چهل حدیث {الاربعون} شهید اول
مقدّمه مؤلّف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ شکر و سپاس از آن پروردگار جهانیان است، سپاس و ستایشى کامل در هر حال.
درود و سلام بر بزرگ پیامبران، آنگاه که ذاکران او را بیاد آرند، و غافلان از او غافل مانند. بار خدایا بر او و آلش و بر همه پیامبران و آلشان و دیگر صالحان- هر اندازه که درخواستکنندگان درخواست مىکنند- درود فرست.
چنین گوید: بنده نیازمند به آمرزش خداوند، «محمّد بن مکّى»- که خدایش او را در مسیر خشنودیش موفّق گرداند- بعد از حمد و سپاس خداوند متعال بر همه نعمتها، و درود بر پیامبرش محمّد، افضل عرب و عجم و بر آلش که چراغهاى فروزان در تاریکىاند. عالمان گذشته و فاضلان پیشین، عنایت و اهتمام فراوانى به جمع و تدوین «چهل حدیث» از احادیث نبوى و علوى مبذول داشتهاند. و آن روایات، به نقل صحیح و الفاظ گوناگون، با شماره مخصوص، شهرت خاصّى پیدا کردهاند [و در فضیلت حفظ چهل حدیث، روایاتى نقل شده که] از جمله آنها روایتى است که داود بن سلیمان قزوینى غازى از امام على بن موسى الرّضا صلوات اللَّه علیه از پدرش از امیر المؤمنین از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نقل کرده که آن حضرت فرموده است:
من حفظ على أمّتى أربعین حدیثا ینتفعون بها بعثه اللَّه یوم القیمة فقیها عالما.
یعنى: «هر که از امّتم، چهل حدیث را که [مردم] از آن فایده برند، حفظ کند، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم برانگیزاند».
و احادیث دیگرى از این قبیل [در مجامع روایى نقل گردیده است].
و چون به دقّت نگریستم، دیدم چیزى که بیش از همه نفعش زیاد و اهمیّتش فراوان است مطالب مربوط به عبادات شرعى مورد ابتلاى مردم است که بیشتر مورد توجّه و نیاز است، لذا بیشتر، مسائلى از آن موضوعات و غیر آن، در این مجموعه گرد آوردم. خداوند متعال خود صاحب توفیق و هدایتکننده به راه راست است.
عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ:
قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِذَا دَخَلْتَ الْمَخْرَجَ فَلَا تَسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ لَا تَسْتَدْبِرْهَا وَ لَکِنْ شَرِّقُوا أَوْ غَرِّبُوا .
التهذیب: 1/ 25، ح 3- الاستبصار: 1/ 47، ح 1.
حدیث 1-
از على علیه السّلام روایت شده که فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به من فرمودند:
چون به محلّ قضاى حاجت وارد شدى، رو به قبله و پشت به قبله مباش. بلکه رو به شرق یا غرب کن.
الحدیث الثانی
عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ لِبَعْضِ نِسَائِهِ:مُرِی نِسَاءَ «3» الْمُؤْمِنِینَ أَنْ یَسْتَنْجِینَ بِالْمَاءِ، وَ یُبَالِغْنَ، فَإِنَّهُ مَطْهَرَةٌ لِلْحَوَاشِی وَ مَذْهَبَةٌ لِلْبَوَاسِیرِ.
التهذیب: 1/ 44، ح 64- الکافى: 3/ 18، ح 12- علل الشرائع: 1/ 286، ح 2.
حدیث 2-
پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله به یکى از زنانش فرمود:
به زنهاى مؤمنان بیاموز که با آب تطهیر کنند و دقّت ورزند، زیرا که آب، اطراف [موضع نجاست] را پاک نموده و بواسیر را از بین مىبرد.
الحدیث الثالث
عَنْ عَلِیٍّ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: إِذَا اسْتَجْمَرَ أَحَدُکُمْ فَلْیُوتِرْ بِهَا وَتْراً إِذَا لَمْ یَکُنِ الْمَاءُ.
التهذیب: 1/ 45، ح 65- الاستبصار: 1/ 52، ح 3.
حدیث 3-
از رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله روایت شده است که فرمود:
هر گاه یکى از شما در نبودن آب، با سنگ استنجاء نماید، باید به نوعى پى در پى آن را [به موضع نجاست] بکشد.
الحدیث الرابع
الْإِمَامِ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ أَنَّهُ قَالَ:
أَ لَا أَحْکِی لَکُمْ وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ؟ ثُمَّ أَخَذَ کَفّاً مِنْ مَاءٍ فَصَبَّهَا عَلَى وَجْهِهِ ثُمَّ أَخَذَ کَفّاً آخَرَ فَصَبَّهَا عَلَى ذِرَاعِهِ، ثُمَّ أَخَذَ کَفّاً آخَرَ فَصَبَّهَا عَلَى ذِرَاعِهِ الْأُخْرَى ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ وَ قَدَمَیْهِ، ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى ظَهْرِ الْقَدَمِ، ثُمَّ قَالَ: هَذَا هُوَ الْکَعْبُ. قَالَ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى أَسْفَلِ الْعُرْقُوبِ ثُمَّ قَالَ: هَذَا هُوَ الظُّنْبُوبُ.
التهذیب: 1/ 75، ح 39.
حدیث 4-
امام محمّد باقر علیه السّلام فرمود: آیا وضو گرفتن رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله را براى شما بیان نکنم؟ آنگاه کفّى از آب را بر گرفت و بر صورتش ریخت، سپس کفّ دیگرى را برگرفت و بر آرنجش ریخت، بعدا کفّ دیگرى را گرفت و بر آرنج دیگرش ریخت و بعد از آن سر و دو پایش را مسح نمود سپس دستش را بر پشت پایش نهاد و گفت: این همان «کعب» است؛ و در حالى که اشاره به پى پشت پا نمود، فرمود:این همان «کناره استخوان خشک ساق» است.
الحدیث الخامس
عَنِ الْإِمَامِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ عَنْ أَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ أَنَّهُ أَتَى إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلَکْتُ، جَامَعْتُ عَلَى غَیْرِ مَاءٍ.
قَالَ: فَأَمَرَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِمَحْمِلٍ، فَاسْتَتَرْتُ بِهِ، وَ بِمَاءٍ فَاغْتَسَلْتُ (أَنَا وَ هِیَ) ثُمَّ قَالَ: یَا أَبَا ذَرٍّ یَکْفِیکَ الصَّعِیدُ عَشْرَ سِنِینَ.
التهذیب: 1/ 194، ح 35. الفقیه: 1/ 108، ح 222.
حدیث 5-
از ابو ذر غفارى روایت شده که او نزد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله آمد، گفت: اى پیامبر! هلاک شدم، بدون دسترسى به آب مجامعت نموده ام. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله دستور داد:
پرده اى آوردند، خود را با آن پرده پوشاندم، و با آبى که [در ظرفى بود]- من و آن زن- غسل کردیم. آنگاه فرمود: اى ابو ذر! خاک پاک [براى تیمّم] ده سال هم که شده، براى تو کافى است.
الحدیث السادس
عَنِ الْإِمَامِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ قَالَ: إِنَّ عَمَّاراً أَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ فَتَمَعَّکَ «4» فِی التُّرَابِ کَمَا تَتَمَعَّکُ الدَّابَّةُ فَقَالَ [لَهُ] رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ یَهْزَأُ بِهِ:
یَا عَمَّارُ تَمَعَّکْتَ کَمَا تَتَمَعَّکُ «5» الدَّابَّةُ! قَالَ: قُلْنَا لَهُ: فَکَیْفَ التَّیَمُّمُ؟ فَوَضَعَ یَدَیْهِ عَلَى الْأَرْضِ، ثُمَّ رَفَعَهَا، فَمَسَحَ وَجْهَهُ وَ یَدَیْهِ فَوْقَ الْکَفِّ قَلِیلًا.
التهذیب: 1/ 207، ح 1- الاستبصار: 1/ 170، ح 4- الکافى: 3/ 62، ح 4.
حدیث 6-
از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: براى عمّار یاسر جنابتى پیش آمد، پس خود را در خاک غلطانید همان طورى که چهار پا خود را در خاک مىغلطاند! رسول خدا علیه السّلام ریشخندانه به او گفت: اى عمّار! خود را مانند چهارپایان به خاک غلطاندى؟! عمّار گفت: پس تیمّم چگونه است؟ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله دستش را بر روى زمین گذاشت، سپس برداشت و صورتش را مسح کرد و اندکى کفّ دست را بر پشت دست دیگر [و بالعکس] کشید.
الحدیث السابع
عَنِ الشَّهِیدِ أَبِی الْحُسَیْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ، عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنِ الْجُنُبِ وَ الْحَائِضِ یَعْرَقَانِ فِی الثَّوْبِ حَتَّى یَلْصَقَ عَلَیْهِمَا؟ فَقَالَ:
إِنَّ الْحَیْضَ وَ الْجَنَابَةَ خَبَثٌ [حَیْثُ]، جَعَلَهُمَا اللَّهُ تَعَالَى لَیْسَ فِی الْعَرَقِ، فَلَا یَغْسِلَانِ ثَوْبَهُمَا.
التهذیب: 1/ 269 ح 79- الاستبصار: 1/ 185 ح 5.
حدیث 7-
از على علیه السّلام روایت شده که فرمود:
در باره جنب و حائضى که در جامه شان عرق کرده به نحوى که جامه به بدنشان مىچسبد از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله سؤال کردم.
فرمود: حیض و جنابت ناپاکى اند، خدا آن دو را قرار داده [ولى] عرق، [در آن حال] ناپاک نیست؛ بنا بر این واجب نیست جامه شان را بشویند.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: الْمَاءُ الَّذِی یُسَخَّنُ بِالشَّمْسِ لَا تَتَوَضَّئُوا بِهِ، وَ لَا تَغْتَسِلُوا بِهِ، وَ لَا تَعْجِنُوا بِهِ، فَإِنَّهُ یُورِثُ الْبَرَصَ.
علل الشرائع: 1/ 281، ح 2- الکافى: 3/ 15، ح 5- التهذیب 1/ 379، ح 35.
حدیث 8-
از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرموده اند: آبى که با آفتاب گرم شده، با آن وضو نگیرید، غسل نکنید، و خمیر ننمایید؛ زیرا که سبب برص و پیسى مىشود.
عَنِ الْإِمَامِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ، عَنْ أَبِیهِ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَمَرَهُمْ بِسَبْعٍ وَ نَهَاهُمْ عَنْ سَبْعٍ:
أَمَرَهُمْ بِعِیَادَةِ الْمَرْضَى، وَ اتِّبَاعِ الْجَنَائِزِ، وَ إِبْرَارِ الْقَسَمِ، وَ تَسْمِیتِ الْعَاطِسِ وَ نُصْرَةِ الْمَظْلُومِ، إِفْشَاءِ السَّلَامِ، وَ إِجَابَةِ الدَّاعِی.
وَ نَهَاهُمْ عَنِ التَّخَتُّمِ بِالذَّهَبِ، وَ الشُّرْبِ فِی آنِیَةِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ، وَ عَنِ المآثر [الْمَیَاثِرِ] الْحُمْرِ، وَ عَنْ لِبَاسِ الْإِسْتَبْرَقِ وَ الْحَرِیرِ وَ الْقَزِّ وَ الْأُرْجُوَانِ.
قرب الاسناد: 34- الخصال 1/ 340 ح 2.
حدیث 9-
از امام باقر علیه السّلام روایت شده که فرمود: رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله مردم را به هفت چیز امر و از هفت چیز نهى فرمود:
آنان را امر فرمود به: 1-عیادت از مریض، 2-تشییع جنازه، 3- تصدیق قسم دیگرى و عمل به مقتضاى آن، 4- دعا براى کسى که عطسه مىکند [مثلا بگوید: یرحمک اللَّه]، 5- یارى رساندن ستمدیده، 6- افشا و آشکار نمودن سلام، 7- و پذیرفتن دعوت [مؤمن].
و آنان را نهى کرد از: 1-استفاده از انگشترى طلا، 2-نوشیدن از ظرف طلا و نقره، 3-و سوار شدن بر زینهاى حریرى قرمز رنگ، 4-پوشیدن لباس دیبا، 5-حریر، 6-ابریشمى، 7-و ارغوانى.
الحدیث العاشر
قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلَى تَبُوکَ فَکَانَ یُصَلِّی عَلَى رَاحِلَتِهِ صَلَاةَ اللَّیْلِ حَیْثُ [مَا] تَوَجَّهَتْ بِهِ وَ یُومِی إِیمَاءً.
قَالَ:
وَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ: قَالَ أَبِی عَلَیْهِ السَّلَامُ: قَضَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِشَاهِدٍ وَ یَمِینٍ.
وَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: قَالَ أَبِی: مَا زَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ شَیْئاً مِنْ بَنَاتِهِ وَ لَا تَزَوَّجَ شَیْئاً مِنْ نِسَائِهِ عَلَى أَکْثَرَ مِنِ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أُوقِیَّةً وَ نَشٍ- یَعْنِی نِصْفَ أُوقِیَّةٍ [ذَهَباً] .
وَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: قَالَ أَبِی: قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بُدَیْلَ بْنَ وَرْقَاءَ الْخُزَاعِیَّ عَلَى جَمَلٍ أَوْرَقَ أَیَّامَ مِنًى، فَقَالَ تُنَادِی فِی النَّاسِ: أَلَا، لَا تَصُومُوا، فَإِنَّهَا أَیَّامُ أَکْلٍ وَ شُرْبٍ [وَ بِعَالٍ].
الکافى: 7/ 385، ح 2- التهذیب: 6/ 275، ح 153- الاستبصار: 3/ 33، ح 5- قرب الاسناد: ص 11.
حدیث 10-
حمّاد بن عیسى گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به سوى تبوک حرکت کرد در حالى که نماز شب را سوار بر شتر- بدون آنکه شتر رو به قبله باشد- با اشاره مىخواند. شنیدم که امام صادق علیه السّلام مىفرمود: پدرم امام باقر علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در مقام قضاوت، با «شاهد» و «قسم» قضاوت مىنمود.
و نیز شنیدم امام صادق علیه السّلام مىفرمود: پدرم فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله مهریه دختران و همسرانش را بیش از 5/ 12 اوقیه نقره قرار نداد.
و شنیدم که آن حضرت مىفرمود: پدرم فرمود که امیر المؤمنین على بن ابى طالب علیه السّلام فرموده است: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله، بدیل بن ورقاء خزاعى را- بر شتر سفید رنگ متمایل به سیاهى- در روزهاى [حضور حاجیان] به منى روانه کرد و فرمود: در میان مردم ندا دردهد: اى مردم! روزه نگیرید که این روزها، روز خوردن و آشامیدن و آمیزش با همسران است.
الحدیث الحادی عشر
ِ عَنِ الْإِمَامِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ فِی الصَّلَاةِ وَ إِلَى [أَحَدِ] جَانِبَیْهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ فَکَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ یُحِرِ الْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلَامُ التَّکْبِیرَ، ثُمَّ کَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ یُحِرِ الْحُسَیْنُ التَّکْبِیرَ، ثُمَّ لَمْ یَزَلْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یُکَبِّرُ وَ یُعَالِجُ الْحُسَیْنُ التَّکْبِیرَ، فَلَمْ یُحِرْ حَتَّى أَکْمَلَ سَبْعَ تَکْبِیرَاتٍ، فَأَحَارَ الْحُسَیْنُ فِی السَّابِعَةِ.
قَالَ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: فَصَارَتْ سُنَّةً.
التهذیب: 2/ 67، ح 11- علل الشرائع: 2/ 331، ح 1- الفقیه: 1/ 305، ح 917.
حدیث 11-
از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در نماز بود، در حالى که حسین بن على علیهما السّلام در یک طرف آن حضرت بود.
پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله تکبیر گفت، ولى حسین علیه السّلام نتوانست تکبیر را بخوبى ادا کند، سپس رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله تکبیر گفت، باز حسین علیه السّلام تکبیر را بخوبى ادا نکرد، باز رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله تکبیر را ادامه داد، ولى حسین علیه السّلام تکبیر را ناقص بیان مىکرد و نمىتوانست [کامل] جواب دهد، تا اینکه به هفت تکبیر که رسید، بار هفتم تکبیر را صحیح جواب داد.
امام صادق علیه السّلام فرمود: از آن پس [گفتن هفت بار تکبیر در آغاز نماز] سنّت گردید.
توضیح: این حدیث، به روایت زرارة از امام باقر علیه السّلام، از على علیه السّلام نیز نقل شده است.
الحدیث الثانی عشر
عَنِ الْإِمَامِ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ عَلَیْهِما السَّلَامُ قَالَ:
بَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ جَالِسٌ بِالْمَسْجِدِ إِذْ جَاءَ رَجُلٌ فَقَامَ یُصَلِّی فَلَمْ یُتِمَّ الرُّکُوعَ وَ السُّجُودَ، فَقَالَ الرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ:
نَقَرَ کَنَقْرِ الْغُرَابِ لَئِنْ مَاتَ هَذَا وَ هَکَذَا صَلَاتُهُ، لَیَمُوتَنَّ عَلَى غَیْرِ دِینِی.
الکافى: 3/ 268، ح 6- التهذیب: 2/ 239، ح 17- أمالى الصدوق: 391، ح 8- ثواب الاعمال: ص 273.
حدیث 12-
از امام باقر علیه السّلام روایت شده است که فرمود:
هنگامى که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در مسجد نشسته بود، شخصى به مسجد آمد و به نماز برخاست، ولى رکوع و سجود را کامل به جا نیاورد، پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: مانند کلاغ نوک به زمین زد: اگر بدین حال بمیرد و نمازش چنین باشد، هر آینه برغیر دین من مرده است.
الحدیث الثالث عشر
: بِالْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ، عَنْ زُرَارَةَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ، وَ أَبْوَابُ الْجِنَانِ وَ اسْتُجِیبَ الدُّعَاءُ، فَطُوبَى لِمَنْ رُفِعَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ .
أمالى الصدوق: 461 ح 1- الفقیه: 1/ 209 ح 633- روضة الواعظین: 385.
حدیث 13-
از امام باقر علیه السّلام روایت شده است که فرمود: پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله فرموده است: چون آفتاب غروب کند، درهاى آسمان گشوده گردد و درهاى بهشت باز شود و دعا به اجابت رسد؛ پس خوشا به حال کسى که عمل صالحش بالا رود.
الحدیث الرابع عشر
عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ قَالَ: أَتَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ الثَّقَفِیُّ یَسْأَلُ عَنِ الصَّلَاةِ.
فَقَالَ [لَهُ] «3» رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِذَا قُمْتَ [إِلَى] «4» صَلَاتِکَ فَأَقْبِلْ عَلَى اللَّهِ بِوَجْهِکَ یُقْبِلْ عَلَیْکَ فَإِذَا رَکَعْتَ فَانْشُرْ أَصَابِعَکَ عَلَى رُکْبَتَیْکَ وَارْفَعْ صُلْبَکَ، فَإِذَا سَجَدْتَ فَمَکِّنْ جَبْهَتَکَ مِنَ الْأَرْضِ، وَ لَا تَنْقُرْ کَنَقْرِ الدِّیکِ .
الوسائل: 4/ 684، ح 18- البحار: 84/ 221، ح 4
حدیث 14-
امام زین العابدین علیه السّلام فرمود: ثقفى [شخصى از بنى ثقیف] نزد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله آمد تا در باره نماز سؤالى کند. پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله به او فرمود: چون به نمازت برمىخیزى با چهره رو به خدا کن، تا به تو رو کند، و چون رکوع نمودى انگشتانت را بر زانوانت بگستران و پشتت را بلند کن، و چون سجده کردى پیشانیت بر زمین ثابت و استوار بدار [زود سر را بلند نکن]، و مانند خروس نوک را به زمین نزن!
الحدیث الخامس عشر
عَنِ الْإِمَامِ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: أَتَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَجُلٌ مِنَ الثَّقَفِیِّ وَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ.
فَقَالَ لَهُ الثَّقَفِیُّ: حَاجَتِی یَا رَسُولَ اللَّهِ. فَقَالَ لَهُ: سَبَقَکَ أَخُوکَ الْأَنْصَارِیُّ.
فَقَالَ لَهُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی عَجْلَانُ عَلَى ظَهْرِ سَفَرٍ.
فَقَالَ لَهُ الْأَنْصَارِیُّ: إِنِّی قَدْ أَذِنْتُ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ.
فَقَالَ لَهُ [رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ] «2»: إِنْ شِئْتَ سَأَلْتَنِی، وَ إِنْ شِئْتَ نَبَّأْتُکَ.
فَقَالَ: نَبِّئْنِی یَا رَسُولَ اللَّهِ.
قَالَ: جِئْتَ تَسْأَلُنِی عَنِ الصَّلَاةِ، وَ عَنِ الْوُضُوءِ، وَ عَنِ الرُّکُوعِ، وَ عَنِ السُّجُودِ فَقَالَ: أَجَلْ، وَالَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ مَا جِئْتُ أَسْأَلُکَ إِلَّا عَنْهُ.
فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَسْبِغِ الْوُضُوءَ، وَ امْلَأْ یَدَیْکَ مِنْ رُکْبَتَیْکَ، وَ عَفِّرْ جَبِینَکَ فِی التُّرَابِ، وَ صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ.
خَرَّجَهُ ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُعَاوِیَةَ وَ رِفَاعَةَ، وَ لَمْ یَذْکُرِ الْوُضُوءَ .
الکافى: 4/ 261، ح 37.
حدیث 15-
از امام باقر علیه السّلام روایت شده که فرمود: مردى از بنى ثقیف و مردى از انصار نزد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله آمدند. مرد ثقفى گفت: اى پیامبر خدا! حاجتى دارم.
پیامبر به ثقفى گفت: برادر انصارى تو بر تو پیشى دارد. ثقفى گفت: اى رسول خدا!من با شتاب آماده سفرم.
انصارى گفت: اى پیامبر خدا!من به او اجازه دادم [که بر من پیشى گیرد] پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: اگر خواستى بپرس، و اگر خواستى آگاهت گردانم.
انصارى گفت: آگاهى کن اى رسول خدا.
فرمود: آمدهاى تا در باره نماز، وضو، رکوع، و سجود از من سؤال کنى.
انصارى گفت: آرى، سوگند به کسى که تو را بحقّ برانگیخته است، جز براى این نزد تو نیامدهام.
پیامبر به او فرمود: وضو را کامل بگیر، و انگشتان دو دستت را [کاملا] بر زانوانت بگستران. و پیشانیت را بر خاک بمال، و نماز بگزار همچون نماز کسى که آخرین وداع را مىکند.
توضیح این روایت را، ابن ابى عمیر از معاویة و رفاعة نقل کرده، ولى «وضو» را ذکر ننموده است.
الحدیث السادس عشر
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکَ.
فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: سَلْ مَا شِئْتَ. قَالَ: تَحَمَّلْ لِی عَلَى رَبِّکَ الْجَنَّةَ.
قَالَ: [قَدْ] تَحَمَّلْتُ لَکَ، وَ لَکِنْ أَعِنِّی عَلَى ذَلِکَ بِکَثْرَةِ السُّجُودِ .
التهذیب: 2/ 236، ح 3- الفقیه: 1/ 210، ح 635- دعائم الاسلام: 1/ 136، ح 341.
حدیث 16-
از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود: مردى نزد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله آمد، گفت: اى پیامبر خدا: من از تو سؤالى دارم.
پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: هر چه خواهى بپرس.
گفت: بهشت را از پروردگارت براى من، به گردن بگیر [تعهّد کن].
فرمود: براى تو به گردن گرفتم، و لیکن تو مرا بر این کار با «کثرت سجود» یارى برسان.
الحدیث السابع عشر
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ الْمَسْجِدَ وَ فِیهِ نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ:
أَ تَدْرُونَ مَا قَالَ رَبُّکُمْ؟ قَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ. قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:
إِنَّ رَبَّکُمْ یَقُولُ: [إِنَ] هَذِهِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ الْمَفْرُوضَاتِ، مَنْ صَلَّاهُنَّ لِوَقْتِهِنَ وَحَافَظَ عَلَیْهِنَّ لَقِیَنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَهُ عِنْدِی عَهْدٌ أُدْخِلُهُ [بِهِ] الْجَنَّةَ، وَ مَنْ لَمْ یُصَلِّهِنَّ لِوَقْتِهِنَّ وَ لَمْ یُحَافِظْ عَلَیْهِنَّ فَذَاکَ إِلَیَّ إِنْ شِئْتُ عَذَّبْتُهُ، وَ إِنْ شِئْتُ غَفَرْتُ لَهُ . ثواب الاعمال: ص 48، ح 2- الفقیه: 1/ 208، ح 625.
حدیث 17-
از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در حالى که عدّه اى از اصحابش در مسجد بودند، وارد شد.
فرمود: آیا مىدانید که پروردگارتان چه گفته است؟
گفتند: خدا و رسولش داناترند.
فرمود: به راستى که پروردگارتان مىفرماید: این نمازهاى پنجگانه واجب، هر کس که آنها را در وقت خودش بخواند، و بر آنها مواظبت داشته باشد، مرا روز قیامت ملاقات خواهد کرد و متعهّدم که او را داخل بهشت گردانم.
و کسى که آنها را در وقتش نخواند و بر آنها مواظبت ننماید، در این صورت اگر بخواهم او را عذاب مىدهم، و اگر بخواهم او را مىآمرزم.
الحدیث الثامن عشر
عَنِ الْإِمَامِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: کَانَ الْمُؤَذِّنُ یَأْتِی النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی الْحَرِّ لِصَلَاةِ الظُّهْر، فَیَقُولُ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَبْرِدْ أَبْرِدْ .
الفقیه: 1/ 223، ح 672.
حدیث 18-
از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود:
مؤذّن [اذان گو] به وقت گرما براى نماز ظهر نزد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله مىآمد. پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله به او مىفرمود: خنک شو، خنک شو.
الحدیث التاسع عشر
عَنِ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: أَتَى جَبْرَئِیلُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِمَوَاقِیتِ الصَّلَاةِ:
فَأَتَاهُ حِینَ زَالَتِ الشَّمْسُ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الظُّهْرَ.
ثُمَّ أَتَاهُ حِینَ زَادَ الظِّلُّ قَامَةً فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الْعَصْرَ.
ثُمَّ أَتَاهُ حِینَ غَرَبَتِ الشَّمْسُ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الْمَغْرِبَ.
ثُمَّ أَتَاهُ حِینَ سَقَطَ الشَّفَقُ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الْعِشَاءَ.
ثُمَّ أَتَاهُ حِینَ طَلَعَ الْفَجْرُ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الصُّبْحَ.
ثُمَّ أَتَاهُ [فِی] الْغَدِ حِینَ زَادَ الظِّلُّ قَامَةً فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الظُّهْرَ.
ثُمَّ أَتَاهُ حِینَ زَادَ الظِّلُّ قَامَتَیْنِ [فَأَمَرَهُ] فَصَلَّى الْعَصْرَ.
ثُمَّ أَتَاهُ حِینَ غَرَبَتِ الشَّمْسُ [فَأَمَرَهُ] فَصَلَّى الْمَغْرِبَ.
ثُمَّ أَتَاهُ حِینَ ذَهَبَ ثُلُثُ اللَّیْلِ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الْعِشَاءَ.
ثُمَّ أَتَاهُ حِینَ نَوَّرَ الصُّبْحُ فَأَمَرَهُ فَصَلَّى الصُّبْحَ، ثُمَّ قَالَ: مَا بَیْنَهُمَا وَقْتٌ .
التهذیب: 2/ 252، ح 38- الاستبصار: 1/ 257، ح 49.
حدیث 19-
از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود:
جبرئیل، در اوقات نماز نزد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله آمد:
- در وقتى که آفتاب از میانه آسمان مایل گردید، نزد آن حضرت آمد، پس دستور داد که نماز ظهر را بگزارد.
- سپس در وقتى که سایه به اندازه قامتى رو به فزونى نهاد نزد او آمد و دستور داد که نماز عصر را بگزارد.
- باز در وقتى که آفتاب غروب کرد نزد او آمد و دستور داد که نماز مغرب را بگزارد.
- سپس در وقتى که [سرخى] شفق از بین رفت نزد او آمد و دستور داد که نماز عشاء را بگزارد.
- باز وقتى که سپیده صبح دمید نزد او آمد و دستور داد که نماز صبح را بگزارد.
- سپس روز بعد در وقتى که سایه به اندازه دو قامت رو به فزونى نهاد دستور داد که نماز ظهر را بگزارد.
- باز در وقتى که آفتاب غروب کرد نزد او آمد و دستور داد که نماز مغرب را بگزارد.
- سپس در وقتى که ثلثى از شب گذشته بود نزد او آمد و دستور داد که نماز عشاء را بگزارد.
- باز در وقتى که روشنى صبح نمایان شد نزد او آمد و دستور داد که نماز صبح را بگزارد.
سپس گفت: [اى رسول خدا] ما بین این دو وقتى است.
الحدیث العشرون
قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ یَقُولُ: أَخَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَیْلَةً مِنَ اللَّیَالِی الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ مَا شَاءَ اللَّهُ، فَجَاءَ عُمَرُ فَدَقَّ الْبَابَ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ نَامَ النِّسَاءُ نَامَ الصِّبْیَانُ. فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ:
لَیْسَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُونِی، وَ لَا تَأْمُرُونِی وَ إِنَّمَا «6» عَلَیْکُمْ أَنْ تَسْمَعُوا وَ تُطِیعُوا .
التهذیب ج 2 ص، 28.
حدیث 20-
از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود:
شبى از شبها، رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نماز عشا را به خواست خداوند به تأخیر انداخت، پس عمر آمد و در زد. گفت: اى رسول خدا!زنها خوابیدند، بچهها خوابیدند! [پس کى نماز عشا را مىخوانى؟] رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله بیرون آمد و فرمود: براى شما روا نیست که مرا بیازارید، و جایز نیست که به من دستور دهید. جز این نیست که بر شما واجب است که بشنوید و اطاعت کنید.
الحدیث الحادی و العشرون
قَالَ الْإِمَامُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ:
إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِأَصْحَابِهِ ذَاتَ یَوْمٍ: أَ رَأَیْتُمْ لَوْ جَمَعْتُمْ مَا عِنْدَکُمْ مِنَ الثِّیَابِ وَ الْآنِیَةِ ثُمَّ وَضَعْتُمْ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ أَ کُنْتُمْ تَرَوْنَهُ یَبْلُغُ السَّمَاءَ؟
فَقَالُوا: لَا، یَا رَسُولَ اللَّهِ. فَقَالَ: یَقُولُ أَحَدُکُمْ إِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ:
«سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ» «ثَلَاثِینَ مَرَّةً» فَهُنَّ یَدْفَعْنَ الْهَدْمَ وَ الْغَرَقَ، وَ الْحَرَقَ، وَ التَّرَدِّیَ فِی الْبِئْرِ، وَ أَکْلَ السَّبُعِ، وَ مِیتَةَ السَّوْءِ، وَ الْبَلِیَّةَ الَّتِی نَزَلَتْ عَلَى الْعَبْدِ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ، وَ هُنَّ الْمُعَقِّبَاتُ.
معانى الاخبار: ص 324، ح 1- التهذیب: 2/ 107، ح 174.
حدیث 21-
از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود:
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در یک روزى به اصحابش فرمود: خبر دهید مرا که اگر همه لباسها و ظرفهایى که نزد شماست جمع مىکردید سپس آنها را بر روى هم مىگذاشتید آیا پندارید که به آسمان مىرسیدید؟
گفتند، نه، اى پیامبر خدا.
فرمود: یکى از شما که از نمازش فارغ شد سى بار بگوید:
«سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا إله إلّا اللَّه و اللَّه اکبر»
[این دعا]، ویرانى، غرق شدن، سوختن، سقوط در چاه، طعمه درندگان شدن، مردن بد و بلاى وارد بر بنده در این روز را از او برطرف مىگرداند.
و این دعاى تعقیبات نماز است.
الحدیث الثانی و العشرون
: وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ، عَنْ زُرَارَةَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ:
سَلَّمَ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ عَلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ فِی الصَّلَاةِ، فَرَدَّ
ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ: [إِنَ] السَّلَامَ: اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَى .
الفقیه: 1/ 368، ح 1066.
حدیث 22-
از امام باقر علیه السّلام روایت شده است که فرمود:
در حالى که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله در نماز بود، عمّار یاسر بر او سلام کرد، و آن حضرت
جواب سلام او را داد. امام باقر علیه السّلام فرمود: سلام، اسمى از اسماء خداوند متعال است.
الحدیث الثالث و العشرون
عَنِ ابْنِ بِسْطَامَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ فَأَتَى رَجُلٌ فَقَالَ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَبَلِ وَ رُبَّمَا لَقِیتُ رَجُلًا مِنْ إِخْوَانِی، فَالْتَزَمْتُهُ فَیَعِیبُ عَلَیَّ بَعْضُ النَّاسِ وَ یَقُولُونَ: هَذَا مِنْ فِعْلِ الْأَعَاجِمِ وَ أَهْلِ الشِّرْکِ.
فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: وَ لِمَ ذَاکَ؟ فَقَدِ الْتَزَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَعْفَراً وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ.
فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ: کَیْفَ هَذَا؟
فَقَالَ: إِنَّهُ یَوْمَ افْتَتَحَ خَیْبَرَ، أَتَاهُ بَشِیرٌ، فَقَالَ: هَذَا جَعْفَرٌ قَدْ جَاءَ.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: وَ بِأَیِّهِمَا [مَا أَدْرِی] أَنَا أَشَدُّ فَرَحاً، بِقُدُومِ جَعْفَرٍ، أَوْ بِفَتْحِ خَیْبَرَ؟ فَلَمْ یَلْبَثْ أَنْ قَدِمَ جَعْفَرٌ، فَالْتَزَمَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ، وَ جَلَسَ النَّاسُ کَأَنَّمَا عَلَى رُءُوسِهِمُ الطَّیْرُ.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ- ابْتِدَاءً مِنْهُ-: یَا جَعْفَرُ. قَالَ: لَبَّیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ.
فَقَالَ: أَلَا أَمْنَحُکَ؟ أَلَا أَحْبُوکَ؟ أَ لَا أُعْطِیکَ؟
فَقَالَ [لَهُ] جَعْفَرٌ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ: وَ ظَنَّ النَّاسُ أَنَّهُ سَیُعْطِیهِ ذَهَباً أَوْ فِضَّةً فَقَالَ: إِنِّی أُعْطِیکَ شَیْئاً إِنْ [أَنْتَ] صَنَعْتَهُ کُلَّ یَوْمٍ کَانَ خَیْراً لَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا، وَ إِنْ أَنْتَ صَنَعْتَهُ بَیْنَ کُلِّ یَوْمَیْنِ غُفِرَ لَکَ مَا بَیْنَهُمَا أَوْ کُلَّ جُمْعَةٍ، أَوْ کُلَّ شَهْرٍ، أَوْ کُلَّ سَنَةٍ، غُفِرَ لَکَ مَا بَیْنَهُمَا. قَالَ: ثُمَّ قَالَ:
صَلِّ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ تُکَبِّرُ ثُمَّ تَقْرَأُ، فَإِذَا فَرَغْتَ قُلْتَ: سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ «خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً» فَإِذَا رَکَعْتَ قُلْتَهَا عَشْراً، فَإِذَا رَفَعْتَ رَأْسَکَ قُلْتَهَا عَشْراً، فَإِذَا سَجَدْتَ قُلْتَهَا عَشْراً، وَ إِذَا رَفَعْتَ رَأْسَکَ قُلْتَهَا عَشْراً، وَ إِذَا سَجَدْتَ قُلْتَهَا عَشْراً، وَ إِذَا رَفَعْتَ رَأْسَکَ قُلْتَهَا عَشْراً وَ أَنْتَ قَاعِدٌ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ، فَذَلِکَ خَمْسٌ وَ سَبْعُونَ تَسْبِیحَةً فِی کُلِّ رَکْعَةٍ، فَذَلِکَ ثَلَاثُمِائَةِ تَسْبِیحَةٍ فِی أَرْبَعِ رَکَعَاتٍ أَلْفٌ وَ مِائَتَا تَسْبِیحَةٍ.
فَقَالَ: أَ بِاللَّیْلِ أُصَلِّیهَا أَمْ بِالنَّهَارِ؟
فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: لَا، وَ لَا، تُصَلِّیهَا مِنْ صَلَوَاتِکَ الَّتِی کُنْتَ تُصَلِّی قَبْلَ ذَلِکَ.
الکافى: 3/ 465، ح 2- التهذیب 3/ 186، ح 1.
حدیث 23-
ابن بسطام گوید: من در نزد امام صادق علیه السّلام بودم، مردى پیش آن حضرت آمد و گفت: فدایت گردم، من مردى از اهل کوهستانم. گاهى مردى از برادران [دینىام] را ملاقات نموده و دست به گردنش انداخته و او را در آغوش مىکشم؛ بعضى از مردم مرا سرزنش کرده و گویند: این کار عجمها و مشرکین است.
امام صادق علیه السّلام فرمود: چرا سرزنش مىکنند؟ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله جعفر بن ابى طالب را در آغوش کشید و میان دو چشمش را بوسید.
مرد کوهستانى گفت: چگونه بوده؟
امام علیه السّلام فرمود: روزى که خیبر فتح گردید، مژده رسان پیش پیامبر آمد و گفت:
این جعفر است که آمده است.
پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: نمىدانم به کدامیک از این دو خوشحالترم، به آمدن جعفر، یا به فتح خیبر؟ درنگ نکرد که جعفر جلو بیاید، آن حضرت [پیش رفت] و او را در آغوش کشید و میان دو چشمش را بوسید، مردم نشستند، [از خوشحالى و هیجان] گویى که پرنده بر سرشان به پرواز درآمده است.
رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله در حالى که آغاز به سخن کرد فرمود: اى جعفر! گفت: لبّیک یا رسول اللَّه فرمود: آیا جایزهاى به تو ندهم؟ آیا بخششى به تو نداشته باشم؟ آیا به تو هدیّهاى ندهم؟
جعفر گفت: آرى یا رسول اللَّه.
مردم گمان کردند که پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله به او طلا یا نقرهاى مىبخشد.
فرمود: چیزى را به تو مىبخشم که اگر هر روز آن را بجاى آورى، براى تو از دنیا و آنچه در آن است بهتر است، و اگر هر دو روز یک بار بدان عمل کنى، خداوند گناه بین آن دو روزت را مىآمرزد. و یا هر جمعه، یا هر ماه، یا هر سال، آن را انجام دهى، خداوند گناه بین آنها را مىبخشد.
سپس فرمود: چهار رکعت نماز را با دو سلام بخوان [دو تا دو رکعتى و در هر رکعتى حمد و سوره را مىخوانى]، بعد از حمد و سوره 15 مرتبه بگو:
سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا آله الا اللَّه و اللَّه اکبر
و همین تسبیح را ده مرتبه در رکوع و همچنین ده مرتبه بعد از سر برداشتن از رکوع و همچنین ده مرتبه در سجده اوّل و ده مرتبه بعد از سر برداشتن از آن، و ده مرتبه در سجده دوّم و ده مرتبه بعد از سر بلند نمودن در حالى که نشسته باشى و برنخیزى. که جمعا 75 تسبیح در هر رکعتى مىشود و مجموع آنها در تمام چهار رکعت، 300 تسبیح مىشود.
جعفر گفت: آیا در شب بخوانم یا در روز؟
فرمود: نه، نه، این نماز را جزء دیگر نمازهاى مستحبّى که قبلا مىخواندى بدان.
الحدیث الرابع و العشرون
ِّ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ، قَالَ:
الْإِشْهَارُ بِالْعِبَادَةِ رِیبَةٌ إِنَّ أَبِی حَدَّثَنِی، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ:
أَعْبَدُ النَّاسِ: مَنْ أَقَامَ الْفَرَائِضَ.
وَ أَسْخَى النَّاسِ: مَنْ أَدَّى زَکَاةَ مَالِهِ.
وَ أَزْهَدُ النَّاسِ: مَنِ اجْتَنَبَ الْحَرَامَ.
وَ أَتْقَى النَّاسِ: مَنْ قَالَ الْحَقَّ فِیمَا لَهُ وَ عَلَیْهِ.
وَ أَعْدَلُ النَّاسِ: مَنْ رَضِیَ لِلنَّاسِ مَا یَرْضَى لِنَفْسِهِ، وَ کَرِهَ لَهُمْ مَا یَکْرَهُ لِنَفْسِهِ.
وَ أَکْیَسُ النَّاسِ: مَنْ کَانَ أَشَدَّ ذِکْراً لِلْمَوْتِ.
وَ أَغْبَطُ النَّاسِ: مَنْ کَانَ تَحْتَ التُّرَابِ قَدْ أَمِنَ الْعِقَابَ وَ یَرْجُو الثَّوَابَ.
وَ أَغْفَلُ النَّاسِ: مَنْ لَمْ یَتَّعِظْ بِتَغَیُّرِ الدُّنْیَا مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ.
وَ أَعْظَمُ النَّاسِ فِی الدُّنْیَا خَطَراً: مَنْ لَمْ یَجْعَلْ لِلدُّنْیَا عِنْدَهُ خَطَراً.
وَ أَعْلَمُ النَّاسِ: مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النَّاسِ إِلَى عِلْمِهِ.
وَ أَشْجَعُ النَّاسِ: مَنْ غَلَبَ هَوَاهُ.
وَ أَکْثَرُ النَّاسِ قِیمَةً: أَکْثَرُهُمْ عِلْماً.
وَ أَقَلُّ النَّاسِ قِیمَةً: أَقَلُّهُمْ عِلْماً.
وَ أَقَلُّ النَّاسِ لَذَّةً: الْحَسُودُ.
وَ أَقَلُّ النَّاسِ رَاحَةً: الْبَخِیلُ.
وَ أَبْخَلُ النَّاسِ: مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ.
وَ أَوْلَى النَّاسِ بِالْحَقِّ: أَعْمَلُهُمْ بِهِ.
وَ أَقَلُّ النَّاسِ وَفَاءً: الْمُلُوکُ.
وَ أَقَلُّ النَّاسِ حُرْمَةً: الْفَاسِقُ.
وَ أَقَلُّ النَّاسِ صَدِیقاً: الْمَلِکُ.
وَ أَفْقَرُ النَّاسِ: الطَّامِعُ. «1» وَ أَغْنَى النَّاسِ: مَنْ لَمْ یَکُنْ لِلْحِرْصِ أَسِیراً.
وَ أَفْضَلُ النَّاسِ إِیمَاناً: أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً.
وَ أَکْرَمُ النَّاسِ: أَتْقَاهُمْ.
وَ أَعْظَمُ النَّاسِ قَدْراً: مَنْ تَرَکَ مَا لَا یَعْنِیهِ.
وَ أَوْرَعُ النَّاسِ: مَنْ تَرَکَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کَانَ مُحِقّاً.
وَ أَقَلُّ النَّاسِ مُرُوَّةً: مَنْ کَانَ کَاذِباً.
وَ أَشْقَى النَّاسِ: الْمُلُوکُ. وَ أَمْقَتُ النَّاسِ: الْمُتَکَبِّرُ.
وَ أَشَدُّ النَّاسِ اجْتِهَاداً: مَنْ تَرَکَ الذُّنُوبَ.
وَ أَحْکَمُ «1» النَّاسِ: مَنْ فَرَّ مِنْ جُهَّالِ النَّاسِ.
وَ أَسْعَدُ النَّاسِ: مَنْ خَالَطَ کِرَامَ النَّاسِ.
وَ أَعْقَلُ النَّاسِ: أَشَدُّهُمْ مُدَارَاةً لِلنَّاسِ.
وَ أَوْلَى النَّاسِ بِالتُّهَمَةِ: مَنْ جَالَسَ أَهْلَ التُّهَمَةِ.
وَ أَعْتَى «2» النَّاسِ: مَنْ قَتَلَ غَیْرَ قَاتِلِهِ، وَ ضَرَبَ غَیْرَ ضَارِبِهِ.
وَ أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ: أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَةِ.
وَ أَحَقُّ النَّاسِ بِالذَّنْبِ: السَّفِیهُ الْمُغْتَابُ.
وَ أَذَلُّ النَّاسِ: مَنْ أَهَانَ النَّاسَ.
وَ أَحْزَمُ النَّاسِ: أَکْظَمُهُمْ لِلْغَیْظِ.
وَ أَصْلَحُ النَّاسِ: أَصْلَحُهُمْ لِلنَّاسِ.
وَ خَیْرُ النَّاسِ: مَنِ انْتَفَعَ بِهِ النَّاسُ .
رواه فی معانی الأخبار: 195 ح 1، و فی أمالی الصدوق: 27 ح 4 .
و فی الفقیه: 4/ 394 ح 5840. و فی کتاب الغایات: 65، و فی کنز الکراجکی: 138 مرسلا. و أخرجه فی البحار: 77/ 111 ح 2، فی أعلام الدین: 200 (مخطوط)، و روضة الواعظین: 500 (قطعة) و مشکاة الأنوار: 86 (قطعة).
حدیث 24-
از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود:
شهرت یافتن به وسیله عبادت، شبههناک و گمان برانگیز است. پدرم از پدرش از جدّش رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله روایت کرده که آن حضرت فرموده است:
- عابدترین مردم کسى است که واجبات را بپا دارد.
- سخىترین مردم کسى است که زکات مالش را بپردازد.
- زاهدترین مردم کسى است که از حرام دورى ورزد.
- با تقواترین مردم کسى است که حقّ را بگوید. چه به نفعش و چه به ضررش باشد.
- عادلترین مردم کسى است که آنچه براى خود مىپسندد براى دیگران هم بپسندد، و آنچه براى خود نمىپسندد، براى دیگران نیز نپسندد.
- زیرکترین مردم کسى است که زیاد به یاد مرگ باشد.
- و غبطه خورندهترین مردم، کسى است که در دنیا از عقاب الهى، ایمن و [عمل ناکرده] امید به ثواب داشته باشد.
- غافلترین مردم کسى است که از تغییر و دگرگونى دنیا، پند نگرفته باشد.
- بزرگترین مردم در دنیا از جهت عظمت، کسى است که دنیا نزد او عظمتى نداشته باشد.
- و عالمترین مردم کسى است که علم و دانش مردم را با علم و دانش خود، جمع نماید.
- شجاعترین مردم کسى است که بر نفسش غالب آید.
- با ارزشترین مردم کسى است که دانشش بیشتر باشد.
- کم لذّتترین مردم، حسود است.
- کم راحتترین مردم، بخیل است.
- بخیلترین مردم کسى است که نسبت به آنچه خداوند بر او واجب کرده بخل ورزد [و اداى واجب نکند].
- سزاوارترین مردم به حقّ، کسى است که بیشتر به حقّ، عمل کند.
- کم وفاترین مردم، زمامدارانند.
- کم حرمتترین مردم، آدم فاسق است.
- کم دوستترین مردم، زمامدار است.
- فقیرترین مردم، آدم طمعکار است.
- بىنیازترین مردم، کسى است که اسیر حرص و آز نباشد.
- و باایمانترین مردم، خوش خلق ترین مردم است.
- گرامىترین مردم، باتقواترین آنهاست.
- با منزلتترین مردم کسى است که امور بىربط و بیهوده را ترک نماید.
- پارساترین مردم، کسى است که جدال را ترک کند اگر چه محقّ باشد.
- کم مروّتترین مردم، کسى است که دروغگو باشد.
- بدبخت ترین مردم، زمامداران و معذّبترینشان متکبّرانند.
- سختکوش ترین مردم، کسى است که گناهان را ترک کند.
- حکیمترین مردم، کسى است که از مردمان نادان دورى جوید.
- خوشبخت ترین مردم کسى است که با مردمان ارجمند، آمیزش و معاشرت داشته باشد.
- عاقلترین مردم، کسى است که مدارایش با مردم بیشتر باشد.
- سزاوارترین مردم به تهمت، کسى است که با اهل تهمت بنشیند.
- طاغىترین مردم، کسى است که غیر قاتل را بکشد، و غیر ضارب را بزند.
- سزاوارترین مردم به عفو و گذشت، کسى است که بر عقوبت و کیفر [خطاکار] قادرتر باشد.
- سزاوارترین مردم به فرومایگى، کسى است که بىخرد و بدگو باشد.
- و پستترین مردم، کسى است که به مردم توهین کند.
- بااحتیاطترین مردم کسى است که خشمش را بیشتر فرو برد.
- صلحجوترین مردم کسى است که در میان مردم، بهتر صلح و آشتى را برقرار سازد.
- و بهترین مردم کسى است که، مردم بهتر از او سود برند.
الحدیث الخامس و العشرون
عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:
مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ أَکْرَمَ النَّاسِ، فَلْیَتَّقِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ.
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ أَتْقَى النَّاسِ، فَلْیَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ.
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ أَغْنَى النَّاسِ، فَلْیَکُنْ بِمَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِی یَدِهِ.
[ثُمَّ قَالَ:] أَ لَا أُنَبِّئُکُمْ بِشَرِّ النَّاسِ؟ قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ.
قَالَ: مَنْ أَبْغَضَ النَّاسَ، وَ أَبْغَضَهُ النَّاسُ.
ثُمَّ قَالَ: أَ لَا أُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ هَذَا؟ قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ.
قَالَ: الَّذِی لَا یُقِیلُ عَثْرَةً، وَ لَا یَقْبَلُ مَعْذِرَةً، وَ لَا یَغْفِرُ ذَنْباً.
ثُمَّ قَالَ: أَ لَا أُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ هَذَا؟ قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ.
قَالَ: مَنْ لَا یُؤْمَنُ شَرُّهُ، وَ لَا یُرْجَى خَیْرُهُ.
إِنَّ عِیسَى بْنَ مَرْیَمَ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَامَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ فَقَالَ:
یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تُحَدِّثُوا بِالْحِکْمَةِ الْجُهَّالَ فَتَظْلِمُوهَا، وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَظْلِمُوهُمْ، وَ لَا تُعِینُوا الظَّالِمَ عَلَى ظُلْمِهِ، فَیَبْطُلَ فَضْلُکُمْ.
الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ: أَمْرٌ تَبَیَّنَ لَکَ رُشْدُهُ فَاتَّبِعْهُ، وَ أَمْرٌ تَبَیَّنَ لَکَ غَیُّهُ فَاجْتَنِبْهُ، وَ أَمْرٌ
اخْتُلِفَ فِیهِ فَرُدَّهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ .
معانى الاخبار: ص 196، ح 2- الفقیه: 4/ 400، ح 5858- الخصال: 1/ 153، ح 189- أمالى الصدوق: ص 251، ح 11.
حدیث 25-
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرموده است:
- هر کس دوست دارد که ارجمندترین مردم باشد، باید از خداوند متعال بترسد.
- هر کس دوست دارد که با تقواترین مردم باشد، باید بر خدا توکّل نماید.
- هر کس دوست دارد که بىنیازترین مردم باشد، باید نسبت به آنچه که نزد خداوند متعال است اطمینان بیشترى داشته باشد تا آنچه که در دست اوست.
سپس فرمود: آیا شما را از بدترین مردم خبر ندهم؟
گفتند: چرا، یا رسول اللَّه.
فرمود: کسى که مردم را به خشم آورد و [در نتیجه] مردم او را بر خشم آورند.
بعد فرمود: آیا شما را به بدتر از او هم خبر ندهم؟
گفتند: چرا، یا رسول اللَّه.
فرمود: کسى که از شرّش، امانى نیست؛ و به خیرش هم امیدى نیست.
عیسى بن مریم در میان بنى اسرائیل برخاست و فرمود:
اى بنى اسرائیل! جاهلان را حکمت نیاموزید که به حکمت ستم کردهاید؛ و از اهلش دریغ مدارید که به آنان [نیز] ستم کردهاید؛ و ستمگر را بر ستمش یارى نرسانید که احسانتان از بین مىرود.
کارها سه قسم است:
کارى که رهیابى آن بر تو آشکار است آن را پیروى کن. و کارى که گمراهیش بر تو آشکار است، از آن بپرهیز و کارى که مورد اختلاف است، آن را به خداى عزّ و جلّ برگردان.
الحدیث السادس و العشرون
عَنِ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ، عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَیُّ الْمَالِ خَیْرٌ؟
قَالَ: زَرْعٌ زَرَعَهُ صَاحِبُهُ، وَ أَصْلَحَهُ. وَ أَدَّى حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ.
قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَیُّ الْمَالِ بَعْدَ الزَّرْعِ خَیْرٌ؟
قَالَ: رَجُلٌ فِی غَنَمِهِ قَدْ تَبِعَ بِهَا مَوَاضِعَ الْقَطْرِ، یُقِیمُ الصَّلَاةَ وَ یُؤْتِی الزَّکَاةَ.
قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَیُّ الْمَالِ بَعْدَ الْغَنَمِ خَیْرٌ؟
قَالَ: الْبَقَرُ تَغْدُو بِخَیْرٍ وَ تَرُوحُ بِخَیْرٍ.
قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَیُّ الْمَالِ بَعْدَ الْبَقَرِ خَیْرٌ؟
قَالَ: الرَّاسِیَاتُ فِی الْوَحْلِ الْمُطْعِمَاتُ فِی الْمَحْلِ، نِعْمَ الشَّیْءُ النَّخْلُ، مَنْ بَاعَهُ فَإِنَّمَا ثَمَنُهُ بِمَنْزِلَةِ رَمَادٍ عَلَى رَأْسِ شَاهِقٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ، إِلَّا أَنْ یُخْلِفَ مَکَانَهَا قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَیُّ الْمَالِ بَعْدَ النَّخْلِ خَیْرٌ؟ فَسَکَتَ.
فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: فَأَیْنَ الْإِبِلُ؟
قَالَ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): فِیهَا الشَّقَاءُ وَ الْجَفَاءُ، وَ الْعَنَاءُ، وَ بُعْدُ الدَّارِ، تَغْدُو مُدْبِرَةً، وَ تَرُوحُ مُدْبِرَةً، لَا یَأْتِی خَیْرُهَا إِلَّا مِنْ جَانِبِهَا الْأَشْأَمِ ، أَمَا إِنَّهَا لَا تَعْدَمُ الْأَشْقِیَاءَ الْفَجَرَةَ .
معانى الاخبار: ص 196، ح 3- أمالى الصدوق: ص 286، ح 2- الخصال: 1/ 245، ح 105- الفقیه: 2/ 291، ح 2488- الکافى: 5/ 240، ح 6.
حدیث 26-
از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله سؤال شد: کدام مال بهتر است؟
فرمود: زراعتى که صاحبش آن را کشت نموده و پرورش داده و هنگام درو حقّ آن را پرداخته باشد.
پرسیدند: اى رسول خدا؛ پس کدام مال بعد از زراعت کردن بهتر است؟
فرمود: مردى که گوسفند دارد و [براى سیراب کردنشان] در پى آنها راهى محلها و گودالهایى که در آنها آب باران جمع شده، مىگردد و نماز مىخواند و زکات مىدهد.
پرسیدند، اى رسول خدا! کدام مال پس از گوسفند بهتر است؟
فرمود، گاو، که بامداد به خوبى [شیر مىدهد]، و شامگاه هم به خوبى [شیر مىدهد].
پرسیدند: اى رسول خدا! پس از گاو، چه چیزى بهتر است؟
فرمود: آن درختهاى بلندى که در گل و لاى ریشه دارند، و خوراک روزهاى قحط را فراهم مىسازند. چه خوب چیزى است درخت خرما! هر کس آن را بفروشد بهایش چون خاکستر سر قلّه کوه است که در روز طوفانى، باد سختى بر آن بوزد و آن را پراکنده سازد، مگر آنکه به بهاى آن، نخلستان دیگرى بخرد.
پرسیدند، اى رسول خدا! کدام مال پس از نخل بهتر است؟
حضرت سکوت کرد [و جوابى نداد].
مردى گفت، پس شتر چگونه [منزلتى دارد]؟
فرمود: بدبختى و دل سختى و رنج، در شتر دارى است؛ در بامداد و شامگاه از خانه دور مىشود [و در بیابان بسر مىبرد]، خیرى نمىدهد مگر از آن سویى که خطرناک است [راه دوشیدن و سوارشدنش از طرف چپ اوست]، ولى مردمان بدبخت نابکار، آن را از دست ندهند.
الحدیث السابع و العشرون
مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ قَالَ:
بَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ- صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ ذَاتَ یَوْمٍ جَالِسٌ مَعَ أَصْحَابِهِ یُعَبِّئُهُمْ لِلْحَرْبِ، إِذْ أَتَاهُ شَیْخٌ عَلَیْهِ شَحْبَةُ «5» السَّفَرِ فَقَالَ: أَیْنَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ؟
فَقِیلَ: هُوَ ذَا، فَسَلَّمَ عَلَیْهِ.
ثُمَّ قَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی أَتَیْتُکَ مِنْ نَاحِیَةِ الشَّامِ وَ أَنَا شَیْخٌ کَبِیرٌ قَدْ سَمِعْتُ فِیکَ مِنَ الْفَضْلِ مَا لَا أُحْصِی وَ إِنِّی أَظُنُّکَ سَتُغْتَالُ، فَعَلِّمْنِی مِمَّا عَلَّمَکَ اللَّهُ.
قَالَ: نَعَمْ یَا شَیْخُ، مَنِ اعْتَدَلَ یَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ،
وَ مَنْ کَانَتِ الدُّنْیَا هَمَّهُ اشْتَدَّتْ حَسْرَتُهُ عِنْدَ فِرَاقِهَا،
وَ مَنْ کَانَ غَدُهُ شَرّاً مِنْ یَوْمِهِ فَهُوَ مَحْرُومٌ،
وَ مَنْ لَمْ یُبَالِ بِمَا رُزِیَ عَنْهُ مِنْ آخِرَتِهِ إِذَا سَلِمَتْ لَهُ دُنْیَاهُ فَهُوَ هَالِکٌ،
وَ مَنْ لَمْ یَتَعَاهَدِ النَّقْصَ مِنْ نَفْسِهِ غَلَبَ عَلَیْهِ الْهَوَى،
وَ مَنْ کَانَ فِی نَقْصٍ فَالْمَوْتُ خَیْرٌ لَهُ.
[إِنَّ اَلدُّنْیَا خَضِرَةٌ حُلْوَةٌ وَ لَهَا أَهْلٌ وَ إِنَّ اَلْآخِرَةَ لَهَا أَهْلٌ ظَلَفَتْ أَنْفُسُهُمْ عَنْ مُفَاخَرَةِ أَهْلِ اَلدُّنْیَا لاَ یُنَافِسُونَ فِی اَلدُّنْیَا وَ لاَ یَفْرَحُونَ بِغَضَارَتِهَا وَ لاَ یَحْزَنُونَ لِبُؤْسِهَا یَا شَیْخُ مَنْ خَافَ اَلْبَیَاتَ قَلَّ نَوْمُهُ مَا أَسْرَعَ اَللَّیَالِیَ وَ اَلْأَیَّامَ فِی عُمُرِ اَلْعَبْدِ فَاخْزُنْ لِسَانَکَ وَ عُدَّ کَلاَمَکَ یَقِلَّ کَلاَمُکَ إِلاَّ بِخَیْرٍ](*)
یَا شَیْخُ ارْضَ لِلنَّاسِ مَا تَرْضَى لِنَفْسِکَ، وَ آتِ إِلَى النَّاسِ مَا تُحِبُّ أَنْ یُؤْتَى إِلَیْکَ .
ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى أَصْحَابِهِ، فَقَالَ:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَمَا تَرَوْنَ إِلَى أَهْلِ الدُّنْیَا یُمْسُونَ وَ یُصْبِحُونَ عَلَى أَحْوَالٍ شَتَّى، فَبَیْنَ صَرِیعٍ یَتَلَوَّى وَ بَیْنَ عَائِدٍ وَ مَعُودٍ، وَ آخَرَ بِنَفْسِهِ یَجُودُ، وَ آخَرَ لَا یُرْجَى، وَ آخَرَ مُسَجًّى وَ طَالِبِ الدُّنْیَا وَ الْمَوْتُ یَطْلُبُهُ، وَ غَافِلٍ وَ لَیْسَ بِمَغْفُولٍ [عَنْهُ] وَ عَلَى أَثَرِ الْمَاضِی یَصِیرُ الْبَاقِی.
فَقَالَ لَهُ زَیْدُ بْنُ صُوحَانَ الْعَبْدِیُّ:
یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَیُّ سُلْطَانٍ أَغْلَبُ وَ أَقْوَى؟ قَالَ: الْهَوَى.
قَالَ: فَأَیُّ ذُلٍّ أَذَلُّ؟ قَالَ: الْحِرْصُ عَلَى الدُّنْیَا.
قَالَ: فَأَیُّ فَقْرٍ أَشَدُّ؟ قَالَ: الْکُفْرُ [بِاللَّهِ] «8» بَعْدَ الْإِیمَانِ.
قَالَ: فَأَیُّ دَعْوَةٍ أَضَلُّ؟ قَالَ: الدَّاعِی بِمَا لَا یَکُونُ
قَالَ: فَأَیُّ عَمَلٍ أَفْضَلُ؟ قَالَ: التَّقْوَى.
قَالَ: فَأَیُّ عَمَلٍ أَنْجَحُ؟ قَالَ: طَلَبُ مَا عِنْدَ اللَّهِ.
قَالَ: فَأَیُّ صَاحِبٍ شَرٌّ؟ قَالَ: الْمُزَیِّنُ لَکَ مَعْصِیَةَ اللَّهِ.
قَالَ: فَأَیُّ الْخَلْقِ أَشْقَى؟ قَالَ: مَنْ بَاعَ دِینَهُ بِدُنْیَا غَیْرِهِ.
قَالَ: فَأَیُّ الْخَلْقِ أَقْوَى؟ قَالَ: الْحَکِیمُ.
قَالَ: فَأَیُّ الْخَلْقِ أَشَحُّ؟ قَالَ: مَنْ أَخَذَ الْمَالَ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ، فَجَعَلَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ.
قَالَ: فَأَیُّ النَّاسِ أَکْیَسُ؟ قَالَ: مَنْ أَبْصَرَ رُشْدَهُ مِنْ غَیِّهِ، [فَمَالَ إِلَى رُشْدِهِ] قَالَ: فَمَنْ أَحْلَمُ النَّاسِ؟ قَالَ: الَّذِی لَا یَغْضَبُ.
قَالَ: فَأَیُّ النَّاسِ أَثْبَتُ رَأْیاً؟ قَالَ: مَنْ لَمْ «2» یَغُرَّهُ النَّاسُ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ تَغُرَّهُ الدُّنْیَا بِتَشَوُّقِهَا.
قَالَ: فَأَیُّ النَّاسِ أَحْمَقُ؟ قَالَ: الْمُغْتَرُّ بِالدُّنْیَا وَ هُوَ یَرَى مَا فِیهَا مِنْ تَقَلُّبِ أَحْوَالِهَا.
قَالَ: فَأَیُّ النَّاسِ أَشَدُّ حَسْرَةً؟ قَالَ: الَّذِی حُرِمَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ، ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ*.
قَالَ: فَأَیُّ الْخَلْقِ أَعْمَى؟ قَالَ: الَّذِی عَمِلَ لِغَیْرِ اللَّهِ، یَطْلُبُ [بِعَمَلِهِ] الثَّوَابَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
قَالَ: فَأَیُّ الْقُنُوعِ أَفْضَلُ؟ قَالَ: الْقَانِعُ بِمَا أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى.
قَالَ: فَأَیُّ الْمَصَائِبِ أَشَدُّ؟ قَالَ: الْمُصِیبَةُ فِی الدِّینِ.
قَالَ: فَأَیُّ الْأَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قَالَ: انْتِظَارُ الْفَرَجِ.
قَالَ: فَأَیُّ النَّاسِ خَیْرٌ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قَالَ: أَخْوَفُهُمْ لِلَّهِ وَ أَعْمَلُهُمْ «4» بِالتَّقْوَى وَ أَزْهَدُهُمْ فِی الدُّنْیَا.
قَالَ: فَأَیُّ الْکَلَامِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قَالَ: کَثْرَةُ ذِکْرِهِ وَ التَّضَرُّعُ «5» إِلَیْهِ وَ الدُّعَاءُ.
قَالَ: فَأَیُّ الْقَوْلِ أَصْدَقُ؟ قَالَ: شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ.
قَالَ: فَأَیُّ الْأَعْمَالِ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قَالَ: التَّسْلِیمُ وَ الْوَرَعُ.
قَالَ: فَأَیُّ النَّاسِ أَصْدَقُ؟ قَالَ: مَنْ صَدَقَ فِی الْمَوَاطِنِ.
ثُمَّ أَقْبَلَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَلَى الشَّیْخِ، فَقَالَ:
یَا شَیْخُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً ضَیَّقَ الدُّنْیَا عَلَیْهِمْ، نَظَراً لَهُمْ وَ زَهَّدَهُمْ فِیهَا وَ فِی حُطَامِهَا، فَرَغِبُوا فِی دَارِ السَّلَامِ الَّتِی دَعَاهُمْ إِلَیْهَا فَصَبَرُوا عَلَى ضِیقِ الْمَعِشیَةِ، وَ صَبَرُوا عَلَى الْمَکْرُوهِ، وَ اشْتَاقُوا إِلَى مَا عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْکَرَامَةِ، وَ بَذَلُوا أَنْفُسَهُمْ ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ، وَ کَانَتْ خَاتِمَةُ أَعْمَالِهِمُ الشَّهَادَةَ، فَلَقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنْهُمْ رَاضٍ، وَ عَلِمُوا أَنَّ الْمَوْتَ سَبِیلُ مَنْ مَضَى وَ مَنْ بَقِیَ فَتَزَوَّدُوا لِآخِرَتِهِمْ غَیْرَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ، وَ لَبِسُوا الْخَشِنَ، وَ صَبَرُوا عَلَى الذُّلِّ، وَ قَدَّمُوا الْقُوتَ الْفَضْلَ، وَ أَحَبُّوا فِی اللَّهِ (، وَ أَبْغَضُوا فِی اللَّهِ،) أُولَئِکَ الْمَصَابِیحُ وَ أَهْلُ النَّعِیمِ فِی الْآخِرَةِ وَ السَّلَامُ.
فَقَالَ الشَّیْخُ: فَأَیْنَ أَذْهَبُ؟ وَ أَدَعُ الْجَنَّةَ، وَ أَنَا أَرَاهَا وَ أَرَى أَهْلَهَا مَعَکَ، یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، جَهِّزْنِی بِقُوَّةٍ أَتَقَوَّى بِهَا عَلَى عَدُوِّکَ. فَأَعْطَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ سِلَاحاً وَ حَمَلَهُ، وَ کَانَ فِی الْحَرْبِ بَیْنَ یَدَیْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ [یَضْرِبُ] قُدُماً وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یَعْجَبُ مِمَّا یَصْنَعُ، فَلَمَّا اشْتَدَّتِ الْحَرْبُ أَقْدَمَ فَرَسَهُ حَتَّى قُتِلَ (رَحِمَهُ اللَّهُ).
[وَ أَتْبَعَهُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَوَجَدَهُ صَرِیعاً وَ وَجَدَ دَابَّتَهُ وَ وَجَدَ سَیْفَهُ فِی ذِرَاعِهِ فَلَمَّا انْقَضَتِ الْحَرْبُ أَتَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِدَابَّتِهِ وَ سِلَاحِهِ وَ صَلَّى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَلَیْهِ، وَ قَالَ:
هَذَا وَ اللَّهِ السَّعِیدُ حَقّاً فَتَرَحَّمُوا عَلَى أَخِیکُمْ]
(3) رواه فی معانی الأخبار: 197 ح 4، و فی أمالی الصدوق: 321 ح 4، و فی أمالی الشیخ الطوسی: 2/ 49، و فی کتاب الغایات: 66 مرسلا، عنها البحار: 77/ 376 ح 1.
و رواه فی الفقیه: 4/ 381 ح 5833، و أورده فی تنبیه الخواطر: 2/ 173 مرسلا، و أخرج قطعات منه فی البحار: 69/ 272 ح 4 عن أمالی الصدوق و معانی الأخبار و الغایات و فی ج 70/ 64 ح 3 عن أمالی الصدوق و المعانی.
و فی ج 71/ 181 ح 34 عن أمالی الصدوق و معانی الأخبار و أمالی الطوسى. (*) این قسمت از مصادر دیگر اضافه شد. م.ح
حدیث 27-
روزى امیر مؤمنان ـ که درودهاى خداوند بر او باد ـ با یارانش نشسته بود و آنها را براى جنگ، بسیح مىکرد که پیرمردى، در حالى که رنج و خستگى سفر در چهره اش نمایان بود، بر او وارد شد و گفت: امیر مؤمنان کجاست؟
ایشان را به او نشان دادند. پیرمرد بر او سلام کرد و آن گاه گفت: اى امیر مؤمنان، من از منطقه شام آمده ام. پیرى سالخورده ام که درباره تو فضایل بى شمارى شنیده ام و گمان مى کنم به زودى ترور خواهى شد. پس، از آنچه خداوند به تو آموخته است، مرا چیزى بیاموز.
امام علیه السلام فرمود: «باشد، اى پیرمرد! هر که دو روزش یکسان باشد مغبون گشته،
و هر که قصدش از تلاش؛ دنیا باشد هنگام جدا شدن از آن حسرتش شدید شود،
و هر که فردایش زیانبارتر از امروزش باشد بىبهره مانده است،
و کسى که باک ندارد که براى آخرتش چه اندوخته است، اگر دنیایش برایش سالم باشد به نابودى رسیده،
و شخصى که به کاستى نفسش اهمیت ندهد هواى نفس بر او چیره گردد،
و هر کس در سراشیبى سقوط نفس خویش واقع شود مرگ برایش بهتر است،
دنیا سبز و شیرین است و براى او علاقمندانى است.
براى آخرت نیز دوستدارانى است که خود را از فخر فروشى علاقمندان دنیا جدا ساختهاند، در دنیا با دیگران رقابت نمىکنند و به نعمت و عیش آن خوشحال نمىشوند و از شدائد و سختیهاى آن غمگین نمىشوند.
اى شیخ! کسى که از هجوم شبانۀ دشمنان مىترسد خوابش کم مىشود، چقدر شبها و روزهاى عمر بندگان به سرعت مىگذرد! زبانت را نگاهدار و کلامت را بشمار، در این صورت فقط سخنان خیر خواهى گفت. اى شیخ! هر چه را براى خود مىپسندى براى مردم بپسند، و آنچه را دوست دارى که مردم به تو روا بدارند به آنها روا بدار.
زید بن صوحان عبدی عرض کرد :
یا امیرالمومنین کدام سلطان قوت و قدرتش بیشتر است ؟ حضرت فرمود : هوای نفس.
کدام چیز ذلتش بیشتر است ؟ فرمود : حرض بر دنیا.
کدام نداری ونیازمندی از همه سخت تر است ؟ فرمود : کافرشدن بعد از ایمان.
کدام دعوت گمراه کننده تر است؟ فرمود: آن که به چیزی که وجود ندارد، دعوت می کند.
کدام عمل برتر است ؟ فرمود : پرهیزکاری.
کدام عمل رستگارتر است ؟ فرمود : درخواست آنچه نزد خداوند است.
کدام مصاحب وهمدم بدتر است ؟ فرمود : آن که معصیت خدا را برایتبیاراید.
کدام یک از خلق بدبخت ترند؟ فرمود : کسی که دین خود را به دنیای دیگری بفروشد.
کدام یک از مخلوقات از همگان نیرومندتر است ؟ فرمود : آن کس که بردباریش از همه بیشتر است.
کدام یک از مردم بخیل تر است ؟ فرمود : آن که مال حرام به دست اورد و درغیرحق صرف کند.
کدام مردم زیرک تر است ؟ فرمود : کسی که راه حق را از باطل بشناسد وبه حق گراید..
کدام کس بردبارتر است ؟ فرمود : آن که خشم نگیرد.
کدام یک از مردم ثبات رای بیشتری دارند ؟ فرمود کسی که فریب مردم را نخورد و دنیا نیز به خودارایی او را نفریبد.
کدام یک از مردم از همه نادان ترند ؟ فرمود : کسی که زیر و رو شدن دنیا را ببیند و فریفته ان گردد.
کدام یک از مردم حسرت و پشیمانی بیشتری دارند ؟ فرمود : کسی که از دنیا و آخرت محروم شده باشد و این خود زیان آشکاری است.
کدام مردم کورترند ؟ فرمود : آن که برای غیر خدا عمل کند و ثواب ان را از خداوند-عزوجل-خواهد.
کدام قناعت بهتر است ؟ فرمود : قانع شدن به انچه خدا به او داده است.
کدام مصیبت از همه دردناکتر است ؟ فرمود : مصیبت در دین.
کدام عمل نزد خدا محبوب تر است ؟ فرمود : انتظار فرج.
کدام یک از مردم نزد خدا بهترند ؟ فرمود : ترساتر،باتقواتر و زاهدترشان در دنیا.
کدام سخن در نزد خداوند –عزوجل-بهتر است ؟ فرمود : ذکر بسیار،زاری و دعا به درگاهش.
کدام گفتار راست تر است ؟ فرمود : شهادت به این که معبود حقی جز خدا نیست.
کدام عمل پیش خدا بزرگ تر است ؟ فرمود : تسلیم و ورع.
کدام یک از مردم گرامی ترند؟ فرمود:آن که به راستی در همه جبهه ها عمل کند..
سپس حضرت رو به پیرمرد کردند و گفتند:
ای پیرمرد، خداوند عدّهاى را آفرید و از سرِ لطف، دنیا را بر آنان تنگ کرد و ایشان را به زهد و بى رغبتى به دنیا و حطام دنیوى ترغیب فرمود و آنان، به سراى سلامت (بهشت) که خدا بدان فرایشان خوانده بود، رغبت کردند و بر سختى معیشت، صبر کردند و ناملایمات را تحمّل نمودند و به کرامت و پاداشى که نزد خداوند است، شوق ورزیدند.
براى جلب خشنودى خداوند، فداکارى کردند و عاقبت زندگى شان، شهادت شد.
پس، خداوند را در حالى ملاقات کردند که از ایشان، خشنود بود، دانستند که مرگ، راهى است که گذشتگان پیمودند و ماندگان، خواهند پیمود.
از این رو، براى آخرت خویش، توشه اى غیر از زر و سیم بر گرفتند، جامه خشن پوشیدند و در گرفتارى ها شکیبایى نمودند. مازاد [نیاز خود را براى آخرت [پیش فرستادند، از براى خدا، دوستى ورزیدند و از براى خدا، دشمنى نمودند.
اینان، چراغ هاى تابان اند و در آخرت، برخوردار از نعمت. والسلام!
پیرمرد گفت: پس کجا بروم و بهشت را رها کنم وحال آنکه بهشت و اهل آن را با تو می بینم ای امیر مؤمنان؟ من را هم تجهیز کن تا به جنگ دشمنت بروم، امیر المؤمنین سلاحی به او دادند و با خود بردند و در جنگ جلو حضرت شمشیر می زد بطوری که حضرت تعجب می کرد جنگ که شدید شد اسب خود را به پیش راند تا کشته شد رحمت خدا بر او باد یکی از اصحاب حضرت او را دنبال کرد اسبش و جسد او را یافت درحالی که شمشیر در دستش بود جنگ که آرام شد حضرت آمدند و بر او نماز خواند و فرمود: این بخدا قسم حقیقتا سعادتمند است پس رحمت فرستید بر برادرتان.
الحدیث الثامن و العشرون
عَنْ مَوْلَانَا أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ ذَاتَ یَوْمٍ:
یَا عَبْدَ اللَّهِ أَحْبِبْ فِی اللَّهِ وَ أَبْغِضْ فِی اللَّهِ، وَ وَالِ فِی اللَّهِ، وَ عَادِ فِی اللَّهِ، فَإِنَّهُ لَا تُنَالُ وَلَایَةُ اللَّهِ إِلَّا بِذَلِکَ وَ لَا یَجِدُ رَجُلٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ وَ إِنْ کَثُرَتْ صَلَاتُهُ وَ صِیَامُهُ حَتَّى یَکُونَ کَذَلِکَ، وَ قَدْ صَارَتْ مُوَاخَاةُ النَّاسِ یَوْمَکُمْ هَذَا أَکْثَرُهَا فِی الدُّنْیَا، عَلَیْهَا یَتَوَادُّونَ، وَ عَلَیْهَا یَتَبَاغَضُونَ، وَ ذَلِکَ لَا یُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً.
فَقَالَ الرَّجُلُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ لِی [أَنْ] أَعْلَمَ أَنِّی قَدْ وَالَیْتُ وَ عَادَیْتُ فِی اللَّهِ؟
فَمَنْ وَلِیُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى أُوَالِیَهُ وَ مَنْ عَدُوُّهُ حَتَّى أُعَادِیَهُ؟
فَأَشَارَ لَهُ «3» رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلَى عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ، فَقَالَ: أَ لَا تَرَى هَذَا؟ قَالَ: بَلَى فَقَالَ: وَلِیُّ هَذَا وَلِیُّ اللَّهِ فَوَالِهِ، وَ عَدُوُّ هَذَا عَدُوُّ اللَّهِ، فَعَادِهِ، وَالِ وَلِیَّ هَذَا وَ لَوْ [أَنَّهُ] قَاتِلُ أَبِیکَ وَ وَلَدِکَ، وَ عَادِ عَدُوَّهُ، وَ لَوْ أَنَّهُ أَبُوکَ أَوْ وَلَدُکَ .
معانى الاخبار: 197، ح 4، أمالى الصدوق: ص 321، ح 4- أمالى الشیخ الطوسى: 2/ 49- الفقیه:4/ 381، ح 5833.
حدیث 28-
-امام عسکرى از پدران بزرگوارشان علیهم السّلام چنین نقل فرمودند:
روزى رسول خدا صلى اللّٰه علیه و آله به یکى از اصحابش فرمود:
براى خدا دوست بدار و براى خدا متنفّر باش،براى خدا دوستى کن و براى خدا دشمنى کن، زیرا ولایت خدا جز از این راه بدست نمىآید، و هیچ کس، هر قدر هم که نماز و روزهاش زیاد باشد، طعم ایمان را نمىچشد مگر این گونه باشد،
و امروزه بیشتر برادرىها و دوستىهاى مردم براى دنیا است، بخاطر آن یکدیگر را دوست مىدارند و بخاطر آن از یک دیگر بدشان مىآید ولى این برایشان سودى نخواهد داشت.
آن شخص پرسید:چگونه بفهمم که دوستى و دشمنىام براى خدا بوده، و ولیّ خدا کیست که با او دوستى کنم و دشمن خدا کیست که با او دشمنى نمایم؟
حضرت رسول صلى اللّٰه علیه و آله به حضرت علىّ علیه السّلام اشاره کرده فرمودند: آیا این را میبینى؟ عرض کرد: بله، فرمود: هر کس او را دوست بدارد، ولیّ خداست، پس با با او دوستى نما، و دشمن او دشمن خداست، پس با دشمن او دشمن باش و با دوست او نیز دوست باش هر چند قاتل پدر و فرزندانت باشد، و با دشمن او دشمن باش هر چند پدر و فرزندت باشد.
الحدیث التاسع و العشرون
قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ:
لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ عَلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها* «نمل/ 89» قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: اللَّهُمَّ زِدْنِی [فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها «قصص/ 84».
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: اللَّهُمَّ زِدْنِی] فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً «انعام/ 160».
فَعَلِمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّ الْکَثِیرَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یُحْصَى وَ لَیْسَ لَهُ مُنْتَهًى .
معانى الاخبار: ص 399، ح 58- عیون اخبار الرّضا: 1/ 226، ح 41- علل الشرائع: ص 140، ح 1.
حدیث 29-
ابو ایّوب خزّاز گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که فرمود:
وقتى آیه مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها [هر کس که حسنه اى بیاورد براى بهتر خواهد بود]. نازل شد، رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: بار خدایا بر من افزون فرما.
و چون خداوند آیه مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها «3» [هر کس حسنه اى بیاورد براى او ده برابر خواهد بود]. را نازل کرد. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: خدایا بر من افزون فرما.
پس خداوند متعال آیه مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً [چه کسى است که به خدا قرض نیکویى بدهد تا برایش چندین برابر زیاد گرداند]. نازل گردانید.
آنگاه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله دانست که کثرت و زیادى از جانب خداوند متعال به شمارش نیاید و به پایان نرسد.
الحدیث الثلاثون
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ «1» قَالَ: التَّضَرُّعُ: رَفْعُ الْیَدَیْنِ [بِالدُّعَاءِ]. روى الحدیث فی عیون اأخبار الرضا: 2/ 200 ح 1، عنه البحار: 24/ 128 ح 13. و فی أمالی الطوسی: 1/ 300 ح 9. و فی بصائر الدّرجات: 357 ح 10، عنه البحار: 67/ 74 ح 4. و أورده فی مجمع البیان: 6/ 343 عن الرّسول صلّى اللّه علیه و آله،
و فی شهاب الأخبار:
وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ، قَالَ:
حَدَّثَنَا الْعَمْرَکِیُّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ أَخِیهِ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ:
التَّبَتُّلُ: أَنْ تُقَلِّبَ کَفَّیْکَ فِی الدُّعَاءِ.
وَ الِابْتِهَالُ: أَنْ تَبْسُطَهُمَا وَ تُقَدِّمَهُمَا.
وَ الرَّغْبَةُ: أَنْ تَسْتَقْبِلَ بِرَاحَتَیْکَ السَّمَاءَ وَ تَسْتَقْبِلَ بِهِمَا وَجْهَکَ.
وَ الرَّهْبَةُ: أَنْ تُلْقِیَ کَفَّیْکَ وَ تَرْفَعَهُمَا إِلَى الْوَجْهِ.
وَ التَّضَرُّعُ: أَنْ تُحَرِّکَ إِصْبَعَیْکَ وَ تُشِیرَ بِهِمَا.
قَالَ أَبُو جَعْفَرِ بْنُ بَابَوَیْهِ فِی حَدِیثٍ آخَرَ: إِنَّ الْبَصْبَصَةَ: أَنْ تَرْفَعَ سَبَّابَتَیْکَ إِلَى السَّمَاءِ، وَ تُحَرِّکَهُمَا، وَ تَدْعُوَ.
معانى الاخبار: ص 397، ح 54.
حدیث 30-
از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که در باره آیه فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ «1» [نسبت به پروردگارشان فروتنى نکردند و به زارى در نیامدند]. فرمود:
تضرّع: [در اینجا] برداشتن دستها به دعاست.
و از امام کاظم علیه السّلام روایت شده است که فرمود:
تبتّل: این است که کفّ دو دستت را به دعا بردارى.
ابتهال: این است که دستها را بگسترانى و پیش رو بدارى.
رغبة: این است که رو به قبله بایستى و کف دستها را مقابل صورتت به جانب آسمان بگیرى.
رهبة: این است که کف دو دستت را بگیرى و به جانب صورت بلند کنى.
و تضرّع: این است که دو انگشتت را حرکت دهى و با آنها اشاره نمایى.
توضیح: مرحوم شیخ صدوق رضوان اللَّه تعالى علیه نقل مىکند:
بصبصة: این است که دو انگشت سبّابهات را به جانب آسمان بردارى، حرکت دهى و دعا کنى.
الحدیث الحادى و الثلاثون
سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ حَرْبٍ الْهِلَالِیَ أَمِیرَ الْمَدِینَةِ یَقُولُ: سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقُلْتُ: یَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ فِی نَفْسِی مَسْأَلَةٌ أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْهَا؟
قَالَ: إِنْ شِئْتَ أَخْبَرْتُکَ بِمَسْأَلَتِکَ قَبْلَ أَنْ تَسْأَلَنِی، وَ إِنْ شِئْتَ فَسَلْ.
فَقُلْتُ لَهُ: یَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ بِأَیِّ شَیْءٍ تَعْرِفُ مَا فِی نَفْسِی قَبْلَ سُؤَالِی عَنْهُ؟ قَالَ:
قَالَ: بِالتَّوَسُّمِ [وَ التَّفَرُّسِ] أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ؟! «الحجر: 75» وَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».
قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: یَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَأَخْبِرْنِی مَسْأَلَتِی.
قَالَ: أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَنِی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِمَ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ عِنْدَ حَطِّ الْأَصْنَامِ عَنْ سَطْحِ الْکَعْبَةِ مَعَ قُوَّتِهِ وَ شِدَّتِهِ وَ مَا ظَهَرَ مِنْهُ فِی قَلْعِ بَابِ الْقَمُوصِ بِخَیْبَرَ وَ الرَّمْیِ بِهَا وَرَاءَهُ أَرْبَعِینَ ذِرَاعاً، وَ کَانَ لَا یُطِیقُ حَمْلَهُ أَرْبَعُونَ رَجُلًا، وَ قَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَرْکَبُ النَّاقَةَ وَ الْفَرَسَ [وَ الْبَغْلَةَ] «6» وَ الْحِمَارَ، وَ رَکِبَ الْبُرَاقَ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ، وَ کُلٌّ مِنْ ذَلِکَ دُونَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی الْقُوَّةِ وَ الشِّدَّةِ؟
قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: عَنْ هَذَا وَ اللَّهِ- أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَأَخْبِرْنِی؟
فَقَالَ: إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلَامُ لَهُ بِرَسُولِ اللَّهِ شَرَفٌ وَ بِهِ ارْتَفَعَ، وَ بِهِ وَصَلَ إِلَى إِطْفَاءِ نَارِ الشِّرْکِ، وَ إِبْطَالِ کُلِّ مَعْبُودٍ، دُونَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْ عَلَاهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِحَطِّ الْأَصْنَامِ لَکَانَ بِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ مُرْتَفِعاً وَ مُشَرِّفاً «2» وَ وَاصِلًا إِلَى حَطِّ الْأَصْنَامِ، وَ لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَکَانَ أَفْضَلَ مِنْهُ.
أَ لَا تَرَى أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: لَمَّا عَلَوْتُ ظَهْرَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ شُرِّفْتُ وَ ارْتَفَعْتُ حَتَّى لَوْ شِئْتُ أَنْ أَنَالَ السَّمَاءَ لَنِلْتُهَا؟
أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْمِصْبَاحَ هُوَ الَّذِی یُهْتَدَى بِهِ فِی الظُّلْمَةِ، وَ انْبِعَاثُ نُورِهِ «3» مِنْ أَصْلِهِ وَ قَدْ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ «أَنَا مِنْ أَحْمَدَ کَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ».
أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا کَانَا نُوراً بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ قَبْلَ خَلْقِ الْخَلْقِ بِأَلْفَیْ عَامٍ وَ أَنَّ الْمَلَائِکَةَ لَمَّا رَأَتْ ذَلِکَ النُّورَ، رَأَتْ لَهُ أَصْلًا قَدِ انْشَعَبَ مِنْهُ شُعَاعٌ «4» لَامِعٌ فَقَالَتْ: إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا مَا هَذَا النُّورُ؟
فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی، أَصْلُهُ نُبُوَّةٌ، وَ فَرْعُهُ إِمَامَةٌ:
أَمَّا النُّبُوَّةُ فَلِمُحَمَّدٍ عَبْدِی وَ رَسُولِی.
وَ أَمَّا الْإِمَامَةُ فَلِعَلِیٍّ حُجَّتِی وَ وَلِیِّی، وَ لَوْلَاهُمَا مَا خَلَقْتُ خَلْقِی.
أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَفَعَ یَدَیْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِغَدِیرِ خُمٍّ حَتَّى نَظَرَ النَّاسُ إِلَى بَیَاضِ إِبْطَیْهِمَا، فَجَعَلَهُ مَوْلَى الْمُسْلِمِینَ [وَ إِمَامَهُمْ] وَ قَدِ احْتَمَلَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ یَوْمَ حَظِیرَةِ بَنِی النَّجَّارِ.
فَلَمَّا قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ: نَاوِلْنِی أَحَدَهُمَا یَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:
نِعْمَ الْحَامِلُ أَنَا، وَ نِعْمَ الرَّاکِبَانِ، وَ أَبُوهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا.
وَ أَنَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یُصَلِّی بِأَصْحَابِهِ فَأَطَالَ سَجْدَةً مِنْ سَجَدَاتِهِ، فَلَمَّا سَلَّمَ قِیلَ لَهُ:
یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدْ أَطَلْتَ هَذِهِ السَّجْدَةَ؟
فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ «إِنَّ ابْنِی ارْتَحَلَنِی فَکَرِهْتُ أَنْ أُعَجِّلَهُ حَتَّى یَنْزِلَ».
وَ إِنَّمَا أَرَادَ بِذَلِکَ رَفْعَهُمْ وَ تَشْرِیفَهُمْ، وَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَسُولٌ، نَبِیٌّ، إِمَامٌ، وَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ [إِمَامٌ] لَیْسَ بِنَبِیٍّ وَ لَا رَسُولٍ، فَهُوَ غَیْرُ مُطِیقٍ لِحَمْلِ أَثْقَالِ النُّبُوَّةِ.
قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ حَرْبٍ الْهِلَالِیُّ: زِدْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.
فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّکَ لَأَهْلٌ لِلزِّیَادَةِ، إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَمَلَ عَلِیّاً عَلَى ظَهْرِهِ یُرِیدُ بِذَلِکَ أَنَّهُ أَبُو وُلْدِهِ، وَ إِمَامُ الْأَئِمَّةِ مِنْ صُلْبِهِ، کَمَا حَوَّلَ رِدَاءَهُ فِی صَلَاةِ الِاسْتِسْقَاءِ وَ أَرَادَ أَنْ یُعْلِمَ أَصْحَابَهُ بِذَلِکَ أَنَّهُ قَدْ تَحَوَّلَ الْجَدْبُ خِصْباً.
قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: زِدْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.
فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: احْتَمَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلِیّاً یُرِیدُ بِذَلِکَ أَنْ یُعْلِمَ قَوْمَهُ أَنَّهُ [هُوَ] «4» الَّذِی یُخَفِّفُ عَنْ ظَهْرِ رَسُولِ اللَّهِ مَا عَلَیْهِ مِنَ الدَّیْنِ وَ الْعِدَاتِ [وَ الْأَدَاءِ] «5» عَنْهُ مِنْ بَعْدِهِ.
قَالَ: فَقُلْتُ: یَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ زِدْنِی. فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّهُ قَدِ احْتَمَلَهُ، وَ مَا حَمَلَ [إِلَّا] لِأَنَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَعْصُومٌ لَا یَحْمِلُ وِزْراً فَتَکُونُ [أَقْوَالُهُ وَ] أَفْعَالُهُ عِنْدَ [مَجْمَعِ] النَّاسِ حِکْمَةً وَ صَوَاباً.
وَ قَدْ قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ: یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى حَمَّلَنِی ذُنُوبَ شِیعَتِکَ ثُمَّ غَفَرَهَا لِی، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ «1».
وَ لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ «2».
قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَیُّهَا النَّاسُ عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ [مَنْ ضَلَ] إِذَا اهْتَدَیْتُمْ وَ عَلِیٌّ نَفْسِی وَ أَخِی، [أَطِیعُوا] عَلِیّاً فَإِنَّهُ مُطَهَّرٌ، مَعْصُومٌ، لَا یَضِلُّ وَ لَا یَشْقَى.
ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ «5» الْآیَةَ.
ثُمَّ قَالَ [الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ] لِی: أَیُّهَا الْأَمِیرُ لَوْ أَخْبَرْتُکَ بِمَا فِی حَمْلِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلَامُ عِنْدَ حَطِّ الْأَصْنَامِ مِنْ سَطْحِ الْکَعْبَةِ مِنَ الْمَعَانِی الَّتِی أَرَادَهَا [بِهِ] لَقُلْتَ:
إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ لَمَجْنُونٌ، فَحَسْبُکَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدْ سَمِعْتَ.
فَقُمْتُ إِلَیْهِ وَ قَبَّلْتُ رَأْسَهُ، وَ قُلْتُ: اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ .
روى مثله فی معانی الأخبار: 350 ح 1، و فی علل الشرائع: 1/ 173 ح 1 عنهما البحار 38/ 79 ح 2 و البرهان: 2/ 441 ح 3 و ج 4/ 195 ح 5 و غایة المرام: 431 ح 1. و أورده فی تأویل الایات: 287 ح 27. و أخرج قطعة منه فی البحار: 15/ 11 ح 13، و فی إثبات الهداة: 5/ 364 ح 50 عن معانی الأخبار.
حدیث 31-
محمّد بن حرب هلالى امیر مدینه گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم:
اى پسر رسول خدا: در دلم مسأله اى است که مىخواهم از تو بپرسم.
فرمود: اگر بخواهى پیش از آنکه از من بپرسى تو را از سؤالت خبر خواهم داد! و اگر خواستى مىتوانى سؤال کنى.
به او گفتم: اى پسر پیامبر خدا! به چه وسیلهاى پیش از پرسشم به آنچه که در دل دارم خبر مىدهى؟
فرمود: به فراست و زیرکى، آیا نشنیدى سخن خداوند متعال را که مىفرماید: إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ «حجر/ 75» [به یقین در این کیفر براى هوشیاران نشانه هاى عبرت است].
و سخن رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله که فرمود: «پروا داشته باشید از فراست و زیرکى مؤمن.
زیرا که او به نور خداوند تعالى مىنگرد».
گفتم: اى پسر رسول خدا! مرا از مسألهام خبر ده.
فرمود: مىخواهى از من بپرسى که چرا به هنگام درهم ریختن بتها بر بام کعبه، على علیه السّلام رسول خدا را بر دوش نگرفت [بلکه پیامبر، على را به دوش گرفت]؟ با اینکه قوّت و قدرت على علیه السّلام در باب کندن قلعه خیبر و دور انداختن آن به چهل ذرع پشت سر خود، در حالى که چهل نفر نمىتوانستند آن را بر دارند [بر کسى پوشیده نیست].- و از طرفى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله بر اسب و شتر و الاغ سوار مىشد و در شب معراج بر براق سوار گردید.- و همه اینها در قوّت و قدرت بسى پایینتر از وى بودند؟
گفتم: به خدا سوگند همین را مىخواستم بپرسم: اى پسر رسول خدا! جوابم بده. فرمود: على علیه السّلام در پیشگاه پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله شرف و فضیلتى [خاصّ] داشت. و به همین جهت پا بر دوش آن حضرت نهاد و بدان وسیله آتش شرک را خاموش و هر معبودى جز خدا را باطل نمود. و اگر على علیه السّلام پیامبر را براى ریختن بتها بالا مىبرد در آن صورت پیامبر به واسطه على علیه السّلام مقام و مرتبت پیدا مىکرد و به وسیله او به ریختن بتها دست مىیافت و اگر چنین مىبود على علیه السّلام افضل از او مىشد، [و حال آنکه چنین نیست]. مگر ندیدى که على علیه السّلام فرمود: چون پا بر دوش رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نهادم، شرافت و مرتبت پیدا کردم تا جایى که اگر مىخواستم به آسمان برسم، هر آینه مىرسیدم.
- آیا ندانستى که این چراغ است که به وسیله آن در تاریکى راه یافته مىشود و شعاع نور از اصل نور است، على علیه السّلام فرمود: «من از احمدم، همچون روشنایى که از نور است»؟
- آیا ندانستى که محمّد و على- که درود خدا بر آن دو باد- دو هزار سال پیش از
آنکه خلق شوند هر دو نورى در پیشگاه خداوند متعال بودند؟ و چون فرشتگان آن نور را دیدند که شعاعى تابان از آن درخشیدن گرفت، گفتند: معبودا و بزرگوارا! این نور چیست؟ آنگاه بود که خداوند تعالى به آنان وحى فرستاد که این نور، نور من است؛ اصلش نبوّت و فرعش امامت است. اما نبوّت براى بندهام و فرستادهام محمّد است، و امّا امامت براى حجّتم و دوستم، على است، و اگر این دو نبودند مخلوقم را نمىآفریدم.
- آیا ندانستى که پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله، در غدیر خمّ دو دست على علیه السّلام گرفت- به نحوى که مردم زیر بغل آن دو را مىدیدند- و او را سرپرست و امام مردم قرار داد؟
- و روزى در «سراى بنى نجّار»، حسن و حسین را به دوش گرفته بود یکى از اصحابش به آن حضرت گفت: یکى از این دو را به من بده [به دوش بگیرم]. فرمود:
خودم خوب باربرى هستم! و این دو هم خوب سوارهاى هستند، و پدرشان از آنها بهتر است.
- و روزى با اصحابش نماز مىخواند، سجدهاى از سجدههایش را طول داد.
چون سلام داد، گفتند: یا رسول اللَّه سجده را طول دادى. فرمود: «پسرم بر من سوار شده بود، دوست نداشتم پیادهاش کنم تا خود پایین آید».
و همه این امور براى نشان دادن رفعت و شرافت آنان بود و پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله خود رسول، نبىّ و امام بود و على علیه السّلام فقط امام بود نه رسول بود و نه نبىّ، پس او تحمّل سنگینى مقام نبوّت را نداشت.
محمّد بن حرب هلالى گفت: باز هم بیشتر بفرمایید.
امام صادق علیه السّلام فرمود: به راستى که تو شایسته آنى که بیشتر بگویم: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله، على علیه السّلام را بر دوشش گرفت تا به مردم بفهماند که او پدر فرزندانش، و امام امامان از صلبش است، عبایش را در «نماز باران» وارونه پوشید تا به اصحابش
بفهماند [که این کار نشانه] تحوّل از سختى و خشکسالى به آسانى و فراخسالى است.
محمّد بن حرب هلالى گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: باز بیشتر بفرمایید.
امام صادق علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله هدفش از بر دوش گرفتن على علیه السّلام این بود که امّتش بدانند: آن کسى که بعد از او بار سنگین بدهکاریها و وعدهها و اداء [امانات] را از دوشش بر مىدارد، او فقط على علیه السّلام است.
راوى گفت: باز بیشتر بفرمایید.
امام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله که آن حضرت را به دوش گرفت، معصوم بود و گناهى مرتکب نمىشد. بنا بر این جمیع گفتار و افعال او در حضور مردم بر اساس حکمت و مصلحتى بوده است. پیامبر به على فرمود: اى على! خداوند متعال گناهان شیعیانت را به عهده من نهاد و سپس همه را آمرزید و این است سخن خداى تعالى که مىفرماید: لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ «فتح/ 2» [خداوند گناهان پیشین و پسین تو را تاکنون بیامرزد].
و چون خداى تعالى آیه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ «مائده/ 105» [اى کسانى که ایمان آوردهاید به خودتان بپردازید] را نازل کرد. پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله فرمود، «هان اى مردم، به خودتان بپردازید، که هر گاه هدایت یابید آن کس که گمراه است نمىتواند به شما زیانى برساند و به من و برادرم بپردازید، على را اطاعت کنید زیرا که او پاکیزه و معصوم است، نه گمراه است و نه بدبخت. سپس این آیه را خواند:
قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ «نور/ 54» [بگو: خدا و پیامبر را اطاعت کنید، پس اگر پشت نمودید (بدانید که) بر عهده اوست آنچه تکلیف شده و بر عهده شماست آنچه موظّف هستید].
سپس امام صادق علیه السّلام فرمود: ایّها الأمیر! اگر تو را از فلسفه تمام نکات و ریزه کاریهاى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در مورد بر دوش گرفتن على مرتضى و فرو ریختن بتها بر بام کعبه خبر دهم، هر آینه خواهى گفت که: جعفر بن محمّد دیوانه شده است! پس همین مقدار که شنیدى براى تو کافى است.
سرانجام به جانب آن حضرت رفتم و سرش را بوسیدم و گفتم: اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ [خدا بهتر داند که رسالتش را کجا قرار دهد].
الحدیث الثانی و الثلاثون
َعَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ، قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَا یَرْوِی النَّاسُ «أَنَّ الصَّلَاةَ فِی جَمَاعَةٍ أَفْضَلُ مِنْ صَلَاةِ الرَّجُلِ وَحْدَهُ بِخَمْسٍ وَ عِشْرِینَ صَلَاةً»؟ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: صَدَقُوا.
فَقُلْتُ: الرَّجُلَانِ یَکُونَانِ فِی جَمَاعَةٍ؟ قَالَ: نَعَمْ، وَ یَقُومُ الرَّجُلُ عَنْ یَمِینِ الْإِمَامِ .
عنه البحار: 88/ 97 ح 67. و رواه فی الکافی: 3/ 371 ح 1 عن علیّ بن إبراهیم، و فی التّهذیب: 3/ 24 ح 1 عن محمّد بن یعقوب. و أخرجه فی الوسائل: 5/ 371 ح 3 عن الکافی و التّهذیب و فی ج 18/ 60 ح 34 عن الکافی.
حدیث 32-
زرارة بن اعین گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: مردم روایت مىکنند که: «نماز مرد به جماعت بهتر است از 25 نماز به تنهایى». فرمود، راست مىگویند.
گفتم: دو نفر با هم مىتوانند نماز به جماعت بخوانند؟
فرمود: بلى. آنکه مأموم است طرف راست امام مىایستد.
الحدیث الثالث و الثلاثون پ
قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَاقِرَ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ: إِنَّ الْجُهَنِیَّ أَتَى النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ [بِمَکَّةَ] فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أَکُونُ فِی الْبَادِیَةِ وَ مَعِی أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ غِلْمَتِی فَأُؤَذِّنُ وَ أُقِیمُ وَ أُصَلِّی بِهِمْ، أَ فَجَمَاعَةٌ نَحْنُ؟ فَقَالَ: نَعَمْ.
فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ غِلْمَتِی یَتْبَعُونَ قَطْرَ السَّحَابِ وَ أَبْقَى أَنَا وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی [فَأُؤَذِّنُ وَ أُقِیمُ] وَ أُصَلِّی بِهِمْ، أَ فَجَمَاعَةٌ نَحْنُ؟ فَقَالَ: نَعَمْ.
فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنَّ وُلْدِی یَتَفَرَّقُونَ فِی الْمَاشِیَةِ، فَأَبْقَى أَنَا وَ أَهْلِی، فَأُؤَذِّنُ وَ أُقِیمُ وَ أُصَلِّی بِهِمْ، أَ فَجَمَاعَةٌ نَحْنُ؟ فَقَالَ: نَعَمْ.
فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَذْهَبُ فِی مَصْلَحَتِهَا وَ أَبْقَى أَنَا وَحْدِی، فَأُؤَذِّنُ وَ أُقِیمُ، أَ فَجَمَاعَةٌ أَنَا؟ قَالَ: نَعَمْ، الْمُؤْمِنُ وَحْدَهُ جَمَاعَةٌ.
عنه البحار: 88/ 97 ح 67. و رواه فی الکافی: 3/ 371 ح 2، و فی التهذیب: 3/ 265 ح 69. عنهما الوسائل: 5/ 379 ح 2. و أورده فی دعائم الاسلام: 1/ 155 ح 438 باختلاف، عنه البحار: 88/ 17 ضمن ح 30.
حدیث 33-
محمّد بن یوسف از پدرش روایت مىکند، گوید: از امام باقر علیه السّلام شنیدم که مىفرمود: جهنى [مردى از قبیله بنى جهینه] در مکّه نزد پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله آمد و گفت:
اى پیامبر خدا! من در بیابان با همسر و فرزند و کودکانم اذان مىگویم و بر مىخیزم و با آنان نماز مىخوانم. آیا این جماعت صحیح است؟ فرمود، بلى.
گفت: اى پیامبر خدا! کودکانم دانه باران را دنبال مىکنند [یا: به دنبال آب باران که در گودالها گرد آمده مىروند]، و من و همسر و فرزندانم اذان گفته و با آنان به نماز بر مىخیزم. آیا چنین جماعتى صحیح است؟ فرمود: بلى.
باز گفت: اى رسول خدا! فرزندانم به دنبال چهار پایان پراکنده مىشوند، من مىمانم و همسرم، آنگاه اذان گفته و بر مىخیزم و با ایشان نماز مىخوانم. آیا این جماعت صحیح است؟ فرمود: بلى.
دوباره گفت: اى پیامبر خدا! زنم به دنبال کارش مىرود و من تنها مىمانم، پس اذان گفته و [به نماز] بر مىخیزم. آیا نمازم به جماعت است؟ فرمود مؤمن خودش به تنهایى جماعت است.
الحدیث الرابع و الثلاثون
زُرَارَةَ قَالَ: کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ ذَاتَ یَوْمٍ إِذْ جَاءَهُ رَجُلٌ فَدَخَلَ عَلَیْهِ، فَقَالَ لَهُ:
جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی رَجُلٌ جَارُ مَسْجِدٍ لِقَوْمٍ فَإِذَا [أَنَا] لَمْ أُصَلِّ مَعَهُمْ وَقَعُوا فِیَّ وَ قَالُوا: هُوَ کَذَا، وَ [هُوَ] کَذَا.
فَقَالَ: أَمَا إِنْ قُلْتَ ذَاکَ لَقَدْ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ «مَنْ سَمِعَ النِّدَاءَ فَلَمْ یُجِبْهُ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ فَلَا صَلَاةَ لَهُ، لَا تَدَعِ الصَّلَاةَ خَلْفَهُمْ وَ خَلْفَ کُلِّ إِمَامٍ».
فَلَمَّا خَرَجَ قُلْتُ لَهُ:
جُعِلْتُ فِدَاکَ کَبُرَ عَلَیَّ قَوْلُکَ لِهَذَا الرَّجُلِ حِینَ اسْتَفْتَاکَ فَإِنْ لَمْ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ؟
قَالَ: فَضَحِکَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ، ثُمَّ قَالَ:
مَا أَرَاکَ بَعْدُ إِلَّا هَاهُنَا، یَا زُرَارَةُ، فَأَیَّةُ عِلَّةٍ تُرِیدُ أَعْظَمَ مِنْ أَنَّهُ لَا یُؤْتَمُّ بِهِ.
عنه البحار: 88/ 98 ضمن ح 67. و رواه فی الکافی: 3/ 372 ح 5، و فی التّهذیب: 3/ 24 ح 3. عنهما الوسائل: 5/ 375 ح 1.
حدیث 34-
زرارة بن اعین گوید: روزى نزد امام باقر علیه السّلام نشسته بودم، در این وقت مردى بر آن حضرت وارد گردید، گفت: فدایت گردم من مردى در همسایگى مسجد گروهى هستم چون در نماز جماعت با آنان شرکت نمىکنم، بدگویى و سرزنشم مىکنند و مىگویند: فلانى چنین و چنان است.
امام باقر علیه السّلام فرمود: امّا این را که گفتى [بدان که] امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «هر کس صداى اذان نماز را بشنود و بدون عذرى اجابت نکند، نماز [کامل و با فضیلتى] ندارد. نماز را پشت سرشان و پشت سر هر امامى، ترک نکنید».
چون آن مرد بیرون رفت به امام گفتم: فدایت گردم! جوابى که به استفتاى این مرد دادى، براى من سنگین [و غیر قابل قبول] است! پس اگر امامان آنها مؤمن نباشند آیا باز حکم همین است که فرمودید؟
آن حضرت خندید و فرمود: اى زرارة! بعد از این تو را جز اینجا نبینم. کدام عذرى بزرگتر از این است که آن امام شایسته امامت نباشد؟
الحدیث الخامس و الثلاثون
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَانَ کَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ .
عنه البحار: 88/ 98 ضمن ح 67. و فی ص 97 ضمن ح 66 عن الهدایة للصدوق: 10 (مرسلا) و فی ص 87 ح 48 عن أمالی الصدوق: 300 ح 14. و أخرجه فی الوسائل: 5/ 381 ح 1 عن الفقیه: 1/ 382 ح 1125 (عن حماد بن عثمان) و زاد علیه «فی الصف الأول» و عن أمالی الصدوق، و ح 4 من الوسائل عن الکافی: 3/ 380 ح 6. و أورده فی روضة الواعظین: 388 مرسلا ضمن حدیث.
حدیث 35-
از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود:
هر کس که- در صفّ اوّل- پشت سر آنان نماز بخواند، همچون کسى است که پشت سر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نماز خوانده باشد.
الحدیث السادس و الثلاثون
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: مَنْ صَلَّى فِی مَنْزِلِهِ، ثُمَّ أَتَى مَسْجِداً مِنْ مَسَاجِدِهِمْ، فَصَلَّى مَعَهُمْ خَرَجَ بِحَسَنَاتِهِمْ.
حدیث 36-
امام صادق علیه السّلام فرموده است:
هر کس که در خانه اش نماز خواند، سپس به مسجدى از مساجد آنان در آید و با آنها نماز بخواند، حسناتشان را با خود برده است.
الحدیث السابع و الثلاثون
عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنْ أَفْضَلِ مَا یَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى رَبِّهِمْ وَ أَحَبِّ ذَلِکَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا هُوَ؟
فَقَالَ: لَا أَعْلَمُ شَیْئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ أَفْضَلَ مِنْ [هَذِهِ] الصَّلَاةِ، أَ لَا تَرَى إِلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ عِیسَى بْنِ مَرْیَمَ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ «وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا» .
رواه فی الکافی: 3/ 264 ح 1، و فی التّهذیب: 2/ 236 ح 1، و فی الفقیه: 1/ 210 ح 634 ، و أورده فی دعوات الراوندی: 27 ح 8. و أخرجه فی الوسائل: 3/ 25 ح 1 عن التّهذیب و الکافی، و فی البحار: 82/ 225 ح 50 عن الدّعوات، و فی البرهان: 3/ 11 ح 2 و نور الثّقلین: 4/ 204 ح 49 عن الکافی.
حدیث 37-
معاویة بن وهب گوید: از امام صادق پرسیدم: بهترین و محبوبترین چیزى که بندگان به وسیله آن به پروردگارشان تقرّب مى جویند چیست؟
فرمود: بعد از شناخت [خداوند]، چیزى بهتر از این نماز سراغ ندارم. آیا به بنده شایسته خدا، عیسى بن مریم نمى نگرى که گفته است: و أوصانى بالصّلاة و الزّکاة ما دمت حیّا
[تا زنده ام به نماز و زکات، سفارشم کرده است].
الحدیث الثامن و الثلاثون
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: مَرَّ بِالنَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَجُلٌ وَ هُوَ یُعَالِجُ بَعْضَ حُجُرَاتِهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَا أَکْفِیکَ؟
فَقَالَ: شَأْنَکَ، فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ [لَهُ] رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: حَاجَتُکَ؟ قَالَ: الْجَنَّةُ.
فَأَطْرَقَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، ثُمَّ قَالَ: نَعَمْ.
فَلَمَّا وَلَّى قَالَ لَهُ: یَا عَبْدَ اللَّهِ أَعِنَّا بِطُولِ السُّجُودِ.
عنه البحار: 85/ 165 ح 14. و رواه فی الکافی: 3/ 266 ح 8، عنه الوسائل: 4/ 978 ح 2. و تقدّم نظیره فی الحدیث: 16.
حدیث 38-
از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود: در حالى که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله یکى از حجره هایش را تعمیر مىکرد، مردى از کنارش گذشت. گفت: اى رسول خدا! آیا کمکت ندهم؟ فرمود: خود دانى.
چون رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله کارش تمام شد، فرمود: حاجتت چیست آن مرد گفت:بهشت! پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله ساکت شد و سپس فرمود: بلى [خوب چیزى است]. و چون برگشت، فرمود اى بنده خدا! ما را با «طول سجود» یارى برسان.
الحدیث التاسع و الثلاثون
عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَوْماً:
یَا حَمَّادُ أَ تُحْسِنُ أَنْ تُصَلِّیَ؟
قَالَ: فَقُلْتُ: یَا سَیِّدِی أَنَا أَحْفَظُ کِتَابَ حَرِیزٍ فِی الصَّلَاةِ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَا عَلَیْکَ یَا حَمَّادُ قُمْ فَصَلِّ.
قَالَ: فَقُمْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ مُتَوَجِّهاً إِلَى الْقِبْلَةِ، فَاسْتَفْتَحْتُ الصَّلَاةَ، فَرَکَعْتُ وَ سَجَدْتُ.
فَقَالَ، یَا حَمَّادُ لَا تُحْسِنُ أَنْ تُصَلِّیَ؟ مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ مِنْکُمْ یَأْتِی عَلَیْهِ سِتُّونَ سَنَةً، أَوْ سَبْعُونَ سَنَةً فَلَا یُقِیمُ صَلَاةً وَاحِدَةً بِحُدُودِهَا تَامَّةً.
قَالَ حَمَّادٌ: فَأَصَابَنِی فِی نَفْسِیَ الذُّلُّ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَعَلِّمْنِی الصَّلَاةَ.
فَقَامَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ مُنْتَصِباً، فَأَرْسَلَ یَدَیْهِ جَمِیعاً عَلَى فَخِذَیْهِ قَدْ ضَمَّ أَصَابِعَهُ، وَ فَرَّقَ بَیْنَ قَدَمَیْهِ حَتَّى کَانَ بَیْنَهُمَا قَدْرُ ثَلَاثِ أَصَابِعَ مُنْفَرِجَاتٍ، وَ اسْتَقْبَلَ بِأَصَابِعِ رِجْلَیْهِ جَمِیعاً الْقِبْلَةَ لَمْ یُحَرِّفْهَا عَنِ الْقِبْلَةِ.
فَقَالَ بِخُشُوعٍ «اللَّهُ أَکْبَرُ» ثُمَّ قَرَأَ الْحَمْدَ بِتَرْتِیلٍ، وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ.
ثُمَّ صَبَرَ هُنَیْئَةً بِقَدْرِ مَا یَتَنَفَّسُ، وَ هُوَ قَائِمٌ ثُمَّ رَفَعَ یَدَیْهِ حِیَالَ وَجْهِهِ، وَ قَالَ «اللَّهُ أَکْبَرُ» وَ هُوَ قَائِمٌ ثُمَّ رَکَعَ وَ مَلَأَ کَفَّیْهِ مِنْ رُکْبَتَیْهِ مُنْفَرِجَاتٍ، وَ رَدَّ رُکْبَتَیْهِ إِلَى خَلْفِهِ ثُمَّ اسْتَوَى ظَهْرُهُ حَتَّى لَوْ صُبَّ عَلَیْهِ قَطْرَةٌ مِنْ مَاءٍ أَوْ دُهْنٍ لَمْ تَزُلْ، لِاسْتِوَاءِ ظَهْرِهِ وَ مَدَّ عُنُقَهُ وَ غَمَّضَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ سَبَّحَ ثَلَاثاً بِتَرْتِیلٍ فَقَالَ: سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ.
ثُمَّ اسْتَوَى قَائِماً فَلَمَّا اسْتَمْکَنَ مِنَ الْقِیَامِ قَالَ: سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ.
ثُمَّ کَبَّرَ وَ هُوَ قَائِمٌ، وَ رَفَعَ یَدَیْهِ «4» حِیَالَ وَجْهِهِ ثُمَّ سَجَدَ وَ بَسَطَ کَفَّیْهِ مَضْمُومَتَیِ الْأَصَابِعِ بَیْنَ یَدَیْ رُکْبَتَیْهِ حِیَالَ وَجْهِهِ، فَقَالَ:
سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ. ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، وَ لَمْ یَضَعْ شَیْئاً مِنْ جَسَدِهِ عَلَى شَیْءٍ [مِنْهُ] وَ سَجَدَ عَلَى ثَمَانِیَةِ أَعْظُمٍ :
الْکَفَّیْنِ وَ الرُّکْبَتَیْنِ وَ [أَنَامِلِ] إِبْهَامَیِ الرِّجْلَیْنِ وَ الْجَبْهَةِ وَ الْأَنْفِ.
وَ قَالَ: سَبْعٌ مِنْهَا فَرْضٌ یُسْجَدُ عَلَیْهَا، وَ هِیَ الَّتِی ذَکَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ: وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً وَ هِیَ الْجَبْهَةُ وَ الْکَفَّانِ وَ الرُّکْبَتَانِ وَ الْإِبْهَامَانِ، وَ وَضْعُ الْأَنْفِ عَلَى الْأَرْضِ سُنَّةٌ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ السُّجُودِ، فَلَمَّا اسْتَوَى جَالِساً قَالَ: اللَّهُ أَکْبَرُ ثُمَّ قَعَدَ عَلَى فَخِذِهِ الْأَیْسَرِ وَ [قَدْ] وَضَعَ [ظَاهِرَ] قَدَمِهِ الْأَیْمَنِ عَلَى بَطْنِ قَدَمِهِ الْأَیْسَرِ وَ قَالَ: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ ثُمَّ کَبَّرَ وَ هُوَ جَالِسٌ، وَ سَجَدَ السَّجْدَةَ الثَّانِیَةَ، وَ قَالَ کَمَا قَالَ فِی الْأُولَى وَ لَمْ یَضَعْ شَیْئاً مِنْ بَدَنِهِ عَلَى شَیْءٍ مِنْهُ فِی رُکُوعٍ وَ لَا سُجُودٍ وَ کَانَ مُجَّنِّحاً وَ لَمْ یَضَعْ ذِرَاعَیْهِ عَلَى الْأَرْضِ.
فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ عَلَى هَذَا، وَ یَدَاهُ مَضْمُومَتَا الْأَصَابِعِ، وَ هُوَ جَالِسٌ فِی التَّشَهُّدِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ التَّشَهُّدِ سَلَّمَ وَ قَالَ: یَا حَمَّادُ هَکَذَا صَلِّ .
الکافی: 3/ 311 ح 8، التهذیب: 2/ 81 ح 69، عنهما الوسائل: 4/ 675 ح 2.
و رواه الصدوق فی أمالیه: 337 ح 13، و فی الفقیه: 1/ 300 ح 915، و زاد علیه:«و لا تعبث بیدیک و أصابعک، و لا تبزق عن یمینک، و لا عن یسارک، و لا بین یدیک». و أخرجه فی البحار: 84/ 185ح 1عن أمالی الصدوق.
حدیث 39-
حماد بن عیسى گوید: روزى امام صادق علیه السّلام به من فرمود: آیا خوب نماز می خوانى؟
گفتم: اى آقاى من! من کتاب حریز را در باره نماز حفظ کرده ام.
فرمود: ضرر نمی کنی، برخیز نماز بخوان.
گوید: برابر آن حضرت رو به قبله ایستادم و تکبیر نماز گفتم و رکوع و سجود نمودم.
امام فرمود: اى حمّاد! خوب نماز نمى خوانى! چه اندازه براى مرد زشت است که شصت یا هفتاد سالش شود و یک نماز کامل و تمام بپا ندارد! حمّاد گوید: پیش خود خوار شدم و گفتم قربانت گردم: نماز را به من بیاموز.
امام صادق علیه السّلام تمام قد رو به قبله ایستاد و دو دست را بر روى دو رانش، پائین انداخت، انگشتها را به هم چسباند و دو گام را به هم نزدیک کرد تا فاصله آنها سه انگشت گشاده شد؛ و انگشتان پایش را بدون انحراف برابر قبله نمود، در حال خشوع و استکانت گفت: اللَّه أکبر.
حمد و قل هو اللَّه را به ترتیل و تأنّى خواند، و به اندازه نفسى درنگ کرد، به همان حال ایستاده گفت:
اللَّه أکبر.
سپس به رکوع رفت و دو کفّ خود را که انگشتانش باز بود از سر دو زانو پر کرد و زانو را عقب زد تا پشت او هموار شد که اگر قطره آبى یا روغنى بر آن مىچکید نمى لغزید از بس که پشتش هموار بود؛ و گردن کشید و چشمها را خوابانید، سه بار به آرامى فرمود: سبحان ربّى العظیم و بحمده
سپس برخاست و چون بر جا شد، گفت: سمع اللَّه لمن حمده
و در همان حال ایستاده تکبیر گفت، و دو دستش را تا برابر رو بلند کرد و سپس به سجده رفت و دو کفش را که انگشتانش به هم چسبیده بود میانه دو سر زانو برابر روى نهاد و سه بار گفت:
سبحان ربّى الأعلى و بحمده
و چیزى از اعضاى بدن را بر هم نگذاشت، و بر هشت عضو سجده کرد، دو کفّ، دو سر زانو، و دو سر انگشت بزرگ پاها؛ پیشانى و بینى.
و فرمود: در سجده از این هشت عضو، نهادن هفت عضو بر زمین واجب است و آنها همانها است که خداى عزّوجلّ در کتابش فرموده: وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً و آنها عبارتند از: پیشانى و دو کفّ و دو زانو و دو انگشت بزرگ پا، و نهادن بینى بر زمین سنّت است. سپس سر از سجده برداشت و چون برجا نشست، گفت: اللَّه اکبر، و بر طرف چپ نشست، و روى پاى راست را بر پشت پاى چپش نهاد و گفت:
أستغفر اللَّه ربّى و أتوب إلیه
و به حال نشسته باز تکبیر گفت و به سجده دوم رفت، و همان گفت که در سجده اوّل گفته بود و در رکوع و سجود، هیچ عضو
تنش را بر عضوى دیگر ننهاد، و دستها را [در سجود] مانند بال زیر تن بیرون داده بود و آرنجهایش را بر زمین نگذاشته بود. به همین روش دو رکعت نماز خواند در حالى که انگشتانش به هم چسبیده بود، در تشهّد نشست، و چون از تشهّد سلام داد، فرمود: اى حمّاد چنین نماز بخوان.
الحدیث الأربعون «و هو خاتمة الأحادیث»
عَنِ الْحَارِثِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنْ فَضْلِ شَهْرِ رَمَضَانَ، وَ عَنْ فَضْلِ الصَّلَاةِ فِیهِ، فَقَالَ:
مَنْ صَلَّى أَوَّلَ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً، وَ خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى ثَوَابَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ غَفَرَ لَهُ جَمِیعَ ذُنُوبِهِ وَ کَانَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنَ الْفَائِزِینَ .
وَ مَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَةِ الثَّانِیَةِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً، وَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ عِشْرِینَ مَرَّةً، غَفَرَ اللَّهُ لَهُ جَمِیعَ ذُنُوبِهِ وَ وَسَّعَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ وَ کَفَى أَمْرَ سَنَتِهِ.
وَ مَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَةِ الثَّالِثَةِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عَشْرَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فی کُلِّ رَکْعَةٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ مَرَّةً، وَ خَمْسِینَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، نَادَاهُ مُنَادٍ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى: أَلَا إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ عَتِیقُ اللَّهِ مِنَ النَّارِ، وَ فُتِّحَتْ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ قَامَ تِلْکَ اللَّیْلَةَ فَأَحْیَاهَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ .
وَ مَنْ صَلَّى [فِی] اللَّیْلَةِ الرَّابِعَةِ [مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ] «3» ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً، وَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ عِشْرِینَ مَرَّةً، رَفَعَ اللَّهُ تَعَالَى [لَهُ] عَمَلَهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ کَعَمَلِ سَبْعَةِ أَنْبِیَاءَ مِمَّنْ بَلَّغَ رِسَالاتِ رَبِّهِ .
وَ مَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَةِ الْخَامِسَةِ رَکْعَتَیْنِ، بِمِائَةِ مَرَّةٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، فِی کُلِّ رَکْعَةٍ [خَمْسِینَ مَرَّةً] «5» فَإِذَا فَرَغَ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِائَةَ مَرَّةٍ زَاحَمَنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ .
وَ مَنْ صَلَّى [فِی] اللَّیْلَةِ السَّادِسَةِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ وَ تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ، فَکَأَنَّمَا صَادَفَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ .
وَ مَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَةِ السَّابِعَةِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ثَلَاثَ عَشْرَةَ مَرَّةً بَنَى اللَّهُ لَهُ فِی جَنَّةِ عَدْنٍ قَصْرَیْ ذَهَبٍ، وَ کَانَ فِی أَمَانِ اللَّهِ تَعَالَى إِلَى شَهْرِ رَمَضَانَ مِثْلِهِ .
وَ مَنْ صَلَّى [فِی] اللَّیْلَةِ الثَّامِنَةِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ رَکْعَتَیْنِ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ [مَرَّةً] وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ عَشْرَ مَرَّاتٍ، وَ سَبَّحَ أَلْفَ تَسْبِیحَةٍ فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجِنَانِ الثَّمَانِیَةِ یَدْخُلُ مِنْ أَیِّهَا شَاءَ .
وَ مَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَةِ التَّاسِعَةِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ بَیْنَ الْعِشَائَیْنِ سِتَّ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ خَمْسِینَ مَرَّةً، صَعِدَتِ الْمَلَائِکَةُ بِعَمَلِهِ کَعَمَلِ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ.
وَ مَنْ صَلَّى [فِی] اللَّیْلَةِ الْعَاشِرَةِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِشْرِینَ رَکْعَةً یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثِینَ مَرَّةً، وَسَّعَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَیْهِ رِزْقَهُ، وَ کَانَ مِنَ الْفَائِزِینَ .
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ إِحْدَى عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ رَکْعَتَیْنِ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ عِشْرِینَ مَرَّةً، لَمْ یَتْبَعْهُ ذَنْبٌ ذَلِکَ الْیَوْمَ وَ إِنْ جَهَدَ إِبْلِیسُ جُهْدَهُ .
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ثَلَاثِینَ مَرَّةً، أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى ثَوَابَ الشَّاکِرِینَ وَ کَانَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنَ الْفَائِزِینَ.
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ ثَلَاثَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فی کُلِّ رَکْعَةٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ مَرَّةً وَ خَمْساً وَ عِشْرِینَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ .
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ أَرْبَعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ سِتَّ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ ثَلَاثِینَ مَرَّةً، هَوَّنَ اللَّهُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ مُنْکَراً وَ نَکِیراً .
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ النِّصْفِ مِنْهُ مِائَةَ رَکْعَةٍ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ عَشْرَ مَرَّاتٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، وَ صَلَّى أَیْضاً أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِی الْأُولَیَیْنِ مِائَةَ مَرَّةٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الِاثْنَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ خَمْسِینَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ غَفَرَ اللَّهُ [لَهُ] «4» ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ، وَ رَمْلِ عَالِجٍ، وَ عَدَدِ نُجُومِ السَّمَاءِ، وَ وَرَقِ الشَّجَرِ فِی أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ مَعَ مَا لَهُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْمَزِیدِ.
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ سِتَّ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ رَکْعَةً یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ مَرَّةً، خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ وَ هُوَ رَیَّانُ یُنَادِی بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، حَتَّى یَرِدَ الْقِیَامَةَ فَیُؤْمَرَ بِهِ إِلَى الْجَنَّةِ بِغَیْرِ حِسَابٍ.
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ سَبْعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ رَکْعَتَیْنِ یَقْرَأُ فِی الْأُولَى مَا تَیَسَّرَ بَعْدَ فَاتِحَةِ الْکِتَابِ وَ فِی الثَّانِیَةِ مِائَةَ مَرَّةٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، وَ قَالَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِائَةَ مَرَّةٍ أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ أَلْفِ أَلْفِ حِجَّةٍ، وَ أَلْفِ عُمْرَةٍ، وَ أَلْفِ غَزْوَةٍ.
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ وَ إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ خَمْساً وَ عِشْرِینَ مَرَّةً لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى یُبَشِّرَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ بِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَنْهُ رَاضٍ غَیْرُ غَضْبَانَ .
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ تِسْعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ خَمْسِینَ رَکْعَةً یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ إِذا زُلْزِلَتِ خَمْسِینَ مَرَّةً لَقِیَ اللَّهَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَمَنْ حَجَّ مِائَةَ حِجَّةٍ وَ اعْتَمَرَ مِائَةَ عُمْرَةٍ، وَ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ سَائِرَ عَمَلِهِ .
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِیهَا مَا شَاءَ، غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ.
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ فُتِّحَتْ لَهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ اسْتُجِیبَ لَهُ الدُّعَاءُ مَعَ مَا لَهُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْمَزِیدِ.
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ اثْنَتَیْنِ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ فُتِّحَتْ لَهُ ثَمَانِیَةُ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ یَدْخُلُ مِنْ أَیِّهَا شَاءَ .
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْهُ ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ [یَقْرَأُ فِیهَا مَا شَاءَ] فُتِّحَتْ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ، وَ اسْتُجِیبَ دُعَاؤُهُ.
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ أَرْبَعٍ وَ عِشْرِینَ مِنْهُ ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِیهَا مَا یَشَاءُ کَانَ لَهُ مِنَ الثَّوَابِ کَمَنْ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ.
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ خَمْسٍ وَ عِشْرِینَ مِنْهُ [ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ] یَقْرَأُ فِیهَا الْحَمْدَ وَ عَشْرَ مَرَّاتٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ کَتَبَ [اللَّهُ] لَهُ ثَوَابَ الْعَابِدِینَ.
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ سِتٍّ وَ عِشْرِینَ مِنْهُ ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ (فِی کُلِّ رَکْعَةٍ بَعْدَ الْحَمْدِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مِائَةَ مَرَّةٍ) فُتِّحَتْ لَهُ سَبْعُ سَمَاوَاتٍ، وَ اسْتُجِیبَ لَهُ الدُّعَاءُ مَعَ مَا لَهُ [عِنْدَ اللَّهِ] مِنَ الْمَزِیدِ.
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ سَبْعٍ وعِشْرِینَ مِنْهُ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ مَرَّةً وَ تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ مَرَّةً، فَإِنْ لَمْ یَحْفَظْ تَبَارَکَ فَخَمْسٌ وَ عِشْرُونَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِوَالِدَیْهِ .
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ ثَمَانِیَ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ سِتَّ رَکَعَاتٍ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ وَ عَشْرِ مَرَّاتٍ آیَةَ الْکُرْسِیِّ، وَ عَشْرِ مَرَّاتٍ إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ، وَ عَشْرِ مَرَّاتٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، غَفَرَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ .
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ تِسْعٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ رَکْعَتَیْنِ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ وَ عِشْرِینَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، مَاتَ مِنَ الْمَرْحُومِینَ، وَ رُفِعَ کِتَابُهُ فِی أَعْلَى عِلِّیِّینَ .
وَ مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ الثَّلَاثِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ رَکْعَةً یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ [مَرَّةً] وَ عِشْرِینَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، وَ یُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ مِائَةَ مَرَّةٍ خَتَمَ اللَّهُ لَهُ بِالرَّحْمَةِ .
مصباح الکفعمى: ص 562، بلد الامین: ص 175.
حدیث 40-
از امیر المؤمنین على بن ابى طالب علیه السّلام در باره فضیلت ماه رمضان، و فضیلت نماز در آن روایت شده است که فرمود:
* هر که در شب اوّل ماه رمضان چهار رکعت نماز- در هر رکعتى یک حمد و 15 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ- را بخواند، خداوند متعال ثواب صدّیقان و شهیدان به او دهد و همه گناهان او را بیامرزد و روز قیامت از کامیابان گرداند.
* و هر که در شب دوّم ماه رمضان چهار رکعت نماز- در هر رکعتى یک حمد و 15 مرتبه إِنَّا أَنْزَلْناهُ- را بخواند، خداوند همه گناهان او را بیامرزد، و رزق و روزى اش را توسعه دهد و کار آن سالش را کفایت نماید.
* و هر که در شب سوم ماه رمضان ده رکعت نماز- در هر رکعتى یک بار فاتحه الکتاب و 15 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- را بخواند، ندا دهنده اى از جانب خداى تعالى او را ندا دهد:
آگاه باشید! که فلان بن فلان، آزادشده خدا از آتش است، و درهاى آسمان برایش گشوده گردد. و هر که در این شب برخیزد و شب زنده دارى کند، خداوند او را بیامرزد.
* و هر که در شب چهارم ماه رمضان هشت رکعت نماز- در هر رکعتى یک حمد و 15 مرتبه إِنَّا أَنْزَلْناهُ- را بخواند، خداوند تعالى عملش را در این شب بالا برد مانند عمل هفت پیغمبر که رسالات الهى را ابلاغ کرده باشند.
* و هر که در شب پنجم [ماه رمضان] دو رکعت نماز که مشتمل بر 100 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ است یعنى در هر رکعت 50 مرتبه را بخواند و بعد از نماز صد بار صلوات بفرستد، روز قیامت بر در بهشت با من [در ثواب] رقابت و همچشمى کند.
* و هر که در شب ششم ماه رمضان چهار رکعت نماز- در هر رکعتى حمد و تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ- را بخواند، مثل این است که شب قدر را درک کرده باشد.
* و هر که در شب هفتم ماه رمضان چهار رکعت نماز- در هر رکعتى یک بار حمد و 13 مرتبه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ- را بخواند، خداوند براى او در بهشت جاودان دو قصر از طلا بسازد، و تا ماه رمضان دیگر در امان خداى تعالى باشد.
* و هر که در شب هشتم ماه رمضان دو رکعت نماز- در هر رکعتى یک بار حمد و 10 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخواند و هزار بار تسبیح بگوید، درهاى هشتگانه بهشت برایش گشوده گردد و از هر درى که بخواهد وارد شود.
* و هر که در شب نهم ماه رمضان میان نماز مغرب و عشا شش رکعت نماز- درهر رکعتى [یک بار] حمد و بعد از آن 7 مرتبه آیة الکرسى- را بخواند و 50 مرتبه صلوات بفرستد، فرشتگان، عمل او را مانند عمل صدّیقان و شهیدان و صالحان بالا برند.
* و هر که در شب دهم ماه رمضان بیست رکعت نماز- در هر رکعتى یک بار حمد و 30 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخواند، خداوند روزىاش را توسعه دهد، و از رستگاران باشد.
و هر که شب یازدهم ماه رمضان دو رکعت- در هر رکعت یک بار حمد و 20 مرتبه إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ- را بخواند گناهى به او نمىرسد اگر چه شیطان کوشش فراوان کند.
* و هر که در شب دوازدهم ماه رمضان هشت رکعت نماز- در هر رکعتى یک بار حمد و 30 مرتبه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ- را بخواند، خداوند متعال پاداش شاکران به او بخشد و روز قیامت از کامیابان باشد.
* و هر که شب سیزدهم ماه رمضان چهار رکعت نماز- در هر رکعتى یک بار فاتحة الکتاب و 25 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- را بخواند، روز قیامت بر پل صراط مانند برق چشمربا بگذرد.
* و هر که در شب چهاردهم ماه رمضان شش رکعت نماز- در هر رکعتى یک بار حمد و 30 مرتبه إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ- را بخواند، خداوند، سختى مردن و [برخورد] نکیر و منکر را بر او آسان گرداند.
* و هر که شب نیمه ماه رمضان صد رکعت نماز- در هر رکعتى یک بار حمد و 10 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- را بخواند، و نیز چهار رکعت- در دو رکعت اوّل 100 بار قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و در دو رکعت دوم 50 بار قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- را بخواند، خداوند تعالى گناهانش را مىآمرزد هر چند به اندازه کف دریا و شن متراکم صحرا و ستارههاى آسمان و برگهاى درختان باشد در زمانى زودتر از چشم به هم زدنى و این ثوابها بعلاوه زیادتىاى است که براى او در نزد خداوند محفوظ است.
* و هر که در شب شانزدهم ماه رمضان، دوازده رکعت نماز- در هر رکعتى یک بار حمد و 12 مرتبه أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ- را بخواند از قبرش خارج مىشود در حالى که خوشحال است و ندا مىکند به شهادت لا آله الّا اللَّه
تا اینکه وارد قیامت شود، پس دستور مىآید که او را بدون حسابرسى به بهشت برند.
* و هر که شب هفدهم ماه رمضان دو رکعت نماز- در رکعت اوّل بعد از حمد هر سورهاى که براى او ممکن است و در رکعت دوّم بعد از حمد، 100 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- را بخواند و 100 بار لا إله إلّا اللَّه
بگوید، خداوند ثواب یک میلیون حجّ، و هزار عمره و هزار بار جنگیدن را به او بدهد.
* و هر که در شب هجدهم ماه رمضان چهار رکعت نماز- در هر رکعتى بعد از حمد 25 مرتبه إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ- را بخواند. از دنیا نرود تا اینکه ملک الموت او را بشارت دهد که: خداوند متعال از او راضى است و خشمى از او ندارد.
* و هر که در شب نوزدهم ماه رمضان پنجاه رکعت نماز- در هر رکعتى یک بار حمد و 50 بار إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ- را بخواند، روز قیامت خداوند را ملاقات کند مانند کسى که صد حجّ و صد عمره را انجام داده باشد و دیگر اعمال او را قبول گرداند.
* و هر که شب بیستم ماه رمضان، هشت رکعت نماز- هر سورهاى را که خواست- را بخواند خداوند همه گناهان پیشین و پسین [او را تا این شب] بیامرزد.
* هر که شب بیست و یکم ماه رمضان هشت رکعت نماز را بخواند، هفت آسمان براى او گشوده شود و دعایش به اجابت رسد با اینکه در پیشگاه خدا براى او [ثوابى] بیش از این هم هست.
* هر که شب بیست و دوم ماه رمضان هشت رکعت نماز بخواند، درهاى هشتگانه بهشت براى او باز شود و از هر کدام که خواهد داخل شود.
* هر که شب بیستم و سوم ماه رمضان هشت رکعت نماز- و در آن هر سورهاى که خواست- را بخواند، درهاى آسمانهاى هفتگانه براى او گشوده شود و دعایش به اجابت رسد.
* هر که شب بیست و چهارم ماه رمضان هشت رکعت نماز- و در آن هر سورهاى را خواست- بخواند، براى اوست ثواب کسى که حجّ و عمره نموده باشد.
* و هر که شب بیست و پنجم ماه رمضان هشت رکعت نماز- در هر رکعتى بعد از حمد 10 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- را بخواند، خداوند ثواب عابدان را براى او بنویسید.
* هر که شب بیست و ششم ماه رمضان هشت رکعت نماز- در هر رکعتى بعد از حمد 100 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخواند، آسمانهاى هفتگانه براى او گشوده شود، و دعایش به اجابت برسد. با اینکه در پیشگاه خدا براى او [ثوابى] بیش از این هم هست.
* هر که شب بیستم و هفتم ماه رمضان چهار رکعت نماز- در هر رکعتى یک بار حمد و یک مرتبه تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ و اگر سوره تبارک از حفظ نبود، 25 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- را بخواند، خداوند او را و پدر و مادرش را بیامرزد.
* و هر که شب بیست و هشتم ماه رمضان شش رکعت نماز- بعد از حمد 10 مرتبه آیة الکرسى و 10 مرتبه إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ و 10 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و یک صلوات- را بخواند خداوند او را بیامرزد.
* هر که شب بیست و نهم ماه رمضان دو رکعت نماز- در هر رکعتى بعد از حمد 20 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- را بخواند، در زمره رحمتشدگان خواهد مرد و نامه عملش به بالاترین مرتبه برسد.
* و هر که شب سى ام ماه رمضان دوازده رکعت نماز- در هر رکعتى یک بار حمد و 20 مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و 100 مرتبه صلوات- را بخواند، خداوند او را در پایان، [مشمول] رحمت خود گرداند.
هذا آخر الاحادیث «الاربعین» و الحمد للَّه ربّ العالمین، و صلّى اللَّه على محمد و آله الطیّبین الطاهرین قدتمّ الأربعین فی یوم الأحد ثمانیة عشر من شهر ذی الحجّة الحرام من سنة إثنتین و ثمانین و سبعمائة من الهجرة النبویّة المصطفویّة، و على آله و أولاده، و على أصحابه ألف ألف من التحیّة آمین ربّ العالمین.
اینجا پایان «چهل حدیث» است. و شکر و سپاس از آن پروردگار جهانیان است و درود و سلام خدا بر محمّد و اهل بیت طیّب و پاکیزه اش باد. نگارش این کتاب در روز یک شنبه، 18 ماه ذى حجّه، سال 782 از هجرت پیامبر برگزیده صلّى اللَّه علیه و آله پایان یافت.