چهل حدیث آبروی مؤمن
اِنَّ حُرمَةَ عِرض المُؤمِنِ کَحُرمَةِ دمِهِ و مالِهِ.
حرمتِ حیثیت و آبروی مؤمن همانند حرمتِ جان و مال اوست.(لئالی الاخبار، ج ٥، ص ٢٢٦)
لاتَفَعَلْ ما یَشینُ العِرضَ والاِسم.
هیچ وقت به کاری که باعث بدنامی و لطمه زدن به حیثیت تو میشود اقدام مکن. (فهرست غرر، ص ٢٤٢)
اذا رَقَّ العِرضُ اُستُصعِبَ جَمْعُه!
وقتی آبرو ریخت و بیارزش شد دیگر جمع آوری و جبران آن دشوار خواهد بود! (اعلامالدین، ص ٣٠٣)
مِنَ النُبلِ أن یبذُلَ الرّجُلُ مالَهُ و یَصونَ عِرضََهُ.
کسی که برای حفظ آبرو وحیثیت خود از مال و منالش میگذرد نشانه اصالت و بزرگواری اوست. (فهرست غرر، ص ٢٤٢)
مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ کانَ لَهُ سبعونَ اَلفَ حجابٍ مِنَ النّار.
کسی که از حیثیت و آبروی برادر دینی خود دفاع کند برای او هفتاد هزار سپر از آتش جهنم خواهد بود. (بحار، ج ٧٥، ص ٢٥٣)
مَن کَفَّ عَن اَعراضِ المُسلِمینَ اَقالَهُ اللهُ عَثرتَهُ یَومَ القِیامة.
کسی که از آبروریزی و لطمه زدن به حیثیت مسلمانان خودداری کند خداوند از لغزشهای او در روز قیامت گذشت خواهد نمود. (بحار، ج ٧٥، ص ٢٥٦)
لاتَجَعَلْ عِرضَکَ غَرَضاً لِنِبالِ القَولِ.
آبرو و اعتبار خودت را آماج تیرهای حرف مردم قرار مده. (حیثیّت تو در دست خود تو است!) (نهجالبلاغه، نامة ٦٩)
ثلاثةٌ لَیسَ لَهُم حُرمَةٌ: صاحبُ هَویً مُبتَدِعٍ و الاِمامُ الجائِرُ و الفاسِقُ المُعلِنُ بِفِسقِه.
سه نفر هستند که حیثیت و حرمتی ندارند: دنبالهرو هوای نفس بدعت گذار، پیشوای ظالم و ستمگر، و فاسق علنی بیباک. (قربالاسناد، ص ٨٢)
عَوَرةُ المُؤمِنِ عَلَی المُؤمِنِ حرامٌ.
فاش کردن عیوب و رازهای یک مؤمن، بر دیگر مؤمنان حرام است. (اصول کافی، ج ٤، ص ٦٣)
مَن مَشی فی عَیبِ اَخیهِ و کَشْفِ عَورَتِهِ کانَت اوّلُ خُطوَةٍ خَطاها وَضَعَها فیجَهَنّم! وَ کَشَف اللهُ عَوَرَتَهُ عُلی رُؤوسِ الخَلائِقِ.
هر کس برای عیبجویی و فاش کردن اسرار برادر دینیاش قدم بردارد اولین قدم او ورود به جهنم خواهد بود! و خداوند اسرار و عیوب او را نزد همة خلایق فاش و علنی خواهد ساخت. (لئالیالاخبار، ج ٥، ص ٢٤١)
شَرفُ المؤمِنِ صلاتُهُ بِاللّیلِ وَ عِزُّ المؤمِنِ کَفُّهُ عَن اَعراضِ النّاسِ.
شرافت مؤمن در نماز شب خواندن او و عزّت و بزرگی او در عدم تَعرّض به حیثیت دیگران است. (فروع کافی، ج ٣، ص ٤٨٨)
اَیُّها الناس! إنَّ دِماءَکُم و اَعراضَکُم عَلَیکُم حرامٌ الی أَن تَلقَوا ربَّکُم.
ای مردم! ریختن خون یکدیگر و لطمه زدن به حیثیت دیگران، تا وقت مردن و لقای پروردگارتان بر شما حرام است. (تحفالعقول، ص ٣١)
عارُ الفَضیحَةِ یُکَدّرُ حَلاوَةَ اللّذَّةِ!
آبروریزی ننگ رسوایی، شیرینی لذّت (گناه) را تیره و تار میسازد! (فهرست غرر، ص ٣٥٨)
مَن کَشَفَ حِجابَ غَیرِه إِنکَشَفَت عَوراتُ نَفِسهِ.
کسی که نسبت به مردم پرده دری کند پردة آبروی خودش دریده میگردد. (کشفالغُمّة، ج ٢، ص ٣٢٩)
منَ رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّه.
کسی که آبروی برادر مسلمان خود را حفظ کند، البتّه و مسلماً بهشت جایگاه او خواهد بود. (ثوابالاعمال، ص ٣٢٤)
لا تَخرِقَنَّ علی اَحَدٍ سِتراً.
تو (برحذر باش) آبرو و حرمت احدی را هرگز متعرض مشو. (شهابالأخبار، ص ٣٥٠)
مَن بَذلَ عِرضَهُ ذَلَّ.
کسی که حیثیت و آبروی خود را میبرد خودش را به پستی و خاک مذلّت افکنده است. (فهرست غرر، ص ٢٤٢)
السَّفیهُ، اَلأَحمقُ فی مالِهِ اَلمُتهاوَنُ فی عِرضِه.
آدم سفیه و بیخِرد کسی است که در مصرف اموالش ابلهانه عمل میکند و نسبت به آبروی خود لاأبالی و سهل انگار است. (بحار، ج ٧٨، ص ١١٥)
ماءُ وَجهِکَ جامدُ یُقطِرُهُ السُّؤالُ فَانظُر عِندَ مَن تُقطِرُهُ؟!
آبرو و حیثیت تو به حال جمود و مصونیت است. با حاجت خواستن (از دیگران جمود آن آب شده) قطراتش ریخته میشود. تو (نیک) بنگر، نزد چه کسی این قطرات را خواهی ریخت؟! (نهجالبلاغه، کلمة ٣٣٨)
مَن ذَبَّ عَن عِرضِ اَخیهِ بالغَیبَةِ کانَ حقّاً علَی اللهِ أَن یُعتِقَهُ مِنَ النّار.
کسی که غیاباً از حیثیت و آبروی برادر دینی خود دفاع کند حقّا که خدا او را از آتش دوزخ رهایی خواهد بخشید. (میزانالحکمة، ج ٧، ص ٣٥٣)
المُؤمنُ حرامٌ کُلُّهُ: عِرضُهُ و مالُهُ و دَمُهُ.
مؤمن سراسر وجودش حرمت است: حرمت آبرو، حرمت مال و حرمت خون و جان او. (مستدرک، ج ٩، ص ٢٣٩)
مَن کانَت لِأَخیهِ عندَهُ مَظلَمةٌ فی عِرضٍ او مالٍ فَلیُحلِّلْها مِنه مِن قبلِ أَن یأتِیَ یَومٌ لَیْسَ هناکَ دینارٌ و لا دِرهَمٌ!
هر کس به گردن او مظلمه و حقی از حیثیت یا مال برادر دینی خود دارد از او حلالیّت بطلبد پیش از آنکه روزی فرا رسد که دیگر نه درهمی (برای جبران آن) وجود دارد و نه دینار! (لئالیالأخبار، ج ٥، ص ٢٣٣ ـ بحار، ج ٧٥، ص ٢٤٣)
مَن اُذِلَّ عِندَهُ مُؤِمنُ وَ هُوَ یَقدِرُ علی أن یَنصُرَهُ فَلَم یَنصُرْهُ اَذَلَّهُ اللهُ یَومَ القِیامةِ عَلی رُؤُسِ الخلائِق.
کسی که در نزد او یک مؤمنی خوار و محقّر گردد و او بتواند وی را یاری دهد و یاری نکند خداوند او را در روز قیامت در برابر همة خلایق خوار و ذلیل خواهد نمود. (لئالیالاخبار، ج ٥، ص ٢٣١)
ماصانَ الأعراضَ کَالإعراضِ عَنِ الدُّنیا وَ سُوءِ الأَغراض.
برای حفظ شأن و آبرو چیزی بهتر از پشت پا زدن به علائق دنیا و دست کشیدن از اهداف شوم و انحرافی وجود ندارد. (فهرست غرر، ص ٢٤٢)
وَ اعلَمْ أَنَّ اِلالحاحَ فیالمَطالِبِ یَسلُبُ البَهاءَ و یُورِثُ التَّعَبَ وَ العَناءَ.
این را بدان که سماجت و پافشاری در گرفتن حاجت (از دیگران) موجب از دست دادن شأن و منزلت و اسباب درد و رنج برای انسان خواهد بود (بحار، ج ٧٨، ص ٣٧٨)
مِنَ اللُّؤْمِ أنْ یَصونَ الرَّجلُ مالَهُ وَ یَبذُلُ عِرضَهُ.
کسی که برای حفظ مال خود، آبروی خود را بر باد میدهد نشانة پستی و فرومایگی او است. (فهرست غرر، ص ٢٤٢)
إنّ أفضَل الِفعالِ صِیانَةُ العِرض بِالمالِ.
افضل اعمال انسان در آنست که مال و داراییاش را سپر حیثیّت و آبروی خود قرار دهد. (وسائل، ج ١٥، ص ٢٦٢)
اِنَّ خَیرَ مالِکَ ما وَقَیتَ بِهٍ عِرضَکَ.
بهترین مال و دارایی تو آن است که در راه حفظ آبرو و حیثیت خود به کار بری. (بحار، ج ٤٤، ص ١٨٩)
اَلجُودُ حارِسُ الأعراضِ.
بذل و بخشش، پاسدار وِجهه و حیثیّت انسان است. (نهجالبلاغه، کلمة ٢٠٢)
البُخلُ یُمَزِّقُ العِرْضَ.
بخل و تنگنظری، حیثیت انسان را بر باد میدهد. (بحار، ٧٨، ص ٣٥٥)
لَم یَذهَبْ مِن مالِکَ ما وَقی بِهِ عِرضَکَ.
آن مالی که در راه حفظ شأن و آبروی خودت خرج میکنی در حقیقت تو آن را از دست ندادهای. (فهرست غرر، ص ٢٤٢)
مِسکینُ ابنُ آدَم! لَهُ بَطنٌ یَقولُ اِملَأْنی وَ اِلاّ فَضَحْتُکَ وَ اِذا امتَلَأَ یَقولُ فَرِّغنی وَ اِلاّ فَضَحتُکَ وَ هُوَ اَبَداً بَینَ فَضیحَتین!
بیچاره بنیآدم! شکمی دارد که همواره میگوید مرا پُر کن و اِلاّ رسوایت میکنم، وقتی که پرشد میگوید: مرا خالی کن وگرنه تو را مفتضح میکنم و او همیشه میان (این) دو رسوایی به سر میبرد! (مواعظ عددیه، ص ٥٤)
مَن کَثُر کِذبُهُ ذَهَبَ بَهاؤُهُ.
کسی که زیاد دروغ میگوید شخصیت و شایستگی خود را از دست داده است. (اصول کافی، ج ٤، ص ٣٨).
مَرَرْتُ لَیلَةَ أُسْرِیَ بِی عَلَی قَوْمٍ یخْمِشُونَ وُجُوهَهُمْ بِأَظَفِارِهِمْ. فَقُلْتُ یا جَبْرائِیلُ مَنْ هَؤُلَاءِ؟ قَالَ هَؤُلَاءِالَّذِینَ یغْتَابُونَ النَّاسَ وَیقَعُونَ فِیاَعْراضِهِم.
در شب معراج برقومی گذر کردم که با ناخنهای خود صورتهایشان را میخراشیدند. از جبرائیل حال آنها را جویا شدم، گفت: اینان کسانی هستند که غیبت مردم را میکردند و حیثیت و آبروی آنها را لکّهدار میساختند. (مستدرک، ج ٩، ص ١١٩)
مَن رَوی مُؤْمِنٍ رِوایَةً یُریُدبِها شَینَهُ وَ حَدْمَ مُروُءَ تِهِ لِیَسقُطَ مِن أَعیُنِ النّاسِ، اَخرَجَهُ اللهُ عَزَّ وجَلَّ مِن وِلایَتِهِ الی وِلایَةِ الشّیطانِ.
هرکس داستانی نقل کند و قصدش ظاهر ساختن بدیها و ریختن آبروی مؤمنی باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد خداوند متعال ولایت خود را از او برمیدارد و ولایت شیطان را جایگزین آن مینماید. (ثواب و عقابالاعمال، ص ٥٤٧)
کَثرةُ المِزاحِ تَذهُب بِماءِ الوَجهِ.
شوخی زیاد، به شخصیت انسان لطمه میزند. (وسائل، ج ٨، ص ٤٨١)
کَثرةُ ضِحکِ الرَّجُلِ تُفسِدُ وَقارَه.
خنده زیاد وقار و اُبُهّت انسان را تباه مینماید. (فهرست غرر، ص ٢٠٩)
اِیّاکَ وَ المِزاحَ، فِاِنّهُ یَذهَبُ بِماءِ الوَجهِ وَ مَهابَةِ الرّجال.
برحذر باش و از شوخی (زیاد) بپرهیز که شخصیت انسان و شکوه و هیبت مردان را از بین میبرد. (لئالی الاخبار، ج ٢، ص ٢١٨).
ما وَقی بِهِ المَرءُ عِرضَهُ کُتِبَ لَهَ صَدَقَةً.
هر چیزی که انسان جهت حفظ حیثیت و آبروی خود (در محدودة شرع مقدس) بکار برد برای او صدقه نوشته میشود. (دُرج گُهر، ص ١٤٨)
مَن سَتَرَ علی اَخیهِ سَتَرَهُ اللهُ فی الدُنیا و الآخرة.
کسی که عیب پوش برادر دینی خود باشد خداوند حیثیت و آبروی او را در دنیا و آخرت محفوظ خواهد داشت. (شهابالأخبار، ص ١٩٥)