أربعینات

پایگاه چهل حدیث های کوتاه در موضوع های متفاوت

أربعینات

پایگاه چهل حدیث های کوتاه در موضوع های متفاوت

أربعینات

شهادت ام الائمة النجبا سیدة نساء العالمین را تسلیت عرض می کنیم
سایت چهل حدیث ها (اربعینات)
مَنْ حَفِظَ مِنْ أَحَادِیثِنا أَرْبَعِینَ حَدِیثاً بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَالِماً فَقِیها. الکافی‏ ج۱: ص۴۸.
سعی ما بر فراهم نمودن چهل حدیث های موضوعی است که آسان وسریع در دسترس اندیشوران محقق، مبلغین، سخنوران و ارباب منبر (حفظهم الله) باشد.
<زندگی عاقلانه در دنیا این است که انسان از امکاناتی که خداوند در اختیارش قرار داده، برای رسیدن به تکامل و سعادت دو جهان استفاده کند، نه آن‌که تمام همت و تلاش خویش را صرف دنیا کرده و از آخرت غافل بماند که در این صورت دچار خسران و ضرر بزرگ شده است. انسان‌های پرهیزکار از مظاهر دنیا به حداقل اکتفا نموده و تمام سعی و کوشش آنان به زندگی آخرت معطوف است که آن‌جا سرای جاوید و ابدی است
قرآن کریم در توصیف زندگی دنیا می‌فرماید: «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُون»؛[1] زندگى دنیا، چیزى جز بازى و سرگرمى نیست! و سراى آخرت، براى آنها که پرهیزکارند، بهتر است، آیا نمى‌‌‏‌اندیشید؟.>

عزیزان، ما را از نظرات سودمندتان محروم نفرمایید. قبلا از الطاف شما متشکریم.
-----------------------------------------------
ایمیل: chelhadith.ir@gmail.com
-----------------------------------------------
امام عسکری علیه السلام: «نَحنُ حُجَجُ اللهِ عَلَیکُم وَ فاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَینا». یعنی ما حجّت های خداوند بر شماییم و فاطمه علیها سلام الله حجّت بر ماست.
جستجو در پایگاه شما را سریعتر به هدف میرساند

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

چهل حدیث عبد العظیم حسنی ره

جمعه, ۱۹ مهر ۱۳۹۸، ۰۱:۲۵ ب.ظ

چهل حدیث حضرت عبدالعظیم حسنى علیه السلام

شعر از: محمّدحسن ارجمندى

1- مردم تو را گول نزنند زیرا مسئولیت کارهایت به عهده توست و به آنها مربوط نمى شود.۱

رُوِىَ عَنْ عَبدِالعظیمِ الحسنى، عَنْ... محمدِ بن علىِ علیه السلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! لا تَغَرَّنَّکَ النّاسُ مِنْ نَفْسِکَ، فانَّ الأمرَ یَصِلُ إِلَیْکَ دُونَهُمْ».(علل الشرایع، باب نوادر العلل، الحدیث ۴۹)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام با واسطه از امام محمد باقر علیه السلام نقل مى کنند که ایشان به محمد بن مسلم فرمودند: اى محمد بن مسلم! مردم تو را گول نزنند زیرا که مسئولیت کارهایت متوجه خودت است.

کى خورد عاقل، فریب خلق را                                تا بپوشانند بر وى دلق را
خلق تعریف از چنان و چون کنند جامه عقل تو را بیرون کنند
خلق بالا مى برندت همچو ماه بعد از آن چون یوسفت در قعر چاه
جایگاه خویش را معلوم کن فتنه هاى خلق را معدوم کن
هرکسى آن مى برد،کان کشته است کار تو بر غیر تو ننوشته است
هرکسى بارش به دوش خویش ماند نامه اعمال خود را خویش خواند
پس حذر کن از فریب مردمان قدر خود را قدر فعل خود بدان
ابر کردار تو گر بارانى است جز به مُلک تو نمى آید به دست

۱.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۴۳، ص ۱۴۶

2- ایام عمرت را به کارهاى بیهوده مگذران. ۱

رُوِىَ عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام ، عَنْ... محمدِ بن علىِ علیه السلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و لا تَقْطَعْ النهارَ عَنْکَ کَذا وَ کَذا». (علل الشرایع، باب نوادر العلل، الحدیث ۴۹)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى روایت مى کند از امام باقر علیه السلام که ایشان فرمودند به محمد بن مسلم که: اى محمد بن مسلم! ایام عمرت را به کارهاى بیهوده نگذران و روزهاى زندگى خود را به چون چرا به هدر نده.

باد گویى، زندگانى را، نهر است                                یک دم ازآن جشن ودیگر دم قهر است
مى رود این باد ز گلزار عمر مى زند او، سکه به بازار عمر
نیک غنیمت شمر این وقت را تکیه بزن، شاه تویى، تخت را
وقت رسیدن به بدن نیست آن لنگر کشتى مفکن اى جوان
خواب مرو، موقع بیدارى است آب زمان در دل جان جارى است
هیچ به جز کار خدا نیک نیست عمر،یک و عشق،یک و او یکى است
مهلت امروز براى خداست عمر به بیگانه سپردن خطاست
«ما خَلَقْنَا الاِْنسُ و الجِنَّ» و این جهان «یَعْبُدُونَ» خالق مُلک و مکان

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۴۳، ص ۱۴۶؛

3 - روزهاى زندگى را به چون و چرا به هدر نده زیرا با تو افرادى هستند که کارهاى روزانه تو را به شمار مى آورند. ۱

رُوِىَ عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام عَنْ... محمدِ بن علىِ علیه السلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و لا تَقْطَعْ النهارَ عَنْکَ کَذا وَ کَذا فانّ معک من یحصى علیک».(علل الشرایع، باب نوادر العلل، الحدیث ۴۹)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام روایت مى کند از امام باقر علیه السلام که ایشان فرمودند به محمد بن مسلم: اى محمد بن مسلم! ایام عمرت را به کارهاى بیهوده نگذران، زیرا با تو افرادى هستند که کارهاى روزانه تو را احصاء مى کنند.

عمر رفت و من، به بند چون و چند                                صیدها صیاد گشت و من، به بند
نبدىّ چون و چرا آزاد نیست بیمناکى، شیوه فرهاد نیست
روز عمرست این، نه روز بى شمار لحظه لحظه با عبادت در شمار
آبِ بى جریان شود مرداب مرگ کو حیات و زندگى در آب مرگ
مرد باید، همچو رودى در خروش زندگى بخشد به جان صد خموش
همتى سازد شود پروانه اى گرد شمع ذکر حق، دیوانه اى
محتسب ها بر دو دوشت، جایگیر در نوشتِ کارها، از خواب، سیر
تو معلم، محتسب ها، درس گیر هرچه گویى، در نوشتن، بس دلیر

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۴۳، ص ۱۴۶

4 - اگر عمل نیکى انجام دادى آن را حقیر مشمار، اگرچه کوچک باشد براى این که آن را در جایى که تو را خشنود کند خواهى دید. ۱

روى عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام عَنْ... محمدِ بن على علیه السلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و لا تستصغرنّ حسنةً تَعْملُ بِها فِإِنّکَ تَراها حَیْثُ تَسُّرُکَ».(علل الشرایع، باب النوادر العلل، الحدیث ۴۹)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام روایت مى کند از امام محمد باقر علیه السلام با واسطه که ایشان فرمودند به محمد بن مسلم: اى محمّد بن مسلم! اگر عمل نیکى را انجام دادى اگرچه کوچک باشد، حقیر مشمار.

کار نیکو را سبک دیدن، خطاست                                چون ثواب کارها، اندر قفاست
خیر را در اندک و بیشى مبین تو در آن تنها رضاى حق ببین
خیر را او نیک مى داند سزا پس رها کن، بر رضایش ده رضا
بنده را کارى به چون و چند نیست جز رضاى دوست او، خرسند نیست
کوچکش مشمار تا بینى که آن مى کند خشنود جان و آن جهان
چون نکویى مى کنى بر آب ده چشم سنجش را به کارت، خواب ده
ابر شو، باران بباران از کرم خاک شو در زیر پاى هر قدم
تا که سیراب از تو گردد تشنه کام تا نبارى، کى شوى شیرین به کام؟

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۴۳، ص ۱۴۶؛

5 - اگر کار زشتى از تو صادر شد آن را نیز کوچک ندان زیرا وقتى که به تو رسد تو را بدحال خواهد کرد.۱

رُوِىَ عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام ... عَنْ محمدِ بن علىِ علیه السلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و لا تستصغرنّ سیئةً تَعْملُ بها، فِإِنّکَ تَراها حَیْثُ تَسُؤکَ».(علل الشرایع، باب نوادر العلل، الحدیث ۴۹)

ترجمه: روایت مى کند عبدالعظیم الحسنى علیه السلام از امام باقر علیه السلام که ایشان به محمد بن مسلم فرمودند: اگر کار زشتى از تو صادر شد او را نیز کوچک ندان، زیرا که به شما خواهد رسید در وقتى که تو را بدحال خواهد ساخت.

شعله اى کوچک بسوزد کشت را                                کوچکش مشمار، کار زشت را
اخگرى کافى ست اندر نیستان تا بسوزد، جمله جلمه، بى امان
کار بد کوه است گر کاهى بُود ناله، جانسوز است گر آهى بود
این جهان کوه است و کار ما صدا چند چند آید صداها سوى ما
کار شیطان است، زیبا مى کند زشت ها را چون که اغوا مى کند
عالم عقبى است چون آئینه اى انعکاس مهرها یا کینه اى
گر کمش دیدى تو کار زشت را مى رسد جایى که خواهى کشت را
تا درو سازى، در آن آتش زند باد اندوهى به جانت بردمد


1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۴۳، ص ۱۴۶؛

6 - به درستى که من چیزى را ندیدم که انسانى را زودتر به مقصد برساند از عمل خوب جدیدى که در مقابل گناه کهنه اى انجام گیرد.۱

رُوِىَ عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام عَنْ... محمدِ بن علىِ علیه السلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و أحسن فانّى لم أر شیئا قطّ طلبا و لاأسرع درکا من حسنةٍ محدثةٍ لذنبٍ قدیم».(علل الشرایع، باب النوادر العلل، حدیث ۴۹)

ترجمه: روایت کرد عبدالعظیم علیه السلام از امام باقر علیه السلام با واسطه که ایشان فرمودند به محمد بن مسلم که: نیکى نما به درستى که من چیزى را ندیدم که انسانى را زودتر به مقصد رساند از عمل خوب جدیدى که در مقابل گناه کهنه اى انجام دهد.

کاروانى مى رود تا کوى دوست                                ما از او دوریم و او در روبروست
مرکبى رهوار باید، تیزرو هر نفس گامى نهد در سوى او
مرکب رهوار مؤمن نیکى است پر کشیدن از دل تاریکى است
نو به نو خیزى به جاى «کهنه شر» مى رساند هم به مقصد در سفر
پس گناهان را به نیکى ها بشوى دولت خود را ز نیکى ها بجوى
در میان کاروان زندگى خویش بود آن را که با بالندگى
دور سازد زشت ها با خیرها دوست بگزیند به جاى غیرها
پس به جاى پاى، بالَش مى دهند با جمالى خوش، کمالش مى دهند

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۴۳، ص ۱۴۶؛

7 - مؤمن کسى است که هرگاه نیکى کند از عمل خود خرسند شود و هرگاه از او عمل بدى سرزند استغفار و بازگشت کند. ۱

رُوِىَ عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام عَنْ محمودِ بنِ ابِى البلادِ، قالَ: قالَ الرِّضا علیه السلام : «أَلْمُؤْمِنُ الذَّی إِذا أَحْسَنَ اِسْتَبْشَرَ وَ إِذا أَساءَ إِسْتَغْفَرَ».(عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام من الاخبار المجموعه، حدیث ۳)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام با واسطه نقل مى کنند از امام رضا علیه السلام که ایشان فرمودند: مؤمن کسى است که هرگاه نیکى کند، از عمل خود خوشوقت گردد، و هرگاه از او عمل بدى سرزند، استغفار کند.

دست او ابرست و بارانش ثواب                                نى چون دستِ بخل در قحطى آب
بارش نیکى او بر دیگران مى کند خرسند جانش را جوان
چشمه اى دارد ز فیضِ لطفِ یار هم بنوشد هم بنوشاند، هزار
مى شود از کارهاى خیر مست دل بر این بازار بى فردا نبست
لیک چون آلوده گردد دامنش یا شرار غم فتد در خرمنش
دیده را جولانگه باران کند ناله ها همچون عزاداران کند
تا خدایش درب رحمت وا کند جاى در آن منزل والا کند
پس چنین باشد صفات مؤمنان دست نیکى دست توبه در میان

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۲، ص ۱۵۵؛

8 - مسلمان کسى است که مسلمین از دست و زبانش او در آسایش باشند.۱

رُوِىَ عَبدِالعظیمِ علیه السلام عَنْ محمودِ بنِ ابِى البلادِ، قالَ: قالَ الرِّضا علیه السلام : «ألمسلم الّذى یسلّم المسملون من لسانه و یده».(عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام من الاخبار المجموعه، الحدیث ۳)

ترجمه: عبدالعظیم علیه السلام نقل مى کند از امام رضا علیه السلام با واسطه که ایشان فرمودند: مسلمان کسى است که مسلمین از دست و زبان او در آسایش به سر برند.

در امان دار از زبان و دست خویش                                هان مکن جان هاى مردم را پریش
این زبان و دست بهر جنگ نیست بهر «مردم سوزى» و نیرنگ نیست
دست را باید به کار نیک زد راه دور وصل را نزدیک کرد
این زبان، مدح و ثناگوى خداست عافیت از بدزبانى برنخاست
بایدت با این زبان نغز گویی شاد سازى مردمان در گفتگوى
دست را باید که در کار آورى مهربانى ها به بازار آورى
تا گره بگشایى از کار کسان یا که سنگ غم برآرى از میان
پس مسلمانى براین اصل است راست آهى از دست و زبانت برنخاست

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۲، ص ۱۵۵؛

9 - از ما نیست کسى که همسایگان از شرور و فساد او در امان نباشند.۱

رُوِىَ عَبدِالعظیمِ علیه السلام عَنْ محمودِ بنِ ابِى البلادِ، قالَ: قالَ الرِّضا علیه السلام : «لیس منّا من لم یأمن جاره بوائقه». (عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام من الاخبار المجموعه، الحدیث ۳)

ترجمه: نقل مى کند عبدالعظیم الحسنى علیه السلام از امام رضا علیه السلام با واسطه که ایشان فرمودند: از ما نیست آن کسى که همسایگان از شرور و فساد آن در امان نباشند.

هردو در یک سایه چون همسایه ایم                                ساکنان یک زمین و خانه ایم
زیر یک سایه به یک دیوار مرز ساکن یک جا به سایه زار مرز
چون نخواهى اهل خود آزار داد پس نشاید آن سوى دیوار داد
ساکن کندوى آن بهتر که خویش بر عسل دادن گمارد نه به نیش
چون عسل درخانه مى آرى به دست سهم همسایه نباشد، نیشِ دست
در امان دار از بدى همسایه را باعث رنجش مشو سرمایه را
از برادر بر غم تو زودتر نفع این سرمایه مى آید به بَر
نیست از پاکان چو آزار آورد زهر خود بر دیگران بار آورد

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۲، ص ۱۵۵؛

10 - مردم مادامى که با یکدیگر تفاوت داشته باشند همواره در خیرند.۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «لایَزالُ النّاسُ بخیرٍ ما تَفاوَتوا فإذا إِسْتَوُوا أَهْلَکُوا». (عیون اخبار الرضا، من الاخبار المجموعه، الحدیث ۲۰۴)

ترجمه: حضرت عبدالعظیم علیه السلام با واسطه نقل مى کنند که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: مردم همواره در خیر هستند تا آن وقت که با یکدیگر تفاوت داشته باشند، هرگاه با هم مساوى شدند، از بین خواهند رفت.

فرق با هم هر زمانى زشت نیست                                زشتى و زیبایى از یک کشت نیست
گر همه خلق جهان یکسان شوند روبهان هم پایه شیران شوند
رمز خیر زندگى در فرق هاست فرق ها سرمایه اى زان خداست
پنج انگشت هم اگر یکسان شود کار با این دست کى آسان شود؟
گر همه عطار یا افسر شوند غنچه هاى ذوق ها پرپر شوند
این یکى قفل و دگر نقش کلید هریکى در جاى خود کارى مفید
تا نباشد فرق، زیبایى کجاست؟ زشت و زیبا در کنار هم سزاست
پس چنان شو تا که فرقت با کس اندر نکویى باشد و حُسن بیان

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

11 - شما هرگز نمى توانید مردم را بوسیله مال و ثروتى که دارید به خود متوجه سازید پس آنان را به خوشرویى به خود نزدیک کنید. ۱

عَبدِالعظیمِ علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «إِنَّکُمْ لَنْ تَسعَوا النّاسَ بِأمْوالِکُمْ، فسعوهم بِعَلاقَةِ الْوَجهِ و حُسنِ اللقاء».(عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام ، من الاخبار المجموعه، الحدیث ۵۲)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: شما هرگز نمى توانید مردم را بوسیله ثروت و مالى که در دست دارید، به خود متوجه سازید، پس آنان را بوسیله اخلاق و روش صحیح به خود نزدیک کنید.

مردمان همخانه در یک خانه اند                                جملگى ساکن به یک کاشانه اند
گررضاى دوست خواهى خواست کرد با محبت گرم کن دل هاى سرد
مردمان تشنه همه بر جام مهر مهربانى عرضه کن زیر سپهر
عاقبت بر مال، فصل دى رسد گنج «خلق خوش» به پایان کى رسد؟
این یکى با بذل و بخشش بیش تر آن یکى را جان ز فکرش ریش تر
پس ز گنج خوى خوش انفاق کن این چنین با مردمان میثاق کن
مردمان را جملگى با بذل مال کى توان خشنود سازى در کمال
مردمان با خوى خوش راضى شوند با رضایت پیش آن قاضى شوند

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

12 - کسى که به زمان خود خشمگین شود، ناراحتى او زیاد به طول مى انجامد.۱

عَبدِالعظیمِ علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «مَن عَتَبَ عَلى الزّمانِ طالَتْ مَعْتَبَتَهُ». (عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام ، من الاخبار المجموعه، حدیث ۲۰۴)

ترجمه: عبدالعظیم علیه السلام نقل مى کنند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: کسى که به زمان خود خشمگین شود، ناراحتى او زیاد به طول خواهد انجامید.

خشم راه چاره هر درد نیست                                خشمناکى شیوه هر مرد نیست
مرد باید با تلاطم هاى دهر فکر خوش آرد به طوفان ها، نه قهر
کشتى این زندگى بر آب هاست آب ها همسایه غرقاب هاست
ناخدایى، مرد، باید ساز کرد عقل را با صبر خود، دمساز کرد
خشم بر این روزگار پرفریب جز دوام غصّه کى سازد نصیب؟
تا قیامت گر به خشم آوا کنى کى گره از این گره ها وا کنى؟
پس لجام خشم خود در دست گیر تا نگردد روبَه سختى چو شیر
هیچ کس جز با تعقل مرد نیست شادمانى جز به صبر درد نیست

 1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

13 - همنشینى با بدان موجب بدبینى نسبت به نیکان است. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «مُجالِسَةُ الْأَشرارِ تُورِثُ سوءُ الظَّنِّ بِالْأَخیارِ». (عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام ، من الاخبار المجموعه، حدیث ۲۰۴)

ترجمه: عبدالعظیم علیه السلام نقل مى کنند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: همنشینى با بدان، موجب بدبینى نسبت به نیکان است


ماه را، چون ابر، زندانى کند                                تیرگى با شب گرانجانى کند
تو چو ماه و ابر، یار بدسرشت ماه را این ابر، گر دربر گرفت
مى کند خاموش شمع بینشش مى رود در خواب خطّ رویشش
خوب ها را زشت مى بیند همه از بدى هرگز ندارد واهمه
خارها در چشم او گُل مى رسند کج روى ها خوش به منزل مى رسند
تیرگى در چشم او عادى شده انده، خوبان بر او شادى شده
تو گُلى با خار همپایه نه اى با شب اى خورشید، هم خانه نه اى
چون که با نیکان نشینى از سرشت باز گردد بر تو درهاى بهشت

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

14 - بد توشه اى است براى روز قیامت دشمنى کردن با بندگان خدا. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «بِئْسَ الزّادُ إِلَى المَعادِ، أَلْعُدوانُ عَلَى الْعِبادِ». (عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام ، من الاخبار المجموعه، حدیث ۲۰۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کنند از امیرالمؤمنین علیه السلام با واسطه که ایشان فرمودند: بد توشه اى است براى روز قیامت، دشمنى کردن با بندگان خدا.

بندگان هریک عزیزان خدا                                دوست دارد هریکى را او جدا
هریکى رنگى و بویى پیش او هم فقیر و هم غنى درویش او
عزّتى دارند بى حدّ و حصار پیش آن یکتا خدا و کردگار
دشمنى با این عزیزان جاهلى ست بهره دریاى آن بى ساحلى ست
آب در هاون نباید کوفت مرد عاقلى، این دشمنى هرگز نکرد
دشمنى جز آتشى در سینه نیست جاى نیکى هاست، جاى کینه نیست
آتشى در خرمن خود مى زند تار مرگى بر تن خود مى تَنَد
توشه اى گر خواهى آوردن به بر دشمنى هرگز به آن وادى مَبَر

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

15 - ارزش هر انسان بستگى به اعمالى دارد که موجب نیک نامى او مى شود.۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «قیمَةُ کُلُّ امْرِءٍ ما یَحْسُنَهُ». (عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام ، من الاخبار المجموعه، حدیث ۲۰۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کنند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: ارزش هر انسانى بسته به اعمالى است که موجب نیک نامى او گردد.

ارزش دریا به حجم و عمق نیست                                ارزش انسان به عقل و حُمق نیست
ارزش دریا به مروارید اوست آن که دُرّش بیشتر، قدرش نکوست
ارزش بستان به گل هاى زیاد بوستانى بى گلِ رنگین مباد
در مثل دریاست جان آدمى ارزش انسان به وقت است و دمى
کار نیکش بیشتر باشد ز بد نیک نامى ماند از او تا ابد
نام نیک است آنچه ماند یادگار ور نه جز این هیچ ناید در شمار
ارزش هرکس به اعمالى ست کان نیک نامش مى کند در این جهان
هرچه افزونتر شوى اى نیک نام پله اى بالاتر آیى سوى بام

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

16 - مردم در زیر زبان خود مخفى هستند.۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام: «أَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسانِهِ». (عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام، من الاخبار المجموعه، حدیث ۲۰۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: مردم در زیر زبان خود مستور و مخفى هستند.» (مقصود این است که تا انسان سخن نگوید، قدر و اندازه اش معلوم نمى گردد).

هرکسى رازى ست اندر پرده اى                                تا چه در این پرده ها پرورده اى
راز چون بودن، توان ها، عیب ها با خدا بودن، نهان ها، غیب ها
این همه راز مگو روشن شود گر بیانت گل کند گلشن شود
این زبان سازى ست پرده دار راز چون به گفت آید بگوید راز ساز
تا خموشى، هیچ کس آگاه نیست در پسِ این جان ناآگاه کیست
رازها گر فاش گردد راه نیست «لب گشوده» دلو جز در چاه نیست
هم زبان را در عنان خویش دار هم وجودت را به پاکى بیش دار
تا اگر راز ضمیرت شد عیان شرمسار خود نگردى در جهان

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

17 - مردمانى که اندازه و ارزش خود را بدانند هیچ گاه از بین نخواهند رفت. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «ما هَلَکَ اِمْرؤٌ عَرَفَ قَدْرَهُ». (عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام ، من الاخبار المجموعه، حدیث ۲۰۴)

ترجمه: عبدالعظیم علیه السلام نقل مى کنند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: مردمانى که اندازه و ارزش خود را بدانند، هیچ گاه از بین نخواهند رفت.

قدردان تو کسى جز خویش نیست                                جامه شاهى سزاوار تن درویش نیست
هرکسى هرجاست شأن اوست آن قدر خود مى دان که بس نیکوست آن
نه فراتر، نه فروتر، جاى خویش گر بقا خواهى از این عمر پریش
رودخانه چون فروتر شد نشست آبشارى شد، درون خود شکست
در شب معراج چون روح الامین همقدم شد با رسول آخرین
چون به اوج عرش آمد بازگشت چون نیارستى از آن منزل گذشت
گفت اگر آیم، بسوزد بال من برتر از قدر من است آمال من
پس فراتر از مقام خود نشد ماند و احمد، ره به جاى خویش بُرد

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

18 - پیش از شروع هر کارى پیرامون آن بیاندیش تا از پشیمانى در امان مانى. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «أَلتَّدْبیرُ قَبلَ الْعَمَلِ یُؤْمِنُکَ مِنَ النَّدَمِ». (عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام ، من الاخبار المجموعه، حدیث ۲۰۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کنند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: پیش از این که کارى را شروع کنى، در اطراف آن نیک تأمّل کن، تا شما را از پشیمانى نگهدارى کند.

تا که ننشیند درون گِل عمل                                بعد از اندیشه کند عاقل عمل
گر گریزان از پشیمانیستى طالب فرداى نورانیستى
فکر را همسایه هر کار کن چشم دوراندیش را بیدار کن
درنگر پیرامُن هر کار نیک پس عمل آور پس از پندار نیک
پس شروع کن کار با فکر درست با توکّل بر خدا، ذکر درست
بعد از آن هرچه سرانجامش شود خوب یا بد، هرچه فرجامش شود
مى شوى از هر پشیمانى رها چون که شرط عقل آوردى به جا
بعد از آن یابى چه زیبا رامشى در پس این کار خود، آرامشى

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

19 - هرکس به زمان خود اعتماد کند، به پشت به زمین خواهد خورد. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «مَنْ وَثَقَ بِالزَّمانِ صَرَعَ». (عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام ، من الاخبار المجموعه، حدیث ۲۰۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل مى کنند که ایشان فرمودند: هرکس به زمان خود اعتماد بورزد، به پشت به زمین خواهد افتاد.

زندگى میدان جنگ است و جَدَل                                نوش آن نیش است و ترک آن، عسل
بس حریفى ناجوانمردست   اودرپى افکندن مرد است او
تا که غافل گردى از او یک نفس حاصل عمرى بسازد او، عَبَس
پس مشو غافل، حریف دهر را تن به آرامش مده این نهر را
اعتمادى بر شب خوابش مکن آتشى تو، تکیه بر آبش مکن
همچو مارى خوش خط و خال است او یا که نیکو میوه اى کال است او
گر نخواهى بر زمین خاکت کند دور، از رضوان و افلاکت کند
خواب را از دیده غفلت بران تکیه بر این دهر را جایز مدان

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

20 - کسى که خود را بى نیاز دانست، خود را به مخاطره و هلاکت افکنده است. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «خاطَرَ بِنَفْسِهِ مَنْ اسْتَغْنى». (عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام ، من الاخبار المجموعه، الحدیث ۲۰۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: «کسى که خویشتن را بى نیاز دانست، خود را به مخاطره و هلاکت خواهند افکند».

از نیاز است گردش لیل و النهار                                کى بگردد مهر و مه در این مدار؟
بى نیاز این جهان تنها خداست خود، نیاز دیگران، رمز بقاست
ى نیازى در خور هر فرد نیست بزیور ما جز نیاز و درد نیست
ما به هم محتاج و محتاج خدا دستگیر هم به منهاج خدا
احتیاج خلق بر هم زشت نیست بى نیاز از دیگران در دهر کیست؟
تو نیاز خویش از او مى طلب با دو دست خلق آید، لطف رب
هرکه خود را بى نیاز محض دید طعم تلخ بى مرادى ها چشید
در خطر افتاد از کبر و غرور تا که خود را دید در عین عبور

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

21 - هرکس گرفتار خودبینى شود، هلاک خواهد شد. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «مَن دَخَلَه أَلعُجُب هَلَکَ». (عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام ، من الاخبار المجموعه، حدیث ۲۰۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کنند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: «هرکس که گرفتار خودبینى گردد، هلاک خواهد شد».

میوه چون خود را به جوى آب دید                                ز اشتیاق خویش برعکسش پرید
تا پرید از شاخسار دمنِ دار غرقه شد در آب و سیّالى مزار
مى برد سوى عدم جویش به آب این هلاک آن که خود بیند به خواب
خوابِ خودبینى مبین اى هوشیار خواب مرگ است این فراپیش مزار
چون که خود، بینى، نبینى دوست را پیله را بشکن برافکن پوست را
سنگ پایى پیش پاى خود گذاشت هرکه خط کبر را بر دل نگاشت
زهر مرگ است این نه داروى شفا جام در دست این نه درمان و دوا
دیده خودبین نبیند غیر را خود نبیند هرکه بیند غیر را

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

22 - کسى که یقین داشته باشد که کردار و رفتار او پس از مرگ به او خواهد رسید، در بذل و بخشش و احسان به همنوعان کوتاهى نخواهد کرد.۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «مَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلْفِ جادَ بِالْعَطیةِ». (عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام ، من الاخبار المجموعه، حدیث ۲۰۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: «کسى که یقین داشته باشد که اعمال و افعال او پس از مرگ به او خواهد رسید، در بذل و بخشش و احسان به همنوعان خود کوتاهى نخواهد کرد»


روز جزا پرتوى از کار ماست                                آئینه چهره کردار ماست
«چهره زیبا» نشود زشت رو ىفعل تو آئینه چو شد روبه روى
چون که یقین کرد که روز جزا خوبى کردار بماند به جا
دلبر اعمال کند ماهرو ىدر پى آرایش کردار و خوى
پس دل مردم ز غم آزاد کرد شاد شد و آئینه را شاد کرد
سفره مهر آورد و آب کرم بالش نیکى و صفاى حَرَم
دست نوازش به سر هر یتیم سایه لطفى به رضاى کریم
مى برد این بازى شطرنج را هرکه به دست آورد این گنج را

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

23 - هرکس که به عافیت زیردستان رضا دهد، از [اذیت و آزار] مافوق خود در امان خواهد بود.۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «مَنْ رَضِىَ بِالْعافِیَةِ مِمَّنْ دُونَه رَزَقَ السَّلامَة مِمَّنْ فَوقَهِ».(عیون اخبار الرضا، باب ما جاء عن الرضا علیه السلام ، من الاخبار المجموعه، حدیث ۲۰۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: «هرکس با درگذشت از زیردستان خوشنود گردد، از اذیّت و آزار مافوق خود در آرامش و سلامتى خواهد بود».


چه خوش شیوه اى دارد این آفتاب                                تو هم نور مهرت به عالم بتاب
مکن بى نصیب از کسى سیب مهر ندیده کسى روى آسیب مهر
چو خورشید اگر نیک خواهى شدن به دریاى عزّت چو ماهى شدن
چو بر مسند قدرت آیى مجو براى زیردستان به جز آبرو
اگر شاه گشتى، رعیت، نواز کلیدى جز کلید رعایت مساز
کلیدى براى قفل غم هاى دل و یا ماهتابى به شب هاى دل
امان گر همى خواهى از روزگار امان ده ضعیفان به مهر و قرار
هر آن کو درشتى کند با ضعیف درشتانه بیند جزا از لطیف

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۵۴، ص ۱۵۶؛

24 - سرگردان نخواهد شد کسى که طلب خیر کند.۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ رسُول اللهِ صلى الله علیه و آله : «یا عَلِىُّ! ما حارَ مَنْ اسْتَخارَ».(امالى الشیخ، ص ۸۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کنند با واسطه که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند به امیرالمؤمنین علیه السلام : «اى على علیه السلام ! سرگردان نخواهد شد کسى که طلب خیر کند».

مى رود دنبال هم پروانه هاى آسیاب                                گرد خود گردان وسرگردان به دریاى ثواب
رود چون رو سوى دریا کرد سرگردان نشد خود شد او دریا و بى سامان نشد
کشتى بى ناخداى هیچ کس ساحل ندید ساربان خفته هرگز شادى منزل ندید
گردباد سهمگین، با قوّت بسیار خویش بى هدف چرخید در یک آسمان فکرپریش
هیچ سرگردان نشد دل تا به فکر یار بود فکر او خوشنودى آن یار بى تکرار بود
هیچ رهرو بهتر از آن رهرو بیدار نیست طالب خیراست وسرگردان به دیگرکار نیست
رود شو ره سوى دریاى رضاى یار کن شمع شو شب هاى تیره حاصلان بیدار کن
مهر شو در روز و ماه، اندر شام تار نور ده بر مردمان بر خوشنودى آن کردگار

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۰، ص ۱۶۲

25 - پشیمان نخواهد شد کسى که کارهاى خود را با مشورت انجام مى دهد. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ رسُول اللهِ صلى الله علیه و آله : «یا عَلِىُّ! لا نَدَمَ مَنْ إِسْتَشارَ».(امالى الشیخ، ص ۸۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کند با واسطه که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند به امیرالمؤمنین علیه السلام : «اى على علیه السلام ! هرگز پشیمان نخواهد شد کسى که کارهاى خود را با مشورت با دیگران انجام دهد».


آن چه خوش باشد که من ها ما شدن                                رودها با مشورت دریا شدن
آنچه در دریاست در یک رود نیست ابر باران همکلاس دود نیست
علم ما، دیباچه و شورا، کتاب مشورت، دریا و خودرایى، حباب
مشورت بال است پروازش بده شاه جان کیش است سربازش بده
عمر، وقت رفتن و برگشت نیست رود فرصت دائما در دشت نیست
قوّت بازوى فکر چند تنقصه سى مرغ اندر یک بدن
کى پشیمان شد کسى از مشورت یا پشیمان شد ز نور معرفت
مشورت نور است خاموشش مکن اوج بیدارى ست بى هوشش مکن

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۰، ص ۱۶۲؛

26 - به تاریکى شب توجّه کن، زیرا زمین در شب به هم پیچیده مى شود به آن اندازه که در روز درهم نمى رود. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ رسُول اللهِ صلى الله علیه و آله : «یا عَلِىُّ! عَلَیک بِالدّلجة فَإِنَّ الأرضَ تَطوى بِاللَّیل ما لا تَطْوى بِالنَّهارِ».(امالى الشیخ، ص ۸۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کند با واسطه که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند به امیرالمؤمنین علیه السلام : «یا على علیه السلام ! به تاریکى شب توجه کن، زیرا که زمین در شب به هم پیچیده مى شود به آن اندازه که در روز درهم نمى رود».


روز، هنگام پریشان بودن است                                شب، زمان با نسیم آسودن است
شب پر از رازست اما در سکوت شکل آوازست اما در سکوت
شب، چو فرزندان به جمع خویش بُرد با تجمع کارها را پیش بُرد
جمع شو در شب، پریشانى مکن سجده، جز در عهد پیشانى مکن
پیرو رسم شبان و روز باش در مصاف لحظه ها پیروز باش
شب چو آمد بزم دل آماده کن مشکل غم را به شب ها ساده کن
دل، کویرى تشنه در دریاى شب مى شود سیراب از صهباى شب
شب، مسیر راز، نورانى تر است نغمه آواز، روحانى تر است

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۰، ص ۱۶۲؛

27 - صبح را با نام خدا آغاز کن، زیرا خداوند براى امّت من در صبح ها برکت قرار داده است. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ رسُول اللهِ صلى الله علیه و آله : «یا عَلِىُّ! أُغْدُ على إِسْم اللّهِ، فَإِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تعالى بارَک لِأُمّتی فی بُکورِها».(امالى الشیخ، ص ۸۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کنند با واسطه که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «اى على علیه السلام ! به نام خداوند صبح را آغاز کن، زیرا که خداوند براى امّت من در صبح ها برکت قرار داده است».

بهترین شعر سپیده نام دوست                                نور خورشید از فروغ نام اوست
هر طلوع، بى نام او خاموش بود نیش بود اما گمانش نوش بود
خط آغازى به جز نامش مباد هیچ غافل را سرانجامش نداد
هم به نام او باید آغازین روز برکت روز است و هم آذین روز
صبح، وقت قسمت روزى و رزق وقت کوشش، وقت بهروزى و رزق
پس به نامش صبح را آغاز کند رب خیر و برکتت را باز کن
گفت پیغمبر نکو دارید صبح چون خدا برکت فرو بارید صبح
صبح خیزى، برکت و نامش، شروع بهترین رسم است ما را هر طلوع

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۰، ص ۱۶۲؛

28 - ناخوشى موجب اجر و ثواب نمى شود ولیکن سبب از بین رفتن گناهان بندگان مى گردد. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : «أَلْمَرَضُ لا أَجْرَ فیهِ وَلکِنَّهُ لا یَدَعُ عَلَى الْعَبْدِ ذَنْبا إِلاّ حَطَّهُ».(امالى الشیخ، ص ۳۰)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: «مریضى و ناخوشى مؤمن موجب اجر و ثواب نمى شود ولیکن سبب از بین رفتن گناهان بندگان مى گردد».

عافیت خوب است وقت خوشدلى                                عافیت دریا و شکرش، ساحلى
عافیت با شکر چون دمساز شد شاکران را درب نعمت باز شد
ناخوشى خوب است لیکن از قضا نى ز جهل محض در اعمال ما
ناخوشى خود نعمتى از سوى یار ناخوشى ها را خدایا برمدار
اشک آسا از خزان برگ درخت مىچکد از چشم شاخه،سهل و سخت
ناخوشى همچون خزان، باران زرد از درخت معصیت ریزد به درد
مى کند پاک از گناهان فرد را آرزو کن تا بیابى درد را
پس چنین دردى دوایى کامل است کشتى و بخشایشت را حامل است

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۳، ص ۱۶۵؛

29 - پاداش، در گفتار به زبان و عمل به ارکان است. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ أمیرالمؤمنین علیه السلام : «إِنَّما الأَجْرُ فِى الْقَولِ بِاللَّسانِ وَ الْعَمَلِ بِالْجَوارِح». (امالى الشیخ، ص ۳۰)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کنند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: «همانا پاداش در گفتار به زبان و عمل به ارکان است».

ناخدا را ناخدایى در دل کشتى رواست                                کشتى بى ناخدا، ساحل نمى داند کجاست
ناخدا در دشت، بى کشتى ز چوپان کم تر است کشتىِ بى ناخدادربحر چون چوب تر است
این دو ملزومند و این پابست آن این چنین، کشتى شود بر یم روان
یا به مانند کمان و تیر در میدان جنگ بى حضور تیر، پاى هر کمانى گشت لنگ
با کمان، بى تیر، کبک خوشخرام کى شود در کام صیادان، طعام؟
گفت و فعلت چون کمان و تیرها بى کمان کى مى شود تیرى رها
با زبان، بى فعل، راهى طى نشد نقش هیچ انگور هرگز مِى نشد

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۳، ص ۱۶۴؛


30 - خداوند به فضل و کرمش بندگان خود را به خاطر نیّت هاى درست و دل هاى پاک به بهشت داخل مى کند.۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ أمیرالمؤمنین علیه السلام : «إِنَّ اللّهَ بِکَرَمِهِ وَ فَضْلِهِ یُدْخِلُ الْعَبْدَ بِصِدْقِ النِّیَّةِ وَ السَّریرَةِ الصّالحةِ الْجَنَّة».(امالى الشیخ، ص ۳۰)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: «خداوند به فضل و کرمش، بندگان خود را به خاطر نیّت هاى درست و دل هاى پاک به بهشت داخل مى کند».

هیچ گنجى بهتر از اخلاص نیست                                چیست پاکى، جز درون پاک چیست؟
نیّت پاک و دلِ آئینه سان جهد کن خود را به پایش مى رسان
این یکى تار و دگر پود بهشت هرکه این قصّه به لوح دل نوشت
جز بهشتش خانه اى در کار نیست هیچ گنجى بهتر از دیدار نیست
پاک کن دل را ز هر آلودگى تا دهد یارت دمىِ آسودگى
شعله را مهمان نیّت ها مکن با ریا آتش در آن برپا مکن
او خریدارست، جز او هیچ کس چند، ارزان مى کنى کار عبس
نیّت و دل را اگر پاک آورى بهترین گنجینه، از خاک آورى

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۳، ص ۱۶۴؛

31 - دنیا در ظاهر موجب خوشحالى و در باطن داراى مکر و حیله است و با دندان هاى مرگ شما را خواهد خورد.۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ أمیرالمؤمنین علیه السلام لِأَصْحابِهِ: «إِنَّ الدُّنیا، خَدّاعَةٌ، صَرّاعَةٌ، مَکّارَةٌ، غَزّارَةٌ، سَحّارَةٌ، تَأْکُلُکُمْ بِأَضْراسِ الْحَنایا».(امالى ابن الشیخ، ص ۵۵)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کند از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند به اصحابشان: «همانا دنیا بسیار فریبکار، حیله گر، گول زن و جادوگر است و دنیا با دندان هاى مرگ شما را خواهد خورد».

ظاهرش زیبا، و باطن حیله گر                                در خودش آرد بیندازد به سر
هیچ بویى از وفا و رحم نیست هیچ رنگى از حیا و شرم نیست
تیغ تیز آورده و لبخندِ مکر مى زند گردن به تیغ و بند مکر
آبْ شورست و کسى سیراب نیست قصه اش جز قصه یک خواب نیست
دل به بند روى زیبایش مبند بر مزاح تلخ ایامش مخند
ظاهرش با مهر و در دل صد جفا این جفاپیشه، کجا آرد وفا؟
خرمن عمرت بسوزاند دمى بى پناه و خسته جان، بى همدمى
مى گذر از این گذرگاه فریب قصه حوّا و شیطان است و سیب

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۴، ص ۱۶۵؛

32 - طالب دنیاى فانى، نادان است. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ أمیرالمؤمنین علیه السلام لِأَصْحابِهِ: «...إِنَّ الدُّنیا... طَلَبُوا إِرتبتها...». (امالى ابن الشیخ، ص ۵۵)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کنند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند به اصحابشان (پس از وصف دنیا مى فرمایند): «طلب کننده دنیاى فانى، جاهل و نادان است».

شب فراگیرست و دل، دیوانه وار                                مى زند سیلى به گوش جان، هزار
یک طرف گرگ طمع اندر کمین یک طرف کفتار غفلت، همنشین
یک طرف دنیا به نازى مکروار یک طرف عقبى، فراپیش مزار
دل به شادى هاى آن هرگز مبند نادمان بسیار و خوشحالان کمند
چون نسیمى مى وزد دنیاى دون مى کند اِستادگان را سرنگون
کى بیندازد، کمند آن شهریار تا که باد آرد به بند خود شکار
بند افکندن به باد از جاهلى ست دل در این دریا زدن بى حاصلى ست
طالب دنیاى فانى جاهل است

غرقه در دریا مشو،بى ساحل است


1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۴، ص ۱۶۵؛

33 - هشت چیز است که جز به قضا و قدر پروردگار انجام نمى گیرد: خواب، بیدارى، توانایى، ناتوانى، تندرستى، ناخوشى، مرگ و زندگى. ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ الرّضا علیه السلام : «ثَمانِیَةُ أَشْیاءٍ لایَکُونُ إِلاّ بِقَضاءِ اللّهِ ...». (مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۶۱۴)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کنند از امام رضا علیه السلام که ایشان فرمودند: «هشت چیز است که جز به قضاء و قدر پروردگار انجام نمى گیرد، که عبارتند از: خواب، بیدارى، توانایى، ناتوانى، تندرستى، ناخوشى، مرگ و زندگى».

حاصل آمیزش قدر ، قضا                                هشت فرزندست، از امر خدا
چار نعمت، در خور خوش بندگى خواب و بیدارى و مرگ و زندگى
ناخوشى و تندرستى و توانناتوانى، هشتمین فرزند آن
با قضا و با قدر خصمى مکن دشمنى با قصّه اى حتمى مکن
گر رضاى دوست مى خواهى، بدان شکر باید کرد بر لطفش به جان
رازها در هر قضا پنهان شده لطف ها در هر قدر عریان شده
گر سپارى کارها بر کردگار صبر آرى، شکر گویى بر مدار
گر قضا بد باشد او دیگر کند گر قدر بد باشد او بهتر کند

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۷۷، ص ۱۹۳؛

34 - حضرت موسى علیه السلام پرسید: «خدایا! پاداش کسى که نیازمندى را براى رضاى تو سیر کند، چیست؟

خداوند به او وحى فرمود: «روز قیامت امر مى کنم که فریاد بزنند که این شخص از آزادشدگان دوزخ است».۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ موسى: الهی فَما جَزاءُ مَنْ أَطْعَمَ مِسْکینا إِبْتِغاءَ وَجْهَکَ؟ قالَ: یا موسى آمُر مُنادیا یُنادی یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلى رُؤُسِ الْخَلائِقِ إِنَّ فِلانَ بْنِ فِلان مِنْ عَتْقاءِ اللّهِ مِنَ النّار.(امالى الصدوق، مجلس ۳۷)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کند از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: حضرت موسى علیه السلام سئوال کرد که خداوندا پاداش کسى که نیازمندى را سیر کند و این عمل را براى تو انجام دهد، چیست؟ خداوند فرمود: روز قیامت امر مى کنم فریاد بزنند که این شخص از آزادشدگان دوزخ است.

در رهى دیدم گدایى بى نوا                                بى نوا، خود آید از او در نوا
بر رضاى دوست تیر انداختم دادمش نانى، و سیرش ساختم
شکر لطفش این عمارت ساختم عرصه شکر آمد و مى تاختم
پس ندا آمد که هرکس از رضا سیر گرداند گدایى بى نوا
روز محشر خازنان کوى یار مى زنند فریاد با بانگ هَزار
از عذاب دوزخى آزاد شد سرنوشتش زین عمل آباد شد
پس بدانید اى به محشر آمده بر حساب خود بر این در آمده
بر رضاى یار، هرکس کار کرد خویشتن را در خور دلدار کرد

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۶، ص ۱۷۲؛

35 - حضرت موسى علیه السلام پرسید: «خدایا! پاداش کسى که با خویشاوندانش با نیکى رفتار کند، چیست؟»

خداوند به او وحى فرمود: «مرگش را به تأخیر خواهم انداخت، سختى هاى مرگ را بر او آسان خواهم کرد و کارگزاران بهشت او را فریاد خواهند کرد به سوى ما بشتاب و از هر درى که میل دارى به بهشت درآى». ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ موسى علیه السلام : «الهی فَما جَزاءَ مَنْ وصل رحمه؟ قالَ: یا موسى: أنسى لَهُ أَجَلَه، وَ أَهْوَنُ عَلَیه سَکَراتَ الْمَوْتِ، وَ یُنادیهِ خَزَنَةُ الْجَنَّةِ هلّم إلینا، فَأدْخُلْ مِنْ أَىِّ أَبْوابِها شِئْتَ». (امالى الصدوق، مجلس ۳۷)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کنند با واسطه که یا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: گفت: موسى به خداوند: خدایا! پاداش کسى که با خویشاوندانش به نیکى رفتار نماید، چیست؟ خداوند فرمود: «مرگ او را به تأخیر خواهم انداخت و سختى هاى مرگ را براى او آسان خواهم کرد، و کارگزاران بهشت او را فریاد خواهند زد که به سوى ما شتاب کن و از هر درى که میل دارى، وارد بهشت بشو».

هرکه نیکى کرد با خویشان خویش                                لطف یزدان را فرا آورد پیش
خویش را خویشى بباید کرد مرد گرم باید بود با خویشان سرد
پس به تأخیر افکند او مرگ را زردى اش دیر آورد این برگ را
عمر او افزون تر آید در شمار چون که نیکویى کند بر خویش و یار
یا به وقت مرگ آسان تر رود شمس مرگش خوش خرامان تر رود
پس ندا آرند دربانان همه راهىِ فردوس شو بى واهمه
درب جنّت روبه رویت باز شد بال بگشا نوبت پرواز شد
برگزین هر در که خواهى برگزین جنّت است این، وعدگاه متّقین

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۶، ص ۱۷۲؛

36 - حضرت موسى علیه السلام از خداوند پرسید: «خدایا! پاداش کسى که از آزار مردم دست بدارد و به آنها نیکى کند، چیست؟»

خداوند به او وحى فرمود: «آتش جهنّم به او فریاد خواهد زد، از من دور شو تو را به سوى من راهى نیست». ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ موسى علیه السلام : «یا الهی! فَما جَزاءُ مَنْ کَفَّ آذاءُ عَنِ النّاسِ وَ بَذَلَ مَعْروفَه لَهُمْ؟ قالَ: یا موسى یُنادیهِ النّار یَومَ الْقِیامَةِ لا سَبیلَ لی عَلَیْکَ».(امالى الصدوق، مجلس ۳۷)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کنند با واسطه از امیرالمؤمنین علیه السلام که ایشان فرمودند: گفت حضرت موسى: خداوندا! پاداش کسى که از آزار مردم دست بردارد و با آنها خوش رفتارى کند، چیست؟ خداوند فرمود: آتش جهنّم به او فریاد خواهد زد از من دور شو، تو را به طرف من راهى نیست».

دور شو از من، برو سوى بهشت                                دوزخم من، شومى هر سرنوشت
دخمه من جاى هر هشیار نیست منزلى در شأن هر بیدار نیست
من رفیق «مردم آزارانِ» پست زشت کردارانِ دونِ خودپرست
اى که دستت مردم آزارى نکرد اشک مظلومى به غم جارى نکرد
اى که ابرى، سایه اى، آرامشى مأمن آبادىِ هر خواهشى
نیش آزارى ندارى تا گزى جز عسل، شهدى ندارى تا دهى
روز محشر سوى من راهیت نیست شادمانى، غصه و آهیت نیست
نیکى تو، سرنوشت تو نوشت جاى تو در جمع زیباى بهشت

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۶، ص ۱۷۴؛

37 - حضرت موسى علیه السلام از خداوند پرسید: «خدایا! پاداش کسى که کتاب حکمت تو را در نهان و آشکار بخواند، چیست؟»

خداوند به او وحى فرمود: «اى موسى! او از صراط مانند برق خواهد گذشت». ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ موسى علیه السلام : «الهی! فَما جَزاءُ مَنْ تَلا حِکْمَتَکَ سِرّا وَ جَهْرا؟» قال: «یا موسى! یمرّ عَلَى الصِّراطِ کَالْبَرْقِ».(امالى الصدوق، مجلس ۳۷)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کنند با واسطه سئوال کرد حضرت موسى علیه السلام که: «خداوندا!پاداش کسى که کتاب حکمت تو را در نهان و آشکارا بخواند، چیست؟» فرمود: «اى موسى! او از صراط مانند برق خواهد گذشت».

این منم قرآن منم شمس منیر                                روشنى یابد ز من شمع ضمیر
جوى آبم، تشنگان را در کویر یا رهایى از براى هر اسیر
باز کن آغوش، یار تو منم جاده نورى به آن سوى تَنَم
گر رفیق خود کنى هر دم مرا مى رسد از سوى حق بانگِ درآ
از خدا نى آن نگارنده شنو از خدا، آن نور تابنده شنو
هرکه مونس گشت با قرآن من روز محشر از صراط آن مُمتحَن
با سلامت همچو برق آسمان مى رود از این صراط امتحان
در گذرگاهى چنین هول آفرین اى عجب از قوّت «حبل المتین»

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۶، ص ۱۷۳؛

38 - حضرت موسى علیه السلام از خداوند پرسید: «خدایا! پاداش کسى که بر اذیت و آزار مردم و دشنام آنها شکیبایى ورزد، چیست؟»

خداوند به او وحى فرمود: «او را در شداید و سختى هاى روز قیامت یارى خواهم کرد».۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ موسى علیه السلام : «یا الهی! فَما جَزاءُ مَنْ صَبَرَ عَلى أَذَى النّاسِ وَ شَتْمِهِم فیک؟» قال: «أَعیُنُه عَلى أَهْوالِ الْقِیامَةِ».(امالى الصدوق، مجلس ۳۷)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کنند با واسطه که حضرت موسى علیه السلام سئوال کرد: «خداوندا! پاداش کسى که بر آزار و اذیت مردم و دشنام آنها شکیبایى ورزد، چیست؟» خداوند فرمود: «اى موسى! او را از شدائد و سختى هاى روز قیامت کمک خواهم کرد».

نه بیازار کسى تا که بیازاد کس                                نه بیالاى کسى تا که بیالاید کس
گردنِ تیغ ستمکار دل آزار مشو بوسه بر تیغ ستمگر مَزَن و خوار مشو
صبر کن،لیک بقدرت،به جفاکارى غیر بگذر از روى کرامت به دل آزارىِ غیر
ناسزا را به سزاوارى خود پنهان کن صبر کن زخم حریفان به خدا درمان کن
هرکه صبر آورد او، فتنه نادانان را به عطا میل کند، سفره مسکینان را
روز محشر که بلاها ز هوا مى بارد سختى و شدّت آن قوّت جان مى کاهد
در امان ماند از این سیل بلاها، صابر چه! عبورى کند آسوده ز غم ها، صابر
چتر آسودگىّ یار بر او باز شود بى بلا منتظر لحظه پرواز شود

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۶، ص ۱۷۳؛

39 - حضرت موسى علیه السلام از خداوند پرسید: «پاداش کسى که از خوف تو گریه کند، چیست؟» خداوند به او وحى فرمود: «چهره او را از آتش نگهدارى خواهم کرد و او را از وحشت روز قیامت ایمن خواهم ساخت». ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ موسى علیه السلام : «یا الهی! فَما جَزاءُ مَنْ دَمَعَتْ عَیناهُ مِنْ خَشْیَتِکَ؟» قال: «یا موسى! أقى وَجْهَهُ مِنْ حَرِّ النّارِ وَ أَؤْمَنُهُ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَر».(امالى الصدوق، مجلس ۳۷)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام با واسطه نقل مى کنند که سئوال کرد حضرت موسى علیه السلام : «خداوندا! پاداش کسى که از خوف تو گریه کند، چیست؟» خداوند فرمود: «اى موسى! چهره او را از آتش نگهدارى خواهم کرد و او را از وحشت روز قیامت ایمن خواهم ساخت».

دیده اى خواهم به بارش بر دوام                                دیده اى، با شعر باران همکلام
دیده اى از ابر ماتم در فغان ساحلش، دامان اشکى بى امان
هم ز فکر هجر بارانى شود همدم غم هاى روحانى شود
گفت ایزد: چشم باران دیده را چشمه ها از خوف او باریده را
از لهیب آتشش ایمن کند از فضاى وحشتش ایمن کند
این چنین چشمى نسوزد روز حشر در امان ماند ز اخگرهاى قهر
پس ببار این دیده از خوف خدا پس ببین این دیده هاى سرخ را
سرد کن آتش به ابراهیم چهر اى روان از لطف تو آیین مهر

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح۵ ۶۶، ص ۱۷۴؛

40 - حضرت موسى علیه السلام از خداوند پرسید: «خدایا! پاداش کسى که اطاعت کنندگان تو را دوست بدارد، چیست؟»

خداوند به او وحى فرمود: «بدن او را بر آتش غضب خود حرام خواهم ساخت». ۱

عَبدِالعظیمِ الحسنى علیه السلام قالَ: ...قالَ موسى علیه السلام : «یا الهی! فَما جَزاءُ مَنْ أَحَبَّ أَهْلَ طاعَتِکَ؟» قال: «یا موسى! أُحَرِّمُهُ عَلى ناری».(امالى الصدوق، مجلس ۳۷)

ترجمه: عبدالعظیم الحسنى علیه السلام نقل مى کند با واسطه که حضرت موسى علیه السلام سئوال کرد: «خداوندا! پاداش کسى که اطاعت کنندگان تو را دوست داشته باشد، چیست؟» خداوند فرمود: «اى موسى! بدن او را از آتش غضب خود، حرام خواهم ساخت».

هرکه دارد دوست، یار ما ز ماست                                پس محبّت بر چنین یارى سزاست
ما همه یارانِ یاران خدا جملگى سیراب باران خدا
هرکه طاعت کرد، مى داریم دوست اشتراک این محبّت ها هم، اوست
چون که یار ما همه، تنها خداست هرکه با ما نیست از یاران جداست
گفت او: هرکس که طاعت پیشه گان یار خود سازد به مهر و عشق و جان
مهر ایشان را به دل جارى کند یار ایشان باشد و یارى کند
آتش خشمم نسوزاند تنش جامه مهرم شود پیراهنش
پس کنم آتش به جان او حرام مى دهم در جنّت خویشم مقام

1.مسند عبدالعظیم الحسنى، عطاردى، ح ۶۶، ص ۱۷۳؛


مرجع احادیث: کتاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی