چهل حدیث جوان و جوانی
۲ امام على علیه السلام فى وَصِیَّتِهِ لاِبْنِهِ الحَسَنِ علیه السلام: اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ کَالاَْرضِ الخالیَةِ ما اُلْقىَ فیها مِنْ شَىْءٍ قَبِلَتْهُ فَبادَرتُکَ بِالاَْدَبِ قَبْلَ اَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ ؛
در وصیّت به فرزندش امام حسن علیه السلام: دل جوان، مانند زمین کشت ناشده است .آنچه در آن افکنده شود، مى پذیرد . از این رو، پیش از آن که دلت سخت گردد و خِرَدَت سرگرم شود، به تربیت تو همت گماشتم .[نهج البلاغة، از نامه ۳۱]
احسان به جوانان
۳ پیامبر صلی الله علیه و آله: اوصیکُمْ بِالشُّبّانِ خَیْرا فَاِنَّهُمْ اَرَقُّ اَفـْئِدَةً اِنَّ اللّهَ بَعَثَنى بَشیرا وَ نَذیرا فَحالَـفَنِى الشُّبّانُ وَ خالَفَنِى الشُّیوخُ، ثُمَّ قَرَاَ «فَطالَ عَلَیْهِمُ الاَْمَدُ فَقَسَتْ قُلوبُهُمْ»حدید: 16؛
شما را به نیکى با جوانان سفارش مى کنم، چرا که آنان، دل هاى رقیق ترى دارند، به راستى که خداوند، مرا بشارت دهنده و هشدار دهنده برانگیخت، جوانان با من هم پیمان شدند و پیران با من به مخالفت برخاستند. آنگاه این آیه را خواندند: «و عمر آنان به درازا کشید و دل هایشان سخت گردید». [سفینة البحار، ج ۲، ص ۱۷۶]
آموختن در جوانی
۴ پیامبر صلی الله علیه و آله: مَنْ تَعَلَّمَ فى شَبابِهِ کانَ بِمَنْزِلَةِ الْوَشْمِ فِى الْحَجَرِ، وَ مَن تَعَلَّمَ وَ هُوَ کَبیرٌ کانَ بِمَنْزِلَةِ الْکِتابِ عَلى وَجْهِ الْماءِ ؛
هر کس در جوانى اش بیاموزد، آموخته اش مانند نقش بر سنگ است، و هر کس در بزرگ سالى بیاموزد، مانند نوشتن بر روى آب است . [نوادر راوندى، ص ۱۳۲، ح ۱۶۹]
جوانان، بزرگان آینده
۵ امام باقر علیه السلام: کانَ اَبى زَیْنُ الْعابِدینَ علیه السلام اِذا نَظَرَ اِلَى الشَّبابِ الَّذینَ یَطْـلُبونَ الْعِلْمَ اَدْناهُمْ اِلَیْهِ وَ قالَ: مَرحَبا بِکُمْ اَنْتُمْ وَدائِعُ الْعِلْمِ وَ یوشِکُ اِذْ اَنْتُمْ صِغارُ قَوْمٍ اَنْ تَـکونوا کِبارَ آخَرینَ ؛
پدرم [امام] زین العابدین علیه السلام، هر گاه به جوانانى که دانش مى اندوختند، مى نگریست، آنان را به خود نزدیک مى کرد و مى فرمود: آفرین بر شما که امانت هاى [مردم براى آموختن] دانشید و به زودى شما کم سالان جامعه، بزرگان جامعه اى دیگر مى شوید .[الدرالنظیم فى مناقب الائمه اللهامیم، ص ۵۸۷]
مبادرت به چهار چیز
۶ پیامبر صلی الله علیه و آله: یا عَلىُّ بادِر بِاَرْبَعٍ قَبْلَ اَرْبَعٍ: شَبابِکَ قَبْلَ هَرَمِکَ، وَ صِحَّتِکَ قَبْلَ سُقْمِکَ، وَ غِناکَ قَبْلَ فَقْرِکَ، وَ حَیاتِکَ قَبْلَ مَوْتِکَ ؛
اى على! چهار چیز را پیش از چهار چیز دریاب: جوانى ات را پیش از پیرى؛ وسلامتى ات را پیش از بیمارى؛ و ثروتت را پیش از فقر، و زندگى ات را پیش از مرگ .[من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۷،ح۵۷۶۲]
قدر جوانی
۷ امام على علیه السلام: فی قَولِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ «وَ لاَ تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا»: لا تَنْسَ صِحَّتَکَ وَ قُوَّتَکَ وَ فَراغَکَ وَ شَبابَکَ وَ نَشاطَکَ اَنْ تَطْلُبَ بِهَا الآْخِرَةَ ؛
درباره آیه سهم خود را از دنیا فراموش مکن: [یعنى] سلامتى، توانایى، فرصت جوانى و شادابى ات را فراموش مکن، تا با آنها، آخرت را به دست آورى .[قصص، آیه ۷۷ ؛ امالى صدوق، ص ۲۹۹،ح ۳۳۶]
زودتر بجنبید
۱۳ امام على علیه السلام: خَیْرُ اِخْوانِکَ مَنْ دَعاکَ اِلى صِدْقِ الْمَقالِ بِصِدْقِ مَقالِهِ وَ نَدَبَکَ اِلى اَفْضَلِ الاَْعْمالِ بِحُسْنِ اَعْمالِهِ؛
بهترین برادرانت (دوستانت)، کسى است که با راستگویى اش تو را به راستگویى دعوت کند و با اعمال نیک خود، تو را به بهترین اعمال برانگیزد.[غررالحکم، ح ۵۰۲۲]
دوست شایسته
۱۵ پیامبر صلی الله علیه و آله: قالَ رَجُلٌ: یا رَسولَ اللّهِ! ما حَقُّ ابْنى هذا؟ قالَ: تُحْسِنُ اسْمَهُ وَ اَدَبَهُ وَ تَضَعُهُ مَوْضِعا حَسَنا؛
مردى به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: حق این فرزند بر من چیست؟ پیامبر فرمودند: اسم خوب برایش انتخاب کنى، به خوبى او را تربیت نمایى و به کارى مناسب و پسندیده بگمارى.[عدّة الداعى، ص ۷۶]
اولویت یادگیری در جوانی
۱۶ امام على علیه السلام: اَوْلَى الاَْشْیاءِ اَنْ یَتَعَلَّمَهَا الاَْحْداثُ، الاَْشْیاءُ الَّتى اِذا صاروا رِجالاً اِحْتاجوا اِلَیْها؛
شایسته ترین چیزهایى که جوانان باید آنها را بیاموزند، چیزهایى هستند که در بزرگسالى به آنها نیاز دارند. [شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۲۰،ص ۳۳۳، ح ۸۱۷]
جوان مانند فرشته است
۱۷ پیامبر صلی الله علیه و آله: یَقولُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: اَلشّابُّ الْمُؤمِنُ بِقَدَرى، الرّاضِى بِکِتابِى، اَلْقانِعُ بِرِزْقِى، اَلتّارِکُ لِشَهْوَتِهِ مِنْ اَجلِى، هُوَ عِنْدى کَـبَعْضِ مَلائِکَتى ؛
خداوند عزّوجلّ مى فرماید: جوان معتقد به قضا و قدرم، خشنود به آنچه برایش مقدر کرده ام، قانع به روزى ام و رها کننده هوا و هوس به خاطر من، در نزد من مانند یکى از فرشتگان من است. [کنز العمّال، ح ۴۳۱۰۷]
ازدواج جوان و شیطان
۱۸ پیامبر صلی الله علیه و آله: ما مِنْ شابٍ تَزَوَّجَ فى حَداثَةِ سِنِّهِ اِلاّ عَجَّ شَیْطانُهُ: یا وَیْلَهُ، یا وَیْلَهُ! عَصَمَ مِنّى ثُلُـثَى دینِهِ، فَلْیَتَّقِ اللّهَ الْعَبدُ فِى الثُّـلُثِ الْباقى ؛
هر جوانى که در سن کم ازدواج کند، شیطان فریاد بر مى آورد که: واى برمن، واى برمن! دو سوم دینش را از دستبرد من، مصون نگه داشت . پس بنده باید براى حفظ یک سومِ باقى مانده دینش، تقواى الهى پیشه سازد .[نوادر راوندى، ص ۱۱۲]
روزه مهار شهوت
۲۰ امام على علیه السلام: اِذَ ا احْتَجْتَ اِلَى الْمَشْوَرَةِ فى اَمْرٍ قَدْ طَرَاَ عَلَیْکَ فَاسْتَبْدِهِ بِبِدایَةِ الشُّبّانِ، فَاِنَّهُمْ اَحَدُّ اَذْهانا وَ اَسْرَعُ حَدْسا، ثُمَّ رُدَّهُ بَعْدَ ذالِکَ اِلى رَاْىِ الْکُهولِ وَ الشُیوخِ لِیَسْتَعْقِبوهُ وَ یُحْسِنُوا الاِْخْتیارَ لَهُ، فَاِنَّ تَجْرِبَتَهُمْ اَکْثَرُ ؛
هرگاه به مشورت نیازمند شدى، نخست به جوانان مراجعه نما، زیرا آنان ذهنى تیزتر وحدسى سریع تر دارند . سپس (نتیجه) آن را به نظر میان سالان و پیران برسان تا پیگیرى نموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب کنند، چرا که تجربه آنان بیشتر است.[شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۲۰،ص ۳۳۷، ح ۸۶۶]
عاقل و مستی جوانی
۲۱ امام على علیه السلام: یَنْبَغى لِلْعاقِلِ اَنْ یَحْتَرِسَ مِنْ سُکْرِ الْمالِ وَ سُکْرِ الْقُدْرَةِ، وَ سُکْرِ الْعِلْمِ،وَ سُکْرِ الْمَدْحِ وَ سُکْرِ الشَّبابِ، فَاِنَّ لِکُلِّ ذالِکَ ریاحا خَبیثَةً تَسْلُبُ الْعَقْلَ وَ تَسْتَخِفُّ الْوَقارَ ؛
سزاوار است که عاقل، از مستى ثروت، قدرت، دانش، ستایش و مستى جوانى بپرهیزد، چرا که هر یک را بادهاى پلیدى است که عقل را نابود مى کند و وقار و هیبت را کم مى نماید .[غرر الحکم، ح ۱۰۹۴۸]
جوان خوش اخلاق
۲۲ امام صادق علیه السلام: اِعْلَمى اَنَّ الشّابَّ الْحَسَنَ الْخُلُقِ مِفْتاحٌ لِلْخَیْرِ، مِغْلاقٌ لِلشَّرِّ، وَ اِنَّ الشّابَّ الشَّحیحَ الْخُلُقِ مِغْلاقٌ لِلْخَیْرِ مِفْتاحٌ لِلشَّرِّ ؛
بِدان که جوانِ خوش اخلاق، کلید خوبى ها و قفل بدى هاست و جوانِ بد اخلاق، قفل خوبى ها و کلید بدى هاست .[امالى طوسى، ص ۳۰۲، ح ۵۹۸]
تلاش در راه خدا
۲۳ پیامبر صلی الله علیه و آله: کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله جالِساً مَعَ اَصْحابِهِ ذاتَ یَوْمٍ فَنَظَر اِلى شابٍّ ذى جَلَدٍ وَ قُوَّةٍ قَدْ بَکَّرَ یَسْعى فَقالوا: وَیْحَ هذا لَوْ کانَ شَبابُهُ وَ جَلَدُهُ فی سَبیلِ اللّهِ تَعالى؟ فَقالَ صلی الله علیه و آله: لا تَقولوا هذا، فَاِنَّهُ اِنْ کانَ یَسْعى عَلى نَفْسِهِ لِیَکُفَّها عَنِ الْمَسْاَلَة وَ یُغْنیَها عَنِ النّاسِ فَهُوَ سَبیلِ اللّهِ، وَ اِنْ کانَ یَسْعى عَلى اَبَوَیْنِ ضَعیفَیْنِ اَوْ ذُرّیَّةٍ ضِعافٍ لِیُغْنیَهُمْ وَ یَـکْفیَهُمْ فَهُوَ فى سَبیلِ اللّه، ِ و اِنْ کانَ یَسْعى تَفاخُرا وَتَـکاثُرا فَهُوَ فى سَبیلِ الشَّیطانِ ؛
روزى پیامبر صلی الله علیه و آله، در میان یاران خود نشسته بودند . چشمشان به جوانى چالاک ونیرومند افتاد که از صبحگاهان، تلاش مى کرد . یاران گفتند: واى بر او! چه مى شد اگر جوانى و چالاکى اش در راه خدا بود؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: چنین نگویید. اگر او براى خود تلاش مى کند تا از مردم بى نیاز شود و نزد آنان دست دراز نکند، در راه خدا کار مى کند. اگر براى پدر و مادر ناتوان و یا فرزندان ناتوان خویش تلاش مى کند، تا آنان را بى نیاز و زندگى شان را اداره کند، کار او در راه خداست، ولى اگر براى ثروت اندوزى و فخر فروشى تلاش مى کند، کار او در راه شیطان است .[المحجّة البیضاء، ج ۳، ص ۱۴۰]
فرماندار شدن جوان
۲۴ پیامبر صلی الله علیه و آله: وَلّى رَسولُ اللّه صلی الله علیه و آله عَتّابَ بْنَ اَسیدٍ وَ عُمُرُهُ اِحدى وَ عِشْرونَ سَنَةً اَمْرَ مَکَّةَ وَ اَمَرَهُ صلی الله علیه و آله اَنْ یُصَلّى بِالنّاسِ وَ هُوَ اَوَّلُ اَمیرٍ صَلّى بِمَکَّةَ بَعْدَ الْفَتْحِ جَماعَةً . ثَمّ اِلْتَفَتْ صلی الله علیه و آله لَهُ قائلاً: یا عَتّابُ! تَدْرى عَلى مَنْ اِسْتَعَمَلْتُکَ؟! اِسْتَعْمَلْتُکَ عَلى اَهْلِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، ولَو اَعْلَمُ لَهُمْ خَیْرا مِنْکَ اِسْتَعْمَلْتُهُ عَلَیْهِم . وَ کَـتَبَ اِلى اَهْلِ مَکَّةَ: لا یَحْتَجَّ مُحْتَجُّ مِنْکُمْ فى مُخالَـفَتِهِ بِصِغَرِ سِنِّهِ فَلَیْسَ الاَْکبَرُ هُوَ الاَْفْضَلَ، بَلِ الاَْفْضَلُ هُوَ الاَْکْبَر.
رسول خدا صلی الله علیه و آله، عتّاب بن اَسید را ـ که جوانى ۲۱ ساله بود، به فرماندارى مکّه منصوب کردند و به او فرمان دادند که امامتِ جماعت [و جمعه] مردم را نیز به عهده بگیرد و او نخستین فرماندار بعد از فتح مکه بود که در این شهر، نماز جماعت [و جمعه ]برگزار کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله، سپس به او رو کردند و فرمودند: اى عَتّاب! مى دانى تو را بر چه کسانى فرماندار کرده ام؟ تو را بر مردم شهر خداى عزّوجلّ فرماندار کرده ام و البته اگر کسى بهتر از تو سراغ داشتم، او را فرماندار آنان قرار مى دادم. آن حضرت، سپس به اهل مکّه نوشتند: مبادا کسى در نافرمانى از او، به کم سِن بودنش استدلال کند، چرا که بزرگ تر، شایسته تر نیست، بلکه شایسته تر، بزرگ تر است .[السیرة الحلبیة، ج ۳، ص ۵۹ ؛ اسد الغابة، ج ۳، ص ۵۴۹ ؛ بحار الأنوار، ج ۲۱، ص ۱۲۳، ح ۲۰]
یا تعلیم یا تعلّم
۲۵ امام صادق علیه السلام: لَسْتُ اُحِبُّ اَنْ اَرَى الشّابَّ مِنْـکُمْ اِلاّ غادیاً فى حالَیْنِ: اِمّا عالِماً اَوْ مُتَعَلِّما، فَاِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَرَّطَ، فَاِنْ فَرَّطَ ضَیَّعَ، وَ اِنْ ضَیَّعَ اَثِمَ، وَ اِنْ اَثِمَ سَـکَنَ النّارَ وَ الَّذى بَعَثَ مُحَمَّدا بِالْحَقِّ ؛
دوست ندارم جوانانِ شما را جز در دو حالت ببینم: دانشمند یا دانش اندوز. اگر جوانى چنین نکند، کوتاهى کرده و اگر کوتاهى کرد، تباه ساخته و اگر تباه ساخت، گناه کرده است و اگر گناه کند، سوگند به آن کس که محمّد صلی الله علیه و آله را به حق برانگیخت، دوزخ نشین خواهد شد .[امالى طوسى، ص ۳۰۳، ح ۶۰۴]
تلاوت قرآن در جوانی
۲۶ امام صادق علیه السلام: مَنْ قَرَاَ الْقُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِخْتَلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ مَعَ الْسَّفَرَةِ الْکِرامِ الْبَرَرَةِ، وَ کانَ الْقُرآنُ حَجیزا عَنْهُ یَوْمَ الْقیامَةِ ؛
هر جوان مؤمنى که در جوانى قرآن تلاوت کند، قرآن با گوشت و خونش مى آمیزد و خداوند عزّوجلّ او را با فرشتگان بزرگوار و نیک قرار مى دهد و قرآن نگهبان او در روز قیامت، خواهد بود .[کافى، ج ۲، ص ۶۰۳، ح ۴]
جوانان را به جدال و پیران را به فکر وادارید
۲۸ امام على علیه السلام: اَرْبَعَةُ اَشْیاءَ لا یَعْرِفُ قَدْرَها اِلاّ اَرْبَعَةٌ: اَلشَّبابُ لا یَعْرِفُ قَدْرَهُ اِلاَّ الشُّیوخُ وَالْعافیَةُ لا یَعْرِفُ قَدْرَها اِلاّ اَهْلُ الْبَلاءِ وَ الصِّحَةُ لا یَعْرِفُ قَدْرَها اِلاَّ الْمَرضى وَ الْحَیاةُ لا یَعْرِفُ قَدْرَها اِلاَّ الْمَوْتى ؛
ارزش چهار چیز را جز چهار گروه نمى شناسند: جوانى را جز پیران، آسایش را جزگرفتاران، سلامتى را جز بیماران و زندگى را جز مردگان .[مواعظ العددیّه، ص ۲۷۵]
اصحاب مهدی جوانانند
۲۹ امام على علیه السلام: اَصْحابُ الْمَهْدىِّ شَبابٌ لا کُهولٌ فیهِم اِلاّ مِثْلَ کُحْلِ الْعَیْنِ وَ الْمِلحِ فِى الزّادِ وَ اَقَلُّ الزّادِ الْمِلْحُ؛
یاران مهدى(عج) جوان اند و کهن سالان در میان آنان کم اند، مانند سُرمه در چشم ونمک در زاد و توشه، که کمترین قسمت توشه، نمک است .[الغیبة طوسى، ص ۴۷۶، ح ۵۰۱]
بهترین جوانان
۳۱ پیامبر صلی الله علیه و آله: مَنْ اَحْسَنَ عِبادَةَ اللّهِ فى شَبیبَتِهِ، لَقّاهُ اللّهُ الْحِکمَةَ عِنْدَ شَیْبَتِهِ، قالَ اللّهُ تَعالى: «وَ لَمَّا بَلَغَ اَشُدَّهُ وَاسْتَوى آتَیْناهُ حُکْما وَ عِلْما» ثُمَّ قالَ تَعالى: «وَ کَذالِکَ نَجْزِى الْمُحْسِنینَ» ؛
هر کس که در جوانى خوب بندگى خدا کند، خداوند در پیرى به او حکمت مى آموزد .خداى متعال مى فرماید: «و چون به رشد و کمال خویش رسید، به او حکمت و دانش عطا کردیم» و در ادامه آیه مى فرماید: «و نیکوکاران را چنین پاداش مى دهیم» .[قصص، آیه ۱۴؛ أعلام الدین، ص ۲۹۶]
خودت را زحمت نده
۳۲ امام صادق علیه السلام: اِجْتَهَدْتُ فِى الْعِبادَةِ وَ اَنَا شابٌّ، فَقالَ لى اَبى: یا بُنَىَّ دونَ ما اَراکَ تَصْنَعُ، فَاِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ اِذا اَحَبَّ عَبْداً رَضىَ عَنْهُ بِالْیَسیرِ ؛
در جوانى زیاد عبادت مى کردم. پدرم به من فرمود: فرزندم! کمتر عبادت کن، زیرا خداوند عزوجل، اگر بنده اى را دوست بدارد، با عبادت کم هم از او خشنود مى گردد .[کافى، ج ۲، ص ۸۷، ح ۵]
بهره گیری از جوانی برای پیری
۳۳ پیامبر صلی الله علیه و آله: لِیَتَزَوَّدِ الْعَبْدُ مِنْ دُنْیاهُ لآِخِرَتِهِ، وَ مِنْ حَیاتِهِ لِمَوْتِهِ وَ مِنْ شَبابِهِ لِهَرَمِهِ،فَاِنَّ الدُّنْیا خُلِقَتْ لَکُمْ وَ اَنْتُمْ خُلِقْتُمْ لِلآْخِرَةِ ؛
انسان باید براى آخرتش از دنیا، براى مرگش از زندگى و براى پیرى اش از جوانى،توشه برگیرد، چرا که دنیا براى شما آفریده شده و شما براى آخرت آفریده شده اید .[تنبیه الخواطر، ج ۱، ص ۱۳۱]
چا باز کردن برای جوانان
۳۴ پیامبر صلی الله علیه و آله: اَوْسِعوا لِلشَّبابِ فِى الْمَجْلِسِ وَ اَفْهِموهُمُ الْحَدیثَ فَاِنَّهُمُ الْخُلوفُ وَ اَهْلُ الْحَدیثِ؛
براى جوانان در مجالس جاى باز کنید، و امور نو و جدید را به آنان تفهیم کنید، چراکه این گروه جایگزین شما و درگیر مسائل جدید خواهند شد.[الفردوس، ج ۱، ص ۹۸، ح ۳۲۰]
توبه در جوانی
۳۶ امام سجاد علیه السلام: مَرَّ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِقَومٍ یَرْفَعونَ حَجَرا فَقالَ: ما هذا ؟ قالوا: نَعْرِفُ بِذاکَ اَشَدَّنا وَ اَقْوانا. فَقالَ صلی الله علیه و آله: اَلا اُخْبِرُکُمْ بِاَشَدِّکُمْ وَ اَقْواکُمْ ؟ قالوا: بَلى، یا رَسولَ اللّهِ .قالَ: اَشَدُّ کُمْ وَ اَقْواکُمُ الَّذى اِذا رَضىَ لَمْ یُدْخِلْهُ رِضاهُ فى اِثْمٍ وَ لا باطِلٍ، وَ اِذا سَخِط لَمْ یُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَولِ الْحَقِّ وَ اِذا قَدَرَ لَمْ یَتَعاطَ ما لَیْسَ لَه بِحَقٍّ ؛
پیامبر صلی الله علیه و آله بر گروهى گذشتند که سنگى را بلند مى کردند. فرمودند: این چه کارى است؟ گفتند: با این کار، نیرومندترین و محکم ترینِ خود را مى شناسیم . فرمودند: آیابه شما خبر دهم که محکم ترین و قوى ترینِ شما کیست؟ گفتند: بلى اى پیامبر خدا! فرمودند: محکم ترین و قوى ترین شما، کسى است که هر گاه خشنود شود، خشنودى اش او را به گناه و باطل نکشاند، و هر گاه خشمگین شود، خشمش او را از سخن حق، بیرون نبرد، و هر گاه به قدرت رسید، آنچه برایش حق نیست، دست نزند .[معانى الأخبار، ص ۳۶۶]
گذشت هنگام توبیخ جوان
۳۷ امام على علیه السلام: اِذا عاتَبْتَ الْحَدَثَ فَاتْرُک لَهُ مَوْضِعا مِنْ ذَنْبِهِ لِئَلاّ یَحْمِلَهُ الاِْخراجُ عَلَى الْمُکابَرَةِ ؛
هرگاه جوان را توبیخ کردى، برخى خطاهاى او را نادیده بگیر، تا توبیخ تو، او را به مقابله وادار نسازد.[شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۲۰،ص ۳۳۳، ح ۸۱۹]
چوان و پاکدامنی
۳۹ پیامبر صلی الله علیه و آله: لا تَزولُ قَدَما عَبْدٍ یَوْمَ الْقیامَةِ حَتّى یُسْاَلَ عَنْ اَرْبَعٍ عَنْ عُمُرِهِ فیما اَفْناهُ وَ عَنْ شَبابِهِ فیما اَبْلاهُ وَ عَنْ مالِهِ مِنْ اَیْنَ اَکْتَسَبَهُ وَ فیما اَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنا اَهْلَ الْبَیْتِ ؛
انسان، در روز قیامت، قدم از قدم برنمى دارد، مگر آن که از چهار چیز پرسیده مى شود: از عمرش که چگونه گذرانده است، از جوانى اش که چگونه سپرى کرده، از ثروتش که از کجا به دست آورده و چگونه خرج کرده است و از دوستى ما اهل بیت [پیامبر صلی الله علیه و آله] .[خصال، ص ۲۵۳، ح ۱۲۵]
بد برای جوانتان نخواهید
۴۰ پیامبر صلی الله علیه و آله: لا تَمَنَّوا هَلاکَ شَبابِکُمْ وَ اِنْ کانَ فیهِمْ غَرامٌ، فَاِنَّهُمْ عَلى ما کانَ فیهِمْ عَلى خِلالٍ، اِمّا اَنْ یَتوبوا فَیَـتوبَ اللّهُ عَلَیْهِم، وَ اِمّا اَنْ تُردیَهُمُ الآْفاتُ، اِمّا عَدُوّا فَیُقاتِلوهُ، وَ اِمّا حَریقا فَیُطْفِئوهُ وَ اِمّا ماءً فَیَسُدُّوهُ ؛
نابودى جوانانتان را آرزو نکنید، گرچه بدى هاى بسیار در آنان باشد، زیرا آنان با آن بدى ها چند دسته اند: یا توبه مى کنند و خداوند هم توبه آنان را مى پذیرد و یا این که آفت ها، آنان را از پاى درمى آورد و یا با دشمنى مى جنگند، یا آتش سوزى را، خاموش مى نمایند و یا سیلى را سد مى کنند. [حلیة الأولیاء، ج ۵، ص ۱۱۹]