَ حِجاب بَیْتِهِ;
کسى که پرده از روى اسرار برادر مسلمانش بردارد خداوند عیوب اسرار او را بر ملا مى کند».
شرح غرر، جلد 5، صفحه 371، حدیث 8802.
کسی که از حفظ راز خود ناتوان باشد، در حفظ اسرار دیگران ناتوان تر خواهد بود.
33- «مَنْ اَفْشى سِرّاً اِسْتَودَعَهُ فَقَدْ خانَ;
هر کس سرّى را که به او سپرده شده فاش کند خیانت کرده است.
شرح غرر، جلد 5، صفحه 268، حدیث 8295.
پیامبر(صلى الله علیه وآله)به ابوذر:بحارالانوار، جلد 74، صفحه 89.
35- الدّاهِیَةُ مِنَ الرِّجالِ مَن کتَمَ سِرَّهُ مِمَّن یُحِبُّ، کَراهِیَةَ أنْ یُشَهّرَهُ عِندَ غَضَبٍ مِنَ المُسْتَودَع.
مردان زیرک کسانىاند که رازشان را از دوستانى که در هنگام خشم از آن استفاده مىکنند،کتمان خواهند کرد.
(دستور معالم الدین, ص24)
36- لا تُذِعْ سِرَّ مَنْ أذاعَ سِرَّکَ.
راز کسى که رازت را فاش کرده، فاش مکن.
بحار الانوار 75: 10.
37- لا تَضَعْ سِرَّکَ عِندَ مَن لا سِرَّ لَهُ عِندَکَ.
رازت را نزد کسى که رازى پیش تو ندارد،قرار مده.
(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید, ج20, ص339)
38- «اِمْتَحِنُوا شِیْعَتَنا عِنْدَ ثَلاث: عِنْدَ مَواقِیتِ الصَّلاةِ کَیْفَ مُحافِظَتُهُمْ عَلَیْها، وَ عِنْدَ اَسْرارِهمْ کَیْفَ حِفْظُهُمْ لَها عَنْ عَدُوّناّ وَ اِلَى اَمْوالِهِمْ کَیْفَ مُواساتِهِمْ لاِِخْوانِهِمْ فِیها;
شیعیان ما را با سه چیز امتحان کنید، یکى با وقت نماز که چگونه آن را حفظ مى کنند (آیا نمازها را اول وقت مى خوانند) و دیگر با اسرارى که نزد آنها است چگونه آن را از دشمنان ما محافظت مى نمایند، و سوم نسبت به اموالشان، آیا مواسات با برادران دینى خود در آن دارند؟».
بحارالانوار، جلد 80، صفحه 22.
39- «مَنْ اَفْشى سِرَّنا اَهْلَ الْبَیْتِ اَذاقَهُ اللّهُ حَرَّ الْحَدِیِد;
کسى که اسرار ما اهل بیت را افشا کند، خداوند حرارت آهن را به او مى چشاند» (این تعبیر ممکن است اشاره به حرارت سلاح دشمنان بر پیکر او باشد).
بحار، جلد 72، صفحه 412.
40- و اللّه، إنَّ أحَبَّ أصحابِی إلَیَّ أورَعُهُم و أفقَهُهُم و أکتَمُهُم لِحَدیثِنا .به خدا قسم محبوبترین یارانم نزد من، پرهیزگارترین و فقیه ترین آنها و کسى است که نسبت به سخنان ما راز دارتر باشد.
(الکافی: 2/223/7)