
مُرُوَّتُنا أَهْلُ الْبَیْتِ، أَلْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا وَ اِعطاءُ مَنْ حَرَمَنا؛
مروّت ما اهل بیت، گذشت از کسى است که به ما ظلم کرده و بخشش به کسى است که ما را محروم کرده است.
[بحارالانوار، جلد 17 ص 41]

یَوْماً لِمَنْ حَضَرَهُ: مَا الْمُرُوَّةُ؟ فَتَکَلَّمُوا فَقالَ علیه السلام: أَلْمُرُوَّةُ أَنْ لاتَطْمَعَ فَتَذِلَّ، وَ تَسْأَلَ فَتَقِلَّ، وَلاتَبخَلَ فَتُشْتَمْ، وَ لاتَجْهَلَ فَتُخْـصَم؛
مروّت آن است که طمع نکنى تا ذلیل و خوار نشوى و از دیگران چیزى نخواهى تا کوچک نشوى و بخل نورزى تا ناسزا نشنوى و نادانى نکنى تا براى خودت دشمن نتراشى.
[بحارالانوار، جلد 78 ص 172]

لَیْسَ مِنَ الْمُرُوَّةِ أَن یُحَدِّثَ الرَّجُلُ بِما یَلْقى فى سَفَرِهِ مِنْ خَیْرِ وشَرٍّ؛
از مروّت نیست که انسان آنچه را که در سفر دیده، از ریز و درشت و خوب و بد، بازگو کند.
[بحارالانوار ج 12، ص 29 .]

أَتَظُنُّونَ أَنَّ الفُتَُّةَ بِالفِسقِ وَ الفُجُورِ، إنَّمَا الفُتُوَّةُ طَعامٌ مَوْضُوعٌ، وَ نائِلٌ مَبذُولٌ، وَ بِشرٌ (بِّرٌ) مَعرُوفٌ، وَ أَذىً مَکفُوفٌ؛
آیا گمان مى کنید جوانمردى با فسق و فجور حاصل مى شود! جوانمردى تنها با سفره اى گسترده، و عطایى بخشیده، و نیکى (یا خوشرویى) پسندیده، و پرهیز از مردم آزادى حاصل مى شود.
[سفینة بحارالانوار، ج 2، ص 345]

مَیْزَةُ الرَّجُلِ عَقْلُهُ، وَ جَمالُهُ مُرُوَّتُهُ؛
امتیاز آدمى به عقل اوست و زیبایى او به مروّتش.
[میزان الحکمه، جلد 9 صفحه 110.]

أَلْمُرُوَّةُ تَحُثُّ عَلَى الْمَکارِمِ؛
مروّت، آدمى را بـه صفات عالى برمى انگیزاند.
[تصنیف غررالحکم ص 258]

أَلْمُرُوَّةُ تَمْنَعُ مِنْ کُلِّ دَنِیَّةٍ ؛
مروّت، انسان را از هرگونه پستى باز مى دارد.
[میزان الحکمه جلد 9 صفحه 110]

مِنْ أَفْضَلِ الدّینِ أَلْمُـرُوَّةُ، وَلاخَیْرَ فى دینٍ لَیْسَ لَهُ مُرُوَّةٌ؛
مروّت، از برترین هاى هر آیینى است و هـر دینى که مروّت ندارد، خیرى هم در آن نیست.
[میزان الحکمه، جلد 9 صفحه 117]

ما حَمَلَ الرَّجُلُ حِمْلاً أَثْقَلَ مِنَ الْمُرُوَّةِ؛
آدمى بارى به سنگینى مروّت بـر دوش نکشیده اسـت.
[تصنیف غرر الحکم صفحه 258]

مَعَ الثّروَةِ تَظْهَرُ المُرُوَّةُ؛
جوانمردى هنگام دارایى آشکار مى شود.
[تصنیف غررالحکم ص 258]

جِماعُ الْمُرُوَّةِ، أَنْ لاتَعْمَلَ فِى السِّرِ ما تَسْتَحیْى مِنْهُ فِى الْعَلانِیَةَ؛
نهـایت مروّت، آن است که در پنهانى کارى نکنى که آشکارا از آن پروا دارى.
[میزان الحکمه جلد 9 ص 114]

یُسْتَدَلُّ عَلى مُرُوَّةِ الرَّجُلِ بِبَثِّ الْمَعْرُوفِ، وَبَذْلِ الإحْسانِ، وَ تَرْکِ الأِمْتِنانِ؛
چند چیز بر مـروّت آدمى دلالت دارد: تلاش در گسترش کارهاى خوب ، نیکوکارى ، منّت ننهادن .
[میزان الحکمه جلد 2 ص 114]

مِلاکُ الْمُرُوَّةِ، صِدْقُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ الأِحسانِ؛
راستگویى و نیکوکارى ملاک مُروّت است.
[تصنیف غرر الحکم صفحه 259]

مِنْ شَرایِطِ الْمُرُوَّةِ، أَلْتَنَزُّهُ عَنِ الْحَرامِ؛
دورى از حرام، از شرایط مروّت است.
[تصنیف غرر الحکم ص 259]

أَلْمُرُوئَةُ اِجْتِنابُ الرَّجُلِ ما یَشینُهُ، وَ اکْتِسابُهُ ما یَزینُهُ؛
مروّت عبارت است از پرهیز از آنچه که آدمى را زشت مى کند و به دست آوردن آنچه که آدمى را زینت مى دهد. .
[تصنیف غرر الحکم ص 258]

اِخْفاءُ الْفاقَةِ وَ الأَمْراضِ مِنَ الْمُرُوئَةِ؛
پنهان کردن ندارى و بیمارى از مروّت است.
[تصنیف غرر الحکم ص 258]

أَلْمُرُوَّةُ مُرُوَّتانِ: مُرُوَّةُ الْحَضَرِ، وَ مُرُوَّةُ السَّفَرِ. فَأَمّا مُرُوَّةُ الْحَضَرِ، فَتِلاوَةُ الْقُرْآنِ، وَ َحُضُورُ الْمَساجِدِ، وَ صُحْبَةُ أَهْلِ الْخَیْرِ، وَ النَّظَرُ فِى الْفِقْهِ، وَ أَمّا مُرُوَّةُ السَّفَرِ، فَبَذْلُ الزّادِ، وَ الْمِزاحُ فى غَیْرِ ما یُسْخِطُهُ اللّه ُ وَ قِلَّةُ الخِلافِ عَلى مَنْ صَحِبَکَ، وَ تَرْکُ الرِّوایَةِ عَلَیْهِمْ اِذا أَنْتَ فارَقْتَهُمْ؛
مروّت دو گونه است: مروّت در حضر و مروّت در سفر. اما مروّت در حضر، تلاوت قرآن است و حضور در مساجد و همراهى اهل خیر و دقت در فقه. و اما مروّت در سفر، بخشش از توشه سفر است و شوخى کردن، اما نه در آنچه خدا را به خشم مى آورد و کاستن از اختلاف نظر با همسفرت و غیبت نکردن از همسفران هنگامى که از آنان جدا مى شدى.
[بحارالانوار، ج 78 ص 258.]

أَلْمُرُوئَةُ اِنْجازُ الْوَعْدِ؛
مروّت همان عمل کردن به وعده است.
تصنیف غرر الحکم ص 258

أَلْمُرُوئَةُ اِجْتِنابُ الدَّنِیَّةِ؛
مروّت همان پرهیز از پستى است.
تصنیف غرر الحکم ص 258
20.امام على علیه السّلام فرمودند:
لا تَتِمُّ مُرُوَّةُ الرَّجُلِ حَتّى: یَتَفَـقَّهَ فى دیـنِهِ، وَ یَقْتَصِدَ فى مَعیشَتِهِ، وَیَصْبِرَ عَلى النّائِبَةِ اِذا نَزَلَتْ، وَ یَسْتِعْذَبَ مَرارَةَ اِخْوانِهِ؛
مروّت آدمى کامل نمى شود مگر هنگامى که: 1. در دین خود دانا شود، 2. در زندگى خود، میانه روى پیشه کند، 3. اگر مصیبتى بر وى وارد آمد، صبر کند، 4. و اگر برادرانش را در سختى ببیند، احساس تلخى کند. .
[بحار الانوار ج 78 ص 16.]

أَلْفُتُوَّةُ عَلى أَرْبَعَةٍ: أَلتَّواضُعُ مَعَ الدَّوْلَةِ، وَ الْعَفْوُ مَعَ الْقُدْرَةِ، وَالنَّصیحَةُ مَعَ الْعَداوَةِ، وَ الْعَطِیَّةُ بِلا مِنَّةٍ؛
جوانمردى چهار گونه است: فروتنى، هنگام فرمانروایى و حکومت. گذشت، هنگام قدرت. خیرخواهى، هنگام دشمنى. و بخشش بدون منت گذاردى.
[السعادة الابدّیة، ص 83]

ثَلاثَةٌ هُنَّ الْمُرُؤَةُ: جُودٌ مَعَ قِلَّةٍ، وَ احْتِمالٌ مِنْ غَیْرِ مَذَلَّةٍ، وَتَعَفُّفٌ عَنِ الْمَسْأَلَةِ؛
سه چیز است که عین مروّت است: بخشش در حال تنگدستى، تحمّل و صبورى بدون آن که انسان زیر بار ذلت برود، و خوددارى از خواهش و درخواست
[تصنیف غرر الحکم صفحه 259].

نِظامُ الْمُرُؤَةِ، حُسْنُ الأُخُوَّةِ، وَ نِظامُ الدّینِ حُسْنُ الْیَقینِ ؛
سامان بخشِ مروّت، انجام وظیفه برادرى به نحو نیکوست و آیین و اساس دین، یقین خوب داشتن است.
[تصنیف غرر الحکم ص 259]

لَیْسَ لِمَلُولٍ مُرُوَّةٌ؛
شخص دلخسته، مروّت ندارد.
تصنیف غرر الحکم ص 259

مَنْ لامُرُوَّةَ لَهُ، لاهِمَّةَ لَهُ؛
آنکه مروّت ندارد، همت ندارد. .
تصنیف غرر الحکم صفحه 259

بَخِسَ مُرُوَّتـُهُ، مَنْ قَلَّ یَقینُهُ ؛
کسى که یقینش کم باشد، مروّت او بى ارزش است.
[بحارالانوار ج 78 ص 38.]

لَیْسَ مِنَ الْمُرُوَّةِ، الَرِّبْحُ عَلَى الأِخوانِ؛
سود گرفتن از برادران دینى، از مــروّت بـه دور اسـت.
[کنز العمال، خ 7171.]

لَمْ یَتَّصِفْ بِالْمُرُوَّةِ، مَنْ لَمْ یَرْعَ ذِمَّةَ أَوْلِیائِهِ، وَ یُنْصِفْ أَعْدائَهُ؛
کسى که حقوق دوستان خود را مراعات نکند، و با دشمنان خود با انصاف رفتار نکند، مردانگى ندارد.
[تصنیف غررالحکم ص 259، ح 5515.]

لامُرُوَّةَ مَعَ شُحٍّ؛
مردانگى با بُخل جمع نمى شود.
[میزان الحکمه، ج 9، ص 117]

أَلْحِرْصُ یُزْرِى بِالْمُرُوَّةِ؛
حرص، مردانگى انسان را معیوب مى کند.
[میزان الحکمه، ج 9، ص 117]

لاخَیرَ فى دینٍ لَیْسَ لَهُ مُرُوّة؛
دینى که مروّت ندارد، خیرى در آن نیست.
[میزان الحکمه ج 4، ص 117]

ألنَّصیحَةُ مِن أخلاقِ الکِرامِ، ألغِشُّ مِن أخلاقِ اللِّئامِ؛
موعظه و نصیحت از اخلاق جوانمردان است، و خیانت و نیرنگ، از خوى لئیمان است.
[غرر الحکم]

أَلْمُرُؤَةُ اِسْمٌ جامِعٌ لِسائِرِ الْفَضائِلِ وَ الْمَحاسِنِ؛
مروّت، نامى است فراگیرنده هـمه فضیلت ها و خـوبى ها.
[تصنیف غرر الحکم صفحه 258.]

مُرُوَّةُ الرَّجُلِ عَلى قَدْرِ عَقْلِهِ؛
مروّت هر کس به قدر عقل و اندیشه اوست.
[تصنیف غرر الحکم صفحه 258.]

لایَسَعَنى ذلِکَ فَقالَ: عَلى قَدْرِ مُرُوَّتى. قالَ علیه السلام: أَمّا اِذا فَنَعَمْ، فَأَعْطاهُ مِأَتَى دینارٍ؛
در توانم نیست. آن مرد عرضه داشت: پس به مقدار مروّت خودم چیزى به من بدهید. امام فرمودند: «اکنون مى توانم». و دویست دینار به وى عطا کرد.
[بحارالانوار، ج 2 ص 29.]

لا یَراکَ اللّه ُ حَیْثُ نَهاکَ، وَ لا یَفْقِدَکَ حَیْثُ أَمَرَکَ؛
مروّت آن است که خدا تو را آنجا که نهى فرموده نبیند و آنجا که امر نموده بیابد.
[بحارالانوار ج 78 ص 24]

یا أَخاثَقیفٍ، مَا الْمُرُوَّةُ فیکُمْ؟ قالَ: یا رَسُولَ اللّه ِ أَلأِنصافُ وَالِأصلاحُ. قالَ صلى الله علیه و آله: وَ کَذلِکَ هِىَ فینا؛
اى برادر ثقیفى! مروّت، نزد شما به چیست؟ گفت: یارسول اللّه به انصاف و آشتى دادن بین افراد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: نزد ما نیز چنین است.
[کنز العمال، خ 8763]

تَجافُوا عَن عُقُوبَةِ ذَوِى المُرُوَّةِ، مالَم تَکُنْ حَداً مِنْ حُدُودِ اللّه؛
از عقوبت کردن جوانمردان درگذرید، تا وقتى که کیفرشان حدّى از حدود الهى نباشد!
[نهج الفصاحة، ص 379]

دَولَةُ الکَریمِ تَظْهَرُ مَناقِبُهُ، دَولَةُ اللَّئیمِ تَکشِفُ مَساوِیَهُ وَ مَعایِبَهُ.
جوانمرد اگر به دولت برسد، مناقبش آشکار گردد، و فرومایه اگر به دولت رسد، بدی ها و عیوبش آشکار گردد.
غرر الحکم، ح 7828 و 7829

الکریمُ مَن صانَ عِرضَهُ بِمالِهِ وَ اللَّئیمُ مَن صانَ مالَهُ بِعِرضِهِ؛
بزرگوار کسی است که آبرویش را با مالش حفظ کند و فرومایه کسی است که مالش را با آبرویش حفظ کند.
غرر الحکم و درر الکلم: ح 2159
نظرات (۰)