چهل حدیث سیره امام سجاد ع در سفر بیت الله الحرام
دیار سجده
چهل حدیث از سیره سید الساجدین در سفر به بیت الله الحرام
بسم الله الرحمن الرحیم
تقدیم به پیشگاه:
برگزیده دو جهان حضرت محمد صلی الله علیه و آله
مظلوم عالم حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام
همسر مظلومه اش حضرت فاطمه زهرا علیها السلام
و فرزندان ایشان أئمه معصومین علیهم السلام به ویژه آخرین آنها حضرت حجه بن الحسن المهدی علیه السلام
«اللهم عجل فرجه، واجعلنا من انصاره، وامنن علینا برضاه»
قال رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم:
مَنْ حَفِظَ عَلی أُمَّتی أَربَعینَ حَدیثاً مِمّا یَحْتاجُونَ إِلَیهِ فی أَمرِ دینِهِمْ بَعَثَهُ اللّٰهُ عزّ وجلّ یَومَ القِیامَهِ فَقیهاً
عالِماً(1) ؛
سخنان معصومین علیهم السلام راهگشا و رساننده انسانها به تکامل و سعادت ابدی است. حفظ این سخنان و احادیث و رساندن آن به دیگران در سخنان پیامبر مکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام، مورد تشویق قرار گرفته است، در حدیثی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله، برای افرادی که گفتار آن حضرت را حفظ کرده و بدون تحریف به دیگران انتقال دهند، دعا نموده اند.(2) محافظت از سخنان معصومین علیهم السلام حتی به وسیله افرادی که به زوایای سخنان آن
ص:9
بزرگان آگاه نباشند نیز کاری لازم است، چه بسا کسی که سخن معصوم را در حافظه دارد و آن را به شخصی آگاه تر انتقال می دهد. و او عمق زوایای سخن آن حضرت را در می یابد و نتیجۀ مورد نظر را از آن به دست می آورد.
به گفتۀ مرحوم شیخ بهائی، بعید نیست که منظور از تعبیر حفظ که در این احادیث استفاده شده است، جلوگیری از نابودی باشد، که هم حفظ در سینه و هم نوشتن و هم گفتن حدیث در میان مردم را در بر گیرد(1).
از سوی دیگر عدد چهل در معارف دینی ما عددی است که مورد عنایت بوده، و به نوعی بر کامل بودن دلالت دارد. در سخنان معصومین علیهم السلام محافظت از احادیث با عدد چهل نیز مورد تشویق قرار گرفته است.
یکی از همین سخنان حدیثی صحیح از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که شیعه و سنی آن را نقل کرده اند: کسی که برای امت من چهل حدیث - که در دین به آنها نیاز دارند - را حفظ کند خدای عزّ وجلّ روز قیامت او را فقیه و دانشمند مبعوث می نماید.
بر همین اساس تدوین مجموعه های چهل حدیث از ابتدا مورد عنایت علمای اسلام بوده است، و در رتبه های پایین تر
ص:10
نیز مجموعه های اربعین حدیث تدوین یافته اند که این مجموعه ها با نگرش های گوناگون و موضوعات مختلف جمع آوری شده اند.
چهل حدیث جمع آوری شده در این مجموعه؛ سخنان، سیره، و آداب، از معصوم ششم امام سجاد علیه السلام پیرامون حج می باشد، که امید است مورد استفاده و بهره گیری راهیان دیار سجده و سالکان حریم الهی قرار گیرد.
پیش از شروع سخنی کوتاه دربارۀ حج از دید معصومان علیهم السلام و دربارۀ پیشوای چهارمین امام سجاد علیه السلام تقدیم می گردد.
ص:11
حج عبادتی جامع
حج در میان عبادات، عبادتی جامع و دربردارندۀ منافعی مادی و معنوی برای حج گزار است «لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ».(1) مناسک حج برخی عبادات دیگر را به همراه دارد و این عبادت هر دو بعد فردی و اجتماعی انسان را در بر می گیرد یعنی افزون بر توجه به امور معنوی و ساخته شدن حج گزار، در این عبادت به زندگی دنیائی مسلمانان نیز توجّه شده است. این نگرش عرصه های مختلف، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و... جامعه مسلمانان را دربر می گیرد.
حج یکی از ارکان پنجگانه ای است که بنیان اسلام بر آن نهاده شده است.(2) حج میهمانی خداوند است، و حاجی میهمان، هر چه از خداوند بخواهد به او عطا می کند، دعایش را مستجاب، و شفاعت او درباره دیگران را می پذیرد.(3) حج و عمره دو بازار آخرتی هستند.(4) حج آرامش بخش دلهاست.(5)
ص:12
حج و عمره سبب سلامتی جسم و وسعت روزی است.(1) حج سبب رحمت الهی و رسیدن به بهشت اوست. و حج امتحانی الهی است که بندگان با سختی ها آزموده می شوند و با ناخوشی ها امتحان می گردند، تا تکبر از درون آنان خارج و تذلل در دلهایشان جایگزین شود، و این سبب باز شدن درهای فضل الهی و راههای هموار بخشش او می باشد.(2) حج را خداوند نشانه تواضع در برابر عظمت خود و اقرار به شکست ناپذیری اش قرار داد و عده ای از بندگان خود را از پاسخ دهندگان دعوتش معین نمود، تا آنان پا به جای انبیا گذارند و به فرشتگانی که گرداگرد عرش خداوند می گردند شبیه شوند، در تجارتکدۀ عبادت حق، سود کسب نمایند و در وعده گاه بخشش او پیشی گیرند.(3)
پیشوای چهارم
امام علی بن الحسین علیه السلام، چهارمین امام، فرزند امام حسین علیه السلام، و ملقب به زین العابدین و سجاد می باشند.
ص:13
مادر آن حضرت سلامه یا شهربانویه(1) ، دختر یزدگرد بوده است. آن حضرت در پنجم شعبان سال 38 هجری دیده به جهان گشود.(2) القاب: زین الصالحین، وارث علم النبیین، وصی الوصیین، خازن وصایا المرسلین، خاشع، زاهد، عابد، عادل، بکاء، امام الاُمه، ابوالأئمه، ذُو الثفنات، سجاد، سید العابدین و زین العابدین و... برای آن حضرت علیه السلام ذکر شده است.(3) از کنیه های آن حضرت، ابوالحسن، ابو محمد و ابوالقاسم می باشد.(4) امام باقر علیه السلام فرمود: در سجده گاههای پدرم آثار برجسته ای بود، و او در سال دو بار آنها را بر می داشت که در هر بار پنج برآمدگی برداشته می شد، به همین سبب او را ذوالثفنات(5) می نامیدند. (6)
ص:14
و همچنین فرمود: پدرم علی بن الحسین علیه السلام هرگاه یکی از نعمتهای خدا بر خود را به یاد می آورد، به سجده می افتاد، و هرگاه آیه ای از کتاب خداوند عزّ وجلّ که در آن ذکر سجده ای شده بود تلاوت می نمود، سجده می کرد. و هرگاه خداوند عزّ وجلّ بدی یا فتنۀ دسیسه گری را از او دفع می کرد، سجده می کرد، و هرگاه از نماز واجب فراغت می یافت، سجده می کرد.
و هرگاه بر آشتی دادن دو طرف دعوا موفق می شد، سجده می کرد و اثر سجده در تمامی سجده گاههایش نمایان بود. برای همین سجّاد نام گرفت.(1) آن حضرت علیه السلام به سبب گریه فراوانش بَکّاء لقب گرفت، و از پنج نفری که در عالم بسیار گریستند شمرده شده است. پس از حادثه کربلا آنقدر گریست که از روی شفقت و مهربانی اطرافیان، مورد اعتراض قرار می گرفت.(2) امام محمد باقر علیه السلام فرمود: علی بن الحسین علیه السلام هر شبانه روز هزار رکعت نماز می گزارد - مانند امیر المؤمنین علیه السلام، پانصد اصله نخل کاشته بود، کنار هر نخل دو رکعت نماز می خواند - هرگاه برای نماز برمی خواست رنگش تغییر می کرد، در نماز، مانند بنده ذلیلی که در برابر پادشاه با جلالتی ایستاده است می ایستاد. اعضای بدن او از ترس خدا می لرزید.
نمازش نماز کسی بود که زندگانی را وداع می گوید، گویا می دید
ص:15
که پس از این، هیچ گاه نماز نمی خواند. روزی در هنگام نماز، عبا از شانه او افتاد، آن را مرتب نکرد و به نماز ادامه داد، پس از پایان نماز، یکی از یاران علت را جویا شد، امام علیه السلام فرمود: وای بر تو، آیا نمی دانی در برابر چه کسی بودم؟ تنها آن مقدار از نماز بنده مورد پذیرش است که با حضور قلب باشد. آن شخص گفت (پس ما): نابود شدیم، حضرت فرمود: خداوند نمازها را با نوافل جبران می نماید.(1) امام سفرهای متعددی به بیت اللّٰه داشته است، در برخی از نقلها بیست سفر و در برخی دیگر چهل سفر آمده است.
انجام مناسک حج از سوی آن حضرت علیه السلام، نمایش روح و باطن و اسرار حج بود و سخنان و ارشادات آن امام در جهات مختلف، هدایت جامعه اسلامی و پیشگیری آن از انحراف را به دنبال داشت.
معرفی امامت و حفظ شیعیان از خطر گمراهی و افتادن در دام نحله های مختلف، از جمله این هدایتگری ها بود.
آن حضرت در سال 95 هجری(2) ، به دست ولید بن عبدالملک مسموم و به شهادت رسید، و در کنار عموی گرامیش حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام، در بقیع(3) مدفون شد.
ص:16
فصل اول: سیرۀ امام سجاد علیه السلام در سفر
ص:17
(1)
استخاره برای سفر
برای انجام کارهای مهم، استخاره سفارش شده است. استخاره خیره خواستن از خداوند است یعنی فرد از خدا می خواهد که آنچه خیر و خوبی او در آن است از سوی خداوند به وی نمایانده شود.
در جایی که کار مهمی برای شخص در پیش است و دو دلی و تشویش در میان است، استخاره انجام می شود. استخاره به صورت های گوناگون انجام می گیرد؛ یکی از صور آن خواندن دو رکعت نماز و خیر خواستن از خداوند است در سیره امام سجاد علیه السلام استخاره برای سفر حج و عمره گزارش شده است:
ص:18
عَنِ الإمامِ الباقِرِ علیه السلام أَنَّهُ قالَ:
کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ زَینُ العابِدِینَ علیه السلام إِذا هَمَّ بِحَجٍّ أَو عُمْرَهٍ أَو بَیعٍ أَو شِراءٍ أَو عِتقٍ أَو غَیرِ ذلِکَ، تَطَهَّرَ ثُمَّ صَلَّیٰ رَکْعَتَینِ لِلإِستِخارَهِ یَقْرَأُ فیهِما بَعدَ الفاتِحَهِ سُورَهَ الحَشرِ وَالرَّحمنِ ثُمَّ یَقْرَأُ بَعدَهَا المُعَوِّذَتَینِ وَقُل هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ یَفعَلُ هذا فی کُلِّ رَکعَهٍ فَإِذا فَرَغَ مِنها قالَ بَعدَ التَّسلِیمِ وَهُوَ جالِسٌ:
اللَهُمَّ إِن کانَ کَذا وَکَذا خَیراً لی فی دینی وَدُنیایَ وَآخِرَتی وَعاجِلِ أَمری وَآجِلِهِ فَیَسِّرهُ لی عَلی أَحسَنِ الوُجُوهِ وَأَکمَلِها، اللَّهُمَّ وَإِن کانَ شَرّاً لی فی دینی وَدُنیایَ وَعاجِلِ أَمری وَآجِلِهِ فَاصرِفهُ عَنِّی، رَبِّ اعزِم لی عَلی رُشدِی وَإِن کَرِهَتْهُ نَفسی(1) ؛
ص:19
امام باقر علیه السلام فرمود: روش امام سجاد علیه السلام این بود که هرگاه تصمیم به سفر حج یا عمره می گرفت، یا می خواست چیزی بخرد و یا بفروشد، و یا بنده ای را آزاد کند یا کاری دیگر، وضو می گرفت و دو رکعت نماز برای استخاره می گزارد و در (هر) دو رکعت (پس از حمد) سورۀ حشر و سورۀ الرحمن می خواند.
سپس سورۀ قل هو اللّٰه احد و قل اعوذ بربّ الناس و قل اعوذ بربّ الفلق را می خواند، در هر دو رکعت این کار را انجام می داد، پس از پایان نماز و دادن سلام در حالی که نشسته بود می گفت:
خداوندا اگر می دانی فلان و فلان کار برای دین و دنیا و آخرت من و اکنون و آیندۀ من خیر است آن را برای من به بهترین و کامل ترین صورتها آسان گردان و خدایا اگر این کار برای دین و دنیا و اکنون و آیندۀ من بد است آن را از من دور کن. خدایا بر آن چه هدایت من در آن است برایم تصمیم بگیر اگرچه خودم خوش نداشته باشم.
ص:20
(2)
توشۀ سفر
توشه و آذوقه سفر به مناسبت هر سفری متفاوت است، امام سجاد علیه السلام در سفر حج و عمره برای برداشتن توشه، مراقب انجام دستورات الهی بود:
کانَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام إِذا تَجَهَّزَ إِلی مَکَّهَ قالَ لِأَهلِهِ:
إِیّاکُم أَن تَجعَلُوا فی زادِنا شَیئاً مِنَ الطِّیبِ وَلاَ الزَّعفَرانِ نَأکُلهُ أَو نُطعِمهُ(1) ؛
امام سجاد علیه السلام هنگامی که برای رفتن به مکه آماده می شد به خانواده اش می فرمود: مبادا در توشه ما چیزی از عطر و یا زعفران قرار دهید که آن را بخوریم و یا برای خوردن به دیگران بدهیم.
ص:21
(3)
بهترین توشه ها
کانَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام إِذا سافَرَ إِلی مَکَّهَ لِلحَجِّ أَوِ العُمرَهِ تَزَوَّدَ مِن أَطیَبِ الزّادِ مِنَ اللَّوزِ وَالسُّکَّرِ وَالسَّویقِ المُحَمَّضِ وَالمُحَلَّی(1) ؛
امام سجاد علیه السلام هنگام مسافرت به مکه برای حج و عمره از بهترین توشه ها [مثل] بادام و شکر و کلوچه های سرخ شده و شیرین با خود برمی داشت.
ص:22
(4)
خرید لوازم
کانَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ زَینُ العابِدِینَ علیه السلام یَقُولُ لِقَهرَمانِهِ:
إِذا أَرَدتَ أَن تَشْتَری لِی مِن حَوائِجِ الحَجِّ شَیئاً فَاشتَرِ وَلا تُماکِس(1) ؛
امام سجاد علیه السلام به مسئول انجام کارهایش می فرمود: هنگام خرید وسایل مورد نیاز حج برای من، خرید کن و چانه نزن.
همچنین از امام باقر علیه السلام نقل شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: لا تُماکِس فی أَربَعَهِ أَشیاءَ فی الاُضْحِیَّهِ وَفی الکَفَنِ وَفی ثَمَنِ نَسَمَهٍ وَفی الکِرَی إِلی مَکَّهَ(2) ؛
در خرید چهار چیز چانه نزن؛ در خرید قربانی حج و خرید کفن و خرید بنده و کرایه برای رفتن به سوی مکه.
ص:23
(5)
سوار شدن به وسیلۀ نقلیه
عَن زَینِ العابِدِینَ علیه السلام قالَ:
ما قَرَأ أحَدٌ إِنّا أَنزَلناهُ حِینَ یَرکَبُ دابَّهً إِلّا نَزَلَ مِنها سالِماً مَغفُوراً لَهُ وَلَقارِئُها أَثقَلُ عَلَی الدَّوابِّ مِنَ الحَدیدِ(1) ؛
امام زین العابدین علیه السلام فرمود: کسی که هنگام سوار شدن بر مرکب (وسیلۀ نقلیه)، سورۀ انّا انزلناه را بخواند، به سلامت و با بخشش گناهان از مرکب پیاده خواهد شد، و خواننده آن بر روی مرکب سنگین تر از آهن خواهد بود.
ص:24
(6)
حج با پای پیاده
علیّ بن الحسین علیه السلام: قالَ:
لَو حَجَّ رَجُلٌ ماشِیاً فَقَرَأ إِنّا أَنزَلناهُ ما وَجَدَ أَلَمَ المَشْیِ(1) ؛
کسی که پیاده حج به جا می آورد اگر سوره انّا انزلناه را تلاوت کند درد پیاده روی را احساس نمی کند.
حَجَّ عَلیُّ بن الحُسَینِ علیهما السلام ماشِیاً فَسارَ عِشْرینَ یَوْماً مِنَ المَدینَهِ إلیٰ مَکَّه(2) ؛
امام صادق علیه السلام فرمودند: امام سجّاد علیه السلام پیاده حج گزارد و از مدینه تا مکّه را بیست روز پیمود.
ص:25
(7)
مرکب حج
اشاره
عَنِ الصّادِقِ علیه السلام قالَ: قالَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام - لاِبنِهِ مُحَمَّد علیه السلام حینَ حَضَرَتهُ الوَفاهُ -:
إِنّی قَد حَجَجتُ عَلی ناقَتی هذِهِ عِشرِینَ حَجَّهً، فَلَم أَقرَعها بِسَوطٍ قَرعَهً فَإِذا نَفَقَت فَادفِنها، لا یَأکُلْ لَحمَهَا السِّباعُ، فَإِنَّ رَسُولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم قالَ کُلُّ بَعیرٍ یُوقَفُ عَلَیهِ مَوقِفَ عَرَفَه سَبعَ حِجَجٍ إِلّا جَعَلَهُ اللّٰهُ مِن نَعَمِ الجَنَّهِ وَبارَکَ فی نَسلِهِ، فَلَمّا نَفَقَت حَفَرَ لَها أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَدَفَنَها(1) ؛
امام سجاد علیه السلام هنگام رحلت به فرزندشان امام باقر علیه السلام فرمودند: من بر این شتر خود بیست حج به جا آوردم، یک تازیانه هم به آن نزدم. هنگامی که مُرد آن را دفن کن تا گوشت او طعمه درندگان نشود، که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر شتری که هفت سال در عرفات بر آن وقوف شود خداوند او را از حیوانات بهشتی قرار داده و به نسل او برکت خواهد داد.
ص:26
هنگامی که آن شتر مُرد، امام باقر علیه السلام برای آن گودالی حفر کرد و او را دفن نمود.
امام سجّاد علیه السلام می فرمود: إنّ البَعیرَ إذا حجَّ عَلیهِ سَبعَ حَجّاتٍ صیّرَ مِنْ نَعَمِ الجَنَّهِ(1) ؛
همانا شتر هنگامی که هفت بار مرکب حج شود از حیوانات بهشتی گردد.
ص:27
در راه سفر حج
(8)
انتخاب همسفران
اشاره
عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ علیه السلام قالَ:
کانَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام لا یُسافِرُ إِلَّا مَعَ رِفقَهٍ لا یَعرِفُونَهُ وَیَشتَرِطُ عَلَیهِم أَن یَکُونَ مِن خُدّامِ الرِّفقَهِ فیما یَحتاجُونَ إِلَیهِ، فَسافَرَ مَرَّهً مَعَ قَومٍ فَرَآهُ رَجُلٌ فَعَرَفَهُ، فَقالَ لَهُم: أَتَدرُونَ مَن هذٰا؟ قٰالُوا لاٰ. قالَ: هٰذا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام، فَوَثَبُوا إِلَیهِ فَقَبَّلُوا یَدَیهِ وَرِجلَیهِ فَقالُوا یَا ابنَ رَسُولِ اللّٰهِ! أَرَدتَ أَن تُصلِیَنا نارَ جَهَنَّمَ، لَو بَدَرَت إِلَیکَ مِنّا یَدٌ أَو لِسانٌ أَما کُنّا قَد هَلَکنا آخِرَ الدَّهرِ، فَمَا الَّذی حَمَلَکَ عَلیٰ هذا؟ فَقالَ: إِنّی کُنتُ سافَرتُ مَرَّهً مَعَ قَومٍ یَعرِفُونَنی فَاعطَونی بِرَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم مٰا لاٰ أستَحِقُّ، فَأَخافُ أَن تُعطُونی مِثلَ ذلِکَ فَصارَ کِتمانُ أَمرِی أَحَبَّ إِلَیَّ(1) ؛
ص:28
امام صادق علیه السلام فرمودند: امام سجاد علیه السلام فقط با کاروانی همراه می شد که او را نشناسند، و با آنان قرار می گذاشت که در احتیاجات آن گروه، خدمتگذار آنان باشد. یک بار به همین صورت همراه گروهی مسافرت رفت، شخصی آن حضرت را دید و شناخت، به گروه گفت: این شخص را می شناسید؟ گفتند:
نه. گفت: این علیّ بن الحسین علیه السلام است، آنان از جای پریدند و دست و پای حضرت را بوسیدند و گفتند: فرزند پیامبر علیه السلام! می خواستی ما را به آتش جهنم بیفکنی؟ اگر از دست و زبان ما ناخواسته جسارتی سر می زد آیا ما تا آخر عمر هلاک نبودیم؟ چه چیز شما را بر این کار واداشت؟
امام سجاد علیه السلام فرمود: من یک بار با گروهی که مرا می شناختند همسفر شدم، آنان به سبب انتساب به پیامبر صلی الله علیه و آله لطف هایی در حق من کردند که مستحق آن نبودم، ترسیدم اینان نیز مانند آن الطاف را در حق من انجام دهند، بنابر این مخفی کردن نسب خود را بیشتر پسندیدم.
ص:29
معاشرت با همسفران
حالات آدمی در مسافرت با هنگام بودن در شهر و منزل تفاوت دارد، آمیختن با همسفران و انجام برخی کمکها در مسافرت پسندیده تر است، هم چنین خوش طبعی، شوخی های مُجاز و... گرچه این موارد در غیر مسافرت هم نیکوست.
در سفر، گاه به سبب خستگی و یا برخی اتفاقات ممکن است میان همسفران کشمکش هایی پیش آید، به همین سبب برخی از سخنان امام سجاد علیه السلام دربارۀ معاشرت با دوستان و همسفران در این بخش ذکر می گردد:
(9)
(10)
بردباری
عَن عَلیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام قالَ:
قالَ رَسُولُ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم: مِن أَحَبِّ السَّبیلِ إِلَی اللّٰهِ عَزَّوَجَلَّ جُرعَتانِ، جُرعَهُ غَیظٍ تَرُدُّها بِحِلمٍ وَجُرعَهُ مُصیبَهٍ تَرُدُّها بِصَبرٍ(1) ؛
امام سجاد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل فرمود: از دوست داشتنی ترین راهها به سوی خداوند، (نوشیدن) دو جرعه است؛ جرعۀ خشمی که آن را با بردباری برطرف نمایی، و جرعۀ مصیبتی که آن را با شکیبایی رد کنی.
(11)
زیبا سخن گفتن
عَن عَلیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام قالَ:
القَولُ الحَسَنُ یُثرِی المالَ وَیُنمِی الرِّزقَ وَیُنسأُ فِی الأجَلِ وَیُحَبِّبُ إِلَی الأَهلِ وَیُدخِلُ الجَنَّهَ(2) ؛
امام سجاد علیه السلام فرمودند: نیکو سخن گفتن، دارایی را زیاد می کند و روزی را وسعت می دهد و مرگ را به تأخیر می اندازد و انسان را نزد اهل و عیال محبوب می نماید و به بهشت داخل می کند.
ص:31
ص:32
فصل دوم: فضیلت ها و پاداشهای حج
ص:33
(12)
آثار حج و عمره
قالَ عَلیِّ بن الحُسَین علیه السلام
:حَجُّوا وَاعتَمِرُوا، تَصِحُّ أَبدانُکُم وَتَتَّسِعُ أَرزاقُکُم وَتُکفَونَ مَئُوناتِ عِیالِکُم(1) ؛
امام علی بن الحسین علیه السلام فرمودند: حج و عمره بجا آورید که بدن هایتان سلامت و روزی های شما گشاده می گردد، و مخارج افراد تحت تکفل شما تأمین خواهد شد.
ص:34
(13)
حج و بخشش گناهان
قالَ علی بن الحسین علیه السلام
:الحاجُّ مَغفُورٌ لَهُ وَمَوجُوبَ لَهُ الجَنَّهُ وَمُستَأنَفٌ لَهُ العَمَلُ وَمَحفُوظٌ فی أَهلِهِ وَمالِهِ(1) ؛
امام سجاد علیه السلام فرمود: گناهان حج گزار بخشیده و بهشت بر او واجب می شود، و عمل او از سر گرفته می شود (نامه اعمال بد او پاک می شود و از نو باید شروع کند) و خانواده و اموال او محافظت می گردد.
ص:35
(14)
پاداش حج گزار
قَدِمَ رَجُلٌ عَلی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام، فَقالَ: قَِدمتَ حاجّاً فَقالَ: نَعَم.
فَقالَ:
أَتَدرِی ما لِلحاجِّ؟ قالَ: لا. قالَ: مَن قَدِمَ حاجّاً وَطافَ بِالبَیتِ وَصَلَّی رَکعَتَینِ، کَتَبَ اللّٰهُ لَهُ سَبعینَ أَلفَ حَسَنَهٍ وَمَحا عَنهُ سَبعِینَ أَلفَ سَیِّئَهٍ وَرَفَعَ لَهُ سَبعِینَ أَلفَ دَرَجَهٍ وَشَفَّعَهُ فِی سَبعِینَ أَلفَ حاجَهٍ وَکَتَبَ لَهُ عِتقَ سَبعِینَ أَلفَ رَقَبَهٍ قِیمَهُ کُلِّ رَقَبَهٍ عَشَرَهُ آلافِ دِرهَمٍ(1) ؛
شخصی بر امام علی بن الحسین علیهما السلام وارد شد؛ امام علیه السلام به او فرمود: از حج آمده ای؟ گفت: بله، فرمود: می دانی حج گزار چه پاداشی دارد؟ گفت: نه. فرمود: کسی که برای حج وارد مکه شود و به دور کعبه طواف کند و دو رکعت نماز بخواند، خداوند برای او هفتاد هزار حسنه می نویسد و هفتاد هزار گناه از او پاک می کند، و هفتاد هزار درجه او را بالا می برد، و وساطت او را در مورد هفتاد هزار حاجت، می پذیرد و پاداش آزاد کردن هفتاد هزار برده را که قیمت هر کدام ده هزار درهم است برای او می نویسد.
ص:36
(15)
اخلاص در انجام حج
عَن علیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام:
مَن حَجَّ یُرِیدُ بِهِ وَجهَ اللّٰهِ عَزَّوَجَلَّ لا یُرِیدُ بِهِ رِیاءً وَلا سُمعَهً غَفَرَ اللّٰهُ لَهُ البَتَّهَ(1) ؛
امام سجاد علیه السلام فرمود: کسی که حج را برای خدا انجام دهد و در اندیشه ریا و شهرت نباشد، البته خداوند او را می آمرزد.
(16)
فضیلت شهر مکّه
قالَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام:
الطّاعِمُ بِمَکَّهَ کَالصّائِمِ فِیما سِواها وَالماشِی بِمَکَّهَ فِی عِبادَهِ اللّٰهِ عزّ وجلّ(2) ؛
امام سجاد علیه السلام فرمود: کسی که در مکّه غذا می خورد - و روزه نیست - مانند کسی است که در دیگر شهرها روزه دار است، و کسی که در مکّه راه می رود در حال عبادت خداوند است.
ص:37
(17)
نماز در مکّه
عَن عَلیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام:
مَنْ صَلَّی بِمَکَّهَ سَبعِینَ رَکعَهً فَقَرَأ فی کُلِّ رَکعَهٍ قُل هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ وَإِنّا أَنزَلناهُ وَآیَهَ السُّخرَهِ وَآیَهَ الکُرسِیِّ لَم یَمُت إِلّا شَهِیداً، وَالطَّاعِمُ بِمَکَّهَ کَالصَّائِمِ فِیما سِواها وَصِیامُ یَومٍ بِمَکَّهَ یَعدِلُ صِیامَ سَنَهٍ فِیما سِواها وَالماشِی بِمَکَّهَ فِی عِبادَهِ اللّٰهِ(1) ؛
امام سجاد علیه السلام فرمود: کسی که در شهر مکّه هفتاد رکعت نماز گزارد و در هر رکعت قل هو اللّٰه احد و انّا انزلناه و آیۀ سخره(2) و آیه الکرسی را قرائت کند، شهید از دنیا رود، و کسی که در مکّه روزه نباشد، مانند روزه دار در دیگر شهرهاست و یک روز روزه در مکّه، پاداش یک سال روزه در دیگر شهرها را دارد و کسی که در مکّه راه می رود در حال عبادت خداست.
ص:38
(18)
تسبیح در مکّه
قالَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام:
تَسبِیحَهٌ بِمَکَّهَ أَفضَلُ مِن خَراجِ العِراقَینِ یُنفَقُ فی سَبیلِ اللّٰهِ(1) ؛
امام سجاد علیه السلام فرمود: یک تسبیح (سبحان اللّٰه) در مکّه، از مالیات عراقین(2) که در راه خداوند انفاق شود برتر است.
(19)
ختم قرآن در مکّه
قالَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام:
مَن خَتَمَ القُرآنَ بِمَکَّهَ لَم یَمُت حَتّیٰ یَرَی رَسُولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله وَیَرَی مَنزِلَهُ فِی الجَنَّهِ(3) ؛
امام سجاد علیه السلام فرمود: کسی که قرآن را در مکّه ختم نماید نمی میرد تا رسول خدا صلی الله علیه و آله و جایگاه خویش را در بهشت ببیند.
ص:39
(20)
خواب در مکّه
کانَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام یَقُولُ:
النّائِمُ بِمَکَّهَ کَالمُتَشَحِّطِ فِی البُلدانِ(1) ؛
امام سجاد علیه السلام می فرمود: شخص خوابیده در مکّه مانند کسی است که در شهرهای دیگر در راه خدا در خون خود غلطیده باشد.
(21)
فضیلت حرم و احترام آن
قیلَ لِلزُّهَریِّ مَن أَزهَدُ النّاسِ فِی الدُّنیا؟ قالَ: عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام حَیثُ کانَ، وَقَد قِیلَ لَهُ - فِیما بَینَهُ وَبَینَ مُحَمَّدِ بنِ الحَنَفِیَّهِ مِنَ المُنازَعَهِ فِی صَدَقاتِ عَلیِّ بنِ أَبی طالِبِ علیه السلام -: لَو رَکِبتَ إِلَی الوَلِیدِ بنِ عَبدِالمَلِکِ رَکبَهً لَکَشَفَ عَنکَ مِن غُرَرِ شَرِّهِ وَمَیلِهِ عَلَیکَ بِمُحَمَّدٍ، فَإِنَّ بَینَهُ وَبَینَهُ خُلَّهً. قالَ: وَکانَ هُوَ بِمَکَّهَ وَالَولِیدُ بِها، فَقالَ علیه السلام:
وَیحَکَ أَ فِی حَرَمِ اللّٰهِ أَسأَلُ غَیرَ اللّٰهِ عزّ وجلّ؟ إِنِّی آنَفُ أن أَسأَل الدُّنیا خالِقَها، فَکَیفَ أَسأَلُ مَخْلُوقاً مِثلِی؟ وَقالَ الزُّهرِیُ: لا جَرَمَ أَنَّ اللّٰهَ عزّ وجلّ أَلقَی هَیبَتَهُ فِی قَلبِ الوَلِیدِ حَتّیٰ حَکَمَ لَهُ عَلَی مُحَمَّدِ بنِ الحَنَفیَّه(2) ؛
ص:40
از زهری سؤال شد، پارساترین مردم در دنیا کیست؟ او پاسخ داد: علی بن الحسین علیه السلام هر جا باشد. در رابطه با کشمکشی که بر سر صدقات علی بن ابی طالب میان او و محمّد بن حنفیه بود، به آن حضرت گفتند: اگر یک بار نزد ولید می رفتی از شرّ آشکار خود نسبت به شما و تمایل او به محمّد و ضدیّتش با شما دست بر می داشت، زیرا میان او و محمّد دوستی ویژه هست. زهری گفت امام علیه السلام - که در مکه بود و ولید هم در مکّه - فرمود: وای بر تو! آیا در حرم الهی از غیر خدا چیزی درخواست نمایم؟ من از اینکه دنیا را از آفریننده اش درخواست کنم خودداری می کنم، آنگاه چگونه آن را از مخلوقی مانند خود درخواست نمایم؟ زهری گوید: ناگزیر خداوند عزّ وجلّ هیبت آن حضرت علیه السلام را در دل ولید افکند و او به نفع امام علیه السلام و بر علیه محمّد حنفیّه حکم صادر نمود.
ص:41
(22)
فضیلت سعی
قالَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام:
السّاعِی بَینَ الصَّفا وَالمَروَهِ تَشفَعُ لَهُ المَلائِکَهُ فَتُشَفَّعُ فِیهِ بِالإِیجابِ(1) ؛
امام سجاد علیه السلام فرمود: برای سعی کننده میان صفا و مروه، فرشتگان شفاعت می کنند، و دربارۀ او این شفاعت پذیرفته می شود.
ص:42
(23)
فضیلت شام عرفه
قالَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام:
أَما عَلِمتَ أَنَّهُ إِذا کانَ عَشِیَّهُ عَرَفَهَ، بَرَزَ اللّٰهُ فی مَلائِکَتِهِ إِلَی سَماءِ الدُّنیا ثُمَّ یَقُولُ: انظُرُوا إِلَی عِبادِی، أَتَونِی شُعْثاً غُبْراً، أرسَلتُ إِلَیهِم رَسُولاً مِن وَراءَ وَراءَ، فَسَأَلُونی وَدَعَونِی أُشهِدُکُم أَنَّهُ حَقٌّ عَلَیَّ أَن أُجِیبَهُمُ، الیَومَ قَد شَفَّعتُ مُحسِنَهُم فِی مُسِیئِهِم وَقَد تَقَبَّلتُ مِن مُحسِنِهِم فَأفیضُوا مَغفُوراً لَکُمْ، ثُمَّ یَأمُرُ مَلَکَینِ فَیَقُومانِ بِالمَأزِمَینِ هذا مِن هذَا الجانِبِ وَهذا مِن هذَا الجانِبِ، فَیَقُولانِ اللَّهُمَّ سَلِّم سَلِّمْ، فَما یَکادُ یُرَی مِن صَرِیعٍ وَلا کَسِیرٍ(1) ؛
ص:43
امام سجاد علیه السلام فرمود: آیا نمی دانی، شام عرفه خداوند در میان فرشتگان به آسمان دنیا جلوه گری می کند و می فرماید: به بندگانم بنگرید ژولیده و غبار آلوده نزد من آمده اند. پی درپی فرستاده ای دنبال آنها فرستادم، اینک از من درخواست کردند و مرا خواندند، شما را شاهد می گیرم، بر من است که آنان را پاسخ گویم. امروز من نیکوکار آنان را شفیع گنهکارشان قرار دادم، و عمل نیکوکار آنان را پذیرفتم، پس آمرزیده از این مکان کوچ کنید. سپس خداوند دو فرشته را مأمور می کند تا بر مازمین(1) ، هر یک بر جانبی بایستد، آن دو می گویند؛ خداوندا سلامت بدار سلامت بدار، برای همین [در میان آن جمعیت] شکسته عضو و افتاده ای یافت نمی شود.
همچنین دربارۀ فضیلت و عظمت روز عرفه نقل شده است:
نَظَرَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام یَومَ عَرَفَهَ إِلَی رِجالٍ یَسأَلُونَ النّاسَ فَقالَ: هؤُلاءِ شِرارُ مَن خَلَقَ اللّٰهُ؛ النَّاسُ مُقبِلُونَ عَلَی اللّٰهِ وَهُم مُقبِلُونَ عَلَی النَّاسِ(2) ؛
ص:44
در روز عرفه نگاه امام سجاد به عده ای افتاد که در حال گدایی بودند. آن حضرت فرمود: اینان بدترین مخلوقات خدایند؛ مردم رو به طرف خدا کرده اند و اینان به سوی مردم رو آورده اند.
سَمِعَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام یَومَ عَرَفَهَ سائِلاً یَسألُ النّاسَ، فَقالَ لَهُ: وَیحَکَ أَغَیرَ اللّٰهِ تَسأَلُ فِی هذَا الیَومِ؟ إِنَّهُ لَیُرجی لِما فِی بُطُونِ الحُبالَی فِی هذَا الیَومِ أَن یَکُونَ سَعِیداً(1) ؛
امام سجاد علیه السلام در روز عرفه شنید که گدایی، از مردم درخواست می کند، فرمود: وای بر تو آیا در این روز از غیر خدا درخواست می کنی؟ امروز روزی است که در آن امید است جنین های در شکم سعادتمند شوند.
ص:45
(24)
بزرگداشت حج گزاران
عن الصّادق علیه السلام قال: کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیهما السلام یَقُولُ:
یا مَعشَرَ مَن لَم یَحُجَّ! استَبشِرُوا بِالحاجِّ وَصافِحُوهُم وَعَظِّمُوهُم فَإِنَّ ذلِکَ یَجِبُ عَلَیکُم تُشارِکُوهُم فِی الأَجرِ(1) ؛
امام صادق علیه السلام فرمود: امام علی بن الحسین علیه السلام می فرمود:
ای گروهی که حج بجا نیاورده اید به [آمدن] حجاج شاد باشید و با آنان دست دهید و آنان را بزرگ دارید که این بر شما واجب است و با آنان در پاداش شریک خواهید شد.
ص:46
(25)
دیدار حجّاج
عَن أبی عَبداللّٰه علیه السلام قالَ: کانَ عَلیّ بن الحُسَین علیه السلام یَقُول:
بادِرُوا بِالسَّلامِ عَلَی الحاجِّ وَالمُعتَمِرِ وَمُصافحَتِهِم مِن قَبلِ أَن تُخالِطَهُمُ الذُّنُوب(1) ؛
امام سجاد علیه السلام می فرمود: در سلام کردن (و رفتن به دیدار) حجاج و عمره گزاران سبقت گیرید پیش از آنکه به گناهان آلوده شوند.
ص:47
(26)
رسیدگی به خانوادۀ حج گزار
از مسائلی که در رابطه با حج گزاران مورد توصیه و سفارش قرار گرفته است؛ مراقبت از خانوادۀ حج گزار و رسیدگی به امور آنان است که این کار علاوه بر دارا بودن پاداش رسیدگی به کار یک مؤمن، سبب آسودگی خاطر حج گزار خواهد بود.
قالَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام:
مَن خَلَّفَ حاجّاً فی أَهلِهِ وَمالِهِ کانَ لَهُ کَأجرِهِ حَتّیٰ کَأَنَّهُ یَستَلِمُ الأَحجارَ(1) ؛
هر کس مراقب خانواده و دارایی حج گزار باشد پاداشی همانند حج گزار دارد به طوری که گویا سنگ های خانۀ خدا را استلام می کند.
ص:48
فصل سوم: احکام حج در سخنان امام علیه السلام
ص:49
برای انجام هر عمل عبادی علاوه بر اخلاص در عمل که اساس عمل است، قوانین و احکامی باید مد نظر قرار گیرد تا عمل مطابق دستور الهی انجام شود، حج و عمره نیز همین گونه است، احادیث ارائه شده در این بخش ناظر به احکام فقهی است.
لازم به یادآوری است برای استفاده و عمل به احکام گوناگون حج و عمره هر مقلد به رساله و مناسک مرجع تقلید خود مراجعه می نماید.
(27)
انجام قربانی کودک
کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام یَضَعُ السِّکِّینَ فی یَدِ الصَّبِیِّ ثُمَّ یَقبِضُ عَلیٰ یَدَیهِ الرَّجُلُ فَیَذبَحُ(1) ؛
امام سجاد علیه السلام (هنگام ذبح برای کودکان) چاقو را در دست کودک قرار می داد سپس ذابح دستان کودک را می گرفت و ذبح می کرد.
ص:50
(28)
دفن مو در منا
کانَ عَلیُّ بنُ الحُسَین علیه السلام یَدفِنُ شَعرَهُ فی فُسطاطِهِ بِمِنیٰ(1) ؛
امام سجاد علیه السلام موی خود را در خیمه خود در منی دفن می کرد.
لازم به ذکر است: مستحب است حاجی پس از حلق، موی خود را در منا دفن کند.
ص:51
(29)
رمی جمره
عَن عَنبَسَهَ بنِ مُصعَبٍ قالَ رَأَیتُ أَبا عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام بِمِنٰی یَمشِی وَیَرکَبُ فَحَدَّثتُ نَفسی أَن أَسأَلَهُ حِینَ أدخُلُ عَلَیهِ فَابتَدَأنِی هُوَ بِالحَدِیثِ فَقالَ:
إِنَّ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام کانَ یَخرُجُ مِن مَنزِلِهِ ماشِیاً إِذا رَمَی الجِمارَ وَمَنزِلیَ الیَومَ أَنفَسُ مِن مَنزِلِهِ فَأرکَبُ حَتّیٰ آتِیَ مَنزِلَهُ فَإِذَا انتَهَیتُ إِلی مَنزِلِهِ مَشَیتُ حَتّیٰ أَرمِیَ الجَمرَهَ(1) ؛
عنبسه بن مصعب گوید: امام صادق علیه السلام را در منی دیدم که مقداری را پیاده می رفت و مقداری را سوار می شد، با خود گفتم: وقتی خدمتش شرفیاب شدم در این باره سؤال کنم [هنگام شرفیابی] حضرت ابتداءاً خود شروع به سخن کرده و فرمود: وقتی علی بن الحسین علیهما السلام برای رمی جمرات بیرون می آمد پیاده می رفت، و منزل من امروز از آن حضرت دورتر است. من سوار می شوم تا به جای منزل آن حضرت برسم از آن جا پیاده می روم و رمی می کنم.
ص:52
(30)
فدیۀ نجات از دوزخ
عَن أَبی عَبدِاللّٰهِ علیه السلام قالَ: قالَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام فی حَدیث لَهُ:
إِذا ذَبَحَ الحاجُّ کانَ فَداهُ مِنَ النّارِ(1) ؛
امام سجاد علیه السلام فرمود: وقتی حاجی قربانی می کند، فدیه او در برابر آتش جهنم است.
ضمیمه
کفارۀ صید
عن الزُّهرِی ِّ عَن عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام قالَ:
صَومُ جَزاءِ الصَّیدِ واجِبٌ، قالَ اللّٰهُ عزّوجلّ : «وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ یَحْکُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ هَدْیاً بالِغَ الْکَعْبَهِ أَوْ کَفّارَهٌ طَعامُ مَساکِینَ أَوْ عَدْلُ ذلِکَ صِیاماً» (2)
أوَ تَدرِی کَیفَ یَکُونُ عَدلُ
ذلِکَ صِیاماً یا زُهرِیُّ؟ قُلتُ: لا. قالَ: یُقَوَّمُ الصَّیدُ ثُمَّ تُفَضُّ تلک القیمَهُ عَلَی البُرِّ ثُمَّ یُکالُ ذلِکَ البرُّ أصواعاً فَیَصُومُ لِکُلِّ نِصفِ صاعٍ یَوماً الخبر(3) ؛
ص:53
امام سجاد علیه السلام فرمود: روزۀ کفارۀ صید واجب است.
خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «و هر کس از شما عمداً شکار را به قتل رساند باید کفاره ای معادل آن، از چهارپایان، بدهد (کفاره ای) که دو نفر عادل از شما؛ معادل بودن آن را تصدیق کنند و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد؛ یا (به جای قربانی) به مستمندان غذا دهد یا معادل آن را روزه بگیرد». زهری! می دانی روزه گرفتن معادل آن چگونه است؟ گفتم: نه. فرمود: شکار را قیمت گذاری می کنند سپس قیمت آن را بر گندم تقسیم می کنند، و آن مقدار گندم را صاع صاع پیمانه می کنند و برای هر نصف صاع یک روز روزه می گیرند....
(31)
(32)
نگاه به کعبه هنگام نماز
کان علی بن الحسین علیهما السلام یقول:
یومَ عَرَفه یَومٌ لا یَسألُ فیه أحدٌ، أحَداً إلّااللّٰهُ. وَقٰالَ: إذا أحرَمْ الرَّجلُ فَنٰادٰاهُ الرَّجُلُ فَلٰا یُجیبُهُ بِالتَّلبِیَهِ؛ لأنَّهُ قَدْ أجٰابَ اللّٰه بِالتَّلبِیَهِ فی الإحٰرامِ. وَإذٰا صَلّی الرَّجُلُ فی المَسجِدِ الحَرامِ، کانَ أفضَلُ خُشُوعِهِ أنْ یَنْظُرَ إلی الکَعْبَهِ، وَإذا صَلّیٰ فی غَیرِ المَسْجِدِ الحَرٰام، کٰانَ أفضَلُ خُشُوعِهِ أنْ یَنْظُرَ إلیٰ مَوضِعِ سُجُودِهِ، وَإذٰا کانَ مُقٰابِلَ الکَعْبَهِ، لَمْ یَجُز لَهُ أنْ یَحتَبِیَ وَهُوَ ناظرٌ إلَیها(1) ؛
امام سجاد علیه السلام می فرمود: روز عرفه هیچکس از کسی جز خدا درخواست نکند، و فرمود: هنگامی که شخص احرام بست و دیگری او را صدا زد با تلبیه پاسخ او را نگوید، زیرا در احرام بوسیلۀ تلبیه خدا را پاسخ گفته است و هنگامی که شخص در مسجد الحرام نماز می خواند، بهترین خشوع آن است که به کعبه بنگرد و اگر در غیر مسجد الحرام نماز می گزارد بهترین خشوع آن است که به محلّ سجده اش نگاه کند و هنگامی که مقابل کعبه است شایسته نیست در حالی که به کعبه نگاه می کند زانوها را به شکم بچسباند و بنشیند.
ص:55
ص:56
فصل چهارم: اسرار اعمال و دعاها
ص:57
از سخنان معصومین علیهم السلام استفاده می شود تشریع اعمال و حرکات و اذکار در عبادات هر کدام به سببی است، و در پَس صورت ظاهری آن ها؛ که باید کامل و به صورت صحیح انجام شود، واقعیتی نهفته است و هر عمل دارای تأثیری ویژه در زندگی انسانها می باشد، برخی از روایات در بردارندۀ سؤالاتی دربارۀ سبب تشریع احکام است.
بزرگان؛ بیان این اسرار را از قبیل حکمت تشریع - نه علت آن - می دانند.
در این فصل برخی روایات نقل شده از امام سجاد علیه السلام دربارۀ اسرار اعمال حج آورده شده است؛
ص:58
(33)
حق حج
در رسالۀ حقوق از امام سجاد علیه السلام دربارۀ حج آمده است:
وَحَقُّ الحَجِّ أَن تَعلَمَ أَنَّهُ وِفادَهٌ إِلی رَبِّکَ وَفِرارٌ إِلَیهِ مِن ذُنُوبِکَ وَفِیهِ قَبُولُ تَوبَتِکَ وَقَضاءُ الفَرضِ الَّذی أَوجَبَهُ اللّٰهُ تَعالی عَلَیک(1) ؛
امام سجاد علیه السلام فرمود: حق حج آن است که بدانی حج وارد شدن بر پروردگارت و فرار از گناهانت به سوی او است. و در حجّ توبه ات پذیرفته می شود و واجبی را که خداوند بر عهدۀ تو گذارده است به جا می آوری.
ص:59
(34)
هفت دور طواف
عن أبی حَمزه الثُمالی عَن عَلیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام قالَ: قُلتُ لِأَیِّ عِلَّه صارَ الطَّوافُ سَبعَهَ أَشواطٍ؟ فَقالَ:
إِنَّ اللّٰهَ قالَ لِلمَلائِکَهِ إِنّی جاعِلٌ فِی الأَرضِ خَلیفَهً، فَرَدّوا عَلَیهِ وَقالُوا: أَ تَجعَلُ فِیها مَن یُفسِدُ فِیها وَیَسفِکُ الدِّماءَ؟ فَقالَ: إِنِّی أَعلَمُ ما لا تَعلَمُونَ. وَکانَ لا یَحجُبُهُم عَن نُورِهِ، فَحَجَبَهُم عَن نُورِهِ سَبعَهَ آلافِ عامٍ. فَلاذُوا بِالعَرشِ سَبعَهَ آلافِ سَنَهٍ، فَرَحِمَهُم وَتابَ عَلَیهِم، وَجَعَلَ لَهُمُ البَیتَ المَعمُورَ فِی السَّماءِ الرَّابِعَهِ وَجَعَلَهُ مَثابَهً وَجَعَلَ البَیتَ الحَرامَ تَحتَ البَیتِ المَعمُورِ وَجَعَلَهُ مَثابَهً لِلنَّاسِ وَأَمناً، فَصارَ الطَّوافُ سَبعَهَ أَشواطٍ واجِباً عَلَی العِبادِ لِکُلِّ أَلفِ سَنَهٍ شَوطاً واحِداً(1) ؛
ص:60
ابی حمزۀ ثمالی گوید از امام سجاد علیه السلام پرسیدم چرا طواف هفت دور [قرار داده] شد؟ امام علیه السلام فرمود: خداوند متعال به فرشتگان فرمود: من در زمین جانشین قرار می دهم، آنان اعتراض کرده و گفتند: آیا کسی را که در زمین فساد و خونریزی می کند (خلیفه) قرار می دهی؟ خداوند فرمود: من چیزی می دانم که شما نمی دانید؛ و نور خود را هفت هزار سال از آنان پنهان داشت، حال آنکه پیش از آن، نورش را از فرشتگان نمی پوشانید، فرشتگان هفت هزار سال به عرش پناه بردند تا خداوند آنان را مورد رحمت قرار داد و توبۀ آنان را پذیرفت، و بیت المعمور را در آسمان چهارم برایشان قرار داد و آن را محل بازگشت قرار داد. و بیت الحرام (کعبه) را زیر بیت المعمور [محاذی آن] قرار داد و آن را برای مردم محل بازگشت و مکانی ایمن قرار داد، بدین سبب طواف بر مردمان هفت دور، برای هر هزار سال یک دور، واجب گردید.
ص:61
(35)
تفسیر دعای ابراهیم
عَن عَلِیِ بنِ الحُسَینِ علیه السلام؛ قَولُ إِبراهیمَ: «رَبِّ اجعَل هذا بَلَداً آمِناً وَارزُق أَهلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَن آمَنَ مِنهُم بِاللّٰهِ»
إِیّانا عَنیٰ بِذلِکَ وَأَولِیاءَهُ وَشِیعَهَ وَصِیِّهِ قالَ : «وَمَن کَفَرَ فَاُمَتِّعُهُ قَلیلاً ثُمَّ أضطَرُّهُ إِلی عَذابِ النّارِ وَبِئسَ المَصِیرُ» (1)
قالَ: عَنَی بِذلِکَ مَن
جَحَدَ وَصِیَّهُ وَلَم یَتبِعْهُ مِن امَّتِهِ وَکَذلِکَ وَاللّٰهِ قالَ هذِهِ الآیَهُ [
وَکَذلِکَ وَاللّٰهِ حالُ هذِهِ الاُمَّهِ](2) ؛
از امام سجاد علیه السلام نقل شده است: منظور ابراهیم از این سخن «پروردگارا این شهر را ایمن قرار ده و اهالی آن؛ کسانی را که به خداوند ایمان آورده اند از میوه ها روزی ده»، ما و دوستدارانش و پیروان وصی اوست.
ص:62
خداوند فرمود: «و آنان که کافر شدند پس آنان را بهره کمی خواهم داد و سپس آنان را به عذاب آتش که بد سرانجامی است می کشانم» منظور از آن کسانی که وصی او را انکار کردند و او را پیروی نکردند بودند. و به خدا قسم حال این امت نیز چنین است.
ص:63
ضمیمه
حرمت ولایت
عَن أَبانِ بنِ تَغلِبَ قالَ: لَمّا هَدَمَ الحَجّاجُ الکَعبَهَ فَرَّقَ النّاسُ تُرابَها فَلَمّا صارُوا إِلی بِنائِها فَأَرادُوا أَن یَبنُوها خَرَجَت عَلَیهِم حَیَّهٌ فَمَنَعَتِ النّاسَ البِناءَ حَتّیٰ هَرَبُوا فَأَتَوُا الحَجّاجَ فَأخبَرُوهُ فَخافَ أَن یَکُونَ قَد مَنَعَ بِناءَها، فَصَعِدَ المِنبَرَ ثُمَّ نَشَدَ النّاسَ وَقالَ انشِدُ اللّٰهَ عَبداً عِندَهُ مِمّا ابتُلِینا بِهِ عِلمٌ لَمّا أخبَرنا بِهِ، قالَ: فَقامَ إِلَیهِ شَیخٌ فَقالَ: إِن یَکُن عِندَ أحَدٍ عِلمٌ فَعِندَ رَجُلٍ رَأَیتُهُ جاءَ إِلَی الکَعبَهِ فَأخَذَ مِقدارَها ثُمَّ مَضی. فَقالَ الحَجّاجُ: مَن هُوَ قالَ: عَلِیَّ بن الحُسَینِ علیه السلام فَقالَ: مَعدِنُ ذلِکَ. فَبَعَثَ إِلی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَیهِما فَأَتاهُ فَأخبَرَهُ ما کانَ مِن مَنعِ اللّٰهِ إِیّاهُ البِناءَ. فَقالَ لَهُ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام: یا حَجّاجُ عَمَدتَ إِلی بِناءِ إِبراهِیمَ وَإِسماعیلَ فَألقَیتَهُ فِی الطَّرِیقِ وَانتَهَبتَهُ کَأَنَّکَ تَرَی أَنَّهُ تُراثٌ لَکَ، اصعَدِ المِنبَرَ وَانشُدِ النّاسَ أَن لا یَبقی أَحَدٌ مِنهُم أَخَذَ مِنهُ شَیئاً إِلّا رَدَّهُ. قالَ:
فَفَعَلَ فَأَنشَدَ النّاسَ أَن لا یَبقی مِنهُم أَحَدٌ عِندَهُ شَیءٌ إِلّا رَدَّهُ. قالَ:
فَرَدُّوهُ، فَلَمّا رَأی جَمعَ التُّرابِ أَتی عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَیهِما فَوَضَعَ الأَساسَ وَأمَرَهُم أَن یَحفِرُوا. قالَ: فَتَغَیَّبَت عَنهُمُ
ص:64
الحَیَّهُ وَحَفَرُوا حَتّی انتَهَوا إِلی مَوضعِ القَواعِدِ. قالَ لَهُم عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام: تَنَحَّوا، فَتَنَحَّوا. فَدَنا مِنها فَغَطّاها بِثَوبِهِ ثُمَّ بَکی ثُمَّ غَطّاها بِالتُّرابِ بِیَدِ نَفسِهِ ثُمَّ دَعَا الفَعَلَهَ فَقالَ: ضَعُوا بِناءَکُم فَوَضَعُوا البِناءَ فَلَمّا ارتَفَعَت حیطانُها أَمَرَ بِالتُّرابِ فَقُلِّبَ فَاُلقِیَ فی جَوفِهِ فَلِذلِکَ صارَ البَیتُ مُرتَفِعاً یُصعَدُ إِلَیهِ بِالدَّرَجِ(1) ؛
ابان بن تغلب گوید: وقتی حجّاج خانۀ خدا را خراب کرد، مردم خاکهای آن را بردند، وقتی به محل کعبه آمدند و خواستند آن را بازسازی کنند، ماری بیرون آمد و از ساخت و ساز مردم جلوگیری کرد؛ به گونه ای که فرار کردند. نزد حجاج آمدند و به او خبر دادند و حجاج ترسید که مبادا این اتفاق سبب جلوگیری از ساختن کعبه شود. او بر منبر رفت و در میان مردم ندا داد و گفت: قسم می دهم اگر کسی دربارۀ این گرفتاری ما چیزی می داند به ما هم بگوید. پیرمردی برخاست و گفت: اگر کسی
ص:65
در این باره چیزی بداند همان است که دیدم به سوی کعبه آمد، اندازۀ آن را گرفت و رفت. حجاج گفت: او کیست؟ گفت: او علی بن الحسین علیه السلام است. حجّاج گفت: او معدن این کار است و نزد امام علیه السلام فرستاد. امام علیه السلام آمد. حجاج داستان جلوگیری خداوند از ساختن کعبه توسط او را گفت، امام علی بن الحسین علیه السلام به او فرمود: ای حجاج! می خواهی ساختمانی که به دست ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام بنا شده است را بسازی، اما آن را در میان راه انداخته ای و غارت کرده ای، گویا آن را میراث خود می دانی. بر منبر برو و اعلام کن هیچ کس نباشد که چیزی از کعبه برداشته است مگر اینکه آن را برگرداند. حجاج همین کار را کرد و اعلام داشت، کسی نباشد که چیزی از کعبه نزدش باشد مگر آن که باز گرداند و مردم باز گرداندند. وقتی دید خاک ها جمع شد، امام علی بن الحسین علیه السلام آمد، بنیان را نهاد و دستور داد تا بکَنَنْد. مار ناپدید شد، و آن ها کندند تا به پایه های کعبه رسیدند، امام علیه السلام فرمود: کنار روید، آن ها کنار رفتند. حضرت نزدیک پایه ها شد و آن را با جامه خویش پوشانید و گریست
ص:66
سپس آن ها را به دست خویش با خاک پوشاند. و پس از آن به کارگرها دستور داد بنایتان را بسازید، آن ها ساختند. وقتی دیوارهای آن بالا رفت، دستور داد آن خاک ها را آماده کردند و در درون آن ریختند. برای همین بیت اللّٰه مرتفع شد و با پلکان ها از آن بالا می روند.
ص:67
دعاهای امام سجاد علیه السلام
(36)
دعا در برابر ناودان
عَن أَبی عَبدِاللّٰهِ علیه السلام قالَ کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام إِذا بَلَغَ الحِجرَ قَبلَ أَن یَبلُغَ المِیزابَ یَرفَعُ رَأسَهُ ثُمَّ یَقُولُ
:اللَّهُمَّ أدخِلنِی الجَنَّهَ بِرَحمَتِکَ - وَهُوَ یَنظُرُ إِلَی المِیزابِ - وَأجِرنِی بِرَحمَتِکَ مِنَ النّارِ وَعافِنِی مِنَ السُّقمِ وَأَوسِع عَلَیَّ مِنَ الرِّزقِ الحَلالِ وَادرَأ عَنِّی شَرَّ فَسَقَهِ الجِنِّ وَالإِنسِ وَشَرَّ فَسَقَهِ العَرَبِ وَالعَجَمِ(1) ؛
امام صادق علیه السلام فرمود: امام سجاد علیه السلام وقتی به حجر اسماعیل می رسید قبل از رسیدن به ناودان، سر خود را بالا می برد و در حالی که به ناودان نگاه می کرد می فرمود: خدایا با رحمت خود مرا به بهشت داخل نما، و با رحمتت مرا از آتش دوزخ پناه ده، و از بیماری عافیتم بخش، و از روزی حلال بر من وسعت ده و شرّ بدکاران جن و انس و بدکاران عرب و غیر عرب را از من دور کن.
ص:68
(37)
دعا در کنار ملتزم
قالَ أَبُو عَبدِاللّٰهِ علیه السلام: إِنَّ عَلیَّ بنَ الحُسَینِ إِذا أَتی المُلتَزَمَ قالَ:
اللَّهُمَّ إِنَّ عِندِی أَفواجاً مِن ذُنُوبٍ وَأَفواجاً مِن خَطایا وَعِندَکَ أَفواجٌ مِن رَحمَهٍ وَأَفواجٌ مِن مَغفِرَهٍ یا مَنِ استَجابَ لِأبغَضِ خَلقِهِ إِلَیهِ إِذ قالَ «أنظِرنی إِلی یَومِ یُبعَثُونَ»
،استَجِبْ لی وَافعَل بی کَذا وَکَذا(1) ؛
امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که امام سجاد به نزد ملتزم می آمد، می گفت: بار الها! همانا نزد من فوج هایی از گناه و فوج هایی از اشتباه است، و نزد تو فوج هایی از رحمت و فوج هایی از بخشش است. ای کسی که (دعا را) برای مبغوض ترین مخّلوقاتش مستجاب گردانید، آن هنگام که گفت: مرا تا روز قیامت مهلت بده، (دعایم را برایم) مستجاب کن و برای من چنین و چنان کن [و حاجت های خود را بخواهد].
ص:69
(38)
دعا در حجر اسماعیل
عَن طاووسٍ الفَقیهِ قالَ: رَأَیتُ فی الحِجرِ زَینَ العابِدینَ علیه السلام یُصَلِّی وَیَدعُو:
عُبَیدُکَ بِبابِکَ، أَسِیرُکَ بِفِنائِکَ، مِسکِینُکَ بِفِنائِکَ، سائِلُکَ بِفِنائِکَ، یَشکُو إِلَیکَ ما لا یَخفی عَلَیکَ.
وَفی خَبَرٍ لا تَرُدَّنی عَن بابِکَ(1) ؛
طاووس فقیه گوید: امام زین العابدین علیه السلام را در حجر اسماعیل دیدم که نماز می خواند و دعا می کرد: بندۀ کوچک تو به در خانۀ توست، اسیر تو در آستان توست، فقیر تو در آستان توست، درخواست کننده ات در آستان توست، از چیزی که بر تو پوشیده نیست شکوه می کند - و در روایتی آمده است -: مرا از در خانه ات مران.
ص:70
(39)
در کنار کعبه
عَنِ الأَصمَعی قالَ: کُنتُ أطُوفُ حَولَ الکَعبَهِ لَیلَهً، فَإِذا شابٌّ ظَریفُ الشَّمائِلِ وَعَلَیهِ ذُؤابَتانِ وَهُوَ مُتَعَلِّقٌ بِأَستارِ الکَعبَهِ وَهُوَ یَقُولُ:
نامَتِ العُیُونُ وَعَلَتِ النُّجُومُ وَأَنتَ [المَلِکُ] الحَیُّ القَیُّومُ، غَلَّقَتِ المُلُوکُ أَبوابَها وَأَقامَت عَلَیها حُرّاسَها وَبابُکَ مَفتُوحٌ لِلسّائِلِینَ جِئتُکَ لِتَنظُرَ إِلَیَّ بِرَحمَتِکَ
یا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ ثُمَّ أَنشَأَ یَقُولُ:
ص:71
اصمعی گفت: شبی به دور کعبه طواف می کردم به جوانی با شمایل زیبا که دو طرۀ مو داشت برخوردم. به پرده های کعبه چسبیده بود و می گفت: چشمها به خواب رفت و ستاره ها بالا رفتتند [و در وسط آسمان قرار گرفتند] و [خدایا] تو پادشاه زندۀ برپادارنده هر چیز هستی. پادشاهان درها را بستند و نگاهبانان بر آن گماردند امّا در تو برای درخواست کنندگان باز است، آمدم تا با رحمت خود به من بنگری. ای که از همه رحمتگران رحمتت بیشتر است، سپس می گفت:
«ای کسی که دعای بیچاره را در تاریکی ها مستجاب می گردانی!
ای که برطرف کنندۀ خسارت و بلا و مرض هستی
زُوّارت همگی در اطراف بیت به خواب رفته اند و این تنها تویی، ای پایدارِ بر پادارنده، که نخوابیده ای!
ص:72
خدایا دعایی می کنم که تو دستور دادی، خدایا به حق بیت و حرم بر گریه ام ترحم کن!
اگر گنهکار به بخشش تو امید نداشته باشد، پس چه کسی نعمت ها را به گنهکاران عطا کند؟»
اصمعی گوید: به دنبال آن جوان رفتم، دیدم او زین العابدین علیه السلام است.
ص:73
(40)
زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله
پس از حج و عمره از سنن و مستحبات سفارش شده، زیارت پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می باشد: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود هرکس به حج آید و به زیارت من نیامد به من جفا کرده است:
عَن عَلیِّ بنِ جَعفَرٍ عَن أَخِیهِ أَبِی الحَسَنِ مُوسی عَن أَبیهِ عَن جَدِّهِ علیهما السلام قالَ کانَ أَبی عَلیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام یَقِفُ عَلی قَبرِ النَّبیِّ صلی الله علیه و آله فَیُسَلِّمُ عَلَیهِ وَیَشهَدُ لَهُ بِالبَلاغِ وَیَدعُو بِما حَضَرَهُ ثُمَّ یُسنِدُ ظَهرَهُ إِلَی المَروَهِ الخَضراءِ الدَّقِیقَهِ العَرضِ مِمّا یَلی القَبرَ وَیَلتَزِقُ بِالقَبرِ وَیُسنِدُ ظَهرَهُ إِلَی القَبرِ وَیَستَقبِلُ القِبلَهَ فَیَقُولُ:
اللَّهُمَّ إِلَیکَ أَلجَأتُ ظَهرِی وَإِلی قَبرِ مُحَمَّدٍ عَبدِکَ وَرَسُولِکَ أَسنَدتُ ظَهری وَالقِبلَهَ الَّتی رَضِیتَ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله استَقبَلتُ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَصبَحت لا أَملِکُ لِنَفسی خَیرَ ما أَرجُو وَلا أَدفَعُ عَنها شَرَّ ما أَحذَرُ عَلَیها وَ أصبَحت الاُمُورُ بِیَدِکَ فَلا فَقیرَ أَفقَرُ مِنّی، إِنّی لِما أَنزَلتَ إِلَیَّ مِن خَیرٍ فَقیرٌ، اللَّهُمَّ اردُدنی مِنکَ بِخَیرٍ فَإِنَّهُ لا رادَّ لِفَضلِکَ، اللَّهُمَّ إِنّی أَعُوذُ بِکَ مِن أَن تُبَدِّلَ اسمی أَو تُغَیِّرَ جِسمی أَو تُزِیلَ نِعمَتَکَ عَنّی اللَّهُمَّ کَرِّمنی بِالتَّقوی وَجَمِّلنی بِالنِّعَمِ وَاغمُرنی بِالعافِیَهِ وَارزُقنی شُکرَ العافِیَهِ(1) ؛
ص:74
امام موسی بن جعفر از پدرش از جدّش علیهم السلام نقل می کند که فرمود: پدرم امام علی بن الحسین علیه السلام بر سر قبر پیامبر صلی الله علیه و آله می ایستاد و بر او سلام می داد و به ابلاغ رسالت شهادت می داد و دعاهایی که به یادداشت می خواند، سپس به سنگ سبز رنگ که عرض باریکی داشت پشت می داد و به قبر می چسبید و رو به قبله می گفت: بار الها، به سوی تو پشت خود را پناه دادم [بر تو تکیه کردم] و به قبر محمّد صلی الله علیه و آله بنده و فرستادۀ تو تکیه دادم و به قبله ای که برای محمّد صلی الله علیه و آله پسندیدی رو کردم، خداوندا من به گونه ای شده ام که بر نیکی که امید دارم، توانایی ندارم و توانایی راندن بدی که از آن پرهیز می کنم را ندارم، همۀ کارها به دست توست. هیچ فقیری فقیرتر از من نیست، من به خیری که بر من فرود می فرستی نیازمندم. بار الها! مرا از سوی خود به نیکی باز گردان که کسی را یارای باز گرداندن فضل تو نیست. خداوندا! به تو پناه می برم از اینکه نامم را یا جسم مرا تغییر دهی یا نعمت خود را از من زایل گردانی. خداوندا! مرا با تقوا ارجمند گردان و با نعمت ها زیبا گردان و مرا در عافیت فرو بَر و به من شکرگزاری عافیت را روزی گردان.
ص:75
ضمیمه
حدیث شبلی
لَمّا رَجَعَ مَولانا زَینُ العابِدِینَ علیه السلام مِنَ الحَجِّ استَقبَلَهُ الشِّبلِیُّ، فَقالَ علیه السلام لَهُ:
حَجَجتَ یا شِبلیُّ؟ قالَ: نَعَم یَابنَ رَسُولِ اللّٰهِ فَقالَ علیه السلام:
أنزلت المِیقاتَ وَتَجَرَّدتَ عَن مَخیطِ الثِّیابِ وَاغتَسَلتَ؟ قالَ: نَعَم.
قالَ: فَحینَ نَزَلتَ المِیقاتَ نَوَیتَ أَنَّکَ خَلَعتَ ثَوبَ المَعصِیَهِ وَلَبِستَ ثَوبَ الطّاعَهِ؟ قالَ: لا. قالَ: فَحینَ تَجَرَّدتَ عَن مَخیطِ ثِیابِکَ نَوَیتَ أَنَّکَ تَجَرَّدتَ مِنَ الرِّیاءِ وَالنِّفاقِ وَالدُّخُولِ فی الشُّبُهاتِ؟ قالَ:
لا. قالَ: فَحینَ اغتَسَلتَ نَوَیتَ أَنَّکَ اغتَسَلتَ مِنَ الخَطایا وَالذُّنُوبِ؟ قالَ: لا. قالَ: فَما نَزَلتَ المِیقاتَ وَلا تَجَرَّدتَ عَن مَخیطِ الثِّیابِ وَلا اغتَسَلتَ. ثُمَّ قالَ: تَنَظَّفتَ وَأَحرَمتَ وَعَقَدتَ بِالحَجِّ؟ قالَ: نَعَم. قالَ فَحینَ تَنَظَّفتَ وَأَحرَمتَ وَعَقَدتَ الحَجَّ نَوَیتَ أَنَّکَ تَنَظَّفتَ بِنُورَهِ التَّوبَهِ الخالِصَهِ للّٰهِ تَعالی؟ قالَ: لا. قالَ: فَحینَ أَحرَمتَ نَوَیتَ أَنَّکَ حَرَّمتَ عَلی نَفسِکَ کُلَّ مُحَرَّمٍ حَرَّمَهُ اللّٰهُ عزّ وجلّ؟ قالَ: لا.
ص:76
هنگامی که مولای ما امام سجاد علیه السلام از حج بازگشت شبلی(1)
ص:77
به استقبال آن حضرت رفت. امام سجاد علیه السلام به او فرمود: شبلی! آیا حج به جا آوردی؟ گفت: بلی، یابن رسول اللّٰه!
امام علیه السلام فرمود: به میقات آمدی و جامه های دوخته را درآوردی و غسل کردی؟ گفت: بلی.
فرمود: هنگام آمدن در میقات، آیا نیّت داشتی که جامۀ گناه را بیرون آورده و جامۀ طاعت می پوشی؟ گفت: نه.
فرمود: به هنگام برهنه شدن از جامه های دوخته ات، نیّت داشتی که از ریا و نفاق و ورود در کارهای شبهه ناک برهنه می شوی؟ گفت: نه.
فرمود: به هنگام غسل کردن، نیّت آن داشتی که خود را از لغزشها و گناهان شستشو می دهی؟ گفت: نه.
فرمود: بنابراین نه به میقات آمده ای و نه از جامه های دوخته عاری شده و نه غسل کرده ای.
ص:78
سپس فرمود: آیا نظافت کردی و احرام پوشیدی و پیمان حج بستی؟ گفت: آری.
فرمود: به هنگام نظافت و پوشیدن احرام و بستن پیمان حج، آیا نیّت آن داشتی که با داروی توبۀ خالص برای خدای متعال خود را [از گناه] پاک می کنی؟ گفت: نه.
فرمود: به هنگام محرم شدن، آیا نیّت داشتی که هر آنچه خداوند عزّ وجلّ حرام کرده بر خود حرام می کنی؟ گفت: نه.
ص:79
قالَ: فَحینَ عَقَدتَ الحَجَّ نَوَیتَ أَنَّکَ قَد حَلَلتَ کُلَّ عَقدٍ لِغَیرِ اللّٰهِ؟ قالَ: لا. قالَ لَهُ علیه السلام: ما تَنَظَّفتَ وَلا أَحرَمتَ وَلا عَقَدتَ الحَجَّ.
قالَ لَهُ: أَدَخَلتَ المِیقاتَ وَصَلَّیتَ رَکعَتیِ الإِحرامِ وَلَبَّیتَ؟ قالَ: نَعَم.
قالَ: فَحینَ دَخَلتَ المِیقاتَ نَوَیتَ أَنَّکَ بِنِیَّهِ الزِّیارَهِ؟ قالَ: لا. قالَ:
فَحینَ صَلَّیتَ الرَّکعَتَینِ نَوَیتَ أَنَّکَ تَقَرَّبتَ إِلَی اللّٰهِ بِخَیرِ الأَعمالِ مِنَ الصَّلاهِ وَأَکبَرِ حَسَناتِ العِبادِ؟ قالَ: لا. قالَ: فَحینَ لَبَّیتَ نَوَیتَ أَنَّکَ نَطَقتَ للّٰهِ سُبحانَهُ بِکُلِّ طاعَهٍ وَصُمتَ عَن کُلِّ مَعصِیَهٍ؟ قالَ: لا.
قالَ لَهُ علیه السلام: ما دَخَلتَ المِیقاتَ وَلا صَلَّیتَ وَلا لَبَّیتَ. ثُمَّ قالَ لَهُ:
أَدَخَلتَ الحَرَمَ وَرَأَیتَ الکَعبَهَ وَصَلَّیتَ؟ قالَ: نَعَم. قالَ: فَحینَ دَخَلتَ الحَرَمَ نَوَیتَ أَنَّکَ حَرَّمتَ عَلی نَفسِکَ کُلَّ غِیبَهٍ تَستَغیبُهَا المُسلِمینَ مِن أَهلِ مِلَّهِ الإِسلامِ؟ قالَ: لا. قالَ: فَحینَ وَصَلتَ مَکَّهَ نَوَیتَ بِقَلبِکَ أَنَّکَ قَصَدتَ اللّٰهَ؟ قالَ: لا. قالَ علیه السلام: فَما دَخَلتَ الحَرَمَ وَلا رَأَیتَ الکَعبَهَ وَلا صَلَّیتَ.
ص:80
فرمود: به هنگام بستن پیمان حج آیا نیّت داشتی که هر پیمان غیر الهی را می گشایی [و آن را پوچ می دانی]؟ گفت: نه.
فرمود: بنابراین نه نظافت کرده ای و نه محرم شده ای و نه پیمان حج بسته ای.
امام علیه السلام به او فرمود: به میقات داخل شدی و دو رکعت نماز احرام گزاردی و لبیک گفتی؟ گفت: آری.
فرمود: آیا به هنگام داخل شدن میقات نیّت داشتی که برای زیارت داخل می شوی؟ گفت: نه.
فرمود: هنگام گزاردن دو رکعت نماز آیا نیّت داشتی که به سبب بهترین اعمال و بزرگترین حسنات بندگان، که نماز است، به خدا نزدیک می شوی؟ گفت: نه.
فرمود: به هنگام لبیک گفتن، آیا نیّت داشتی که به اطاعت خدا، سخن می گویی و از هر معصیت سکوت می کنی؟ گفت: نه.
فرمود: [بنا بر این] نه به میقات داخل شده ای و نه نماز گزارده ای و نه لبیک گفته ای.
سپس به او فرمود: آیادر حرم داخل شدی و کعبه را دیدی و نماز گزاردی؟ گفت: بله.
فرمود: وقتی داخل حرم شدی، آیا نیّت داشتی که هر غیبتی که نسبت به مسلمانان می کنی را بر خود حرام کنی؟ گفت: نه.
فرمود: هنگامی که به مکّه رسیدی، آیا در دل نیّت کردی که خدا مقصود توست؟ گفت: نه.
فرمود: پس نه در حرم داخل شده ای و نه کعبه را دیده ای و نه نماز خوانده ای.
ص:81
ثُمَّ قالَ: طُفتَ بِالبَیتِ وَمَسَستَ الأَرکانَ وَسَعَیتَ؟ قالَ: نَعَم.
قالَ علیه السلام: فَحینَ سَعَیتَ نَوَیتَ أَنَّکَ هَرَبتَ إِلَی اللّٰهِ وَعَرَفَ مِنکَ ذلِکَ عَلّامُ الغُیُوبِ؟ قالَ: لا. قالَ: فَما طُفتَ بِالبَیتِ وَلا مَسَستَ الأَرکانَ وَلا سَعَیتَ. ثُمَّ قالَ لَهُ: صافَحتَ الحَجَرَ وَوَقَفتَ بِمَقامِ إِبراهِیمَ علیه السلام وَصَلَّیتَ بِهِ رَکعَتَینِ؟ قالَ: نَعَم. فَصاحَ علیه السلام صَیحَهً کادَ یُفارِقُ الدُّنیا ثُمَّ قالَ: آه آه ثُمَّ قالَ علیه السلام: مَن صافَحَ الحَجَرَ الأَسوَدَ فَقَد صافَحَ اللّٰهَ تَعالی، فَانظُر یا مِسکِینُ لا تُضَیِّع أَجرَ ما عَظُمَ حُرمَتُهُ وَتَنقُضِ المُصافَحَهَ بِالمُخالَفَهِ وَقَبضِ الحَرامِ نَظیرَ أَهلِ الآثامِ. ثُمَّ قالَ علیه السلام:
نَوَیتَ حینَ وَقَفتَ عِندَ مَقامِ إِبراهیمَ علیه السلام أَنَّکَ وَقَفتَ عَلی کُلِّ طاعَهٍ وَتَخَلَّفتَ عَن کُلِّ مَعصِیَهٍ؟ قالَ: لا.
ص:82
سپس فرمود: آیا طواف خانه کردی و ارکان را لمس نمودی و سعی کردی؟ گفت: آری.
فرمود: به هنگام سعی آیا نیّت آن داشتی که [از شرّ شیطان و نفس اماره] به خدا پناه می بری و او که آگاه به نهان هاست به این نیّت تو آگاه است؟ گفت: نه.
فرمود: بنابراین نه طواف خانه کرده ای و نه ارکان را لمس نموده ای، و نه سعی کرده ای.
سپس امام سجاد علیه السلام به شبلی فرمود: آیا با حجر الاسود مصافحه کردی و نزد مقام ابراهیم ایستادی و دو رکعت نماز خواندی؟ گفت: بله.
[آنگاه] امام صیحه ای زد که نزدیک بود از دنیا رود. سپس فرمود: آه. آه، هر کس با حجر الاسود مصافحه کند با خداوند متعال مصافحه کرده است. ای بیچاره! بنگر پاداش چیزی که احترام آن بزرگ است را ضایع نگردانی و مصافحۀ خود را با مخالفت و گرفتن حرام، مانند گنهکاران، نشکنی.
سپس فرمود: وقتی نزد مقام ابراهیم ایستادی، آیا نیّت داشتی که بر سر هر فرمانی [از خدا] ایستاده ای و از هر معصیتی سرپیچی می کنی؟ گفت: نه.
ص:83
قالَ: فَحینَ صَلَّیتَ فیهِ رَکعَتَینِ نَوَیتَ أَنَّکَ صَلَّیتَ بِصَلاهِ إِبراهیمَ علیه السلام وَأَرغَمتَ بِصَلاتِکَ أَنفَ الشَّیطانِ؟ قالَ: لا. قالَ لَهُ: فَما صافَحتَ الحَجَرَ الأَسوَدَ وَلا وَقَفتَ عِندَ المَقامِ وَلا صَلَّیتَ فِیهِ رَکعَتَینِ. ثُمَّ قالَ علیه السلام لَهُ: أَشرَفتَ عَلی بِئرِ زَمزَمَ وَشَرِبتَ مِن مائِها؟ قالَ: نَعَم. قالَ: نَوَیتَ أَنَّکَ أَشرَفتَ عَلَی الطّاعَهِ وَغَضَضتَ طَرفَکَ عَنِ المَعصِیَهِ؟ قالَ: لا. قالَ علیه السلام: فَما أَشرَفتَ عَلَیها وَلا شَرِبتَ مِن مائِها ثُمَّ قالَ لَهُ علیه السلام: أَسَعَیتَ بَینَ الصَّفا وَالمَروَهِ وَمَشَیتَ وَتَرَدَّدْتَ بَینَهُما؟ قالَ: نَعَم. قالَ لَهُ: نَوَیتَ أَنَّکَ بَینَ الرَّجاءِ وَالخَوفِ؟ قالَ: لا. قالَ: فَما سَعَیتَ وَلا مَشَیتَ وَلا تَرَدَّدتَ بَینَ الصَّفا وَالمَروَهِ ثُمَّ قالَ:
أخَرَجتَ إِلی مِنًی؟ قالَ: نَعَم. قالَ: نَوَیتَ أَنَّکَ أمِنتَ النّاسَ مِن لِسانِکَ وَقَلبِکَ وَیَدِکَ؟ قالَ: لا. قالَ: فَما خَرَجتَ إِلی مِنًی.
ص:84
فرمود: هنگامی که در آن جا دو رکعت نماز گزاردی، آیا نیّت داشتی که نماز ابراهیم را آن جا می گزاری و با نمازِ خود، بینی شیطان را بر خاک می مالی؟ گفت: نه.
امام به او فرمود: پس با حجر الاسود مصافحه نکرده ای و نزد مقام ابراهیم نایستاده ای و آنجا دو رکعت نماز نخوانده ای.
سپس فرمود: آیا بر سر چاه زمزم رفتی و از آب زمزم خوردی؟ گفت: بله.
فرمود: آیا نیّت داشتی که بر سر فرمانبرداری از خدا رفته ای و چشم خود را بر معصیت بسته ای؟ گفت: نه.
فرمود: پس بر سر زمزم نرفته ای و از آب آن نخورده ای.
سپس به او فرمود: آیا میان صفا و مروه سعی کردی و راه رفتی و میان آن دو تردّد نمودی؟ گفت: بله.
فرمود: آیا نیّت داشتی که تو میان خوف و رجا هستی؟ گفت: نه.
فرمود: پس میان صفا و مروه سعی نکرده ای و راه نرفته ای و تردّد ننموده ای.
سپس فرمود: آیا [از مکّه] به سوی منی خارج شدی؟ گفت:
بله. فرمود: آیا نیّت داشتی که مردم را از زبان و قلب و دستت در امان داری؟ گفت: نه.
فرمود: پس به سوی منیٰ خارج نشده ای.
ص:85
ثُمَّ قالَ لَهُ: أَوَقَفتَ الوَقفَهَ بِعَرَفَهَ وَطَلَعتَ جَبَلَ الرَّحمَهِ وَعَرَفتَ وادِیَ نَمِرَهَ وَدَعَوتَ اللّٰهَ سُبحانَهُ عِندَ المِیلِ وَالجَمَراتِ؟ قالَ: نَعَم. قالَ: هَل عَرَفتَ بِمَوقِفِکَ بِعَرَفَهَ مَعرِفَهَ اللّٰهِ سُبحانَهُ أَمرَ المَعارِف وَالعُلُومِ وَعَرَفتَ قَبضَ اللّٰهِ عَلی صَحیفَتِکَ وَاطِّلاعَهُ عَلی سَریرَتِکَ وَقَلبِکَ؟ قالَ: لا. قالَ: نَوَیتَ بِطُلُوعِکَ جَبَلَ الرَّحمَهِ أَنَّ اللّٰهَ یَرحَمُ کُلَّ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَهٍ وَیَتولّیٰ کُلِّ مُسلِمٍ ومُسلِمَه؟ قال: لا. قالَ:
فَنَویتَ عِندَ نَمِرَه أنَّک لا تأمُر حَتّیٰ تَأتَمِر وَلا تَزجُر حَتّیٰ تنزجر؟ قال: لا. قالَ: فَعِندَما وَقَفتَ عِندَ العَلَم وَالنَمراتِ، نَوَیتَ أَنَّها شاهِدَهٌ لَکَ عَلَی الطّاعاتِ، حافِظَهٌ لَکَ مَعَ الحَفَظَهِ بِأمرِ رَبِّ السَّماواتِ؟ قالَ:
لا. قالَ: فَما وقفتَ بِعَرَفَهِ وَلا طَلَعتَ جَبَلَ الرَّحمَهِ وَلا عَرَفتَ نَمِرَهَ وَلا دَعَوتَ وَلا وَقَفْتَ عِندَ النَمِراتِ.
ص:86
سپس فرمود: آیا در عرفات وقوف کردی و بر جبل الرحمه بالا رفتی و وادی (نمره) را شناختی و نزد میل و جمرات، خدا را خواندی؟ گفت: آری.
فرمود: به هنگام وقوف در عرفات، آیا حق معرفت خداوند سبحان را ادا کردی؟ و به معارف و علوم الهی پی بردی و دانستی که با تمام وجود در قبضه قدرت خدا هستی و او بر نهان کار تو و خفایای قلب تو آگاه است؟ گفت: نه.
فرمود: با قرار گرفتن بر جبل الرّحمه آیا نیّت داشتی که خدا هر مرد و زن مؤمنی را مورد رحمت قرار می دهد و سرپرستی هر زن و مرد مسلمان را عهده دار می شود؟ گفت: نه.
فرمود: آیا در نمره در دل داشتی که تا خود امر الهی را اطاعت نکنی، دیگران را امر نکنی و تا نهی الٰهی را ترک نکنی نهی ننمایی؟ گفت: نه.
فرمود: وقتی نزد (علم) و (نمرات) وقوف کردی، نیت داشتی که آن دو شاهد اطاعت های تو هستند و همراه فرشتگان نگهبان به امر پروردگار آسمانها، حافظ تو می باشند؟ گفت: نه.
فرمود: بنابراین، نه در عرفات وقوف کرده ای و نه بر جبل الرحمه بالا رفته ای و نه نمره را شناخته ای و نه نزد نمرات وقوف داشته و نه خدا را خوانده ای.
ص:87
ثُمَّ قالَ: مَرَرتَ بینَ العَلَمَینِ وَصَلَّیتَ قبلَ مُرورِکَ رَکعَتَینِ، وَمَشَیتَ بِمُزدلَفَهِ، وَلَقَطتَ فیها الحَصیٰ وَمَرَرْتَ بِالمَشعَرِ الحَرامِ؟ قالَ: نَعَم. قالَ: فَحینَ صَلَّیتَ رَکعَتَینِ، نَوَیتَ أنَّها صلاه شُکرٍ فی لَیْلَهِ عَشْر تَنفی کُلَّ عُسرٍ وتُیسّر کُلَّ یسر؟ قالَ: لا. قالَ: فَعِندَما مَشَیْتَ بینَ العَلَمینِ وَلَم تَعدِل عَنهُما یَمیناً وَشِمالاً نَوَیتَ أَنْ لا تَعدِلَ عَن دین الحَقِّ یَمیناً وَشِمالاً لا بِقلبِکَ وَلا بِلِسانِکَ وَلا بِجَوارِحکَ؟ قالَ: لا. قالَ: فَعِندَما مَشَیتَ بِمُزدَلفَهِ، وَلَقَطتَ مِنها الحَصیٰ نَوَیتَ أَنَّکَ رَفَعتَ عَنْکَ کُلَّ مَعصِیَهٍ وَجَهلٍ وَثَبَّتَ کُلَّ علمٍ وعملٍ؟ قال: لا. قالَ: فَعِندَما مَرَرتَ بِالمَشعَرِ الحَرامِ، نَویتَ أَنَّکَ أشعَرتَ قَلْبَکَ إِشعارَ أهلِ التَّقویٰ وَالخوفَ لِلّٰهِ عزّ وجلّ؟ قالَ: لا.
قالَ: فَما مَرَرتَ بِالعَلَمینِ وَلا صَلَّیتَ رَکعَتَین وَلا مَشَیتَ بِالمُزدَلفَهِ وَلا رَفَعتَ مِنها الحَصیٰ وَلا مَرَرْتَ بِالمَشعَرِ الحَرامِ. ثُمَّ قالَ لَهُ:
وَصَلْتَ مِنیٰ وَرَمَیتَ الجَمَرَهَ وَحَلَقتَ رَأسَکَ وَذَبَحْتَ هَدْیَکَ وَصَلَّیتَ فی مَسجِدِ الخیفِ، وَرَجَعتَ إلیٰ مَکَّه وطُفتَ طوافَ الإفاضَهِ؟ قالَ: نعم.
ص:88
سپس امام سجاد علیه السلام به شبلی فرمود: آیا از میان دو عَلَم عبور کردی و پیش از گذر، دو رکعت نماز گزاردی و آیا بر زمین مزدلفه راه رفتی و سنگ ریزه برچیدی؟ و آیا بر مشعر الحرام گذر کردی؟ گفت: آری.
فرمود: به هنگام گزاردن دو رکعت نماز، آیا نیّت آن داشتی که آن نماز شکر در شب دهم است و هر مشکلی را برطرف می کند و هر کاری را آسان می سازد؟ گفت: نه.
فرمود: به هنگام راه رفتن میان دو عَلَم و مراقبت بر عدم انحراف به راست و چپ، آیا نیّت داشتی که از دین حق - نه با قلب و نه با زبان و نه با اعضای بدنت - به راست و چپ منحرف نشوی؟ گفت: نه.
فرمود: هنگام راه رفتن بر زمین مزدلفه و وقتی سنگریزه ها را بر می چیدی، نیّت داشتی که هر گناه و نادانی را از خود برمی گیری و هر علم و عملی را بر خود ثابت می کنی؟ گفت: نه.
فرمود: هنگام گذر بر مشعر الحرام، نیّت داشتی که قلب خود را به شعار تقوی و خوف خداوند عزّ وجلّ مُشعر می داری؟ گفت: نه.
فرمود: بنابراین، نه بر دو عَلَم گذشته ای و نه دو رکعت نماز را گزارده ای، نه بر مزدلفه راه رفته ای و نه سنگریزه از آن برچیده ای و نه بر مشعر الحرام گذر کرده ای.
سپس فرمود: آیا به منیٰ رسیدی و رمی جمره کردی و سر تراشیدی و قربانی کردی و در مسجد خیف نماز به جا آوردی و به مکه باز گشتی و طواف افاضه (بازگشت) به جا آوردی؟ گفت: آری.
ص:89
قالَ: فنویتَ عندَ ما وَصَلْتَ مِنیٰ، وَرمیتَ الجِمارَ أَنَّکَ بَلَغتَ إلیٰ مَطلَبِکَ وَقَد قَضیٰ رَبُّکَ لَکَ کُلَّ حاجَتِکَ؟ قالَ: لا. قالَ: فَعِندَما رَمَیتَ الجِمارَ نَوَیتَ أَنَّکَ رَمَیتَ عَدُوَّکَ إبلیسَ وَغَضِبتَهُ بِتَمامِ حَجِّکَ النَّفیس؟ قالَ: لا. قالَ: فَعِندَما حَلَقتَ رَأسَکَ، نَوَیتَ أَنَّکَ تَطَهَّرتَ مِنَ الأدْناسِ وَمِنْ تَبِعَهِ بَنی آدَم وَخَرَجتَ مِنَ الذُّنُوبِ کَما وَلَدتَکَ أمُّکَ؟ قالَ: لا. قالَ: فَعِندَما صَلَّیتَ فی مَسجِدِ الخیفِ، نَوَیتَ أَنَّکَ لا تَخافُ إِلّا اللّٰهَ عزّ وجلّ وَذَنبَکَ وَلا تَرجُو إِلّا رَحمَهَ اللّٰهِ تَعالیٰ؟ قالَ: لا. قالَ: فَعِندَما ذَبَحتَ هَدْیَکَ نَوَیتَ أَنَّکَ ذَبَحْتَ حَنجِرَهَ الطَّمَعِ بِما تَمَسَّکتَ بِهِ مِنْ حَقیقَهِ الوَرَعِ وَأنَّکَ اتَّبَعتَ سُنَّهَ إبراهیم علیه السلام بِذبحِ وَلَدِه وَثَمَرَهِ فُؤادِهِ وَریحانِ قَلبِه وحاجه(1) سنّته
لمن بَعدَهُ وَقرَّبهُ إلی اللّٰه تَعالیٰ لِمَنْ خَلفَهُ؟ قالَ: لا.
ص:90
فرمود: هنگامی که به منیٰ رسیدی و رمی جمرات کردی، نیّت داشتی که به خواسته ات رسیدی و خداوند هر حاجت تو را برآورده است؟ گفت: نه.
فرمود: به هنگام رمی جمرات، آیا نیّت داشتی که دشمن خود - ابلیس - را رمی می کنی و با پایان دادن به حج ارزشمند خود، بر شیطان خشم گرفته ای؟ گفت: نه.
فرمود: به هنگام سر تراشیدن، نیّت داشتی که از تمام پلیدی ها و از تبعات (گناه) آدمیان پاک می شوی و همچون روزی که مادر تو را زائید از گناهان بیرون می روی؟ گفت: نه.
فرمود: هنگام نماز گزاردن در مسجد خیف، نیّت داشتی که جز خدای عزّ وجلّ و گناهانت از کسی نهراسی و جز رحمت خداوند متعال به چیزی امید نبندی؟ گفت: نه.
فرمود: به هنگام ذبح قربانی خود آیا نیّت آن داشتی که با تمسّک به حقیقت پارسایی، گلوی طمع را می بُری و سنّت ابراهیم علیه السلام را پیروی می کنی که با سر بریدن فرزند و میوه دل و آرام جان خود سنّت بندگی و تقرّب به خداوند متعال را برای آیندگان پس از خود پایه گذاشت؟ گفت: نه.
ص:91
قالَ: فَعِندَما رَجَعتَ إلیٰ مَکَّه وطُفتَ طَوافَ الإفاضَهِ، نَوَیتَ أنَّکَ أفَضتَ مِن رَحمَهِ اللّٰهِ تَعالیٰ وَرَجَعتَ إلی طاعَتِهِ وَتَمَسَّکتَ بِوُدِّهِ وَأدَّیتَ فَرائِضَهُ وَتَقرَّبتَ إلی اللّٰهِ تعالیٰ؟ قالَ: لا. قالَ لَهُ زَینُ العابِدین علیه السلام: فَما وصلتَ مِنیٰ وَلا رمیتَ الجِمارَ وَلا حَلَقتَ رَأسَکَ ولٰا أدّیتَ نُسکَک ولا صَلَّیتَ فی مَسجِدِ الخیفِ وَلا طُفتَ طَوافَ الإفاضَهِ وَلا تَقَرَّبتَ، إرجِع. فَإِنَّکَ لَمْ تَحُجّ. فَطَفِقَ الشِبلی یَبکی عَلیٰ ما فَرَّطَهُ فی حَجِّهِ وَما زال یَتَعَلَّمُ حَتّیٰ حَجَّ مِنْ قابِلٍ بِمَعرِفَهٍ وَیَقینٍ(1) ؛
ص:92
فرمود: هنگامی که به مکّه بازگشتی و طواف افاضه به جا آوردی، آیا نیّت داشتی که کوچ تو از روی رحمت خداوند متعال بوده و اکنون به طاعت او باز گشته ای و به دوستی او تمسّک جسته ای وواجبات او را ادا کرده ای و به خدا نزدیک شده ای؟ گفت: نه. آنگاه امام زین العابدین علیه السلام به او فرمود: نه به منی رسیده ای و نه رمی جمرات کرده ای و نه سر تراشیده ای، و نه فرائض حج را به جا آورده ای و نه در مسجد خیف نماز گزارده ای و نه طواف افاضه انجام داده ای و نه به قرب الهی رسیده ای. باز گرد که [به حقیقت]، حج نکرده ای.
شبلی به خاطر کوتاهی در حجّ خود شروع به گریه کرد و پیوسته یاد می گرفت تا سال آینده با معرفت و یقین، حجّ خود را به جا آورد.
ص:93
ص:94
کتابنامه:
1 -. الاربعون حدیثاً؛ الشیخ البهایی، مؤسسه النشر الاسلامی، 1415 ق.
2 -. الارشاد؛ ابی عبداللّٰه محمد بن محمد بن النعمان العکبری - المؤتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید 1413 ق.
3 -. الاصول السته عشر من الاصول الاولیه؛ دارالشبستری للمطبوعات، قم 1405 ق.
4 -. امالی الصدوق؛ الشیخ ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت 1400 ق، 1416 ق.
5 -. أمالی الطوسی؛ شیخ أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسی، مکتبه الداوری.
6 -. بحارالانوار (1-.110)؛ العلامه محمد باقر المجلسی مؤسسه الوفا، بیروت، 1403.
7 -. تفسیرالعیاشی؛ محمد بن مسعود بن عیاش السّلمی السمرقندی؛ المکتبه الاسلامیه تهران.
8 -. تهذیب الاحکام؛ شیخ الطائفه أبی جعفر محمد بن الحسن الطوسی، دارالکتب الاسلامیه تهران.
9 -. ثواب الاعمال؛ ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، مکتبه الصدوق 1391 ق.
10 -. جامع الاخبار؛ محمد بن محمد السبزواری، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث قم، 1414.
11 -. جرعه ای از صهبای حج؛ آیه اللّٰه عبداللّٰه جوادی آملی.
12 -. جهاد الامام السجّاد علیه السلام؛ السید محمد رضا الحسینی الجلالی، مؤسسه دارالحدیث الثقافیه، 1418 ق.
13 -. الخصال؛ الشیخ ابی جعفر بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجامعه المدرسین قم، 1416 ق.
14 -. روضه الواعظین؛ محمد بن الفتال النیشابوری، منشورات الشریف الرضی، 1368.
15 -. سنن ابن ماجه (1-.2)؛ محمد بن یزید القزوینی ابن ماجه، دارالفکر.
16 -. عده الداعی و نجاح الساعی؛ احمد بن فهد الحلی، دارالکتاب الاسلامی، 1407 ق.
ص:95
17 -. علل الشرایع؛ الشیخ ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه، منشورات المکتبه الحیدریه نجف 1385 ق.
18 -. عیون اخبار الرضا علیه السلام؛ (1-.2) الشیخ ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، منشورات المطبعه الحیدریه، - النجف، 1390 ه.
19 -. فتح الابواب بین ذوی الالباب و بین رب الارباب فی الاستخارات؛ السید ابی القاسم علی بن موسی بن طاووس، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، 1422 ه.
20 -. الکافی؛ ثقه الاسلام ابی جعفر محمد بن یعقوب کلینی، دارالکتب الاسلامیه، 1388 ق.
21 -. کامل الزیارات؛ شیخ ابی القاسم جعفربن محمد بن قولویه، مکتبه المرتضویه النجف الاشرف، 1356 ق.
22 -. کشف الغمه فی معرفه الائمه مترجم (4-.1)؛ شیخ ابی الحسن علی بن عیسی الاربلی، دارالکتاب الاسلامی، بیروت، 1401 ق.
23 -. لسان العرب (1-.15)؛ ابن منظور، نشر ادب الحوزه، قم، 1405 ق.
24 -. مستدرک الوسائل (27-.1)؛ الحاج میرزا حسین النوری الطبرسی، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث - قم؛ 1407 ق.
25 -. المحاسن؛ احمدبن محمد بن خالد البرقی؛ المعاونیّه الثقافیه للمجمع العالمی لاهل البیت علیهم السلام قم، 1413 ق.
26 -. مطالب السئول؛ کمال الدین محمد بن طلحه الشافعی، مؤسسه ام القری للتحقیق و النشر، 1420 ق.
27 -. مکارم الاخلاق؛ (1-.2) الشیخ ابی نصر الحسن بن الفضل، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، 1425 ق.
28 -. مناقب آل ابی طالب؛ ابی جعفر رشید الدین محمد بن علی بن شهر آشوب، انتشارات علامه قم.
29 -. من لایحضره الفقیه؛ للشیخ ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، منشورات جامعه المدرسین؛ قم، 1414 ق.
30 -. نهج البلاغه؛ محمد دشتی، نشر مشرقین، زمستان 79.
31 -. وسایل الشیعه؛ الشیخ محمد بن حسن الحر العاملی، مکتبه الاسلامیه طهران، 1381 ق.
ص:96